کاربرد اندیکاتور میانگین متحرک (MA) در تحلیل و معامله
میانگین متحرک اندیکاتوری است که نوسانات بازار را به یک خط صاف و ملایم تبدیل میکند. اندیکاتور میانگین متحرک (مووینگ اوریج) (Moving Average یا MA) یک اندیکاتور پیرو روندی است.
2- ما در پایگاه خبری بازار مشترک، تنها به آموزش فارکس برای فارسی زبانان در سراسر جهان می پردازیم و هیچ گونه فعالیتی دیگری در این بازار مالی نداریم. (اسامی کارگزاری های اعلام شده در مطالب آموزشی صرفا جهت بررسی و استفاده از دموهای آموزشی آن ها است)
3- بازار فارکس، بازار خطرناکی است و اگر اشتباه کنید ممکن است سرمایه خود را از دست بدهید. پس حتما با آموزش درست و آگاهی پای به این بازار بگذارید.
بیشتر بخوانید:
اندیکاتور میانگین متحرک (MA) چه کاربردی دارد؟
میانگین متحرک از ابزارهای تکنیکال پرکاربرد در بازار است و در عین سادگی قابلیتهای مهمی دارد. تقریباً میتوان گفت که اکثر فعالین بازار با کاربرد میانگین متحرک آشنایی دارند. اما آیا واقعاً درک اکثریت معامله گران از اندیکاتور میانگین متحرک درست است؟ عدهای از معامله گران از اندیکاتور میانگین متحرک برای سیگنال یابی استفاده میکنند. عدهای دیگر از آن برای تشخیص روند و عده زیادی هم به عنوان حمایت یا مقاومت بازار به آن نگاه میکنند. اما به راستی کاربرد واقعی میانگین متحرک چیست؟
میانگین متحرک یک اندیکاتور تکنیکال است و همانند سایر اندیکاتورهای تکنیکال مکملی برای قیمت است. اما تأخیر اندیکاتور میانگین متحرک باعث شده تا قابلیت پیشبینی آینده را از دست بدهد. شما نمیتوانید به کمک اندیکاتور میانگین متحرک آینده را پیشبینی کنید. حتی آخرین مقدار عددی اندیکاتور میانگین متحرک، متوسط قیمتهای چند کندل قبل است! روشهای متفاوتی برای سیگنال یابی به کمک اندیکاتور میانگین متحرک هم ارائه شده است.
اما هیچ کدام از روشهای سیگنال یابی اندیکاتور میانگین متحرک کاربردی نیستند و همواره سیگنال را با تأخیر صادر میکنند. حتی اگر دوره کندلی میانگین متحرک را هم تغییر دهید، باز هم تغییری در تأخیر سیگنالهای صادر شده ایجاد نخواهد شد! چون همیشه نگاه اندیکاتور میانگین متحرک به گذشته است.
اندیکاتوری که تأخیر دارد، سیگنالی ارائه نمیکند و آینده را پیشبینی نمیکند، به چه دردی میخورد؟ بعد از مطالعه این دوره آموزشی به این موضوع پی خواهید برد که اندیکاتور میانگین متحرک چشمانداز متفاوتی از بازار را به شما ارائه میکند. شاید میانگین متحرک برای سیگنال یابی مناسب نباشد، اما برای تعیین روند و تعیین حد ضرر یکی از قویترین ابزارهای تکنیکال در بازار است!
استراتژی معاملاتی در بازارهای روند دار و بدون روند
اگر میخواهید از اندیکاتور میانگین متحرک استفاده کنید، ابتدا باید با تحلیل روند بازار آشنا باشید. اندیکاتور میانگین متحرک در بازارهای بدون روند نمیتواند کاربردی داشته باشد، اما در کنار تحلیلهای پرایس اکشن به شما کمک میکند که نقطه آغازین روند را شکار کنید. در بازارهای روند دار هم میانگین متحرک به خوبی قدرت خود را به شما نشان خواهد داد. اما بازار روند دار و بدون روند چیست؟ حتماً با مفاهیم بازار صعودی، نزولی و خنثی آشنا هستید. در اینجا به طور خلاصه یک بار دیگر به این مفاهیم نگاهی میاندازیم.
بازار روند دار به دو دسته تقسیم میشود، روند نزولی و روند صعودی. در بازار روند نزولی همواره اوجهای قیمتی جدید پایینتر از اوجهای قیمتی قبلی است. کفهای قیمتی جدید هم پایینتر از کفهای قیمتی قبلی است. بدین ترتیب با ادامه روند قیمتها کاهش مییابد. در روند صعودی اوجهای قیمتی جدید بالاتر از اوجهای قبلی هستند و کفهای قیمتی جدید هم بالاتر از اوجهای قبلی تشکیل میشوند.
در بازار بدون روند، بازار نمیتواند اوج یا کف جدیدی تشکیل دهد و همواره بین محدوده اوج و کف قبلی در نوسان است. یک مستطیل را در نظر بگیرید که نوسانات بازار در آن محدود شده است. همین مفاهیم ساده که همه معامله گران با آن آشنا هستند میتواند استراتژی معاملاتی سود دهی را بسازد. اگر شما بتوانید روند را تشخیص دهد و استراتژی کلی معامله در بازار روند دار را درک کنید و در کنار آن از پرایس اکشن و اندیکاتور میانگین متحرک استفاده کنید، نا خودآگاه عملکرد معاملاتی شما به طور قابلتوجهی ارتقا پیدا خواهد کرد. اما چگونه؟
در بازارهای روند دار استراتژی معاملاتی که به کار میرود خیلی ساده است. در روند صعودی شما زمانی وارد معامله خرید میشود که اوج قبلی بشکند و یا بازار بعد از اصلاح قابلتوجهی دوباره به سمت بالا بازگردد. در روند نزولی هم با شکست کف قبلی میتوان وارد معامله بازار رونددار صعودی چیست؟ فروش شد و یا منتظر ماند تا اصلاح بازار تمام شود و وارد معامله فروش شد. اندیکاتور میانگین متحرک میتواند علاوه بر نشان دادن روند بازار، میزان اصلاح احتمالی بازار را هم نشان دهد! به شکل زیر توجه کنید:
کاربرد اندیکاتور مووینگ اوریج نمودار چهارساعته EURUSD و روند نزولی بازار
نمودار بالایی نمودار چهارساعته EURUSD است. به نحوه تشکیل اوجها و کفهای قیمتی توجه کنید. بازار در روند نزولی قرار دارد. اوجهای جدید پایینتر از اوجهای قبلی هستند و کفهای قیمتی جدید هم پایینتر از کفهای قبلی تشکیل شدهاند. روند بازار نزولی است. حال در نمودار زیر به میزان اصلاحهای روند توجه کنید.
جفت ارز EURUSD تا ۵۰ درصد فیبوناچی اصلاح شده است
در اولین موج نزولی EURUSD، بازار تا اصلاح ۵۰ درصدی بالا آمده است. یعنی بهترین زمان برای ورود به معامله فروش EURUSD اصلاح نزولی ۵۰ درصدی بوده است. در اینجا استراتژی ما معامله با روند است. در روندهای نزولی یا با شکست کف قبلی باید وارد معامله شد و یا از اصلاحهای بازار. اما کدام سطح فیبوناچی برای بازگشت نزولی مناسب است؟ به نمودار بعدی توجه کنید:
جفت ارز EURUSD تا ۶۱٫۸ درصد فیبوناچی اصلاح شده است
در موج نزولی دوم هم EURUSD تا ۶۱٫۸ درصد فیبوناچی اصلاح کرده است. علاوه بر اینکه شکست کف قبلی بازار فرصت معاملاتی فروش بوده است، برخورد EURUSD به اصلاح ۶۱٫۸ درصد فیبوناچی هم برای ورود به معامله فروش مناسب بود. در نمودار بعدی به میزان اصلاح بازار توجه کنید:
جفت ارز EURUSD بیش از ۶۱٫۸ درصد فیبوناچی اصلاح شده است
هر چند که EURUSD توانسته کف قیمتی قبلی را بشکند، اما اوج قیمتی جدید فاصله کمی با آخرین اوج بازار دارد. حتی میزان اصلاح هم بیشتر از ۶۱٫۸ درصد بوده است. این وضعیت میتواند کمی خطرناک باشد. زمانی که اوجها و کفهای تشکیل شده فاصله کمی با اوج و کفهای قبلی دارند، یعنی بازار در حال ورود به فاز خنثی است.
