نسبت ریسک به پاداش چیست؟


تاجگذاری مجیدی در امارات؛ پاشا فرهاد!

رسانه معروف اماراتی به آنچه بر فرهاد مجیدی در سه هفته کار در لیگ امارات گذشته می‌پردازد.

تاجگذاری مجیدی در امارات؛ پاشا فرهاد!

به گزارش "ورزش سه"، اتحاد الکلباء در شروع کارش در لیگ امارات بازی را مقابل تیم تازه صعود کرده البطائح واگذار کرد و انتقادات زیادی نسبت به مجیدی شروع شد و نگرانی و عصبانیت هواداران این تیم را به همراه داشت. بازی دوم اتحاد الکلباء بازی بسیار سختی مقابل الوحده بود و در صورت شکست شرایط خیلی بدی برای این تیم رقم می‌خورد اما اتحاد الکلباء برخلاف پیشبینی‌ها بسیار جنگنده بازی کرد تا فرهاد مجیدی اولین پیروزی‌اش را در لیگ امارات جشن بگیرد.

در هفته بعدی شاگردان مجیدی مقابل الظفرة قرار گرفتند که هفته پیش از آن شکست سنگینی را مقابل العین با ۷ گل متحمل شده بود و برای جبران نتیجه مقابل اتحاد صف آرایی کرده بودند ولی تیم مجیدی باز هم پیروز شد تا شش امتیاز در سه هفته اول به دست آورد.

مجیدی در برنامه تلویزیونی معروفی اعلام کرده بود که هدفش کسب ۹ امتیاز در سه هفته اول است و خیلی از منتقدان این حرف را رویاپردازی تلقی کردند. البته پس از این سه هفته معلوم شد که فرهاد مجیدی حرف بی‌راهی نزده بود؛ با این حال هواداران این تیم هنوز حسرت سه امتیاز هفته نخست را می‌خورند.

مجیدی بعد از هفته اول سبک بازی حریف را زشت و کثیف خواند که این حرف جنجال آفرین شده بود و به دلیل این حساسیت از هفته دوم از مترجم کمک گرفت تا این مسائل پیش نیاید. پس از این شش امتیاز و کمک گرفتن از مترجم جو در این باشگاه آرام شد.

محمد عبيد اليماحی نائب رئيس سابق این تیم هم در توئیتی نوشته: "۶ از ۹ پاشا فرهاد!" الیماحی بااین توییت از فرهاد مجیدی حمایت کرده و البته حسرت از دست رفتن آن سه امتیاز نیز در آن آشکار است.

رسانه الخلیج شجاعت فرهاد در نشاندن مهاجم با تجربه‌ای مثل مالابا روی نیمکت پس از هفته اول تحسین کرده است. مجیدی روی احمد عامر ریسک کرد و او جایگزین مالابا شده بود. همچنین تغییرات دیگر ترکیب مورد توجه قرار گرفته است‌.

تیم مجیدی در پایان هفته سوم با ۶ امتیاز در رتبه چهارم قرار دارد و باید دید بعد از فیفادی چه روندی در ادنوک لیگ خواهد داشت.

نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان چیست؟

تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات یکی از مهم ترین تصمیمات سرمایه گذاران قبل از خرید سهام می باشد. یکی از نکاتی که سرمایه‌گذاران باید در خرید سهام مد نظر قرار دهند؛ نسبت ریسک به ریوارد ( نسبت زیان به سود) در معاملات است. این نسبت بیان می‌کند که حاضریم برای کسب سود در سهم، چه مقدار ریسک کنیم. از این اصل معمولا در تحلیل تکنیکال استفاده می‌شود چرا که در تحلیل نموداری تعیین حد سود و حد ضرر عینی تر و ساده تر است و به راحتی قادر به تعیین نسبت R/R در معاملات هستیم.

مثالی از تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات

در خصوص تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات مثالی میزنیم. فرض کنید که قیمت سهم در حال حاضر 300 تومان و اولین حمایت پیش روی سهم هم محدوده 270 تومان و نخستین مقاومت پیش روی سهم هم محدوده 360 تومان است. در این مثال میزان ریسک سهم (احتمال زیان) 30 تومان و میزان ریوارد (احتمال سود) 60 تومان در نظر گرفته شده است. ( برای تعیین حد ضرر قیمت 300 تومان رو از 270 کسر و برای تعیین حد سود، قیمت 360 تومان رو از 300 کسر می‌کنیم). در این حالت اگر قیمت خرید سهم 300 تومان باشد، حدود 10 درصد از محدوده حمایت تکنیکالی فاصله دارد و نخستین مقاومت پیش روی سهم هم حدود نسبت ریسک به پاداش چیست؟ 20 درصد بالاتر از محدوده فعلی هست. اگر در این وضعیت بخواهیم ریسک به ریوارد سهم را تعیین کنیم به چیزی حدود 50 درصد می‌رسیم ( R/R=30/60=1/2) که به نسبت مناسب است و هر چقدر این نسبت به سمت صفر میل کند، معامله برای خرید جذاب تر و هر چقدر این نسبت به سمت 1 و بالاتر افزایش پیدا کند سهم جذابیتی برای خرید ندارد. پس بهتر است که نسبت ½ را معیار معاملات قرار داده و محدوه‌های مساوی و یا پایین تر از این مقدار (50%) را به عنوان نقطه ورود به سهم در نظر بگیریم.

