استراتژی گپ در فارکس GAP STRATEGY
این استراتژی یک سیستم معاملاتی جذاب است که از یکی از پیچیده ترین پدیده های بازار فارکس سود می برد. این پدیده بیانگر فاصله (gap) موجود بین قیمت بسته شدن بازار در پایان ساعات کاری در روز جمعه و قیمت بازگشایی مجدد آن در روز دوشنبه می باشد. این پدیده ناشی از این مهم می باشد که بازار در روزهای تعطیل ممکن است متاثر از اخبار بنیادی گردیده و با میزان نقدینگی بالاتر آغاز به کار نماید. استراتژی ارائه شده بر این فرض استوار است که این شکاف، ناشی از گمانه زنی و نوسانات بیش از حد واقعی می باشد، بنابراین یک پوزیشن در خلاف جهت فاصله (gap)، می تواند سود آور باشد.
مشخصه های اصلی این استراتژی
- معاملات منظم با قوانین مشخص.
- بدون احتمال برخورد قیمت با حد Stop Loss و یا پیکهای زودگذر قیمت.
- از لحاظ آماری سودآوری این روش اثبات گردیده است.
- معاملات در ابتدای هفته آغاز و درست قبل از پایان هفته باید بسته شوند.
چگونه معامله کنیم؟
- ابتدا یک جفت ارز دارای نوسان نسبی بالا را انتخاب کنید. (جفت ارز پیشنهادی GBP/JPY است، بررسی های های آماری نتایج خوبی را برای این جفت ارز نشان می دهد ولی در اولویت دوم ارزههای دارای JPY هم مناسب می باشند).
- در این استراتژی فاصله (Gap) معنی دار حداقل معادل 5 برابر اسپرد جفت ارز مربوطه می باشد. در این روش، مشاهده چنین فاصله ای به منزله یک سیگنال می باشد.
- اگر قیمت بازگشایی ابتدای هفته از قیمت بسته شدن در آخر هفته گذشته پایین تر باشد، این شرایط به عنوان فاصله منفی (Negative Gap) شناخته شده و بیانگر سیگنال خرید می باشد.
- اگر قیمت بازگشایی ابتدای هفته از قیمت بسته شدن در آخر هفته گذشته بالاتر تر باشد، این شرایط به عنوان فاصله مثبت (Positive Gap) شناخته شده و بیانگر سیگنال فروش می باشد.
- از حدود Stop Loss و Take Profit جهت پوزیشنهای باز شده بر اساس این استراتژی استفاده نکنید.
- 5 دقیقه قبل از بسته شدن بازار در پایاین هفته پوزیشن های مربوطه را ببندید.
مثال:
چارت ارائه شده در این مثال مرتبط با آخرین 7 هفته جفت ارز GBP/JPY در تایم فریم D1 می باشد. همان گونه که مشاهده می کنید در آغاز تمامی هفته ها فاصله (Gap) وجود دارد. اگر به سیگنالها توجه کنیم، به جز یک مورد، 6 سیگنال دیگر درست بوده و باعث سود آوری بالایی می شوند. آخرین سیگنال این چارت غلط بوده و باعث تحمل ضرری متوسط می گردد. در این مثال میزان اسپرد جفت ارز معادل 3 پیپ بوده و همه فواصل از 15 پیپ بیشتر می باشند. اگر برای همه این سیگنالها بر اساس این استراتژی، معامله می کردید، تراز سود شما معادل 1612 پیپ در هفته می شد.
نکته: برای محاسبه آسان میزان فاصله (Gap) می توانید از اندیکاتورهای مرتبطف مانند i-GAP استفاده نمایید و در تنظیمات اندیکاتور پارامتر Gap size را معادل 5 برابر اسپرد جفت ارز مربوطه شکاف قیمتی چیست؟ قرار دهید.
پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
در بازار بورس استراتژیها و روشهای معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معاملهگر تازهوارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی میتواند تعداد مهارتهایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوههای معاملهگری است. در واقع یکی از سادهترین و مؤثرترین اشکال معامله است که میتوان یاد گرفت. اگر به تازگی معاملهگری را آغاز کردهاید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن میتواند نقطه شروع فوقالعادهای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.
پرایس اکشن در بورس چیست؟
پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمتها و یکی از شیوههای معاملهگری است که در آن از هیچگونه اندیکاتور استفاده نمیشود و تمامی تحلیلها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام میشوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها دادههای قیمت مبنای تحلیل قرار میگیرند تا معاملهگران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آنها به درد تریدر نمیخورد و باعث سردرگمی آن میشود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمیشود.
در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز میکند. البته بین پرایس اکشن و سایر روشهای تحلیل تکنیکال نیز تفاوتهایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمتهای جاری و قیمتهای گذشته است. در حالی که سایر روشهای تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمتها تأکید دارند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای دادههای خام قیمتی عمل میکند که این دادهها در قالبهای مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته میشوند.
اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معاملهگران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب میآیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از دادههاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن دادهها ساخته شدهاند. معاملهگران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.
خطوط حمایت و مقاومت
خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آنها و زمانی که قیمت به حدود آنها میرسد واکنش نشان میدهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا میکنند. در واقع خط حمایتی که شکسته میشود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل میشود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.
خطوط روند
خط روند همان خطوط اتصال کفها با سقفها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معاملهگر نشان میدهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معاملهگر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.
الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین قیمت سهم نمایش داده میشود و کار را برای معاملهگر سادهتر میکند.
در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونههای شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن هستند و معاملهگر با مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معاملهگر میتواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیشبینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، میتوان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیشبینی کرد. پرایس اکشن در این الگو میگوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.
پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار میرسد. برای کاربری سادهتر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافهای خالی باشد. در شروع کار معاملهگر محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.
کندل شناسی پرایس اکشن
کندل شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب میآید. همه اطلاعاتی که میخواهیم در کندلها و شرایط قرارگیری آنها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معاملهگر است و هر برخورد و دیدگاه معاملهگر در بازار باعث تغییر موقعیت کندلها میشود. کندلها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیمبندی میشوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایینتر از قیمت باز شدن آن باشد.
کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندلهایی با بدنه کوتاه و سایهای بلندتر نسبت به بدنهشان، به عنوان کندل ضعیف شناخته میشوند.
الگوهای پرایس اکشن
بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخهای قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معاملهگران قرار میدهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.
الگوی نوار داخلی (inside bar)
الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایهها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار میگیرد.
الگوی نوار پین
الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان میدهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.
الگوی تقلبی
الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر میرسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه مییابد.
آموزش پرایس اکشن
همانطور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معاملهگران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا میپردازند. آموزش پرایس سرفصلهای مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصلهای آن اشاره میکنیم:
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
- بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
- بررسی کانالها از منظر پرایس اکشن
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
- پرایس اکشن در شکاف شکاف قیمتی چیست؟ شکاف قیمتی چیست؟ قیمتی (Gap)
- تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندلها
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها
با ثبت نام در کلاسهای آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاریها میتواند گزینه مناسبی برای این دست آموزشها باشد.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
در این نوع تحلیل نسبت به شیوههای دیگر معاملهگری مزیتها و محدودیتهایی وجود دارد. از جمله محدودیتهای این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و باید به برخی از آنها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آنها ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.
مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آنها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب میشود این است که خودکار کردن استراتژیهای پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمیتوان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیتها به تایم فرمی که معاملهگر استفاده میکند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیتهایی هم دارد که به آنها اشاره میکنیم:
- پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیتهای اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
- پرایس اکشن رایگان است و معاملهگران نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری میتواند اطلاعات لازم را به معاملهگران ارائه دهد.
- سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
- پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما میتوانید با استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
- شما با استفاده از هر نرم افزاری میتوانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
- اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژیها در بیشتر مواقع ورودها و خروجهای مناسبتری در مقایسه با روشهای مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.
با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معاملهگر حرفهای در هر بازاری بدل میکند.
نکات کلیدی پرایس اکشن
- الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آنها برای پیشبینی آینده استفاده میشود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
- تحلیلگر پرایس اکشن برای پیشبینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها توجه میکند.
- بالا رفتن قیمت سهام به معاملهگر پرایس اکشن میگوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معاملهگر ارزیابی میکند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
- در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی میتوان تحلیل کرد.
- یک معاملهگر پرایس اکشن میتواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روشهای تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
- در پرایس اکشن معاملهگر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل میگیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود میآید که به سیگنال خرید و فروش منتهی میشود.
- برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی نیست؛ بلکه معاملهگر پرایس اکشن باید از ترکیب شمعها، الگوها و ستاپها استفاده کند.
- هنگامی که معاملهگر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر میگویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق میشود که معاملهگر تمامی گامهای تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
- به طور کلی، بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شدهاست.)
- نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک میکند و معمولاً سود بالقوهای نیز به همراه دارد.
سخن آخر
معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معاملهگر بر مبنای حرکت قیمت تصمیمگیری میکند. معاملهگر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت میداند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیادهسازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز میتواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معاملهگری بر اساس پرایس اکشن، تضمینکننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفهایتری از معامله را پیش پای شما قرار میدهد.
مفهوم Market Liquidity چیست و چه تاثیری بر ترید کردن دارد؟
درباره مفهوم Market Liquidity چه میدانید؟ برای آشنایی بیشتر با این مسئله در ابتدای امر باید به این موضوع پرداخت که لیکوییدتی چیست؟ در کل این اصطلاح به امکان تبدیل شدن یک دارایی به پول نقد یا دارایی دیگر اطلاق میشود. لیکوییدتی به دو حوزه مختلف اشاره دارد که یکی Market Liquidity و دیگری Accounting Liquidity است.
در کل Market Liquidity به بازاری میگویند که در آن ترید زیادی انجام میشود و بیشتر معاملهگران مایل هستند در آن به معامله یا ترید بپردازند. از سوی دیگر دارایی لیکوئید به داراییهایی گفته میشود که امکان نقد کردن آنها به سادگی وجود دارد.
Market Liquidity در دنیای ارز دیجیتال به چه معنا است؟
Market Liquidity در دنیای ارز دیجیتال به چه معنا است؟
برای آشنایی بیشتر با لیکوییدیتی مارکت لازم است که در ابتدای امر مفهوم لیکوییدیتی را درک کنیم و پس از آن به بررسی بازار لیکوییدیتی بپردازیم. همان طور که میدانید لیکوییدیتی به فرایندی اطلاق میشود که به ما میگوید یک دارایی تا چه اندازه میتواند سریع و آسان خرید و فروش شود.