این نکته را به یاد داشته باشید که بازار هیچگاه از روند صعودی مستقیماً به روند نزولی یا بر عکس تغییر نمیکند. برای تغییر روند باید ابتدا روند به خنثی تغییر کند و بعد از روند خنثی است که روند جدید شکل میگیرد. گاهی اوقات شاید روند جدید همان روند قبلی بازار باشد و فاز خنثی تنها یک دوره استراحت بازار بوده باشد.
نمودارهای بالا به خوبی منظور ما از استراتژی معاملاتی در بازار روند نزولی را نشان میدهد. حال توجه کنید که میانگین متحرک چگونه میتواند تمامی محاسبات بالا را به راحتی و در یک نگاه در اختیار شما قرار دهد و حتی به این سؤال پاسخ دهد که اصلاح بازار در کدام سطح فیبوناچی خاتمه مییابد!
به واکنش نمودار چهارساعته EURUSD به میانگین متحرک نمایی ۲۰۰ توجه کنید.
آیا انطباقی بین سطوح بازگشتی بازار با میانگین متحرک نمایی و سطوح فیبوناچی وجود دارد؟
در نمودار چهارساعته بالا میانگین متحرک نمایی (EMA) با دوره کندلی ۲۰۰ واحدی اضافه شده است. به واکنش بازار به این میانگین متحرک توجه کنید. اصلاحهای روند نزولی در کجا خاتمه یافتهاند؟ آیا میانگین متحرک را میتوان به نوعی خط روند نزولی در نظر گرفت؟ سقوط EURUSD در کدام سطوح شدید بوده است؟
اصلاحهای روند نزولی در میانگین متحرک خاتمه یافتهاند. میانگین متحرک به نوعی در نقش خط روند نزولی ظاهر شده است، اما کارایی میانگین متحرک از خط روندی بیشتر است، چونکهبرخلاف خط روند، میانگین متحرک پویایی دارد و همواره خود را با آخرین تغییرات بازار وفق میدهد. به فاصله قیمت از میانگین متحرک دقت کنید. هر بار که فاصله قیمت با میانگین متحرک افزایش یافته، سریعاً بازار وارد فاز اصلاحی شده است.
نمودار بالایی یک پدیده جالب را در بازار نشان میدهد: قیمت همواره به میانگین متحرک باز میگردد!
منبع: iranbourseonline
کندل پین بار چیست؟ + انواع پین بار (Pin Bar)
کندل پین بار (تلفظ انگلیسی: Pin Bar) یکی از الگوهای تک کندلی و بازگشتی در پرایس اکشن است. این الگو هم برای برگشت روند فعلی و هم پایان اصلاح و پولبک قیمتها کاربرد دارد. مشخصات ظاهری آن بصورت شمعی با بدنه کوتاه و سایه بلند از بالا یا پایین است. انواع کندل پین بار با توجه به سایه پایینی یا بالایی بلند به دو نوع صعودی و نزولی تقسیمبندی میشود. الگوهای کندل استیک چکش، مرد حلق آویز، ستاره ثاقب و چکش معکوس شباهت و تفاوتهایی با پین بار دارند. در این آموزش تحلیل تکنیکال به بررسی مفهوم کندل Pin Bar، انواع آن و مقایسه آن با سایر الگوهای CandleStick میپردازیم. نهایتا با چند تمرین عملی از بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال به درک بهتر و کاملی از Pin Bar میرسید.
مفاهیم کندل چیست؟
الگوهای CandleStick چیزی جز درک اصولی مفهوم کندل در چارتهای قیمتی نیستند! اصل اول و مهم تحلیل تکنیکال به ما میگوید که “قیمت، همه چیز است!”. در واقع با واکاوی تغییرات قیمت میتوان به الگوی رفتاری معاملهگران دست یافت. 4 داده “Close, Open, High, Low Price” بصورت بدنه (Real Body) و سایه (Shadow) در یک کندل نمایان میشوند. بنابراین با نگاه کردن به شکل ظاهری شمعهای یک چارت میتوانید آینده قیمتها را پیشبینی کنید. بنابراین توصیه میکنیم ابتدا مقاله آموزشی زیر را مطالعه بفرمایید.
کندل پین بار چیست؟
کندل پین بار (Pin Bar) یکی از مهمترین و موثرترین الگوها در پرایس اکشن (Price Action) است. این الگو با تشخیص ضعف قدرت خریداران یا فروشندگان میتواند بیانگر برگشت قیمت باشد. ترید با پین بار میتواند هم در جهت روند و هم خلاف جهت روند (سطوح حمایت و مقاومت) انجام شود. هر دو استراتژی معاملاتی بیانگر چرخش قیمت است. برای مثال گاهی در انتهای پولبک و گاهی در ابتدای تغییر جهت روند (Reversal) رخ میدهد. مشخصات ظاهری کندل پین بار به صورت زیر است:
- بدنه کندل کوچک است.
- سایه از یک طرف خیلی بلند و از طرف دیگر خیلی کوتاه یا ناموجود است.
- طول سایه بلند باید حداقل 2 تا 3 برابر بدنه و حداقل 3 برابر طول سایه کوتاه باشد.
- رنگ بدنه نیز مهم نیست اما در قدرت و اعتبار الگو تاثیر دارد.
مفهوم پین بار در پرایس اکشن
مهمترین ویژگی Pin Bar سایه خیلی بلند از یک سمت است. مفهوم این ویژگی، رد (Reject) و عدم اعتنای بازار به حداکثر یا حداقل قیمت و حرکت در خلاف جهت آن است.
برای مثال یک کندل پین بار صعودی را درنظر بگیرید. بلند بودن سایه پایینی بیانگر تلاش بازار برای فروش در قیمتهای پایینتر است. اما این قیمتها توسط بازار رد شده است و خریداران اقدام به معامله در قیمتهای بالاتری کردهاند. بنابراین معاملهگران اعتقاد به کاهش بیشتر قیمت ندارند و میتوان به رشد قیمت امیدوار بود.
نکته: به سایه بلند Pin Bar، دم یا دنباله (Tail) و به سایه کوتاه، بینی (Nose) گفته میشود.
سوال: آیا مشخصات ظاهری این الگو دقیقا مشابه کندل چکش است؟ چه تفاوتی بین این دو الگو وجود دارد؟ در ادامه پاسخ این پرسش را بیان میکنیم.
اعتبار الگوی Pin Bar
- طول سایه بلند باید 2 تا 3 برابر بدنه باشد که این الگو از اعتبار کافی برخوردار باشد.
- طول سایه بلند باید حداقل 70% طول کل کندل را تشکیل دهد.
- دم بلندتر یا بینی کوتاهتر به منزله اعتبار بیشتر الگو است.
- الگوی Pin Bar باید داخل کندل قبلی (ترجیحا داخل بدنه) بسته شود.
- باید جزئی از بازار رونددار باشد و در روندهای ساید (خنثی) کارایی ندارد. برای مثال در یک روند صعودی باید سقف بالاتر و کف پایینتری نسبت به کندل قبلی خود تشکیل دهد.