ریسک به ریوارد در معاملات

نکته:

یک نکته را باید در تعیین نسبت ریسک به ریوارد در معاملات مد نظر قرار داد. باید توجه داشت که هر حمایت تکنیکالی نشان دهنده رشد تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت سهم نیست و باید همراه با در نظر گرفتن محدوده حمایتی، سیگنال تایید یک سری اندیکاتورها و اسیلاتورها را در تحلیل داشته باشیم. با توجه به موارد گفته شده در این بخش، آیا حاضر به خرید سهمی هستید که نسبت ریسک به ریوارد برابر 2 داشته باشد؟؟ یعنی حاضرید برای بدست آوردن 1 واحد سود 2 واحد ضرر کنید؟ پس مشخص است که این نسبت اصلا منطقی نیست و سرمایه‌گذار هم نباید تحت هیچ شرایطی سهم هایی با نسبت R/R نامناسب را خریداری کند. افراد زیادی در بازار هستند که بدون توجه به این نسبت و صرفا بر اساس یک سری شایعات، سهم هایی با نسبت R/R نامناسب را خریداری می‌کنند.

به عنوان مثال کسی که سهم ایران خودرو را در اسفند سال 94 به قیمت 470 تومان خریده است؛ میزان بازده و ریسک را چند درصد تخمین زده که در قیمت عنوان شده حاضر به خرید سهم شده است (قیمت سهم در بازه زمانی 20 شهریور ماه تا 230 تومان کاهش پیدا کرد). مشخص است که این معامله اصلا منطقی نبوده و در نهایت سرمایه‌گذار باید از همان ابتدا به زیان فکر می‌کرد. استفاده از نسبت R/R، موجب نگاه منطقی تر سرمایه‌گذار به معاملات شده و همین عامل موجب کاهش ریسک سرمایه‌گذار و انجام معاملات با اطمینان بیشتر می‌شود.

به همه سرمالیه گذاران توصیه می شود که قبل از ورود به سهم حتما نسبت ریسک به ریوارد آن را طبق محاسبات بالا انجام داده و در صورتی که شرایط سهم مناسب بود اقدام به خرید سهام شرکت کنند.

مختصری از کتاب ” سهام نخرید مگر با شناخت رفتار و روانشناسی بازار”

تالیف” مهدی افضلیان

این وب سایت بهترین مجموعه از آموزش‌های بنیادی و تکنیکال بازار سرمایه را دارا می‌باشد:

ریسک و بازده

ریسک و بازده

ریسک و بازده، دو مفهوم مخالف هم در دنیای مالی و سرمایه گذاری است. بسیار حیاتی است که یک سرمایه گذار تصمیم بگیرد چقدر توانایی پذیرش ریسک را دارد، به طوری که در عین حال با وجود سرمایه گذاری که انجام داده احساس راحتی کند.

افراد می توانند با انحراف معیار، میزان ریسک را اندازه بگیرند. به خاطر وجود ریسک، احتمال از دست رفتن بخشی از سرمایه گذاری یا کل آن وجود دارد. اما “بازده” از سمت دیگر، سود یا زیانی است که یک سرمایه گذاری به همراه دارد.

ریسک در سرمایه گذاری چیست؟

ابندا برای درک بهتر از مطلب تعریفی از ریسک را ارائه می دهیم؛ ریسک کردن به معنای احتمال محقق نشدن پیش بینی ها است. یا به عبارتی ریسک همان احتمال عدم موفقیت است. یک سرمایه گذار برای سود بیشتر سرمایه گذاری می کند و هر چه سود بیشتری داشته باشد، موفقیت بیشتری هم کسب کرده است. حال اگر احتمال موفقیت او زیاد باشد، پس ریسک زیادی متحمل نشده است. بنابراین ریسک را می توان احتمال عدم موفقیت در نظر گرفت.

مثالی برای ریسک:

ریسک در همه بازارها و سرمایه گذاری ها وجود دارد؛ به طور مثال فرض کنید شما پولی را در صندوق های درآمد ثابت سرمایه گذاری می کنید و هر ماه مبلغ مشخصی را به عنوان سود دریافت می کنید، در این حالت ریسک شما در حد صفر بوده است چراکه پیش بینی شما از سود و بازده مورد نظر در هر ماه محقق خواهد شد.

باید در نظر داشته باشید منظور از سود یا همان بازده در بازار سرمایه پاداش پولی است که در اثر سرمایه گذاری کسب می کنید. حال اگر همان پول را در بورس سرمایه گذاری کنید ممکن است به سود چند برابری دست پیدا کنید و ممکن است حتی اصل پول خود را هم از دست بدهید.

در این حالت شما پذیرفته اید که در قبال رسیدن به سود بیشتر ریسک بالاتری را بپذیرید. دقت کنید زمانی که از سود قطعی صحبت می کنیم، مطمئن هستید که هر ماه این مبلغ را دریافت خواهید کرد ولی در مورد سود حاصل از سرمایه گذاری در بورس اطمینان صد‌در‌صد ندارید و ممکن است به سود مورد انتظار خود برسید و یا سود کمتر یا بیشنر را تجربه کنید که این همان ریسک است. (برای کسب اطلاعات بیشتر در باب ریسک می توانید به مقاله ریسک و انواع آن مراجعه بفرماید.)

