آموزش پرایس اکشن
آموزش پرایس اکشن چه کاربردی دارد؟: در آموزش پرایس اکشن به آموزش بهترین روش معاملاتی میپردازیم که تحلیل ها صرفا براساس تغییرات قیمتی شکل گرفته بر روی نمودار میباشند.
معامله گران از طریق تحلیل و بررسی تغییرات قیمت اقدام به خرید و فروش می کنند. در آموزش پرایس اکشن از هیچ اندیکاتور یا تحلیل بنیادی خاصی استفاده نمی شود.
در روش های دیگر اندیکاتورها مورد بررسی قرار می گیرد اما در پرایس اکشن( Price action ) قیمت های فعلی و آتی سهام در نظر گرفته می شود. بنابراین شما با آموزش پرایس اکشن می توانید سود بسیار زیادی در بازارهای مالی کسب کنید.
از قدیمی ترین سبک های پرایس اکشن میتوان به سبک ادوارد و مگی اشاره کرده که بر پایه سیکل بازار میباشد.
همچنین سبک ال بروکس نیز بر پایه سبک ادوارد و مگی است، اما با این تفاوت که ال بروکس تاکید بیشتری بر روی تک تک شمع ها( یا همان پرایس اکشن) دارد. و بدین ترتیب ال بروکس، الگوهای خود را معرفی کرده است.
آموزش پرایس اکشن چه کاربردی دارد؟
معامله از طریق آموزش پرایس اکشن تنها بر اساس داده های قیمت انجام می گیرد و معامله گر با استفاده از داده های قیمت، نقاط ورود و خروج بازار را شناسایی می کند.
دقت کنید در Price action از هیچ اندیکاتوری استفاده نمی شود اما ابزار های تحلیل تکنیکال مانند میانگین متحرک با استفاده از Price action مورد استفاده قرار میگیرد.
در این روش تمرکز ما بر روی رفتار قیمتی بازار است و از اخبار اقتصادی هم استفاده نمی شود. داده های قیمتی معمولا در قالب شمع یا کندل استیک به نمایش گذاشته می شود.
نمودار شمعی نیز همانند نمودار میله ای، چهار قیمت باز، بسته، بالاترین و پایین ترین قیمت، را نمایش میدهند اما شکل ظاهری آنها متفاوت است و خواناتر از سایر چارت ها میباشند. بنابراین چارت شمعی طرفدار زیادی نسبت به دیگر چارت ها دارد.
برای اینکه به یک معامله گر حرفه ای و سودآور تبدیل شویم باید به دنبال آموزش پرایس اکشن باشیم و بدین منظور باید با الگوهای شمعی آشنا باشیم.
به عبارت دیگر، الگوهای شمعی همان قیمتها هستند و روش پرایس اکشن هم به دنبال بررسی تغییرات قیمتی است.
بنابراین روش پرایس اکشن بدنبال تغییرات شکل گرفته در شمع ها یا همان قیمتها میباشد. نحوه قرار گرفتن شمع ها در کنار یکدیگر به معامله گر کمک می کند تا حرکات بعدی قیمت را حدس بزند.
بنابراین در روش پرایس اکشن، تاکید بسیار زیادی بر روی شمع ها داریم. از این رو یادگیری شمع ها در اولویت میباشد.
بنابراین در ادامه، شمع ها و الگوهای شمعی شناخته شده را مرور خواهیم کرد. برای آشنایی بیشتر با الگوهای شمعی، دوره الگوهای شمعی با استیو نیسون را مشاهده کنید.
الگوهای شمعی یا کندل استیک
در شکل زیر کندل سبز رنگ یک کندل صعودی و کندل قرمز رنگ به عنوان یک کندل نزولی می باشد.
بنابراین با توجه به اهمیت الگوهای شمعی در پرایس اکشن، در اینجا چند نمونه از پرکاربردترین الگوهای شمعی را با هم بررسی میکنیم. به طور الگوهای شمعی به دو دسته کلاسیک و مدرن تقسیم میشوند که در اینجا چند نمونه از معروف ترین الگوها را بررسی خواهیم کرد.
در این نوع الگوی شمعی سایه ای در قسمت بالا و پایین بدنه شمع دیده نمی شود.
از ویژگی های بارز ماربوزوریال فشار شدید خریداران در شمع سبز رنگ و فشار شدید فروشندگان در شمع قرمز رنگ می باشد. در نقطه شروع روند نزولی یا صعودی می توانیم الگوی شمعی ماروبزو را شاهد باشیم.
-الگوی شمعی دوجی
آموزش پرایس اکشن چه کاربردی دارد؟
الگوی دوجی وقتی که قیمت آغازین و قیمت پایانی یک شمع با هم برابر باشد، ایجاد می شود.
الگوی دوجی نبرد بین خریداران و فروشندگان را نشان می دهد که هیچ کدام بر دیگری غلبه نکرده است. الگوی دوجی می تواند هم الگوی برگشتی باشد و هم الگوی ادامه دهنده.