- رنگ بدنه اهمیتی ندارد! اما پین بار صعودی با رنگ بدنه سبز (سفید) و نوع نزولی آن با بدنه قرمز (سیاه) اعتبار بیشتری دارد.
- شکلگیری Pin Bar حوالی سطوح حمایت و مقاومت به منزله اعتبار بیشتر الگو و احتمال بیشتر چرخش قیمتها است.
انواع کندل پین بار
در حالت کلی 2 نوع کندل پین بار داریم: صعودی (Bullish) و نزولی (Bearish).
کندل پین بار صعودی
الگوی Bullish Pin Bar دارای مشخصات زیر است:
- بدنه کوچک
- سایه پایینی بلند
- عدم وجود سایه بالایی یا کوتاه
تذکر: رنگ بدنه اهمیتی ندارد اما بدنه سبز رنگ (سفید) قدرت و اعتبار بیشتری دارد.
تشکیل کندلی با سایه پایینی بلند و بدنه کوتاه حوالی سطح حمایت، میتواند مهر تاییدی بر ریجکت قیمتهای پایینتر باشد. در واقع این شمع نشان از ضعف قدرت فروشندگان دارد و به عنوان Pin Bar صعودی شناخته میشود.
کندل چکش به پین بار صعودی معروف است و هیچ فرقی با آن ندارد. در واقع مشخصات ظاهری و سیگنال کاملا مشابهای دارند.
کندل دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji) و پین بار صعودی از نظر ویژگی ظاهری دقیقا شبیه یکدیگر نیستند اما رفتار یکسانی دارند. تفاوت در طول بدنه شمع باعث افزایش اعتبار Bullish Pin Bar نسبت به Dragonfly Doji برای پیشبینی چرخش قیمتها میشود.
الگوی کندل استیک مرد اعدامی (Hanging Man) شکل ظاهری مشابه پین بار صعودی اما رفتار و سیگنال متفاوتی دارد. در واقع کندل مرد حلق آویز یک الگوی برگشتی نزولی است و در انتهای یک روند صعودی مشاهده میشود.
کندل پین بار نزولی
الگوی Bearish Pin Bar دارای مشخصات زیر است:
- بدنه کوچک
- سایه بالایی بلند
- عدم وجود سایه پایینی یا کوتاه
- رنگ بدنه قرمز (سیاه) ← قدرت بالاتر الگو
عدم توانایی قیمت برای عبور از سطح مقاومت میتواند با کندلی بصورت سایه بالایی بلند و بدنه کوچک همراه شود. در واقع این شمع بیانگر رد (Reject) قیمتهای بالاتر توسط معاملهگران است و به عنوان پین بار نزولی شناخته میشود.
کندل ستاره ثاقب (Shooting Star) به پین بار نزولی معروف است و عملکرد و ظاهری کاملا شبیه به آن دارد.
کندل دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji) و پین بار نزولی از نظر مشخصات ظاهری کمی با یکدیگر تفاوت دارند. در واقع الگوی اول فاقد بدنه ولی دومی بدنه کوچکی دارد. اما این دو کندل رفتار تقریبا یکسانی دارند. کندل Bearish Pin Bar نسبت به Gravestone Doji اعتبار بالاتری به عنوان یک الگوی برگشتی (Reversal) دارد.
چکش معکوس نیز فقط ظاهری مشابه Bearish Pin Bar اما عملکرد متفاوتی دارد. در واقع Invert Hammer یک الگوی برگشتی صعودی است نه نزولی!
چگونه با کندل پین بار معامله کنیم؟
5 قدم کلی برای معامله بر اساس پین بار بصورت زیر است:
- یافتن کندل Pin Bar در نمودار
- بررسی اعتبار الگو
- ترسیم خط روند
- واکاوی سطوح حمایت و مقاومت در همان تایم فریم و Timeframe بالاتر
- تعیین حد ضرر و تارگت قیمتی
- ورود به معامله (بعد از بسته شدن کندل)
نکته: حد ضرر (استاپ لاس – Stop Loss) در انتهای سایه بلند و Target نیز حداقل 2 برابر طول کندل پین بار درنظر گرفته شود. بنابراین نسبت ریسک به ریوراد حداقل 1:2 خواهد بود.
تذکر: معاملهگران محتاط منتظر تشکیل کندل بعدی میمانند تا چرخش قیمتها تایید شود. برای مثال تشکیل الگوی اینگالف نزولی بعد از Bearish Pin Bar احتمال شروع روند نزولی را قوت میبخشد.
با توجه به مراحل گفته شده، دو نوع استراتژی معاملاتی برای Pin Bar میتوان درنظر گرفت.
معامله بر اساس خط روند
در این روش تریدرها در جهت روند به معامله میپردازند. در واقع با مشاهده Pin Bar، انتظار تغییر قیمتها در جهت خط روند فعلی و اتمام اصلاح یا پولبک را داریم.
- تشکیل کندل پین بار صعودی در یک روند گاوی بیانگر رد قیمتهای پایینتر است. بنابراین قدرت خریداران باعث رشد قیمتها و ادامه روند صعودی خواهد شد.
- تشکیل کندل پین بار نزولی در یک روند خرسی نشان از رد قیمتهای بالاتر است. بنابراین باید انتظار افت قیمتها و ادامه روند نزولی را داشت.
معامله طبق سطوح حمایت و مقاومت
در این روش معاملهگران در خلاف جهت روند حرکتی قیمتها ترید میکنند. بر اساس مفهوم پایه حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال، معاملهگران انتظار برگشت قیمتها از این سطوح را دارند. بنابراین تشکیل کندل پین بار روی سطوح Support and Resistance احتمال چرخش قیمتها را افزایش میدهد بدین صورت که:
- کندل Bullish Pin Bar روی سطح حمایت ← تغییر روند نزولی به صعودی
- کندل Bearish Pin Bar روی سطح مقاومت ← تغییر روند صعودی به نزولی
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث الگوهای کندل استیک را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون الگوهای کندل استیک در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
لیست جفت ارزهای فارکس: آشنایی با +۲۰ جفت ارزهای اصلی و فرعی
فارکس یکی از انواع بازارهای سرمایهگذاری بینالمللی است که بر اساس خرید و فروش ارزها میتوان در آن فعالیت داشت. به معنی بهتر کلمه در بازار فارکس هیچ چیز جز ارز کشورهای مختلف خرید و فروش نمی شود؛ اما هیچگاه در بازار فارکس از مفهوم ارز استفاده نمیشود. بلکه به آنها لیست جفت ارزهای فارکس گفته میشود.
اما منظور از جفت ارز چیست؟ برای درک این موضوع بهتر است از مثالی استفاده کنیم. در این مثال به صورت مفهومی خبری از لیست جفت ارزهای فارکس نیست اما به شما کمک میکند که مفهوم جفت ارزها را به خوبی درک کنید.(در ادامه مقاله بازار دو طرفه در فارکس و بازار دو طرفه ارز دیجیتال را هم بخوانید)
منظور از جفت ارز چیست
در روزهایی که دلار در ایران سیر صعودی داشت بسیار اقدام به خرید دلار کردند و در زمانی که دلار در حال سقوط بود مشغول فروش آن بودند؛ اما سؤال اصلی اینجاست که این خرید و فروشها چگونه صورت میگیرد؟ در واقع شما برای خرید دلار، ارزش ریالی آن را پرداخت میکنید و برای فروش دلار ارزش ریالی آن را دریافت میکنید؛ بنابراین ما در این جا جفت ارز ریال به دلار (ریال / دلار) را شاهد هستیم.