بازده سرمایه گذاری چیست؟

برای درک بهتر رابطه ریسک و بازده بهتر است مفهوم بازده سرمایه گذاری را بشناسید. بازده پول یا سودی است که سرمایه گذار در اثر سرمایه گذاری به دست می آورد. دقت کنید میان بازده یا سود مورد انتظار شما و سود و بازدهی که در عمل به دست می آورید، تفاوت وجود دارد.

به طور مثال تصور کنید مبلغی را در بورس سرمایه گذاری کرده اید و انتظار دارید در بازه زمانی مشخص به سود مثلا ۲۰% که به آن (سود مورد انتظار) می گوییم، برسید حال اگر در همان بازه مشخص سود به دست آمده یا (سود عملی) ۲۵% باشد، نه تنها انتظارات شما برآورده شده است بلکه به سود بیشتری هم دست پیدا کرده اید.

نکته مهم: تفاوت بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده، ریسک می گویند.

ریسک و بازده چه رابطه ای دارند؟

رابطه میان ریسک و بازده رابطه ای مستقیم است. هر چه بازده مورد انتظار شما بالاتر باشد، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید. به همین دلیل لازم است در ابتدای تصمیم گیری مالی خود، میزان ریسک پذیری خود را مشخص کنید تا تعادل مناسبی میان ریسک و بازده ایجاد شود.

ریسک

آیا ریسک ب معنای خطر و ضرر است؟

مهم است به این نکته توجه داشته باشید و جود ریسک بالا، مساوی بازده بالاتر نیست، بنابراین توازن بین ریسک و بازده به این معناست که ریسک بالاتر، صرفا نشان دهنده پتانسیل سود بالاتر است و هیچ تضمینی وجود ندارد. ریسک بالاتر، احتمال ضرر سنگین تر را نیز در پی خواهد داشت.

نسبت بازده به ریسک:

یکی از مهم ترین فاکتورهای شناخت رابطه ریسک و بازده، نسبت بازده به ریسک است. این نسبت، حاصل تقسیم بازده مورد انتظار شما به ریسک احتمالی هر موقعیت معاملاتی است. به طوری که هر سرمایه گذاری باید پیش از ورود به بازارهای سرمایه گذاری، این نسبت را محاسبه کند.

مقدار این شاخص، بیانگر میزان ارزشمندی سرمایه گذاری شما است. به عبارت نسبت بازده به ریسک نشان می دهد که به ازای در معرض خطر قرار دادن بخشی از سرمایه خود، چند برابر بازده احتمالی کسب خواهید کرد.

رابطه ریسک و بازده رابطه ریسک و بازده

بر مبنای اصول سرمایه گذاری، حداقل مقدار مجاز برای این نسبت، عدد ۱ است. به این معنی که توان ریسک پذیری شما در یک موقعیت معاملاتی، باید حداکثر به اندازه بازده مورد انتظار باشد و مقادیر کمتر از ۱ برای این نسبت، قابل قبول نیست.

که در نتیجه می توان گفت: ورود به چنین معاملاتی صحیح نیست به این علت که نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را قبول کرده اید و چنین عملکردی در بلند مدت، به احتمال قوی به زیان شما تمام خواهد شد.

ریسک و بازده در مدیریت مالی

مفهوم ریسک و بازده یکی از جنبه های مهم در مدیریت مالی و یکی از مسئولیت های اساسی در کسب و کار است به عبارتی، هر چقدر یک کسب و کار در معرض ریسک بیشتری باشد، می توان انتظار بازده مالی بیشتری در آن کسب و کار را هم داشت.

البته باید از این مورد هم غافل نشویم که همیشه احتمالات منفی و استثناهایی که ممکن پیش آید را در نظر داشته باشید چراکه ریسک های غیر منطقی زیادی وجود دارد که متقابلا همراه با پتانسیل بازدهی بالا نیست.

از مهم ترین کاربرد های ریسک:

از کاربردهای نسبت بازده به ریسک، ایجاد محدودیت برای سرمایه گذاران هیجانی با ریسک غیر منطقی است؛ تا بدین وسیله مجبور شوند قبل از ورود به معامله، میان نسبت ریسک به پاداش چیست؟ نسبت ریسک به پاداش چیست؟ ریسک و بازده خود تناسب و رابطه معقولی ایجاد کنند.

نسبت بازده به ریسک بهینه

به عقیده یک مربی مالی با تجربه، پاداش ۲ تا ۳ برابری نسبت به ریسک، مقدار مناسب و قابل قبولی است به طوری که اگر ریسک شما در یک موقعیت معاملاتی ۱۰ درصد باشد، باید انتظار بازدهی ۲۰ تا ۳۰ درصدی داشته باشید.

چنین رویکردی برای رشد سرمایه در بلند‌مدت مناسب است. ولی به این معنی بهترین نسبت بازدهی نیست. شرایط بازارهای مالی و میزان ریسکی که حاضرید بپذیرید، می تواند این نسبت را تغییر دهد.

معیارهای مهم ارزیابی موقعیت قبل از ریسک

معیارهای مهم و قابل توجه که باید در زمان ارزیابی موقعیت و قبل از پذیرش ریسک مورد توجه داشته باشد.