به عبارت دیگر این الگو نشاندهنده این است که بازار در حالت خنثی میباشد. پس بعد از شکل گیری این الگو، بهتر است صبر کنیم تا پرایس اکشن بیشتری شکل بگیرد و با احتمال بالاتری وارد معامله بشویم.
-الگوی هارامی
الگوی شمعی هارامی یک الگوهای بازگشتی می باشد. این الگو از دو شمع مادر و دوجی تشکیل شده است.
شمع مادر نشان دهنده نقطه اوج و نزول بازار است. شمع دوجی الگوی پوشاننده نزولی در درون بدنه شمع مادر(یا همان بازه خرید و فروش شمع مادر) قرار می گیرد. به شکل زیر دقت کنید.
الگوهای پوشاننده صعودی و نزولی
آموزش پرایس اکشن چه کاربردی دارد؟
الگوی پوشاننده به این صورت است که دو شمع پشت سر هم قرار می گیرد و رنگ های متضادی دارند.
الگوی پوشاننده به عنوان یک الگوی بازگشتی می باشد و بدنه شمع دوم، شمع اولی را کاملا پوشش می دهد. هر چه تعداد شمع های پوشش دهنده، قدرت الگو زیاد است.
تا اینجا چند نمونه از شمع های کلاسیک را بررسی کردیم. در کنار این شمع ها، حتما باید از الگوهای جدیدتر مانند پین بار، اینسایدبار، فیکی نیز اطلاع داشته باشیم.
برای درک بهتر این الگوها، میتوانید دوره پرایس اکشن با نایل فولر را مشاهده کنید.
تا اینجا پایه ای ترین مباحث را در پرایس اکشن و روانشناسی شمع ها بررسی کردیم. در ادامه، بیشتر در مورد پرایس اکشن و اهمیت آموزش آن صحبت میکنیم:
جلسه نهم: آموزش کندل استیک
آموزش کندل استیک یا الگو های شمعی بسیار مهم هستند و در این جلسه از اموزش فارکس قصد داریم انواع آنها را بررسی کنیم و یاد بگیریم که به چه شکل با آنها روند ها را پیدا کنیم.
همانطور که میدانید نمودار های مختلفی نظیر نمودار های میله ای ، دایره ای و… وجود دارد. که معمولا برای اطلاعات آماری از این نمودار ها استفاده میشود.
یکی از نمودار های بسیار مهم نمودار شمعی یا کندل استیک است که در بازار فارکس بیشترین استفاده رو برای بررسی چارت داره. البته که نمودار های دیگه ای هم وجود داره که تریدر های دیگه هم از اون ها استفاده می کننند اما مهم ترین و پرطرفدار ترین آن ها نمودار شمعی است.
نمودار کندل استیک یک نمودار بسیار قدیمی است که اطلاعات کاملی را نسبت به چارت به ما میدهد و ما در ادامه قصد داریم تا در باره الگو های کندل استیکی و هشدار هایی که به ما میدهند صحبت کنیم.
همانطور که در تصویر پایین مشاهده میکنید کندل یا نمودار شمعی که در ظاهر هم شبیه به شمع است از دو قسمت تشکیل شده است.
شکل کلی کندل استیک ها
- بدنه(body): قسمت پهن تر
- سایه(weak): قسمت باریک تر در بالا و پایین
در عکس زیر دو کندل صعودی و نزولی درکنار هم آمده اند که قصد داریم فرق بین این دوکندل الگوی پوشاننده نزولی را راجع بهش صحبت کنبم.
معنی کندل استیک
علاوه بر تفاوت بارز بین رنگ آن ها که با توجه به سلیقه شما در متاتریدر قابل تغییر است( آموزش متاتریدر ) تفاوت های دیگری هم دارند.
اما قبل از این که به توضیح کامل تفاوت آن ها بپردازیم باید بدانید که به کندل استیک های صعودی اصطلاحا گاو یا بولیش (Bullish )گفته میشود و به کندل های نزولی خرس یا بیریش (Bearish) میگویند.
دلیل این نامگذاری بسیار جالب است به عنوان مثال هنگامی که گاو حمله میکند از پایین شاخ میزند و به سمت بالا میرود به همین دلیل حرکت صعودی رو به بالا را بولیش مینامند. و همچنین به دلیل این که خرس از بالا به پایین حمله میکند کندل های نزولی را بیریش می نامند.
تمامی توضیحات و محل باز و بسته شدن قیمت و تفاوت دو کندل استیک در عکس به وضوح نشان داده شده است
به طور کلی اگر کندل استیک ما در تایم فریم روزانه باشد در ابتدای روز که بازار باز میشود این کندل یا به سمت کف قیمت پایین میاید و از اون جا به بعد کندل نزولی تشکیل میدهد یا تا سقف کندل بالا میرود و کندل صعودی تشکیل میدهد.
تا اینجا باز و بسته شدن کندل هارا فهمیدید اما باید بدانید که کندل ها در کنار هم معنا و مفهوم خودشون رو دارند برای درک بهتر باید بدانید که شکل کندل ها به تنهایی و قرار گرفتن آن ها کنار هم میتواند بیانگر مفهوم خاصی باشد پس بریم برای ادامه آموزش کندل استیک.