حال سود ما در معامله این جفت ارز چگونه مشخص میشود؟ کاملاً مشخص است که اگر ارزش ارز پایه (مورد معامله – دلار) زیاد شود یعنی نسبت ریال به دلار کم شود، شما در معامله خرید برنده خواهید بود، حال اگر داستان برعکس باشد یعنی ارزش ارز پایه یا همان دلار کم شود که باعث میشود نسبت ریال به دلار افزایشی شود شما در معامله فروش برنده خواهید بود.(اگر میخواهید بدانید ارز پایه چیست این مقاله به شما کمک خواهد کرد)
البته این یک مثال کاملاً عینی از بازار ارز ایران بود. در بازار فارکس و در لیست جفت ارزهای فارکس نامی از ریال و بسیاری از ارزهای کشورهای جهان سوم وجود ندارد. در ادامه میخواهیم بیشتر از لیست جفت ارزهای فارکس صحبت کنیم.
لیست بهترین جفت ارزها برای ترید در فارکس و انواع آن
بعد از این که فهمیدیم منظور از جفت ارز چیست نوبت این است که سراغ شناخت لیست جفت ارزهای فارکس برویم. به طور کلی لیست جفت ارزهای فارکس به دو دسته جفت ارزهای اصلی و فرعی تقسیم میشوند؛ اما قبل از بررسی جفت ارزهای اصلی و فرعی در لیست جفت ارزهای فارکس بهتر است مفهوم ارز پایه و ارز دوم را مورد بررسی قرار دهیم.
به طور کلی در تمام لیست جفت ارزهای فارکس دو نوع ارز وجود دارد. ارز پایه همان ارزی است که نسبت قیمتی بر اساس ان محاسبه میشود. این ارز در سمت چپ قرار دارد. به طور مثال در USD/EUR دلار آمریکا ارز پایه محسوب میشود و یورو ارز دوم است. بگذارید این مفهوم را نیز در قالب یک مثال توضیح دهیم.(مقاله ارز دیجیتال چیست؟ و چه کاربردی دارد؟ را هم بخوانید)
شما در لیست جفت ارزهای فارکس میخواهیم جفت ارز USD/EUR را معامله کنید. شما بر اساس دانش و تحلیل خودتان میدانید که قرار است ارز دلار افزایش قیمت داشته باشد و این درصد افزایش بیش از درصد افزایش یورو خواهد بود. به بیان بهتر نسبت یورو به دلار کاهشی خواهد بود. از این رو شما تصمیم به انتخاب جفت ارز USD/EUR از لیست جفت ارزهای فارکس میگیرید.
برای اینکه بتوانید وارد جریان معامله شوید باید سرمایه شما به شکل یورو باشد زیرا شما جفت ارز تبدیلی یورو به دلار را از لیست جفت ارزهای فارکس انتخاب کردهاید؛ بنابراین شما با داشتن سرمایه یورویی خودتان به میزان مشخصی دلار خریداری میکنید.
حال شما بعد از مدتی متوجه میشوید که قیمت دلار ریزشی خواهد شد و نسبت یورو به دلار افزایشی میشود. از این رو با فروش دلار خریداری شده آن را تبدیل به یورو میکنید. این تمام فرایند یک معامله ساده در بازار فارکس محسوب میشود.
اما جفت ارزهای فرعی یا اصلی در لیست جفت ارزهای فارکس بدین معنی است که وقتی در یکی از طرفهای معامله دلار آمریکا وجود دارد آن جفت ارز را جفت ارز اصلی میگویند؛ اما وقتی در معاملهای دلار آمریکا چه به عنوان پایه و چه به عنوان ارز دوم وجود ندارد از نظر لیست جفت ارزهای فارکس این جفت ارز، یک جفت ارز فرعی محسوب میشود؛ اما در لیست جفت ارزهای فارکس فرق بین جفت ارزهای اصلی و فرعی در چیست؟
لیست جفت ارزهای فارکس و فرق میان جفت ارزها
اما بازار رونددار صعودی چیست؟ در لیست جفت ارزهای فارکس چه تفاوتی میان جفت ارزهای اصلی و فرعی وجود دارد؟ به بیان بهتر چرا در لیست جفت ارزهای فارکس آن جفت ارزهایی را که یک طرف آن دلار قرار دارد اصلی مینامند؟ شما خودتان چه فکر میکنید؟ دلار پر مبادلهترین ارز جهان محسوب میشود که در هر کشوری میتوان آن را پیدا کرد و هر جایی از دنیا به واسطه آن وارد تجارت جهانی میشود.
حتی کشورهای حوزه یورو نیز با وجود این که توانستند استقلال خوبی نسبت به دلار داشته باشند اما همچنان در مبادلات فرا منطقهای خودشان نیاز به دلار دارند. از طرفی دیگر دلار به تنهای یک نوع پشتوانه اساسی برای بسیاری از اقتصادها محسوب میشود. به جز این پشتوانه بر اساس معتبرترین مورد در عالم اقتصاد، طلا است؛ بنابراین این حق را بدهید که جفت ارزهایی که در لیست جفت ارزهای فارکس بر اساس دلار معامله میشوند جفت ارزهای اصلی نامیده شوند.
اما آیا جفت ارزهای اصلی در لیست جفت ارزهای فارکس از نظر فنی و تکنیکالی مزیتی دارند؟ وقتی یک سوی جفت ارز شما دلار باشد، مسلماً مبادلات آن ارز افزایش پیدا میکند و حجم مبادلات بالایی را در طول روز ثبت میکند. این در لیست جفت ارزهای فارکس به معنی نقدشوندگی بالاست.
نقد شوندگی بالا یعنی این که هر زمان که دلتان خواست میتوانید این جفت ارز را بفروشید و تقریباً همیشه تقاضایی برای آن در بازار وجود دارد. از طرف دیگر کشور آمریکا، ازنظر اقتصادی کشور با ثباتی محسوب میشود از این رو در لیست جفت ارزهای فارکس وقتی دلار آمریکا قرار دارد، یعنی آن جفت ارز میتواند نوسان کمتری داشته باشد و ثبات بهتری در روند خود خواهد داشت.
توجه داشته باشید که در لیست جفت ارزهای فارکس برخی جفت ارزهای عجیب وجود دارد. این جفت ارزها نسبت ارز کشورهای در حال توسعه مانند دلار سنگاپور به دلار آمریکاست. با وجود این که این ارزها بر اساس دلار آمریکا میباشند اما در لیست جفت ارزهای فارکس به عنوان ارزهای اصلی مطرح نمیشوند. لیست این ارزهای عجیب را در انتهای این مقاله قرار دادهایم.
اما سؤالی که مطرح میشود این است وقتیکه در لیست جفت ارزهای فارکس جفت ارزهایی که بر پایه دلار هستند اهمیت بالاتری دارند چرا برخی از معامله گران سراغ سایر جفت ارزها میروند؟ هیچگاه فراموش نکنید، بازار فارکس یک بازار سرمایه است و بازار سرمایه بر اساس سود و ریسک میچرخد.
پس معاملهگرانی هستند (غالباً با حرفهای) که با شناخت و تحلیل درست از لیست جفت ارزهای فارکس میتوانند جفت ارزهای مستعد رشد را شناسایی کنند. برای این افراد ثبات بیش از اندازه میتواند اذیت کننده باشد.
چگونه از لیست جفت ارزهای فارکس انتخاب کنیم؟
یکی از مهمترین و شاید پر تکرارترین سؤالی که بسیاری به دنبال جواب آن هستند این است که چگونه از لیست جفت ارزهای فارکس دست به انتخاب جفت ارز مناسب بزنیم؟
بسیاری بر اساس استراتژی معاملاتی خودشان در بازار بورس ایران یا بازار ارزهای دیجیتال و با همان دید وارد بازار فارکس میشود. در بازارهای بورس ایران و ارز دیجیتال خرید و فروشها بر اساس وضعیتهای سهم رخ میدهد. میتوان به اندازه سودی در یک سهم راضی شد و سراغ سهم دیگری رفت؛ اما در بازار فارکس داستان کمی متفاوت است. این نگاه که در بازار فارکس مدام در لیست جفت ارزهای فارکس میان جفت ارزهای مختلف بچرخید یک نگاه کاملاً اشتباه و شکست خورده است.