سطح ریسک

یکی از تصمیمات بزرگ و حائز اهمیت برای هر سرمایه گذار، انتخاب صحیح سطح ریسک می باشد. میزان تحمل ریسک بر اساس شرایط فعلی سرمایه گذار، اهداف آینده او و سایر فاکتورها مشخص می شود و با مقایسه بازار ها و میزان ریسک و البته توجه به شخصیت خودتان خود برای پذیرش ریسک اقدام کنید. اگر بخواهید از میان چندین بازار و روش سرمایه گذاری را بر اساس سطح ریسک (از پر ریسک به کم ریسک مرتب کنیم) می توان این گونه بیان کرد:

  • سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال
  • سرمایه گذاری در بازار آتی سکه
  • سرمایه گذاری در بازار سهام تهران
  • صندوق های سرمایه گذاری (صندوق های بدون سود ثابت)
  • اوراق مشارکت شرکت ها
  • اوراق مشارکت دولتی
  • سپرده گذاری در بانک ها

دسته بندی افراد در مواجه با ریسک؛

  • افراد ریسک پذیر
  • افراد ریسک‌ نسبت ریسک به پاداش چیست؟ نسبت ریسک به پاداش چیست؟ گریز
  • افراد بی‌تفاوت به ریسک

شناخت خود و افراد دیگر و یا رقبا بر اساس ویژگی های فردی در مقوله ریسک پذیری می تواند کمک شایانی باشد برای برنامه ریزی بهتر و همچنین عملکرد بهتر در رقابت و این می تواند در روش سرمایه گذاری برای موفقیت بیشتر بسیار تاثیرگذار باشد.

ریسک نسبت ریسک به پاداش چیست؟ و پذیرش عواقب آن:

باید بدانید در کنار نکات مثبت ریسک، عواقب احتمالی آن هم وجود دارد که لازم است به آنها را نیز در نظر داشته باشید این امر موجب می شود که از قبل سناریو شکست بررسی و مورد توجه قرار گیرد و خود را برای اثرات منفی و شکست احتمالی آماده کرده و در لیست برنامه ریزی برای مقابله با این احتمال آماده کنید.

پذیرش ریسک کمتر همراه با مثال:

رابطه ریسک و بازده تحت تاثیر روش سرمایه گذاری است که شما انتخاب می کنید. زمانی که شما در دارایی هایی با درآمد ثابت سرمایه گذاری کنید، تقریبا هیچ گونه ریسکی شامل حال شما نخواهد شد. در چنین شرایطی بازدهی محدود و مشخصی نیز نصیب شما خواهد شد.

به همین دلیل افراد ریسک گریز اغلب به دنبال سپرده های بانکی هستند تا ضمن کسب بازده حداقلی، اصل سرمایه آنها نیز در معرض خطر نباشد. در این نوع اوراق بهادار، معمولا اصل و سود سرمایه توسط دولت، بانک مرکزی یا یک نهاد رسمی مالی، تضمین می شود.

در بسیاری از کشورها درصد سود بدون ریسک، به اندازه نرخ تورم یا کمی بیشتر است تا حداقل سرمایه گذاران قادر به حفظ ارزش پول خود باشند. اما در طرف مقابل، سرمایه گذاران ریسک پذیر به دنبال تضمین خاصی نبوده و ضمن مدیریت دارایی به دنبال بازدهی بیشتری هستند؛ به طور کلی قانون همیشگی سرمایه گذاری این است؛ پذیرش ریسک بیشتر، در ازای احتمال کسب بازدهی و سود بالاتر.

نگارش: ساناز یوسفی

به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله ابزار های تحلیل داده را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.

«برگشت‏‌پذیری»؛ راه نجات سازمان‌ها در بحران

نويسندگان: Maren Gube Debra Sabatini Hennelly مترجم: مريم مرادخاني منبع: HBR چند سالی است که موضوع برگشت‌‌پذیری، سوژه کارشناسان حوزه کسب‌‌وکار شده. وب‌سایت‌‌های مدیریتی، پر شده از مقالاتی که به تفصیل به این موضوع پرداخته‌‌اند، با عنوان‌‌هایی مثل «چگونه در دوران پاندمی، برگشت‌‌پذیر باشیم؟» یا «برگشت‌‌پذیری، راز موفقیت سازمان‌ها در شرایط عدم اطمینان». تعاریف مختلفی برای این واژه ارائه شده که مضمون همه آنها این است: «توانایی سازمان در پیش‌‌بینی، آمادگی، واکنش و تطبیق با تحولات و بحران‌‌ها.» یک سازمان برگشت‌‌پذیر پس از عبور از بحران، خود را احیا می‌کند و به روال عادی برمی‌‌گردد.

«برگشت‏‌پذیری»؛ راه نجات سازمان‌ها در بحران

برگشت‌‌پذیرها در برابر تاثیرات بحران‌‌ها مقاومند. آنها مانند کش یا فنری هستند که هر چقدر آن را بکشید، باز هم به حالت قبل برمی‌‌گردد. سال ۲۰۲۰، وقتی کرونا به طرز غیرمنتظره‌‌ای اتفاق افتاد و در عرض یک ماه، تمام دنیا را درگیر کرد، کسب‌‌وکارها و حتی مردم عادی، بیش از پیش به اهمیت برگشت‌‌پذیری پی بردند، چرا که این بیماری، بسیاری از جنبه‌های زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داد. پس از آنکه بیماری از تب و تاب افتاد، نیاز به این مهارت بیشتر حس شد. هنوز سه سال از آغاز کرونا نگذشته بود که جنگی تمام‌عیار در اروپا در گرفت و تمام پیش‌‌بینی‌‌ها و برنامه‌‌ریزی‌‌های شرکت‌‌ها برای سال ۲۰۲۲ را به هم زد. حالا در ماه‌های پایانی سال، پاندمی، بی‌‌ثباتی ژئوپلیتیک و بازارهای غیرقابل پیش‌‌بینی، برگشت‌‌پذیری سازمانی را به یک کالای نایاب تبدیل کرده. درست مثل غذا در بیابان که برای بقا، حیاتی نسبت ریسک به پاداش چیست؟ است اما رشد و پرورش آن، چالش‌‌های فراوانی دارد. سازمان‌ها برای حصول اطمینان از سازگاری با تحولات و تطبیق با بحران‌‌های آینده، باید برگشت‌‌پذیری را به یک اولویت استراتژیک تبدیل کنند.