به این کندل ها با مفهوم های خاص خودشون میگویند الگو های کندل استیکی.
الگو های کندل استیکی بسیار زیاد هستند اما شما لازم نیست که همه آن هارو بلد باشید در اینجا 6 الگوی مهم را برای شما آورده ایم که دانستن همین الگو ها برای شما کافی است. در ادامه آموزش کندل استیک با ما همراه باشید.
الگو های کندل استیک
شبه داجی که شامل: spinning top, hanging man, shovel, hammer
الگوی داجی
انواع مختلف الگو های داجی را میتوانید در عکس زیر مشاهده کنید.
الگو های داجی بدنه ندارند و فقط با سایه شکل گرفته اند.
تمام این 6 الگو و زیر مجموعه های آن ها فقط در نقاط مهم بازار تاثیر میگذارند.
حالا نقاط مهم بازار کجا هست؟
در ادامه آموزش کندل استیک با آموزش نقاط مهم بازار میپردازیم هرچند که الگوی پوشاننده نزولی در آموزش های قبلی که درباره خطوط حمایت و مقاومت، ترندلاین و…. به شما درباره این نقاط توضیح دادیم.
اما به طور کلی تمامی این الگو هنگامی که در نقاط مهم بازار ظاهر شوند برای ما مهم هستند و وسط بازار عملا هیچ ارزشی ندارند.
الگوی شبه داجی
باز هم همانطور که در عکس میبینید این دو الگو شبیه به هم هستند اما یکی در روند نزولی و دیگری در رنود صعودی ظاهر شده است.
پوشاننده یا انگولفینگ
این الگو از 2 کندل کنار هم تشکیل شده است. در این کندل شما میتوانید گپ را هم مشاهده کنید چون طبق روند بازار هر کندل باید دقیقا از همونجایی که کندل قبلی بسته میشود، باز شود اما در این الگو از میانه کندل بعد شروع شده است.
موچین یا توییزر
این الگو یکی از مهم ترین الگو های بازار است که میتواند به طور حتمی و قوی باعث تغییر روند بازار بشه.
الگوی درونی
این الگو هم تقریبا مثل الگوی داجی است با این شباهت که کندل ها در دل هم دیگر قرار دارند و با این تفاوت که کندل ها دقیقا از همونجایی که بسته شدند، کندل بعدی باز شده و گپی در بازار وجود ندارد.
الگوی بیرونی
دقیقا شبیه الگوی درونی است اما با کمی تفاوت در قرار گیری کندل ها.
همانطور که تا الان این کندل استیک های مهم و شباهت آن هارا دیدید مطمئنا فهمیدید که یاد گرفتن تعداد زیادی الگو که همه آن ها شبیه به هم هستند چقدر میتونه کاره سختی باشه، پس حتما باید دقت زیادی داشته باشید.
در این آموزش کندل استیک ما به شما توصیه میکنیم تا ویدیو را ببینید چون نکات آموزشی کامل تری را در بر دارد.
الگوهای صعودی
شکل ظاهری: چکش یکی از آسانترین الگوهای تشخیص است. مانند چکش، این الگو از یک بدنه شمع ساخته شده است که در قسمت پایین آن یک سایه بلند قرار دارد. بدنه معمولاً کوچک است و سایه فوقانی یا کوتاه است و یا اصلا وجود ندارد.
موارد مصرف: این الگو روند قیمتی معکوس قوی و افزایش بالقوه قیمت را نشان می دهد. این الگو فشار فروش بالایی را نشان می دهد، در حالی که در همان دوره معاملاتی فشار خرید کنترل عملکرد قیمت را پس می گیرد. یعنی این الگو نشان می دهد که پس از روند نزولی حاصل از فشار فروش، خریداران با ورود به بازار قیمت را افزایش داده اند.
الگوی شمع چکش معکوس
شکل ظاهری: تنها تفاوت چشمی برعکس با الگوی چکش، سایه ی بلند بالای بدنه صعودی کوچک است. این شمع سایه پایینی ندارد و یا اگر هم داشته باشد سایه ی کوتاهی دارد.
موارد مصرف: چکش معکوس آغاز روند صعودی را نشان می دهد. این الگو نشان می دهد که در انتهای یک روند الگوی پوشاننده نزولی نزولی قدرت مجدد به دست خریداران بازار افتاده است و روند صعودی آغاز شده است.
فرهاد اکسچنج را بهتر بشناسید!
الگوی شمعی پوشاننده صعودی
شکل ظاهری: این الگو از دو شمع ساخته شده است که دو رنگ متفاوت دارند. اولین شمع نزولی (قرمز) است در حالی که دومی سبز است و شمع اول را می پوشاند. به عبارت دیگر، بدنه شمع دوم بزرگتر از شمع اول است. باید بین قیمت بسته شدن و باز شدن پوزیشن معاملاتی شکاف وجود داشته باشد. با این وجود این شکاف به ندرت در بازارهای رمزنگاری دیده می شود.