حرفهایترین افراد در این بازار میان چند جفت ارز معدود می چرخند و عمدتاً بیشتر تمرکز آنها روی یک یا نهایتاً سه جفت ارز از لیست جفت ارزهای فارکس میباشد؛ بنابراین عملاً شما یاد بگیرید که در لیست جفت ارزهای فارکس تنها و تنها یک یا نهایتاً سه جفت ارز را انتخاب کنید.
اما برای انتخاب جفت ارز مناسب مهمترین فاکتور استراتژی شما خواهد بود. اگر در این بازار تازه کار هستید و دنبال سود معقول اما پیوستهای میگردید مسلماً باید به دنبال جفت ارزهایی از لیست جفت ارزهای فارکس باشید که حجم معاملات بالا دارند. این حجم معاملات بالا میتواند نوسان را کمتر و نقد شوندگی را افزایش دهد.
از طرفی دیگر در ذهن خود این مطلب را همیشه نگهدارید که در بازار فارکس اخبار کشورها مهمترین تأثیر را میگذارند. به طور مثال اخبار ضد و نقیض انتخابات آمریکا مدام بر نوسانات مدت اخیر اضافه میکرد و باعث شده بود که در بازار فارکس کمی تلاطم ایجاد شود؛ اما به طور کلی کشورهای اروپایی و آمریکایی معمولاً از ثبات اقتصادی خوبی برخوردار هستند از این رو اخبار معمولاً معقولی در حوزههای اقتصادی آنها منتشر میشود؛ بنابراین درصد نوسان کمتری را متحمل میشوند.
پس با این حساب به نظر میآید که جفت از دلار به یورو یا برعکس میتواند یک انتخاب معقول برای ورود به بازار فارکس و کسب سودآوری معقول میباشد.
لیست بهترین جفت ارزها برای ترید در فارکس
اما همانطور که در بالاتر گفتیم در اینجا نوبت بیان لیست جفت ارزهای فارکس و تقسیمبندی آنها میباشد. این ارزها به ترتیب عبارتند از:
لیست جفت ارزهای فارکس، جفت ارزهای اصلی چه هستند؟
دلار آمریکا به دلار کانادا USD/CAD نام مستعار: Loonie
یورو به دلار آمریکا EUR/USD نام مستعار: Fiber
پوند به دلار آمریکا GBP/ USD نام مستعار: Cable
دلار استرالیا به دلار آمریکا AUD/USD نام مستعار: Aussie
دلار نیوزلند به دلار آمریکا NZD/USD نام مستعار: Kiwi
دلار آمریکا به ین ژاپن USD/JPY نام مستعار: Gopher
دلار آمریکا به فرانک سوئیس USD/CHF نام مستعار: Swissy
توجه داشته باشید که تنها این تعداد در لیست جفت ارزهای فارکس دارای نام مستعار هستند. این بدین معنی است که این جفت ارزها از تعداد تبادلات بالا بهره میبرند و تعداد معامله گران زیادی در این ارزها حضور فعال دارند. نکته جالب اینجاست که ین ژاپن بهعنوان تنها ارز آسیایی در این لیست حضور دارد که این نشان دهنده اقتصاد قدرتمند این کشور و ارزش بالای ارز آن است.
لیست جفت ارزهای فارکس، جفت ارزهای فرعی چه هستند؟
دلار نیوزلند به ین ژاپن NZD/JPY
فرانک سوئیس به ین ژاپن CHF/JPY
پوند به ین ژاپن GBP/JPY
دلار استرالیا به ین ژاپن AUD/JPY
یورو به دلار کانادا EUR/CAD
یورو به دلار استرالیا EUR/AUD
پوند به دلار استرالیا GBP/AUD
دلار استرالیا به دلار نیوزلند AUD/NZD
دلار کانادا به ین ژاپن CAD/JPY
یورو به دلار نیوزلند EUR/NZD
یورو به فرانک سوئیس EUR/CHF
یورو به ین ژاپن EUR/JPY
یورو به پوند EUR/GBP
پوند به فرانک سوئیس GBP/CHF
دلار استرالیا به دلار کانادا AUD/CAD
لیست جفت ارزهای فارکس، ارزهای عجیب یا همان Exotic
دلار نیوزیلند به دلار سنگاپور NZD/SGD
پوند انگلستان به رند آفریقای جنوبی GBP/ZAR
یورو به لیر ترکیه EUR/TRY
دلار آمریکا به دلار هنگ کنگ USD/HKD
ین ژاپن به کرون نروژ JPY/NOK
دلار استرالیا به پزو مکزیک AUD/MXN
البته توجه داشته باشید که با توسعه یافتن کشورها، احتمال ورود ارزهای جدید به این صورت وجود دارد. این ارزها جای ریسک بالایی دارند و در معاملات آن باید بسیار دقیق بود.
رمز موفقیت در بازار ارز فارکس
تا به اینجا به طور کلی با بازار ارز فارکس و به طور مختصر با لیست نماد های فارکس آشنا شدیم. همچنین دانستیم که بهترین انتخاب در این بازار چیست و چگونه می توانیم دست به معامله بزنیم. اما سوالی که احتمالا ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرده این است که رمز موفقیت در این بازار چیست؟
بسیاری به دنبال این جواب راه را گم می کنند و ناخواسته پیرو افراد سودجویی میشوند که به نظر پاسخ را می دانند اما هدفی جز کلاهبرداری ندارند. واقعیت این است که پاسخ به این سوال آنچنان که به نظر می رسد سخت نیست. در واقع شناخت بازار ارز فارکس و داشتن اطلاعات کلی از لیست نماد های فارکس تنها بخشی از این بازار است. بخش مهم دیگر این بازار مربوط به تجربه کاری خودتان است.
بگذارید با یک مثال توضیح دهیم. فرض کنید شما یک رفیق ده ساله دارید. این فرد هر رفتاری که از خود نشان دهد برای شما آشناست و به نوعی می دانید که چه واکنش هایی در برابر هر عملی نشان می دهد. این شناخت بر اساس گذشت مدت زمان و تجربه آشنایی ایجاد می شود.
به بیان ساده تر شما با شناخت از گذشته رفیقتان می توانید آینده رفتاری او را پیش بینی کنید. این همان رمز موفقیتی است که در بازار ارز فارکس به دنبال آن هستیم. متوجه نشدید؟
ما در بازار ارز فارکس یا به طور کلی در بازار های سرمایه ای به دنبال این هستیم که سود کنیم. اما چگونه؟ فرض کنیم شما در لیست نماد های فارکس می دانید که یک جفت ارز قرار است فردا سقوط قیمت داشته باشد. از این رو منتظر می شوید و این ارز را در پایین ترین حالت ممکن خریداری می کنید و سپس می دانید که در چه نقطه ای به اوج خود خواهد رسید. در این حالت می توانید در بهترین زمان آن را تبدیل کنید و بیشترین سود ممکن را داشته باشید.
بنابراین شناخت رفتار روند جفت ارز می تواند کمک بزرگی به شما در سودآوری داشته باشد. اما چگونه می توان این رفتار را شناسایی کرد. به نمودار کلی یک جفت ارز یا یک سهام نگاه کنید. این نمودار درست مانند رفتار یک انسان یا یک دوست است. شما با تحلیل گذشته این نمودار می توانید آینده آن را به دست بیاورید. در واقع تنها تفاوتی که بین این نمودار و یک انسان واقعی وجود دارد این است که اساسا برای شناخت انسان راهی جز گذر زمان نیست اما برای شناخت یک جفت ارز می توان به نمودار گذشته آن نگاه کرد.