با توجه به توضیحات ذکر شده لیکوییدیتیِ خوب به معنای این است که داراییهای موجود میتوانند به سادگی خرید و فروش شوند، بدون اینکه قیمت آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. اما در مورد لیکوییدیتیِ بد باید بگوییم دارایی مورد نظر امکان خرید و فروش سریع و آسان را نخواهند داشت، در صورتی که این قابلیت برای آنها ایجاد شود معامله یا تراکنشی که انجام میگیرد بر قیمت آن تاثیر زیادی خواهد گذاشت.
آیا میدانید لیکوییدترین دارایی پول نقد یا معادل آن است که به سادگی میتواند به داراییهای دیگر تبدیل شود؛ استیبلکوینها در دنیای ارزهای دیجیتال نیز این موقعیت را دارند.
گرچه استیبل کوینها در حال حاضر جایگاه خود را نیافتهاند و هنوز در پرداختهای روزانه برای افراد جامعه موقعیت خود را به اثبات نرساندهاند، اما پیشبینی میشود با گذشت زمان مطمئناً مورد پذیرش عمومی قرار خواهند گرفت. با توجه به این امر استبیل کوینها بیشتر حجم معاملات بازار ارزهای دیجیتال را در اختیار دارند و همین امر باعث شده که به میزان زیادی لیکویید باشند.
اگر بخواهیم میزان لیکویید بودن داراییهای فیزیکی و ارزهای دیجیتال را با همدیگر مقایسه کنیم، باید بگوییم که داراییهای محسوس به اندازهی داراییهای دیجیتال لیکویید نیستند. به این دلیل که داراییهای محسوس ثابت هستند و دچار استهلاک میشوند. نکتهی دیگری که در مورد این داراییها وجود دارد مخارج و مدت زمانی است که برای معاملهی آنها نیاز است.
خرید و فروش در دنیای رمز ارزها به صورت یک بازی است، این بازی به صورت جا به جا کردن بیتها در کامپیوتر میباشد. این نوع مبادلات باعث میشود که لیکویید در موقعیت بهتری قرار بگیرد و دلیل این امر قابلیت تکمیل تراکنش، تسویه و معامله به صورت کاملا ساده است.
مارکت لیکوییدیتی (Market Liquidity) چیست؟
Market Liquidity چیست؟
Market Liquidity یا لیکوییدیتی بازار به معنای میزان سهولت خرید و فروش داراییها در بازار با قیمت عادلانه است. قیمت عادلانه یا منصفانه به معنای قیمتی است که به ارزش واقعی داراییها نزدیکتر باشد. در این مورد باید درخواست فروش یا ارزش واقعی یعنی کمترین قیمت اعلام شده که توسط فروشندهها برای داراییها اعلام میشود، باید به بالاترین قیمت یا پیشنهاد خرید که توسط خریدار مطرح میشود نزدیک باشد. تفاوتی که میان قیمت پیشنهاد شده توسط فروشنده وجود دارد با قیمتی که توسط خریدار پیشنهاد میشود به شکاف قیمت پیشنهاد خرید و فروش معروف است.
با توجه به توضیحاتی که در بالا ذکر کردیم اختلاف قیمت خریدار و فروشنده به معنای همان شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش شناخته میشود. هر اندازه این شکاف کمتر باشد برای Market Liquidity مناسبتر است. در هنگام این اتفاق اصولاً میگویند که بازار لیکوییدیتیِ مطلوبی دارد. هر اندازه اختلاف قیمتها به وسیلهی معاملهگران متعادلتر شوند. در مقابل آن شکاف بین پیشنهاد خرید و فروش عمیقتر میشود که به معنای این است که بازار در حالت لیکویید نیست و خرید و فروش در آن به سختی انجام میگیرد.
معاملهگرانی که اهل آربیتراژ هستند میتوانند از شکاف بازار نهایت استفاده را ببرند. به این علت که میتوانند از تفاوتی اندکی که میان قیمتها وجود دارد نهایت فایده را ببرند و بارها از آن استفاده کنند. نکتهی قابل توجه اینکه همانطور که آربیتراژ برای تریدرها و معاملهگران سود زیادی به دنبال دارد برای بازار نیز سودمند است. حتما این پرسش پیش خواهد آمد که چگونه این امر اتفاق میافتد؟ پاسخ این است عملکرد معاملهگرها موجب کاهش شکاف قیمتی میگردد و معاملهگران دیگر این امکان را دارند که معاملهی بهتری را تجربه کنند.
وجود معاملهگران آربیتراژ موجب میشود که یک اعتماد نسبی در بازار ایجاد شود به این دلیل که تفاوت قیمت زیادی میان داراییها در بازارهای متفاوت وجود ندارد. اگر با دقت به این امر نگاه کنید متوجه میشوید که قیمت بیت کوین در لیکوییدترین و بزرگترین صرافیها تقریبا مساوی است. باید بدانید این تساوی به لطف تریدرهای آربیتراژ به وجود میآید. جالب است بدانید که این فرایند برای تریدرها سود زیادی را به دنبال دارد. آنها با استفاده از تفاوت اندک قیمت ارزهای دیجیتال در صرافیهای مختلف در هنگام خرید و فروش رمز ارزها از سود زیادی بهرهمند میشوند.