موارد مصرف: این الگو بیانگر افزایش فشار خرید و آغاز روند صعودی است. زیرا خریداران احتمالاً وارد بازار شده اند.
الگوی شمعی رسوخ گر
شکل ظاهری: رسوخ گر الگویی است که از یک شمع بلند نزولی (قرمز) و به دنبال آن یک شمع بلند سبز تشکیل شده است. بدنه شمع دوم از زیر روند نزولی یعنی بدنه شمع اول آغاز می شود. طی این الگو شمع دوم (صعودی) بیش از نیمی از بدنه شمع اول (نزولی) را پوشانده است.
موارد مصرف: این الگو آغاز یک دوره صعودی را نشان می دهد. فشار خرید در بازار افزایش یافته است، این نشان می دهد که گاوها علاقه مند به خرید با قیمت فعلی هستند.
گاوها سرمایه گذارانی هستند که موجب ایجاد روند صعودی در بازار می شوند.
الگوی شمعی ستاره صبحگاهی
شکل ظاهری: ستاره صبحگاهی یک الگوی ساخته شده از سه شمع مختلف است. اولین شمع نزولی و بلند است. شمع دوم، سایه هایی بلند و بدنه ی کوتاه دارد. شمع سوم یک شمع بلند صعودی است که بالای نقطه میانی شمع اول بسته می شود.
موارد مصرف: این الگو نشان می دهد که روند نزولی فعلی قدرت خود را از دست داده است و یک روند صعودی آغاز شده است. این الگو به وسیله ی شمع سوم نشان می دهد که خریداران مجدد قدرت را در دست گرفته اند.
الگوی شمعی سه سرباز سفید
شکل ظاهری: الگوی سه سرباز سفید شامل سه شمع سبز است. شمع دوم در بدنه شمع اول و شمع سوم در بدنه شمع دوم باز می شوند و هر شمع بالای بدنه شمع قبلی بسته می شود. شمع ها معمولاً سایه های کوتاهی دارند و یا اصلا سایه ندارند.
موارد مصرف: این الگوها نشان دهنده فشار شدید خرید است که باعث بالا رفتن قیمت و حتی نشان دهنده تغییر قیمت در آینده است. هرچه شمع ها بزرگتر باشند فشار آن ها نیز بیشتر می شود.
تحلیل تکنیکال چیست؟
اگر یک نگاه به اطراف بیندازید، مطمئنا افرادی را میبینین که با فعالیت در بازارهای مالیِ نوین، درآمد قابلتوجهی دارن و برخلاف اکثریت مردم، از شرایط کسبوکار خودشان راضی هستن اما آیا این یک قاعده کلی محسوب میشه یا این موفقیت، پیشنیازهای خاصی را الگوی پوشاننده نزولی لازم داره؟ این افراد معاملات خودشان را بر چه مبنایی انجام میدن و از چه اصولی پیروی میکنن؟
اگه شما هم جزو دستهای باشین که قصد ورود به بازارهای مالی را دارن، احتمالا بارها نام تحلیل تکنیکال را شنیدهاید و راجع به کاربرد این مفهوم کنجکاو هستین. افراد فعال در بسترهایی مثل بورس اوراق بهادار یا بازار ارزهای دیجیتال، با بکارگیری تحلیل تکنیکال در معاملاتشان، کسب درآمد میکنن و از رقبایشان پیشی میگیرن اما این نوع تحلیل به ما چه کمکی میکنه؟
برای اینکه شما قادر به کسب درآمد در چنین بازارهایی باشین، باید ابتدا با چند مفهوم پایه آشنا شین تا بتونین با انجام معاملات هوشمندانه، بیشترین سودهی را رقم بزنین. به همین دلیل در کارگزاری حافظ تصمیم گرفتیم تا با بررسی یکی از مهمترین مفاهیم موجود در بازارهای مالی یعنی تحلیل تکنیکال، شما را یک قدم به اهدافتان نزدیکتر کنیم.
زمانی که شما با استفاده از اطلاعات گذشته یک قیمت به یک پیشبینی از آینده آن میرسین، درواقع از تحلیل تکنیکال (Technical analysis) استفاده کردین. البته استفاده از این تحلیل در بازار، اینقدر هم ساده نیست و شما برای بکارگیری آن در معاملاتتان و کسب درآمد از آن، باید این مفهوم را بهشکل عمیقتری متوجه شین. برای استفاده از این تحلیل شما باید با بررسی دقیق رفتار قیمت (نمودار قیمت، حجم معاملات و…) در گذشته، به درک مناسبی از این رفتار در آینده برسین. این شناخت به شما کمک میکنه تا قبل از عموم افرادی که در بازار فعال هستن، نسبت به خرید، فروش یا نگهداریِ یک سهم یا ارز اقدام کنین. هنر بررسی دادهها اصل میانی این نوع تحلیل هست و نگاه دادهمحور، مهمترین نیاز برای استفاده از آن محسوب میشه. بهعنوان اولین قدم برای تحلیل یک اوراق بهادار یا رمزارز با این روش، شما باید با یک سری ابزار آشنایی پیدا کنین که برای رسیدن به یک پیشبینی درست، کمک چشمگیری به شما میکنن. البته نیازی به نگرانی نیست! چون شما تا انتهای این مطلب به یک درک قابلقبول از این ابزارها میرسین. اما بیایید تا قبل از بررسی این ابزارها، کمی بیشتر با تاریخچه و خصوصیات تحلیل تکنیکال آشنا شیم.