اهمیت امنیت روانی

درباره نقش امنیت روانی در بهبود سلامت محیط کار و حتی جلوگیری از استعفای جمعی کارکنان، مقالات بسیاری نوشته شده. اما سازمان‌ها برای مدیریت عدم اطمینان باید علاوه بر برگشت‌پذیری، امنیت روانی را نیز یک اولویت استراتژیک تلقی کنند. باید فرهنگی ایجاد شود که در آن، کارمندها بتوانند به راحتی نگرانی‌‌ها، ایده‌ها و ‌‌نظرات منحصر به فرد خود را مطرح کنند.

ابعاد سه‌‌گانه فرهنگی

سه بعد فرهنگی وجود دارد که لازمه برگشت‌‌پذیری هستند:

راستی: رهبری سازمانی اخلاقی و صداقت جسورانه

نوآوری: خلاقیت مشارکتی و بدون ترس

سهیم‌‌سازی: همبستگی و احترام واقعی

این سه عنصر باعث استمرار، حفظ فضای رقابتی و رشد می‌شوند. نقطه تلاقی آنها نیز هسته اصلی یک فرهنگ امن روانی را تشکیل می‌دهد. رهبران سازمان برای تقویت برگشت‌‌پذیری باید بدانند چطور این سه بعد مجزای فرهنگی را به هم پیوند دهند و ویژگی‌‌هایی را تمرین کنند که باعث تشویق و ترویج صداقت شود.

در این مقاله قصد داریم توضیح دهیم که چرا امنیت روانی، لازمه بروز صداقت، نوآوری و سهیم‌سازی است. به بیان ساده‌‌تر، یک کارمند برای آنکه بتواند از خود صداقت و نوآوری نشان دهد و به حقوق و عقاید گروه‌های اقلیتی احترام بگذارد، باید ابتدا احساس امنیت روانی کند. در ادامه، موانع سرمایه‌‌گذاری در زمینه امنیت روانی را بررسی خواهیم کرد و در پایان به رهبران سازمان خواهیم آموخت که چطور بر این موانع غلبه کنند تا راه برای تقویت برگشت‌‌پذیری هموار شود.

امنیت روانی، اساس برگشت‌‌پذیری

تاثیرات مثبت ابعاد سه‌‌گانه، یعنی راستی، نوآوری و سهیم‌‌سازی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. رفتارهای اخلاقی در محیط کار (از جمله صداقت و راستی)، عملکرد مالی را ارتقا می‌دهند. کارکنانی که ایده‌‌پردازی می‌کنند و این ایده‌ها را به اشتراک می‌‌گذارند به واسطه نوآوری بیشتر، باعث افزایش سودآوری می‌شوند. و تنوع سازمانی (از جمله سهیم کردن همه طیف‌‌ها) موجب بهبود بازگشت سرمایه‌ها می‌شود. راستی و سهیم‌‌سازی، دو معیار کلیدی برای سنجش تعهد و عملکرد سازمان در حوزه ESG یا محیط زیست، پایداری و حکمرانی هستند.

ابعاد سه‌‌گانه علاوه بر تاثیر بر سود و زیان، دارای یک ارتباط ذاتی هستند: امنیت روانی در قلب آنها نهفته و هر گونه تخلفی، پایه و اساس آنها را نابود می‌کند. مثلا اگر از ترس تنبیه شدن، حرف دلتان را نزنید، صداقت و راستی از بین می‌‌رود. اگر از ایده‌‌پردازی خلاقانه جلوگیری شود، افراد دچار رکود می‌شوند. و تعاملات غیرمحترمانه، تاثیر بسیار مهلکی بر مشارکت و حس تعلق کارکنان دارد. امنیت روانی خود به خود ایجاد نمی‌شود. از آنجا که مغز ما طوری طراحی شده که ما را امن نگه دارد، پیش‌‌فرض ما این است که در اغلب محیط‌ها تا حدی تهدید وجود دارد. درست مثل حیوانی که وقتی وجود یک شکارچی درنده را در جنگل حس می‌کند، از حرکت می‌‌ایستد، انسان‌‌ها نیز در محیط کار، تمایل به سکوت دارند و یک جورهایی، «بی‌‌حرکت» می‌شوند، مگر اینکه مطمئن باشیم می‌توانیم بدون ترس و در امنیت، حرف دلمان را بزنیم و از نگرانی‌‌ها و ایده‌های جدید و نظراتمان صحبت کنیم.

رهبران کسب و کار وقتی متوجه رابطه میان امنیت روانی و برگشت‌‌پذیری می‌شوند، می‌توانند رفتارهای مشوق صداقت را تمرین و الگوسازی کنند و انتظارات را در سراسر سازمان به شکلی تعیین کنند که راستی، نوآوری و سهیم‌‌سازی ارتقا یابد.