لیکوییدیتی حسابداری یا Accounting Liquidity چیست؟
لیکوییدیتی حسابداری یا accounting liquidity چیست؟
همانطور که در ابتدا گفتیم در کنار Market Liquidity، لیکوییدیتی حسابداری وجود دارد که کاربرد آن معمولاً در زمینه کسب و کار و ترازهای مالی انجام میگیرد. این معیار به عنوان معیار محاسبه توانایی کمپانیها برای بازپرداخت بدهیهای جاری و کوتاه مدت است که به داراییها و وجوه کنونی اشاره میکند. بنابراین Accounting Liquidity با سلامت مالی شرکت ارتباط مستقیمی دارد.
چگونه میتوانیم بگوییم یک بازار لیکوئید است؟
چگونه میتوانیم بگوییم یک بازار لیکوئید است؟
در امر Market Liquidity سه شاخص مهم وجود دارد که این امکان مشخص کردن لیکوئید یا عدم لیکویید بودن بازار را به وجود میآورد این شاخصها عبارتند از:
شاخص اول مربوط به حجم معاملات 24 ساعته است، شاخص دوم مربوط به تعداد در فهرست سفارشها، bid-ask spread یا اسپرد بید و اسک است. این فرآیند به تفاوت میان قیمت درخواستی یا اسک و بیشترین قیمت پیشنهادی یا بید، است که به آن فروش نیز میگویند.
با توجه به این نکته فهرست سفارشها امکان دارد که به صورت دائمی به علت وجود عواملی مانند iceberg و سفارشات limit که دائما در فهرست سفارشات قابل مشاهده نیستند به عنوان منبع قابل اعتماد و دقیقی به شمار نروند.
لیکوییدیتی یک امر بسیار مهم در ترید کردن به شمار میرود به این دلیل که یک عامل مهم برای ورود و خروج ساده از یک بازار خاص میباشد.
چرا Market Liquidity مهم است؟
با توجه به بحث لیکوییدتیی در بازار حتما این پرسش پیش خواهد آمد که آیا همهی ارزهای دیجیتال کاملاً لیکویید هستند؟ در پاسخ باید گفت در حقیقت نه این طور نیست. برخی از داراییهای کریپتو نسبت به بقیه از لیکویید بهتری برخوردار هستند. این لیکوییدتی تحت تاثیر بهرهوری بازار و حجم معاملاتی بالا است.
در برخی از بازارهای ارز دیجیتال روزانه فقط چند صد هزار دلار مورد معامله قرار میگیرد، این در حالی است که بعضی از بازارها در طول روز میلیاردها دلار ترید میشود، بنابراین لیکوییدتی برای ارزهایی مانند بیت کوین و اتریوم مشکلی به وجود نمیآورد. این در حالی است که تعداد زیادی کویینها در بازارهای خود از عدم لیکوییدیتی رنج میبرند.
این مسئله در معاملات آلت کوین بسیار مهم و حائز اهمیت است. در صورتی که یک معاملهگر اقدام به خرید یک کوین غیرلیکویید کند امکان این امر که آن را با قیمت مناسبی به فروش برساند بسیار پایین است. به همین علت کارشناسان ارزهای دیجیتال پیشنهاد میکنند که داراییهای خود را با ارزهایی معامله کنند که از لیکویید بالایی برخوردار هستند.
در صورتی که یک معاملهگر سفارش یک خرید بزرگ را در یک بازار غیرلیکویید انجام دهد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پاسخ لغزش است. این حالت که با عنوان لغزش از آن یاد میشود به اختلاف میان قیمت مورد نظر و به محل انجام معامله بین کاربران اطلاق میشود. لغزش بالا یعنی هنگامی که معامله با قیمتی بسیار متفاوتتر از چیزی که انتظار دارید انجام میگیرد. این اتفاق زمانی روی میدهد که سفارشات زیادی در دفتر سفارشاتی که کاربران قصد اجرای آن را دارند وجود نخواهد داشت. برای دوری از این مسئله باید از سفارشهای محدود استفاده کنید. در این موقعیت نیز این امکان وجود دارد که سفارشات شما به حد نصاب نرسد.
لیکویید قابلیت این را دارد که در شرایط بازار تغییرات زیادی را ایجاد کند. حوادثی مانند بحران مالی تاثیر بسیار زیادی بر لیکوییدیتی دارد. به این دلیل که فعالان بازار ارزهای دیجیتال برای جبران بدهیهای کوتاه مدت و تعهدات مالی خود به سرعت از بازار خارج میشوند. در پایان باید گفت که لیکوییدیتی به عنوان عامل مهمی در بازار به شمار میرود و معاملهگران به دنبال یک بازار لیکویید هستند. گروه پارسیان بورس امیدوار است که مقاله Market Liquidity مفید باشد.
آشنایی با الگوهای قیمتی در تجزیه و تحلیل تکنیکال
در تجزیه و تحلیل تکنیکال ، تغییرات روند صعودی و نزولی اغلب توسط الگوهای قیمت مشخص می شود. اگر بخواهیم تعریفش کنیم ، الگوی قیمت یک پیکربندی قابل تشخیص از حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند و / یا منحنی ها مشخص می شود. هنگامی که یک الگوی قیمت سیگنالی از تغییر جهت روند باشد ، به عنوان الگوی بازگشت یا ریورسال (reversal pattern) شناخته می شود. یک الگوی ادامه دهنده (continuation pattern) هنگامی رخ می دهد که روند بعد از یک مکث کوتاه در مسیر فعلی خود ادامه یابد. تحلیلگران تکنیکال مدتهاست که از الگوهای قیمت برای بررسی حرکات جاری و پیش بینی حرکات آینده بازار استفاده می کنند.