تحلیل تکنیکال از کجا شروع شد؟
شروع استفاده از این تحلیل بهشکل امروزی، در اواخر قرن نوزدهم اتفاق افتاد اما با بررسی تاریخ متوجه میشیم که تاریخچه آن، به قرن هجدهم برمیگردد. البته در آن سالها این تحلیل شباهت چندانی به نوع امروزی آن نداشت و صرفا از اصول مشابهی بهره میبرد.
شکلگیری نوع امروزیِ تحلیل تکنیکال را میتوان زمانی دانست که چارلز داو (Charles Dow) آن را مطرح کرد. چارلز داو که موسس وال استریت ژورنال هم هست، با بررسی بیشتر این مفهوم، سعی در اثبات تاثیر رفتارِ گذشتهی قیمت در رفتار آینده آن را داشت که همانطور که پیداست، موفق هم شد! البته کماکان افراد متعددی مخالف استفاده از این تحلیل در معاملات خود هستن و آن را نوعی اشتباه استراتژیک فرض میکنن که در جای خود، به بررسی بیشتر نیاز داره. جالب است که بدانید شاخص صنعتی داو جونز هم توسط چالرز داو ابداع شد که خود تحولی قابلتوجه در این بستر محسوب میشه.
اصول تحلیل تکنیکال
برای اینکه شما از این تحلیل استفاده کنین، باید ابتدا چند اصل را بپذیرین که در این مفهوم، نوعی پیشفرض محسوب میشن. این اصول را میتوانیم به ۳ دسته تقسیم کنیم که در ادامه مرور کوتاهی بر هر کدام از آنها خواهیم داشت:
قیمت مهمترین عامل است
این اصل ساده را میتوان بهعنوان پایه میانی این تحلیل تکنیکال دانست. زمانی که میگوییم «قیمت همه چیز است»، به این معناست که در باور تحلیلگرهای تکنیکال، شما با زیر نظر داشتن رفتار قیمت میتوانید حتی بدون استفاده از تحلیل بنیادی، رفتار آینده آن را تخمین بزنین و واکنشی مناسب نسبت به این تغییر نشان بدین.
قیمت با ترندها حرکت میکنه
این تحلیل باور داره که حتی اگر قیمت بهصورت تصادفی هم حرکت کنه، این تغییر در راستای رفتار گذشته قیمت و ترندهایی که قبلا اتفاق افتاده، هست الگوی پوشاننده نزولی و شما با بررسی دقیق این رفتار میتوانید این نوع حرکتهای تصادفی را نیز پیشبینی کنین. همچنین بازه زمانی که این تغییر رفتار رخ داده هم از این قاعده مستثنی نیست. لازم به ذکر است که اکثر تحلیلهای تکنیکال استراتژیک، با توجه به این اصل مهم طراحی شدهاند.
تاریخ تکرار خواهد شد
با توجه به این اصل، تغییرات تکراری در رفتار قیمت، بهطور مستقیم به روانشناسی بازار و افراد حاضر در آن ارتباط داره. همین عامل باعث شده تا شما با توجه به عواملِ احساسی مثل ترس یا هیجان، قادر به پیشبینی رفتار آینده قیمتها باشین. در این تحلیل افراد با استفاده از الگوهای چارت، این احساسات را تا میزان زیادی پیشبینی کرده و براساس آن، نسبت به خرید، نگهداری یا فروش یک سهم اقدام میکنن.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی برخلاف تحلیل تکنیکال، تمرکز تحلیلگر بر روی ارزش ذاتی سهام هست و نحوه رفتار قیمت در گذشته، تاثیر چندانی بر روی نتیجه این تحلیل نداره. به این منظور افراد با بررسی اطلاعاتی همچون دادههای مالی کمپانیها یا شرایط کلی بازار، به یک تخمین از روندی که ارزش سهم یا ارز در آینده طی میکنه، میرسن و متناسب با این تخمین، سیاست و استراتژی خودشان در روزها، هفتهها، ماهها و حتی سالهای پیش رو را تعیین میکنن.
البته ارزش ذاتی سهم یا ارز، تقریبا هیچ تاثیری در نتایج تحلیلهای تکنیکال نداره و در این تحلیل تمرکز صرفا بر روی رفتارهای قیمت و حجم معاملات است و با توجه به این عوامل تصمیمات مبتنی بر آن اتخاذ میشه.