بعد اول، راستی

سازمان‌هایی که دارای فرهنگ راستی و صداقت هستند انجام کار درست را فدای سوددهی کوتاه‌مدت نمی‌کنند. در چنین محیطی، رهبران سازمان به کارکنان اعتماد دارند و می‌‌دانند که آنها، دستورالعمل‌‌های کوتاه‌‌مدت را به چالش می‌‌کشند. آنها به کارکنان قدرت و اختیارات می‌‌بخشند تا هر کس قادر به اتخاذ تصمیماتی باشد که تضمین‌‌کننده برگشت‌‌پذیری بلندمدت هستند. در این فرهنگ‌‌ها، از صداقت، محافظت می‌شود و انتظار می‌‌رود که راستگویی و صداقت، از مشکلات حقوقی و اخلاقی‌‌ای که ممکن است باعث نابودی یا انحراف مسیر کسب‌‌وکار شوند، جلوگیری کند (یا آنها را شناسایی و رفع کند)‌. کارکنان معمولا به دو دلیل اصلی از بیان حرف دلشان اجتناب می‌کنند: ۱.ترس از تنبیه یا تلافی و نسبت ریسک به پاداش چیست؟ ۲.این ذهنیت که بیان دغدغه‌ها فایده‌‌ای ندارد چون کسی به آنها رسیدگی نمی‌کند. اما وقتی رهبران سازمان متعهد به ترویج صداقت هستند، می‌توانند این ذهنیت را تغییر دهند. اگر نشانه‌های اولیه را شناسایی کنیم می‌توانیم مشکلات را قبل از آنکه از کنترل خارج شوند، شناسایی کنیم. طبق تحقیقات، طی دو سال اخیر، حدود ۵۵ درصد گزارش‌های مربوط به تخلف در محیط کار توسط کارکنان ارائه شده. وقتی کارمندی وقوع تخلفات را گزارش می‌دهد، سازمان هرچه سریع‌‌تر به آن رسیدگی کند، می‌تواند زودتر جلوی ضرر را بگیرد. وقتی کارمندان در سطوح مختلف، از بیان نگرانی‌‌های خود هراسی ندارند و احساس امنیت می‌کنند، سازمان قادر است به موقع از رفتارهای مشکل‌‌زایی مثل زورگویی و آزار و اذیت جلوگیری کند. تحقیقات نشان می‌دهد که در حال حاضر، میزان تلافی‌‌ها بابت افشای تخلفات به اوج خود رسیده. گاهی یک شرکت، کارمندها را موظف به گزارش و بیان دغدغه‌ها می‌کند، اما کارمند دچار تردید است که حرف بزند یا ساکت بماند. افرادی که طرف حق را می‌گیرند معمولا با مجازات آشکار یا پنهان مواجه می‌شوند. کارکنانی که برای گزارش مشکلات، کانال‌‌های امنی ندارند گاهی تصمیم می‌گیرند مساله را به نهادهای دولتی یا رسانه‌ها گزارش کنند. گرچه طرح برخی از مسائل برایشان تابو است اما انگار چاره دیگری نمی‌‌بینند. اما گزارش مشکل به خارج از سازمان به شکل‌‌های مختلف به برگشت‌‌پذیری آسیب می‌‌زند. بزرگ‌ترین ریسک آن این است که سازمان، این فرصت را از دست می‌دهد که مشکل را خودش، به موقع و پیش از گسترش آسیب‌‌ها حل کند.

بعد دوم، نوآوری

در دنیایی که به سرعت در حال تغییر و تحول است، نوآوری پیوسته در توسعه محصول و فرآیندها یکی از عناصر ضروری حفظ عملکرد سازمان است. اما استرس ناشی از ابهام و عدم اطمینان، خلاقیت افراد را کاهش می‌دهد و انگیزه کارکنان برای کشف و به چالش کشیدن الگوهای فعلی از بین می‌‌رود. وقتی ریسک‌‌های بیرونی افزایش می‌یابند، نوآوری رو به کاهش می‌‌رود. تمرکز بر امنیت روانی در درون سازمان، کمک می‌کند این گرایش خنثی شود. تشویق کارکنان به پرسیدن سوالاتی که با «چه می‌شد اگر» شروع می‌شوند، فرهنگ کنجکاوی برای یافتن راه‌حل‌‌های احتمالی را تقویت می‌کند.

گاهی کارکنان و سازمان‌ها، ضرورت نوآوری را به اشتباه تفسیر می‌کنند و فکر می‌کنند باید به هر قیمتی نوآوری کرد. گاهی افراد بدون هیچ تمایلی وادار به نوآوری در تولید یک محصول می‌شوند و این باعث می‌شود دچار انزوا شوند یا بیش از حد تحت کنترل قرار بگیرند. اینها در نهایت به ضرر سازمان خواهد بود. تشویق کارکنان به نوآوری نیازمند امنیت روانی است و این محقق نمی‌شود مگر اینکه رهبران تصمیم بگیرند با کارمندها دیالوگ برقرار کرده و آنها را به نوآوری تشویق کنند.