خطوط روند (Trendlines) در تحلیل تکنیکال
از آنجا که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خطوط / یا منحنی ها مشخص می شوند ، درک خطوط روند و دانستن نحوه ترسیم آنها مفید است. خطوط روند (Trendlines) به تحلیلگران تکنیکال کمک می کند مناطق پشتیبانی (support) و مقاومت (resistance) را در نمودار قیمت مشخص کنند. خطوط روند خطوط مستقیمی هستند که با اتصال یک سری قله های نزولی (افزایش ها) یا فرورفتگی های صعودی (کاهش ها) در نمودار ترسیم می شوند. خط روندی که به سمت بالا حرکت می کند یا خط روند صعودی ، در جایی اتفاق می افتد که قیمت ها (higher high) و (higher low) را تجربه می کنند. خط روند صعودی با اتصال به کف صعودی ترسیم می شود. برعکس ، یک روند که دارای زاویه ای رو به پایین باشد ، یک خط روند نزولی نامیده می شود ، و این مورد در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها سطح (lower high) و (lower low) را تجربه می کنند.
بسته به این که چه بخشی از نوار قیمت برای “اتصال نقاط” استفاده شود ، روندهای مختلف از نظر ظاهری متفاوت خواهند بود. در حالی که نظرات مختلفی در مورد اینکه از کدام قسمت از نوار قیمت باید استفاده شود وجود دارد ، بدنه کندل بار – و نه فتیله های نازک در بالا و زیر بدنه شمع – غالباً نمایانگر جایی است که اکثر حرکات قیمت در آنجا اتفاق افتاده است و بنابراین ممکن است نقاط دقیق تری را برای ترسیم خط روند ارائه دهد ، به خصوص در نمودارهای بین روزی که “نقاط دور افتاده” (نقاط داده که خارج از محدوده “عادی” قرار دارند) ممکن است در آن وجود داشته باشند. در نمودارهای روزانه ، نمودارها اغلب از قیمت های بسته شدن (closing price) به جای اوج یا کف ، برای ترسیم خط روند استفاده می کنند ، زیرا قیمت های بسته شدن نماینده معامله گران و سرمایه گذارانی است که مایل به نگه داشتن یک موقعیت یک شبه یا طی آخر هفته یا تعطیلات بازار هستند. خطوط روند دارای سه یا چند نقطه ، به طور کلی معتبرتر از مواردی هستند که فقط بر اساس دو نقطه ایجاد شده اند.
۱ – روند صعودی در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها در حال ایجاد (higher high) و (higher low) باشند. خطوط روند صعودی حداقل دو تا از کف ها را به هم متصل می کنند و سطح پشتیبانی پایین تر از قیمت را نشان می دهند.
۲ – روند نزولی در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها در حال ایجاد (lower high) و (lower low) باشند. خطوط روند نزولی حداقل دو مورد از اوج ها را به هم متصل می کنند و سطح مقاومت بالاتر از قیمت را نشان می دهند.
۳ – (Consolidation) یا بازار جانبی (sideways market) ، در جایی اتفاق می افتد که قیمت بین یک دامنه افزایش و کاهش ، بین دو خط روند موازی و اغلب افقی در حال نوسان باشد.
الگوهای ادامه دهنده (Continuation Patterns)
الگوی قیمتی که نشانگر وقفه موقت از یک روند موجود است ، به عنوان یک الگوی ادامه دهنده شناخته می شود. یک الگوی ادامه دهنده را می توان به عنوان یک توقف در طول روند غالب تصور کرد – زمانی که گاوها در طی روند صعودی مکث می کنند ، یا وقتی خرس ها برای یک لحظه در روند نزولی استراحت می کنند. در حالی که الگوی قیمت در حال شکل گیری است ، هیچ راهی برای حدس این که روند ادامه خواهد یافت یا بازگشتی اتفاق می افتد وحود ندارد. به همین ترتیب ، باید هنگام استفاده از خطوط روند برای ترسیم الگوی قیمت به این که شکست قیمت بالاتر یا پایین تر از منطقه ادامه دهنده اتفاق می افتد ، توجه داشته باشید . تحلیلگران تکنیکال معمولاً توصیه می کنند تا زمانی که بازگشت تأیید نشده باشد ، تصور کنید که روند ادامه خواهد داشت. به طور کلی ، هرچه الگوی قیمت بیشتر طول بکشد و حرکت قیمت در این الگو بزرگ تر باشد ، به محض شکسته شدن قیمت بالاتر یا پایین تر از منطقه ادامه دهنده، حرکت بیشتر می شود.