انواع نمودار در تحلیل تکنیکال
در تمام سالهایی که پای این تحلیل به بازارهای مالی باز شده، محققان سعی در پیدا کردن نمودارها، الگوها و سیگنالهایی داشتن که با استفاده از آنها بتوانند کارایی این تحلیل را پشتیبانی کنن. به همین دلیل در حال حاضر نمودارها و الگوهای متنوعی در این راستا در دسترس شما هستن که هر کدام از آنها برای یک شرایط خاص طراحی شدهاند.
بهعنوان مثال بعضی از این ابزارها بهمنظور تعیین سطح حمایت و مقاومت مورد استفاده میگیرن و برخی دیگر هم در جهت تخمین شدت ترندها و تغییرات قیمتی استفاده میشن. در بین تمام ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال، ۳ نمودار بیشترین کاربرد را دارن که در ادامه آنها را بهطور خلاصه مرور میکنیم:
نمودار میلهای
این نمودار براساس اطلاعاتی مثل قیمت باز و بسته شدن سهم، و حداکثر و حداقل ارزشی که آن سهم در یک بازه مشخص زمانی تجربه کرده، تشکیل میشه و شما میتوانید آنها را به شکل یک خط عمودی در چارتهای خود مشاهده کنین.
نمودار خطی
نمودار خطی را میتوان سادهترین نمودار در بین دیگر گزینهها دانست؛ چراکه این نوع نمودار صرفا نشاندهنده قیمتهای بسته شدن سهم در یک بازه زمانی مشخص است و شکلی بسیار ساده و قابلفهم داره.
نمودار کندل استیک
کندل استیکها، پرکاربردترین نموداری هستند که افراد در تحلیل تکنیکال استفاده میکنن. علت این موضوع را هم میتوانیم تنوع بالا و دقت قابلقبول این نمودار در نظر گرفت که باعث استفاده بیش از پیش تحلیلگران از آن شده است. با بررسی این نمودار شما از اطلاعاتی همچون قیمت باز و بسته شدن، و بیشترین و کمترین قیمتی که سهم در یک روز تجربه کرده است، مطلع خواهید شد.
هر کندل استیک دارای یک بدنه و دو خط (سایه) در بالای و پایین بدنه است که در کنار هم، تمام اطلاعات موردنیاز را در اختیار شما میگذارن. همچنین کابرد اصلی این نمودار، تعیین زمان مناسب برای وارد شدن و خارج شدن است که نقش چشمگیری در میزان سوددهی معاملات شما ایفا میکنه.
مفاهیم پایه تحلیل تکنیکال
حالا که با کلیات این تحلیل بیشتر آشنا شدیم، زمان آن رسیده تا با مرور برخی از مفاهیم پایه، شما را برای ورود به بازار و استفاده از تحلیل تکنیکال در معاملاتتان، آمادهتر کنیم. برای اینکه شما مسیر خودتان را بهعنوان یک تحلیلگر تکنیکال شروع کنین، باید به درک مناسبی از این مفاهیم برسین؛ البته نباید فراموش کنیم که حرفهای شدن در این زمینه، نیازمند یادگیری مفاهیم پیچیدهتری هست که در ادامه به این مفاهیم هم اشارهای خواهیم داشت.
سطح حمایت و مقاومت (Support and resistance levels)
بعید است که پس از ورود به بازارهای مالی، شما هر روز نام این ۲ سطح را نشنوین اما آیا شناخت این مفهوم همینقدر مهم است؟ بله. با اینکه یادگیری این مفهوم خیلی ساده است اما درک صحیح از آن در معاملات روزمره شما، تاثیر مثبت قابلتوجهی داره.
وقتی که قیمت در سطحی قرار میگیره که کاهش بیشتر آن مطابق با میل بازار نیست و تقاضای خرید افزایش پیدا میکنه، قیمت به سطح حمایت رسیده و بهنوعی با حمایت بازار، از کاهش بیشتر ارزش آن جلوگیری میشه.
سطح مقاومت در نقطه مقابل سطح حمایت قرار گرفته و وقتی که قیمت به این سطح میرسه، بازار میلی به افزایش بیشتر آن نداشته و با افزایش فروش، از بالاتر رفتن قیمت جلوگیری میشه. درواقع در این سطح، بازار نسبت به افزایش بیشتر قیمت مقاومت میکنه و باعث شکلگیری روند نزولی در ارزش سهم میشه.
خط روند (Trend Line)
حرکت قیمتها در ۳ جهت امکانپذیره و قیمت یا روند صعودی داره، یا روند نزولی، یا روند خنثی.
خط روند به شما کمک میکنه تا قادر به تشخیص هر کدام از این حرکتها باشید؛ اما چطور باید یک خط روند را ایجاد کنیم؟ وقتی شما حداقل ۲ نقطه کف قیمتی را با یک خط به هم متصل کنین، یک خط با شیب مثبت ایجاد خواهد شد که در بازارهای مالی به آن روند صعودی گفته میشه.
وقتی این مراحل را با متصل کردن حداقل ۲ نقطه سقف قیمتی طی کنید، یک خط با شیب منفی خواهید داشت که روند نزولی نام داره. روند خنثی هم زمانی شکل میگیره که قیمت در یک کانال افقی و بین سطوح حمایت و مقاومت حرکت کنه.