بعد سوم، سهیم‌‌سازی

همه افراد از طیف‌‌های مختلف باید در امور سازمان سهیم باشند. سهیم‌‌سازی، اساس و لازمه مشارکت و حس تعلق خاطر کارمندان به سازمان است. و نسبت ریسک به پاداش چیست؟ این دو مورد، اساس برگشت‌پذیری سازمان و افراد هستند. طی سال گذشته، دو‌سوم افرادی که از شغل خود استعفا کرده‌‌اند گفته‌‌اند که علت تصمیمشان این بوده که حس نمی‌کردند در امور سهیم‌‌اند. برخی می‌‌گفتند احساس می‌کردند که کسی در سازمان برایشان ارزش و احترام و اهمیت قائل نیست. تقریبا نیمی از کارکنان آمریکایی در حال جست‌وجوی فرصت‌‌های شغلی جدید هستند و تعداد زنانی که قصد ترک شغل خود را دارند، تکان‌‌دهنده‌‌تر است. تنوع در نیروهای کار به شرکت‌‌ها کمک می‌کند ریسک و شرایط بحرانی را پیش‌‌بینی، مدیریت و تلطیف کنند. به عنوان مثال، صندوق بین‌المللی پول اعلام کرده که «گروه‌‌زدگی» (از جمله، فقدان ‌‌نظرات متنوع)، یکی از فاکتورهای مهمی بوده که باعث شده سازمان‌ها نتوانند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۷ را پیش‌‌بینی کنند. گروه‌های متشکل از افراد متنوع، دانش گسترده‌‌تری دارند که کمک می‌کند بررسی محیط و آنالیز ریسک به شکل باکیفیت‌‌تری انجام شود، به‌ویژه در محیط‌های پیچیده. اگر آزمایش و تجربه، چاشنی تنوع شود، افراد می‌توانند طیف وسیع‌‌تری از استراتژی‌‌ها را برای مقابله با بحران‌‌ها ارائه دهند و این به تصمیم‌گیری بهتر در شرایط تهدید، منجر می‌شود. «چه چیزهایی از دید من پنهان مانده؟» این سوال ساده می‌تواند کمک کند که ‌نظرات غنی، نگرانی‌‌های پنهان و پیشنهادهای نوین از اعماق به سطح بیایند و لازمه آن، وجود یک تیم متنوع است که در آن، صدای همه اعضا شنیده می‌شود. و این ممکن نیست مگر آنکه همه کارکنان احساس امنیت روانی کنند.

موانع امنیت روانی

با توجه به مزایای امنیت روانی، سوالی که پیش می‌‌آید این است که پس چرا تبدیل آن به یک اولویت استراتژیک تا این حد سخت و چالش‌‌زاست؟ دو مانع اصلی وجود دارد:

مانع اول: نقاط پنهان

رهبران ارشد ممکن است نتوانند نقاط میان واحدها و عملیات‌‌ها را به هم وصل کنند و فرصت‌‌های همکاری واحدهای مجزا از دیدشان پنهان بماند. مثلا کارشناسان حوزه عملیات، از جمله منابع انسانی و مدیریت ریسک، معمولا منابع محدود داخلی را از افراد بالاسر خود طلب می‌کنند. به شکل عمودی. آنها به جای مشارکت، در رقابت برای جلب حمایت بالاسری‌‌ها برای انجام پروژه‌های یک‌‌دفعه‌‌ای هستند.

این باعث می‌شود نتوانند به رهبران ارشد در شناسایی فرصت‌‌های ناشی از همکاری میان‌‌عملیاتی کمک کنند. رهبران نیز نخواهند فهمید که این همکاری‌‌ها تا چه حد در ایجاد امنیت روانی موثرند.

این وظیفه رهبران ارشد است که به چیزی فراتر از عملیات‌‌ها بنگرند. با شناسایی فرصت‌‌ها جهت ایجاد امنیت روانی در گروه‌هایی که سابقا پراکنده بودند، می‌توانیم منابع را بهینه‌‌سازی کنیم تا سرمایه‌‌گذاری‌‌ها برای شنیده شدن همه صداها، نتیجه دهد.

مانع دوم، آسیب‌‌پذیری

امنیت روانی نیازمند این است که رهبران ویژگی‌‌هایی مثل دسترسی‌‌پذیری، تواضع و همدلی را در خود تقویت کنند. یکی از اقدامات برای تقویت برگشت‌‌پذیری این است که رهبر سازمان، دستورالعمل شخصی خود را کنار بگذارد. بسیاری از رهبران سازمانی از شنیدن بازخورد هراس دارند چون ممکن است باعث شود نسبت به انتقاد، آسیب‌‌پذیر شوند اما تصمیم‌گیری شفاف نیازمند این است که فراتر از خواسته‌های خود را لحاظ کنیم. شنیدن نظراتی که با نظر ما مخالفند سخت است اما سیگنال‌‌هایی ارائه می‌کند تا بتوانیم اشتباهات را تصحیح کنیم.

مدیران سازمان معمولا ادعا می‌کنند که دستورالعمل شفاف و آزادانه‌‌ای دارند اما معمولا هر ایده جدید و صادقانه‌‌ای به سرعت رد می‌شود و مدیر، حالت تدافعی به خود می‌گیرد. حتی رهبران فوق‌العاده نیز به سختی می‌توانند تغییر را بپذیرند، مثل استیو جابز. نباید به آنها به چشم ابرقهرمانانی نگاه کنیم که همه جواب‌‌ها را می‌‌دانند.