اگر قیمت در روند خود ادامه یابد ، الگوی قیمت به عنوان الگوی ادامه دهنده (continuation pattern) شناخته می شود. الگوهای ادامه دهنده معمول عبارتند از:
الگوی پرچم سه گوش (Pennant) ، که با استفاده از دو خط روند همگرا ترسیم شده است
الگوی پرچم (Flag) ، که با دو خط روند موازی ترسیم شده است
الگوی کنج (Wedge) ، که با دو خط روند همگرا ، که در آن هر دو زاویه ای به بالا یا پایین دارند ترسیم شده است
الگوی پرچم سه گوش (Pennant)
الگوهای پرچم سه گوش با دو خط روند ترسیم می شوند که در نهایت به هم می رسند. یکی از ویژگی های اصلی الگوهای پرچم سه گوش این است که خط روند به دو جهت حرکت می کند – یعنی یکی در روند نزولی و دیگری در روند صعودی حرکت می کند. شکل ۱ نمونه ای از یک پرچم سه گوش را نشان می دهد. غالباً ، در هنگام شکل گیری الگوی پرچم سه گوش ، حجم معاملات کاهش می یابد و هنگام خروج قیمت از الگو حجم معاملات افزایش می یابد.
نمودار قیمت قرارداد آتی ۱ دقیقه ای e-mini Russell 2000 که الگوی قیمت پرچم سه گوش ادامه دهنده را نشان می دهد. منبع: TradeStation.
الگوی پرچم (Flag)
الگوهای پرچم با استفاده از دو خط روند موازی ساخته می شوند که می توانند شیب صعودی ، شیب نزولی یا جانبی (افقی) داشته باشند. به طور کلی ، پرچمی که دارای شیب صعودی است به عنوان وقفه در یک بازار با روند نزولی ظاهر می شود. پرچمی با شیب نزولی و رو به پایین ، وقفه ای را در طی یک بازار روند صعودی نشان می دهد. به طور معمول ، تشکیل پرچم با دوره ای از کاهش حجم معاملات همراه است ، و با خارج شدن قیمت از الگوی پرچم ، حجم معاملات مجددا به حالت قبل از الگو بازمی گردد.
الگوی کنج (Wedge)
الگوهای کنج شبیه به الگوی پرچم سه گوش هستند زیرا با استفاده از دو خط روند همگرا ترسیم می شوند. با این حال ، ویژگی اصلی الگوی کنج این است که هر دو خط روند در حال حرکت در یک جهت هستند ، یا به سمت بالا و صعودی یا به سمت پایین و نزولی. الگوی کنجی که زاویه ای به سمت پایین دارد ، وقفه ای را در طول روند صعودی نشان می دهد. کنجی که زاویه ای به سمت بالا دارد ، وقفه موقتی را در طی سقوط بازار نشان می دهد. همانند الگوهای پرچم سه گوش و پرچم ، میزان معمول حجم در هنگام شکل گیری الگوی کنج نیز کاهش می یابد ، حجم معاملات تنها در صورت شکسته شدن قیمت بالاتر یا پایین تر از الگوی کنج افزایش می یابد.
الگوی مثلث (Triangle)
الگوهای مثلث از محبوب ترین الگوهای نمودار مورد استفاده در تحلیل تکنیکال هستند زیرا آنها در مقایسه با سایر الگوها به دفعات در نمودارهای مختلف شکل می گیرند. سه الگوی متداول مثلث شامل مثلث های متقارن (symmetrical triangles)، مثلث های صعودی (ascending triangles) و مثلث های نزولی (descending triangles) هستند. شکل گیری این الگوهای نمودار می توانند از دو هفته تا چند ماه ادامه داشته باشند.
الگوهای مثلث های متقارن (symmetrical triangles) وقتی اتفاق می افتند که دو خط روند به یکدیگر نزدیک می شوند و فقط نشان می دهند که احتمال وقوع یک شکست وجود دارد – و جهت را نشان نمی دهند و فقط زمانی که یکی از خطوط بالا یا پایین عبور کرد و شکست تایید شد باید مطابق روند ایجاد شده تصمیم معاملاتی را گرفت. الگوی مثلث های صعودی (ascending triangles) دارای خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است و نشان می دهد که به احتمال زیاد شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق می افتد ، در حالی که مثلث های نزولی (descending triangles) دارای یک خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالای مثلث هستند که نشان می دهد به احتمال زیاد شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق خواهد افتاد. بزرگی شکست ها به سمت بالا (breakouts) یا شکست ها به سمت پایین (breakdowns) معمولاً برابر با ارتفاع سمت چپ عمودی مثلث است ، همان طور که در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی فنجان و دسته (Cup and Handles)
فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است که در آن روند صعودی متوقف شده است ، اما با تایید این الگو ادامه خواهد یافت. قسمت “فنجان” الگو باید به شکل “U” باشد که بیشتر شبیه به انحنای کف یک کاسه یا فنجان است بنابراین نباید به شکل “V” با اوج های برابر در هر دو طرف فنجان باشد. “دسته” در سمت راست فنجان به شکل یک پولبک (pullback) كوتاه كه شبیه به الگوی نمودار پرچم یا پرچم سه گوش است ، شکل می گیرد. پس از تکمیل این الگو ، دارایی مورد نظر ممکن است به سطوح جدید صعود کند و به سقف های جدید دست باید و روند خود را از از قسمت بالاتری ادامه دهد. یک الگوی فنجان و دسته در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی فنجان و دسته با نقاط (Buy Point) و (Stop Loss) منبع: TradingView.com
الگوهای بازگشت یا ریورسال (Reversal Patterns)
الگوی قیمتی که نشانگر تغییر در روند غالب است به عنوان یک الگوی بازگشت شناخته می شود. این الگوها نشانگر دوره هایی است که از قدرت گاوها یا خرس ها کاسته شده است. با شکل گیری این الگو ، روندی که از قبل ایجاد شده متوقف می شود و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف (گاو یا خرس) قدرت گرفته است وارد می شود. به عنوان مثال ، یک روند صعودی که توسط خریداران مشتاق یا گاوها پشتیبانی می شود ، می تواند با یک الگوی بازگشتی متوقف شود ، که فشار هر دو گاو و خرس را نشان می دهد ، و در نهایت خرس ها یا فروشندگان برنده می شوند و این منجر به تغییر روند به نزولی می شود. بازگشت های قیمت که در سقف بازار اتفاق می افتند به عنوان الگوهای توزیعی (distribution patterns) شناخته می شوند ، در این شرایط دارایی مورد معامله در بازار با اشتیاق بیشتری نسبت به میزان خریداری شده به فروش می رسد. در مقابل ، بازگشت های قیمتی که در کف بازار اتفاق می افتند به عنوان الگوهای ذخیره (accumulation patterns) شناخته می شوند ، در این شرایط دارایی مورد معامله در بازار فعال تر از هنگام فروش خریداری می شود. همانند الگوهای ادامه دهنده ، هر چه شکل گیری این الگو بیشتر طول بکشد و حرکت قیمت در این الگو بزرگتر باشد ، به محض شکست قیمت به بالا ، احتمال ایجاد حرکت بزرگتری وجود دارد.