شناخت صحیح خط روند یکی از مهمترین اصولی در نظر گرفته میشه که شما برای انجام معاملات سودآور به آن نیاز دارین و بدون توجه به این نکته، احتمال شکست خوردن شما بیش از پیش خواهد شد.
پولبک (Pull back)
زمانی که قیمت به یکباره در جهت خلاف روند فعلی حرکت میکنه و بعد از مدتی دوباره به روند اصلی برمیگرده، اصطلاحا پولبک یا عقبنشینی رخ داده است. احتمالا میپرسین که در مواجهه با این پدیده باید چه واکنشی دهیم؟
به باور بسیاری از فعالان بازار، وقتی که پولبک هنگام شکستن سطوح مقاومت و حمایت اتفاق میفته، بهتره که خودمان را در موقعیتی متضاد نسبت به حالت معمولی قرار بدیم. این نکته به این معنی است که هنگام همزمانی شکست سطح مقاومت و رخ دادن پولبک، در موقعیت خرید و هنگام همزمانی شکست سطح حمایت و رخ دادن پولبک، در موقعیت فروش قرار بگیرین.
البته تصمیمگیری صحیح در این شرایط، به بررسی نکات بیشتری نیاز داره و بهتر است که در چنین زمانهایی بیگدار به آب نزنیم.
حجم معاملات (Trade Volume)
همانطور که احتمالا از نام این مفهوم حدس زدهاید، به تعداد سهامی که در بازههای مختلف زمانی (یکروزه، ماهانه و…) معامله میشن، حجم گفته میشه. وقتی که حجم معاملات در هر روندی بیشتر باشه، اعتبار آن روند هم به همان نسبت افزایش پیدا میکنه و شما در این شرایط میتوانید با اطمینانخاطر بیشتری تصمیمگیری کنین.
البته این نکته بهصورت بالعکس هم تاثیرگذاره و وقتی که حجم معاملات در روند صعودی کاهش یا در روند نزولی افزایش پیدا میکنه، شما احتمالا به پایان آن روند نزدیکتر میشوید.
الگوهای قیمتی (Chart Patterns)
پیشبینی اینکه قیمت در آینده چه رفتاری از خودش نشان میده، کار نسبتا دشواری هست اما نگران نباشین! الگوهای قیمتی این کار را برای شما آسانتر میکنن. این الگوهای قیمتی که متشکل از خطوط صاف یا منحنی هستند، به شما کمک خواهند کرد تا با دقت بیشتری رفتار قیمت را بررسی کنید و به همین دلیل، پیشبینی دقیقتری از آینده آن داشته باشین.
این الگوها را میتوان به ۳ دسته اصلی تقسیم کرد که در ادامه از آنها نام میبریم:
- الگوهای هارمونیک: این الگوها بهطور میانی برای تشخیص نقاط بازگشت روندها به شما کمک خواهند کرد. از رایجترین الگوهای هارمونیک میتوانیم از الگوی خرچنگ، الگوی پروانه، الگوی ABCD و الگوی گارتلی نام ببریم.
- الگوهای کندل استیک: در راستای پیشبینی رفتار قیمت در آینده و شرایط کلی بازار، الگوهای کندل استیک بیشترین کمک را به شما خواهند کرد. این الگوها دامنه بسیار گستردهای دارن اما از مهمترین آنها میتوان به الگوی کندل استیک دوجی، الگوی کندل استیک ماروبزو، الگوی کندل استیک پوشاننده صعودی و پوشاننده نزولی اشاره کرد.پ
- الگوهای کلاسیک: این نوع الگو به ۲ دسته اصلی تقسیم میشود که عبارتند از: الگوهای کلاسیک برگشتی و الگوهای کلاسیک ادامه دهنده. همانطور که تا حدی از نام این الگوها مشخص است، الگوی کلاسیک برگشتی برای پیشبینی بازگشت روند، و الگوی کلاسیک ادامه دهنده برای پیشبینی ادامه روند فعلی به کار میروند. الگوهای نعلبکی، سر و شانه، سقف و کف دوقلو، و سقف و کف سه قلو، از مهمترین الگوهای کلاسیک بازگشتی، و الگوهای مستطیل، مثلث و پرچم، از مهمترین الگوهای کلاسیک ادامه دهنده بهشمار میروند.
در صورتی که شما قصد داشته باشین به یک حرفهای در تحلیل تکنیکال تبدیل شوید، مفاهیم دیگری را هم باید یاد بگیرین و با تمرین مداوم، به آنها مسلط شوید. در بین این مفاهیم میتوانیم به موارد ذیل اشاره کنیم:
- اندیکاتورها و اسیلاتورها
- امواج الیوت
- فیبوناچی
- واگرایی
- ایچیموکو و …
البته نرمافزارهای تحلیل تکنیکال، در این روند به شما کمک قابلتوجهی میکنن و شما با استفاده از این ابزارهای تحلیل، کار سادهتری را پیش رو خواهید داشت.