بنابراین نوع دیدگاه خودتان را عوض کنید. شما به واسطه اندیکاتورها و شاخص های مختلف قرار نیست آینده را پیش بینی کنید. کاری که به صورت رایج و اشتباه توسط بسیاری از معامله گران صورت می گیرد این است که اساسا در تلاش هستند با اندیکاتورها سراغ آینده نماد بروند. اما واقعیت این است که شما با این ابزارها تنها قادر خواهید بود رفتار گذشته یک جفت ارز یا یک سهام را بهتر بشناسید. هرچقدر این شناخت شما قوی تر و بهتر باشد اساسا می توانید آینده جفت ارز در شرایط مختلف را بهتر پیش بینی کنید و این بزرگ ترین راز و رمز موفقیتی است که می تواند به شما در مسیر سودآوری کمک کند.
پس اگر بخواهیم به طور خلاصه بیان کنیم، شما با نگاه دقیق و درست به گذشته و واکاوی اتفاقاتی که برای جفت ارز افتاده می توانید آینده را پیش بینی کنید و علت این موضوع نیز ساده است. دنیا تکرار شونده است و هر اتفاقی که یک بار رخ داده باز هم اتفاق می افتد.
نگاهی به کاربرد اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال و بررسی اندیکاتور ADX
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیلی در بازار بورس و فرابورس و به طور کل بازارهای مالی برای پیشبینی روند بازار و قیمت سهام به حساب میآید. تحلیل تکنیکال روشی نموداری است و اندیکاتورها از اصلیترین عناصر آن هستند. هر نمودار از دو مؤلفهی زمان و مکان تشکیل شده است، بنابراین نمودار قیمت ابزاری است برای نمایش مکان هندسی نقاط که هر دو مؤلفه را نشان میدهد. معاملهگرها به کمک دادههای نمودار و یک سری فرمول ریاضی یا آماری میتوانند به نماگرهای جدیدی دست پیدا کنند. اندیکاتورها به دلیل استفاده از همین محاسبات ریاضی بر روی قیمت سهم و حجم معاملات میتوانند اطلاعات خوب و کاملی را در رابطه با شتاب قیمتی، روند حرکتی و … در اختیار معاملهگرها قرار دهند.
به صورت معمول از اندیکاتورها برای تأیید و اعتبارسنجی روند استفاده میشود. اندیکاتورها را میتوان در دو دستهی کلی پیشرو (Leading) یا دنباله رو (Laqqing) قرار داد. بیشتر اندیکاتورهای پیشرو با نوسانهای قیمت همراه بوده و اندیکاتورهای دنباله رو با کمی تأخیر و بعد از حرکت قیمت و جا به جایی بازار هشدار یا پیشبینیهای لازم را در اختیار تحلیلگرها قرار میدهند.
ADX یکی از اندیکاتورهای مورد استفاده در تحلیل است که در این مطلب قصد داریم در مورد عناصر این اندیکاتور و چگونگی تحلیل و معامله بر اساس آن صحبت کنیم. فقط بد نیست پیش از آن نگاهی به کاربرد و اهمیت اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال داشته باشیم.
اندیکاتورها چه کاربردها و مزایایی دارند؟
همانطور که گفتیم اندیکاتورها اطلاعات زیادی در مورد روند بازار و قیمت به ما ارائه میدهند. به کمک اندیکاتورها میتوان معاملات ربات وار را انجام داد، روند بازار را تشخیص داد و اشتباهات خود را به حداقل رساند.
در بازارهای مالی از جمله فارکس با در نظر گرفتن تغییرهای قیمت در گذشته، اندیکاتورها در سه زمینه مورد استفاده قرار میگیرند:
- هشدار: در بعضی مواقع پیش از اینکه روند تغییر کند و گاهی هم زمان با تغییر روند، اندیکاتورها ما را نسبت به این مسئله آگاه میکنند. پس یکی از اصلیترین کاربرد اندیکاتورها هشدار نسبت به تغییر روند است.
- پیشبینی: یکی دیگر از کاربرد اندیکاتورها پیشبینی و شناسایی موقعیت مناسب برای ورود به معامله است.
- تأیید و اعتبارسنجی: سومین کاربرد مهم اندیکاتورها سنجش اعتبار پیشبینی صورت گرفته در مورد روند و تأیید آن است. در واقع تحلیلگر پیشتر با استفاده از دیگر روشهای تحلیل روند بازار و قیمت را پیشبینی میکند و از اندیکاتورها به منظور بررسی پیشبینی و تأیید آن کمک میگیرد تا مطمئن شود که تشخیص درستی داشته است یا خیر.
اندیکاتور ADX چیست؟
اندیکاتور Average Directional Movement یا شاخص میانگین جهت دار که به طور خلاصه به آن ADX میگویند، یکی از انواع شاخصهای بازار است که در تحلیل فنی به کار برده میشود. شاخص ADX به منظور تعیین وضعیت حالات رونددار و همینطور بی روند بازار مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع این اندیکاتور در دستهی اندیکاتورهای روند (Trend) قرار میگیرد.
اندیکاتور ADX برای تعیین حالات Trending یا Non-Trending از سه عنصری اصلی و کلیدی بهره میبرد که این عناصر عبارتند از:
- منحنی DI+ (Positive Directional Indicator): اندیکاتور جهت دار مثبت
- منحنی DI- (Negative Directional Indicator): اندیکاتور جهت دار منفی
- منحنی ADX : شاخص جهت دار میانگین (Average Directional Index)
اگر نمودار DI+ از DI- بیشتر باشد به این معنی است که بازار بولیش (Bullish) گاوی بوده و به احتمال زیاد با افزایش قیمت روبرو خواهیم بود و بالعکس اگر نمودار DI- از DI+ بیشتر باشد یعنی بازار خرسی (Bearish) است و با کاهش قیمت مواجه میشویم.
ترکیب دو اندیکاتور DI+ و DI- خط ADX را ایجاد میکنند. زمانی که خط ADX صعودی است به این معنی است که بازار رونددار (Trending) است که این روند هم میتواند صعودی باشد هم نزولی (به ویژه برای مقدار بالای 40). در صورتی که خط ADX نزولی یا صاف باشد به معنی بازاری راکد و بدون روند است (به ویژه برای مقدار زیر 20).
هنگامی که ADX روند صعودی نداشته باشد یا به عبارتی به بالای 20 نرود، بازار بدون روند است و در چنین شرایطی نباید معامله کرد. در صورتی که منحنی ADX بین دو منحنی DI قرار بگیرد و در عین حال بزرگتر از 25 باشد، به این معنی است که سیگنالهای خرید و فروش معتبر بوده و میتوان دست به معامله زد.
مجموع عناصر گفته شده نگرش خوبی از بازار به ما ارائه میدهد. با این وجود پیشنهاد میشود که از ADX در کنار سایر اندیکاتورها برای دست یافتن به تحلیلی دقیقتر استفاده کنید.
چطور میتوان از اندیکاتور ADX در تحلیل استفاده کرد؟
برای بهره بردن از این اندیکاتور باید در مرحلهی اول به ارزیابی قدرت روند فعلی فارغ از صعودی یا نزولی بودن آن پرداخت و در مرحلهی بعد با در نظر گرفتن نتیجهی حاصل از مرحلهی قبل روند را مشخص کرد.