هنگامی که قیمت پس از وقفه ای بازمی گردد ، الگوی قیمت به عنوان الگوی بازگشت (reversal pattern) شناخته می شود. نمونه هایی از الگوهای معمول بازگشت عبارتند از:
الگوی سر و شانه (Head and Shoulders) ، نشان دهنده دو حرکت کوچک تر قیمت است که دو طرف یک حرکت بزرگ تر را در بر گرفته است
الگوی سقف دوقلو (Double Tops) ، نمایانگر یک موج افزایشی قیمت کوتاه مدت است که پس از آن یک موج دیگر در تلاش برای شکست مقاومت موج قبلی ناکام می ماند
الگوی کف دوقلو (Double Bottoms) ، نشان دهنده یک موج کاهشی قیمت است که پس از آن یک موج کاهشی دیگر در تلاش برای شکستن حمایت موج قبلی ناکام می ماند.
الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
الگوهای سر و شانه ها می توانند در سقف یا کف بازار شکل بگیرند ، این الگو شامل سه موج (قله یا یک فرورفتگی) است : یک موج اولیه ، که با موج دوم که از موج اولی بزرگ تر است ادامه پیدا می کند و در نهایت با یک موج سوم که از موج دوم کوچک تر است و مشابه موج اول است تکمیل می شود. روند صعودی که توسط الگوی اوج سر و شانه قطع می شود ، ممکن است بازگشت روند را تجربه کند ، و در نتیجه به روند نزولی تغییر کند. برعکس ، روند نزولی که منجر به الگوی سر و شانه (یا یک سر و شانه های معکوس) شود ، احتمالاً بازگشت روند به سمت صعودی را تجربه خواهد کرد. خطوط روند افقی یا کمی شیب دار را می توان با اتصال کف ها یا سقف ها ، و قله ها و فرورفتگی هایی که بین سر و شانه ها وجود دارد ، ترسیم کرد ، همان طور که در شکل زیر نشان داده شده است. در حین تکمیل الگو ، پس از شکسته شدن قیمت در بالا (در الگوی سر و شانه ها در کف) یا پایین (در الگوی سر و شانه ها در اوج) خط روند ، ممکن است حجم معاملات کاهش یابد.
الگوی کف سر و شانه ها در نمودار روزانه ULTR ، که در اینجا با یک خط افقی نشان داده شده است که سطح مقاومت را نشان می دهد. پس از شکسته شدن ، بازگشت بازار نشان داده می شود. منبع: TradeStation.
الگوی سقف دوقلو (Double Tops)
الگوی کف و سقف دوقلو نشان دهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن سطح پشتیبانی یا مقاومت داشته است. در مورد سقف دوقلو ، که اغلب مانند حرف M به نظر می رسد ، فشار اولیه تا رسیدن به سطح مقاومت ، همراه با تلاش دومی که پس از آن ایچاد شده و شکست خورده دیده می شود و در نتیجه بازگشت روند اتفاق می افتد. از طرف دیگر ، کف دوقلو مانند حرف W ظاهر می شود و هنگامی رخ می دهد که قیمت سعی کند از سطح پشتیبانی قبلی گذر کند ولی در این کار موفق نمی شود و برای بار دوم نیز تلاش ناموفقی برای ورود به سطح پشتیبانی خواهد داشت. این امر اغلب منجر به بازگشت روند می شود ، همان طور که در شکل زیر نشان داده شده است.
الگوی کف و سقف سه قلو (Triple tops and bottoms) الگوهای بازگشتی هستند که به اندازه الگوهای سر و شانه ها و یا سقف دوقلو یا کف دوقلو چندان متداول نیستند. اما ، آنها نیز به روشی مشابه عمل می کنند و می توانند یک سیگنال تجاری قدرتمند برای بازگشت روند باشند. این الگوها زمانی شکل می گیرند که قیمت سه بار سطح حمایت یا مقاومت مشابه را آزمایش می کند و قادر به شکستن آن نیست.