چند گام تا امنیت روانی

ایجاد امنیت روانی نیز مثل اعتمادسازی، زمان‌‌بر است. وقتی از بین می‌‌رود، حتی زمان بیشتری نیاز است تا ترمیم شود. چند گام تا ایجاد امنیت روانی از این قرارند:

۱. درباره فرهنگ سوال کنید

هر از گاهی میزان مشارکت، صداقت و سایر جنبه‌های فرهنگ را بررسی کنید. به نتایج دقت کنید و ببینید چطور در طول زمان تغییر می‌کنند. زمان بگذارید و فرهنگ فعلی و فرهنگ دلخواهتان را ترسیم کنید و نقشه‌‌ای برای ایجاد دگرگونی‌‌های لازم، تدارک ببینید.

۲. انتظاراتتان در رابطه با تصمیم‌گیری اخلاقی و صداقت را شفاف مطرح کنید

سکوت و ابهام، پیامدهایی دارد. به دنبال نشانه‌های هشداردهنده بگردید و شفاف، واکنش نشان دهید. از تنبیه و رفتار تلافی‌‌جویانه علیه افراد حق‌‌طلب، جلوگیری کنید و مطمئن شوید که کارکنان همیشه کانال‌‌های امنی برای بیان دغدغه‌های خود دارند و آنها را می‌‌شناسند.

۳.تفکر خارج از روند معمول را ترویج کنید

اشتباهات را جور دیگری تفسیر کنید و حتی جشن بگیرید. به کارکنان بگویید که اشتباهات، فرصت‌های یادگیری هستند. آنها را به ایده‌‌پردازی تشویق کنید. لازم نیست ایده‌ها همیشه شسته رفته باشند. بدون قضاوت، پذیرای نظر مخالف باشید. نقش افراد چالش‌‌گر را بازتعریف کنید.

۴. از پروژه‌های مرتبط با سهیم‌‌سازی و تنوع نیروی کار حمایت کنید

داشتن حتی یک متحد در سازمان، حس تعلق را افزایش می‌دهد و افراد را به بیان حرف‌‌هایشان ترغیب می‌کند. از جایگاه خود برای تقسیم قدرت استفاده کنید، نه انباشت قدرت. تنوع و سهیم‌سازی نیروها را یک اولویت استراتژیک قرار دهید و به آن متعهد شوید. بابت آنها به مدیران اجرایی پاداش دهید. خطرات فرهنگ مبتنی بر بی‌احترامی و منزوی‌‌سازی اقلیت‌‌ها را بشناسید چرا که اینها محیط کار را سمی می‌کنند و باعث افزایش نرخ گردش کارکنان می‌شوند. ارتباطات شفاف را ترویج کنید و پروژه‌ها را بر اساس توانمندی‌‌های افراد، واگذار کنید.

۵. افراد را بابت ایجاد امنیت روانی پاسخگو کنید و آن را در معیارهای عملکرد، بگنجانید

اهداف واقع‌‌بینانه و مرتبط با امنیت تعیین نسبت ریسک به پاداش چیست؟ کنید و آموزش لازم برای مدیران را در اختیارشان قرار دهید تا امنیت روانی تبدیل به یک هدف استراتژیک شود نه هدفی که داشتن آن، «صرفا خوب است». در ارتقاها و فرصت‌‌های پیشرفت شغلی، بر مهارت‌‌های رهبری حول محور هوش احساسی و اجتماعی تاکید کنید. معیارها را جدی بگیرید و افراد را پاسخگو کنید.

احضار سفیر روسیه توسط ژاپن

احضار سفیر روسیه توسط ژاپن

در پی اخراج سرکنسول ژاپن در ولادی وستوک، سفیر روسیه در توکیو به وزارت خارجه ژاپن احضار شد.

‌به گزارش گروه بین‌الملل ایسکانیوز از تاس، سفیر روسیه در توکیو در رابطه با اخراج کارمند سرکنسولی ژاپن در ولادی وستوک به وزارت خارجه نسبت ریسک به پاداش چیست؟ این کشور فراخوانده شد.

بیشتر بخوانید:

هیچ سلاحی به روسیه نفروخته‌ایم

خبرگزاری کیودو ژاپن روز سه شنبه به نقل از «یوشیماسا هایاشی» وزیر امور خارجه این کشور اعلام کرد که «میخائیل گالوزین» سفیر روسیه در ژاپن به وزارت خارجه ژاپن احضار شده است. بنا به نوشته این خبرگزاری ژاپنی، در پی احضار سفیر روسیه، مراتب اعتراض دولت ژاپن در رابطه با بازداشت سرکنسولی این کشور در ولادی وستوک روسیه به وی اعلام شد.

خبرگزاری کیودو به نقل از وزیر خارجه ژاپن نوشت: روسیه با این کار کنوانسیون وین را نقض کرده و اقدام این کشور در اخراج سرکنسولی ژاپن کاملاً غیرقابل قبول است.

وزیر خارجه ژاپن همچنین خواستار عذرخواهی طرف روسی در این خصوص شد، زیرا به گفته وی دیپلمات بازداشت شده ژاپن هرگز در هیچ فعالیت غیرقانونی مشارکت نداشته است. هایاشی همچنین عدم تکرار چنین حوادثی را خواستار شد.

وزارت خارجه روسیه روز دوشنبه با صدور بیانیه ای اعلام کرد: یک کارمند سرکنسولگری ژاپن در «ولادی وستوک» عنصر نامطلوب اعلام می شود.

سازمان امنیت فدرال روسیه (FSB) با انتشار ویدئویی در این ارتباط فاش کرد که کارمند مذکور در حال دریافت اطلاعات طبقه بندی شده ای پیرامون تأثیر تحریم های ضد روسی در ازای دریافت پاداش بود که بازداشت شد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.