مرحله اول: ارزیابی قدرت روند به کمک منحنی ADX
زمانی که منحنی ADX صعودی باشد و به سطوح بالاتر نزدیک گردد، باید انتظار تشکیل روندی قدرتمند را داشت که این روند میتواند صعودی یا نزولی باشد. زمانی که این منحنی نزولی باشد و به سطوح پایینی نزدیک شود، به این معنی است که بازار روند خاصی ندارد و وارد فاز استراحت شده است.
مرحله دوم: شناسایی شروع و پایان روند با در نظر گرفتن وضعیت دو منحنی DI
بعد از تشخیص قدرت روند وقت آن است که به شناسایی صعودی یا نزولی بودن روند بپردازیم. اندیکاتور ADX به کمک دو اندیکاتور DI مورد استفاده قرار میگیرد. DI ها که اندیکاتورهایی جهت دار هستند در کنار ADX ابزاری قدرتمند برای تشخیص روند هستند. همانطور که اشاره شد وقتی DI+ از DI- بیشتر باشد بازار صعودی یا گاوی است و عبارتی قدرت خریدارها بیشتر است. زمانی هم که DI+ از DI- کمتر باشد، نشان دهندهی بازاری نزولی یا خرسی است به این معنی که هر قدر DI- بیشتر باشد، قدرت فروشندهها بیشتر است.
دقت داشته باشید که ADX برآیندی از دو منحنی DI+ و DI- است و وقتی این دو منحنی از هم فاصله میگیرند، ADX بیشتر شده و روندی قوی شروع میشود. برعکس وقتی که این دو منحنی به هم نزدیک میشوند، تقابل بین فروشندهها و خریدارها به هم نزدیک شده و شاهد کاهش ADX هستیم.
معرفی برترین اسیلاتورها برای پیدا کردن نقاط ورود معامله
معرفی برترین اسیلاتورها برای پیدا کردن نقاط ورود معامله؛ وقتی که صحبت از معامله و تجزیه و تحلیل به میان می آید، اسیلاتور ها یکی از مهم ترین ابزاری هستند که در واقع از آن ها برای ارزیابی یک جفت ارز با هر نوع دارایی دیگر (asset) دیگر به کار گرفته می شود.
اسیلاتور همانطور که از نامش پیداست بین دو مقدار ثابت دررابطه با قیمت واقعی آن جفت ارز یا دارایی متغیر است و به معامله گران کمک میکند تا جهت حرکت و مومنتوم (momentum) را بسنجند. بنابراین با کمک اسیلاتور ها میتوان بفهمیم که قیمت یک دارایی در حال افزایش یا کاهش است وهمچنین مومنتوم یا سرعت حرکت درکدام جهت بیشتر است.
تحلیل گران بازار از اسیلاتورهای مختلفی استفاده می کنند؛ اگر از خود میپرسید که بهترین اسیلاتورهای موجود کدامند و کدامیک به شما در دستیابی به نتایج بهتر کمک میکند ادامه مطالب را بخوانید.ما لیستی از 5 اسیلاتور برتر را تهیه کرده ایم که در ادامه به بررسی آن ها میپردازیم.
اسیلاتور چیست؟
اسیلاتورها یا نوسانگرها به مجموعهای از اندیکاتورها اطلاق میشوند که هدفشان درک و سنجش میزان هیجان خریداران و فروشندگان است. در حقیقت اسیلاتورها چیزی شبیه دماسنج هیجانات خریداران و فروشندگان فعال در سهم هستند و استفاده از اسیلاتور ما را از میزان هیجان خرید و فروش حاضر در معاملات اگاه میکنند.
اسیلاتورها دارای دو محدوده هستند؛ اشباع خرید و اشباع فروش. در عموم اسیلاتورهای مشهور، اشباع خرید در محدودهای بیش از هفتاد قرار دارد و حکایت از اوج هیجانزدگی در خریداران دارد، در حالی که اشباع فروش در محدودهای کمتر از سی قرار گرفته است که نشانهی اوج هیجان و شتابزدگی در فروشندگان است.
توجه داشته باشید که وقتی بازاری که با آن کار میکنید روندی قوی ندارد یا خنثی است، مناطق هیجان خرید و فروش به درستی نقاط ورود و خروج را به شما نشان میدهند. ولی در یک بازار قوی و رونددار، قرار گرفتن اسیلاتورها در مناطق اشباع خود، حکایت از قوی بودن و ادامهدار بودن روند فعلی دارد. بنابراین همیشه دقت داشته باشید که بازاری که در حال تحلیل آن هستید، یک بازار رونددار است یا یک بازار خنثی.
اسیلاتورها به دو دستهی روبانی و مرکزی تقسیمبندی میشوند. عمده سیگنالهای اسیلاتورهای مرکزی بر مبنای خط مرکزی و سیگنالهای اسیلاتورهای روبانی بر مبنای محدودههای بیش خرید و بیش فروش ایجاد میشوند. معمولاً استفاده از اسیلاتور میتواند سه نمونه سیگنال یا تحلیل عمده به معاملهگر بدهد:
- سیگنال خرید یا فروش بر اساس خط مرکزی
- سیگنال خرید و فروش بر اساس محدودهی بیش خرید و بیش فروش
- سیگنال خرید و فروش بر اساس واگرایی
لیست 5 اسیلاتور برتر برای پیدا کردن نقاط ورود :
1-استوکاستیک (Stochastic)
اندیکاتور استوکاستیک، رابطه بین قیمتهای پایانی (Close) یک دارایی و محدوده قیمت آن در یک دوره خاص را می سنجد. زیرا قیمت پایانی یک دارایی می تواند در یک روند افزایشی در حد بالا، و در یک روند کاهشی در حد پایین محدوده روزانه قرار گیرد.
با توجه به اصل بیان شده، اندیکاتور استوکاستیک، روند، قدرت حرکت قیمت و پایداری قیمت دارایی را میسنجد.
هر معامله گر باتجربه ای می تواند تنها با نگاه کردن به نمودار، حرکت جهت دار بازار را شناسایی کند. با این وجود استوکاستیک تفسیر نوسانات حرکتی قیمت را آسانتر میکند. استوکاستیک همواره بین دو عدد ۰ و ۱۰۰ در نوسان می باشد.
برخی از معامله گران بر این باورند که چنانچه اندیکاتور بالاتر از سطح ۸۰ باشد، احتمالا روند افزایشی قدرت خود را از دست خواهد داد. با این حال فرمول استوکاستیک تایید می کند که در حقیقت مقدار بالای اندیکاتور نشانه ادامه روند می باشد.
بنابراین، بهترین روش برای پیدا کردن نقطه ورود با به کارگیری این اندیکاتور این است که نقاط ورود برای خرید را بعد از یک اصلاح کاهشی موقت در یک روند افزایشی، و نقاط ورود برای فروش را بعد از یک اصلاح افزایشی در یک روند کاهشی، جستجو نمایید. ممکن است در ابتدا سخت به نظر آید؛ مخصوصا اگر یک تحلیلگر تازه وارد بوده و تجربه اندکی در زمینه واگراییها داشته باشید. ولی بیایید به یک مثال نگاهی بیاندازیم تا ببینید که تقریبا مفهومی ساده میباشد.
در تصویر بالا، می بینیم که یورو/دلار (EUR/USD)، در یک روند افزایشی پایدار قرار دارد و خط روند را حفظ نموده است. ولی از هفته دوم تا پایان ماه ماه ژوئن سال ۲۰۲۰، قدرت صعود خود را از دست می دهد و قیمت اندک اندک به سمت پایین و خط روند رانده می شود. در همان هنگام استوکاستیک حرکتی رو به پایین دارد و تا پایان ماه تا سطح ۲۲ کاهش می یابد. در اینجا، یک واگرایی صعودی کامل و یک موقعیت خرید در یک پولبک به وجود آمده است.