الگوی کف سر و شانه ها در نمودار روزانه ULTR ، که در اینجا با یک خط افقی نشان داده شده است که سطح مقاومت را نشان می دهد. پس از شکسته شدن ، بازگشت بازار نشان داده می شود. منبع: TradeStation.
شکاف ها (Gaps)
شکاف ها هنگامی رخ می دهند که بین دو دوره معاملاتی فضای خالی وجود داشته باشد که ناشی از افزایش یا کاهش قابل توجه قیمت است. به عنوان مثال ، یک سهم ممکن است در یک روز معاملاتی در قیمت $ ۵٫۰۰ بسته شود و بعد از درآمدهای مثبت ، با اختلاف قیمت ۷٫۰۰ دلار بازگشایی شود. سه شکاف اصلی وجود دارد: شکاف های گسست (Breakaway gaps) ، شکاف های فرار (runaway gaps) و شکاف های خستگی (exhaustion gaps) . شکاف های گسست در آغاز یک روند شکل می گیرند ، شکاف های فرار در وسط یک روند شکل می گیرند و شکاف های خستگی نشان از پایان قریب الوقوع یک روند دارند.
نتیجه گیری
الگوهای قیمت اغلب وقتی پیدا می شوند که قیمت “دچار وقفه می شود و به اصطلاح استراحت می کند” ، و نشانگر مناطقی است که می توانند منجر به ادامه یا بازگشت روند غالب شوند. خطوط روند در شناسایی این الگوهای قیمت مهم هستند که می توانند در قالب هایی مانند پرچم (flags) ، پرچم های سه گوش (pennants) و سقف دوقلو (double tops) ظاهر شوند. حجم معاملات در این الگوها نقش مهمی ایفا می کند ، حجم اغلب در هنگام شکل گیری الگو کاهش می یابد ، و با شکست قیمت از الگو افزایش می یابد. تحلیلگران تکنیکال اغلب برای پیش بینی حرکات قیمت آینده ، از جمله ادامه روند و بازگشت ، الگوهای قیمت را دنبال می کنند.
گپ قیمتی افزایش سرمایه
گپ همان فاصله یا شکاف هایی است که بین قیمت ها ایجاد می شود.
برای مثال قیمت سهم ۱۰ هزار تومان است که ناگهان ۲ هزار تومان می شود!
سرمایه شما نابود نمی شود!
بلکه قبل و بعد از افزایش سرمایه یکسان است.
زمانی که شرکت ها افزایش سرمایه می دهند، تعداد سهام آن ها تغییر پیدا می کند.
برای مثال اگر تعداد سهام یک شرکت ۱۰۰ میلیون سهم باشد و شما ۱۰ هزار سهم داشته باشید
بعد از اینکه شرکت مثلا ۱۰۰ درصد افزایش سرمایه می دهد تعداد سهام آن دو برابر یعنی ۲۰۰ میلیون سهم می شود.
در نتیجه تعداد سهام شما هم دو برابر می شود یعنی ۲۰ هزار سهام.
البته افزایش سرمایه های متفاوتی داریم و هر کدام فرمول محاسباتی خاص خودشان را دارند که در ویدیوهای قبلی توضیح دادیم.
ویدیوی گپ قیمتی افزایش سرمایه
پر شدن گپ افزایش سرمایه
بعضی از سهام ها گپ قیمتی خودشان را پر نمی کنند،
یا مدت زمان زیادی طول می کشد تا بتوانند گپ قیمتی افزایش سرمایه را پر کنند.
بنابراین حواستان باشد که سرمایه خودتان را در این سهام ها نخوابانید!
سابقه سهم را چک کنید
ببینید این سهم در گذشته هم افزایش سرمایه و تقسیم سود نقدی داشته است یا نه
ببینید این سهم در چه مدت زمانی توانسته است گپ خودش را پر کند.
گپ های شدید قیمتی بیشتر به خاطر افزایش سرمایه است.
ولی گپ های دیگری هم اتفاق می افتد که فاصله قیمت یا شکاف قیمت کمتر است.
برای مثال گپ های ناشی از تقسیم سود نقدی، گره های معاملاتی و غیره
چارت تعدیل شده و تعدیل نشده
بررسی گپ قیمتی در چارت تعدیل شده امکان پذیر نیست
بلکه چارت سهم مورد نظر باید روی بدون تعدیل یا تعدیل نشده تنظیم شود تا گپ قیمتی به وضوح قابل نمایش باشد.
در ویدیوهای بعدی تفاوت ها و مزایای چارت های تعدیل شده و تعدیل نشده را خواهم گفت.
درباره صادق عباسی
بزرگترین و قوی ترین استراتژی سرمایه گذاری بدون ریسک در بازار بورس فقط در ذهن خود توست پس در تحلیل ها و حرف های دیگران، دنبال پیدا کردن فرمول یا معجزه نباش! چون پیش بینی ها در بهترین حالت، فقط ۲۰ درصد جواب می دهد و ۸۰ درصد لازم است که روانشناسی سرمایه گذاری بلد باشی و مربی ذهن خودت شوی. و اینجا دقیقا همان جایی است که قرار است به سودهای بزرگ برسی.
دیدگاه شما