2-Relative Strength Index (RSI)
درست مانند Stochastics ، شاخص قدرت نسبی (RSI) بین مقادیر 0 و 100 در نوسان است. با این حال ، میزان overbought و oversold معمولاً در طول یک روند صعودی 70 و در یک روند نزولی 30 تعیین می شود. علاوه بر این ، روش تفسیر RSI تقریباً مشابه شاخص Stochastics است.
در حالی که هر دو اندیکاتور Stochastics و RSI به عنوان نوسان کننده حرکت در نظر گرفته می شوند ، RSI در طول یک بازار روند دار بهتر عمل می کند زیرا سطح بالای 50 نشان دهنده روند صعودی کلی است و برعکس.
استراتژی RSI این است که ابتدا به دنبال سطوح حمایت و مقاومت بالقوه و سپس یافتن فرصت های ورود به بازار باشید. برای انجام این کار ، به جای تمرکز بر سطح 50 ، می توانیم دو خط اضافی 40 و 60 را در RSI ترسیم کنیم.
در تصویر بالا، می بینیم که پوند/دلار (GBP/USD)، هنگامی که RSI 40 و ۶۰ می باشد، سطح حمایتی و مقاومتی دارد. چنانچه سطوح احتمالی حمایت و مقاومت را نمی دانید، به قیمت نگاه کنید و زمانی که RSI به این سطوح نزدیک شد، می تواند به شما در تایید تغییر در جهت کنونی قیمت کمک کند. در کنار این اطلاعات، میتوانید به الگوهای کندلی یا شکستهای خط روند نیز بنگرید و نقطه ورود را بیابید.
3-اسیلاتورشاخص کانال کالا (CCI)
اندیکاتور CCI و اندیکاتور RSI، از نظر فرمول پایه و کاربرد، با یکدیگر متفاوت می باشند. در حالیکه RSI، بین ۰ و ۱۰۰، نوسان می کند، CCI، هیچ سطح حداکثر و حداقلی ندارد. ولی در شرایط بازار عادی، بین سطوح ۱۰۰- و ۱۰۰+ نوسان میکند و هنگامیکه در این محدوده باشد، نشانه عدم وجود روند قوی در بازار است و نشان از پایداری احتمالی قیمت دارد.
در مقابل، CCI بالای ۱۰۰+، از یک روند افزایشی قوی، و CCI پایینتر از ۱۰۰-، از یک روند کاهشی قوی خبر میدهند.
ساده ترین راه برای یافتن فرصتهای ورود به بازار با CCI ، ترکیب آن با تحلیل تکنیکال مبتنی بر price action، مانند شکست خطوط روند است.
در تصویر بالا چارت EURAUD در تایم فریم روزانه را میبینید ، وقتیکه سطوح CCI از -100 و +100 عبور کرد، در هر دو مورد CCI مجددا به محدوده نرمال بین -100 و +100 برگشت.با این حال هنگامی که روندها از سر گرفته شد و خطوط روند مربوطه را شکست ، سودهای خوبی را به همراه داشت.
برای اصلاح بیشتر این استراتژی ، می توانید آن را با تجزیه و تحلیل چارچوب زمانی متعدد (multiple timeframe) ترکیب کنید که به شما کمک می کند فرصت های ورود را خیلی زودتر شناسایی کنید.
4-مکدی (MACD)
سه اسیلاتور اول مورد بحث ما همه از نمودارهای خطی برای نشان دادن سطوح استفاده می کنند. اما شاخص (MACD) کاملاً متفاوت است زیرا از دو میانگین متحرک با هیستوگرام برای سنجش قدرت حرکت ترکیب می کند.
دو خط MACD نشان دهنده یک EMA 12 دوره ای و یک میانگین متحرک نمایی 26 دوره ای (EMA) است. هنگامی که دوره کوتاه تر EMA از دوره EMA طولانی تر عبور می کند ، نشان دهنده تغییر در روند است ، درست مانند یک کراس اوور معمولی MA. اما ، آنچه MACD را واقعا برجسته می کند ، هیستوگرام است که فاصله بین این دو EMA را اندازه گیری می کند. وقتی هیستوگرام بالای خط 0 باشد و در حال افزایش باشد ، نشان دهنده روند صعودی است که شتاب می گیرد. از سوی دیگر ، هنگامی که هیستوگرام زیر خط 0 باشد ، نشان می دهد که روند نزولی در حال قدرت گرفتن است.
با کمک سطوح MACD و مقایسه آن ها با نمودار قیمتی میتوان واگرایی و همگرایی ها را تشخیص داد.
بهترین راه برای استفاده از MACD برای یافتن فرصت ورود به بازار این است که بدنبال سیگنال های خلاف جهت باشید. این بدان معناست که وقتی خط سیگنال MACD به زیر سطح 0 رسیده و سیگنال خرید ایجاد می کند ، به دنبال سگنال buy باشید. در مقابل ، هنگامی که خط سیگنال MACD بسیار بالاتر از سطح 0 معامله می شود ، باید به دنبال سیگنال sell باشید. و اگر واگرایی پیدا کردید ،شانس موفقیت سیگنال شما بیشتر است ، همانطور که در عکس بالا میبینید.
نکته مهم : اسیلاتورها در جهت یابی و اندازه گیری حرکت جفت ارزها و دارایی ها عالی هستند. اما استفاده از یک اسیلاتور برای یافتن ورودی های بازار حتی برای باتجربه ترین معامله گران تکنیکال نیز سخت خواهد بود. در عوض ، توصیه می کنیم یکی از 4 اسیلاتور برتر که در بالا در مورد آن صحبت کردیم را با پرایس اکشن ، اعم از شکست یا الگوهای شمعی ، برای تأیید قبل از ثبت سفارش ترکیب کنید.
چه زمانی باید از اسیلاتورها استفاده کنیم؟
زمانی که یک اسیلاتور از خط مرکزی رسم شده بالاتر یا پایینتر بیاید به معاملهگر در تشخیص نقاط سقف و کف کمک میکند. در معاملاتی که در فضاهای خنثی انجام میشود، استفاده از اسیلاتور خارقالعاده عمل میکند، اما زمانی که قیمت از فضای خنثی خارج میشود و وارد یک روند جدید میشود، اسیلاتورها سیگنالهای نابهنگام و خطرناکی تولید میکنند.
باید دقت کرد وقتی یک روند صعودی جدید و قدرتمند شکل میگیرد، اسیلاتور میتواند برای هفتهها در حالت اشباع خرید باقی بماند و سیگنالهای فروش بیموقع و نابهنگام صادر کند. همچنین زمانی که یک روند نزولی جدید شکل میگیرد، اسیلاتور میتواند برای هفتهها در حالت اشباع فروش باقی بماند و سیگنالهای خرید بیموقع و نابهنگام صادر کند. یکی از معیارهای تحلیلگر حرفهای بودن این است که چه زمانی از اسیلاتورها استفاده کنیم و چه زمانی از اندیکاتورها.
اسیلاتورها مانند دیگر اندیکاتورها در زمانی که با نمودار قیمت واگرا میشوند بهترین سیگنالهای معاملاتیشان را صادر میکنند. زمانی که قیمت با بازار رونددار صعودی چیست؟ کاهش مواجه میشود و یک کف جدید شکل میگیرد، اما اسیلاتور از تشکیل یک کف جدید امتناع میورزد یک واگرایی صعودی شکل میگیرد. واگرایی صعودی اغلب به پایان یک روند نزولی اشاره دارد و واگرایی نزولی اغلب در روند صعودی اتفاق میافتد و نشان میدهد که بازار به یک قله رسیده است. این واگرایی زمانی حاصل میشود که قیمت در روند صعودی خود به یک سقف جدید دست یابد. اما اسیلاتور همگام با قیمت یک سقف جدید شکل نمیدهد.
دیدگاه شما