جمعبندی
اگر شما هم از علاقهمندان به بازارهای مالی باشین، احتمالا بارها نام تحلیل تکنیکال را شنیدهاید. این تحلیل به شما کمک میکنه تا به یک پیشبینی نسبتا دقیق از رفتار قیمتها در آینده برسین و بر این اساس، تصمیمات هوشمندانهتری را اتخاذ کنین. البته به این منظور باید ابتدا با برخی از مفاهیم مهم در این تحلیل آشنا بشین تا با رسیدن به یک درک عمیق، تحلیل ایدهآلتری را داشته باشین.
به همین دلیل در کارگزاری حافظ تصمیم گرفتیم با بررسی این مفاهیم، مسیر شما برای تبدیل شدن به یک تحلیلگر تکنیکال را هموارتر کنیم. شما با بررسی مطالبی که در اینجا مرور کردیم، میتوانید به یک درک قابلقبول از تحلیل تکنیکال برسین و یک قدم به انجام معاملات سودآور نزدیکتر بشین.
کندل چیست و انواع آن کدامند؟
معاملهگران بورسی، برای انجام معاملاتشان در طی روز، از سه نمودار خطی، کندل استیک و میلهای استفاده میکنند. در این بین، کندلها به این دلیل که به راحتی قابل استفاده هستند و نوسانات قیمت را بهتر پوشش میدهند، بسیار پرکاربردتر هستند.
کندل چیست؟
کندل استیک در لغت به معنای شمعدان است و جالب است که بدانید، فروشندگان برنج در ژاپن اولین افرادی بودند که از کندل ها برای شناسایی قیمت بازار وشتاب قیمتی در بازارهای مالی استفاده کردند. بنابراین در تعریف کندل میتوان گفت، یک نوع نمودار قیمتی است که با کمک آن میتوان قیمتهای بالا، پایین، بازشدن و بسته شدن یک اوراق بهادار در یک دوره زمانی مشخص را نشان داد. به بیان دیگر، از کندل استیکها زمانی استفاده میشود که تغییرات قیمت سهم دارای روند باشد. الگوهای کندل استیک معمولاً در نقاط حمایت و مقاومت سهم (اگر الگویی تشکیلشده باشد) مورد توجه قرار میگیرند و انتخاب قیمتهای مناسب برای خرید سهام جزیی از نقاط قوت الگوهای کندل استیک است. این در حالی است که این الگوها برای قیمتهای خروج از سهم معمولأ عملکرد مناسبی ندارند. نمودارهای شمعی، احساسات و هیجانات سرمایهگذاران در بازار را به شکل تصویری در میآورند، به این ترتیب تحلیلگران تکنیکال میتوانند زمان مناسب خرید و فروش را با بررسی و تحلیل این نمودارها تشخیص دهند. به همین دلیل است که کندلها، یک تکنیک بسیار مناسب برای ارزیابی داراییهایی مانند سهام، معاملات فارکس و معاملات آتی محسوب میشوند.
اجزای نمودار شمعی
نمودار شمعی از دو بخش بدنه اصلی و سایه تشکیل شده است. بدنه اصلی شمع نشاندهنده قیمت آغاز و پایان معامله است و بخش دیگر شامل دو خط است که به سایه مشهور شده است. خط بالایی را سایه بالایی و خط پایینی را سایه پایینی میگویند. دامنه نوسانات سهم در طول دوره زمانی مورد داد و ستد توسط سایه ها نمایش داده میشود. اگر قیمت باز شدن کندل (شمع) پایینتر از قیمت بسته شدن آن باشد به عبارتی با افزایش قیمت روبرو شده باشد کندل تو خالی، سفید و یا سبزرنگ است. اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد سهم با کاهش قیمت روبرو شده و کندل آن توپر، مشکی یا قرمزرنگ خواهد بود. به قسمتی از کندل که بیرون از محدوده قیمتهای باز و بسته شدن قرار دارد، سایه (shadow) میگویند. در ادامه با اجزای کندل استیکها بیشتر آشنا میشویم:
پایه و اساس نمودارهای شمعی
انواع الگوهای کندل استیک
۱- ماروبزو (Marubozu)
ماربزو به دو دسته مشکی و سفید تقسیم میشود:
- ماروبزو مشکی، زمانی خود را به نمایش میگذارد که کندل روند نزولی را تجربه کند و سایه بالایی و پایینی در آن دیده نشود. فشار بیشتر فروشندگان ازجمله نتایجی است که از این نوع کندل استنباط میشود. در چنین حالتی، قیمت باز شدن برابر قیمت سقف و قیمت بسته شدن برابر قیمت کف است.
- ماروبزو سفید، زمانی خود را به نمایش میگذارد که کندل روند صعودی را تجربه کند و سایه بالایی و پایینی دیده نشود. فشار بیشتر خریداران ازجمله نتایجی است که از این نوع کندل استنباط میشود. در این حالت قیمت باز شدن برابر قیمت کف و قیمت بسته شدن برابر قیمت سقف است.
۲- دوجی (Doji)
مفهوم دوجی اشاره به نمودارهای شمعی دارد که قیمت شروع و پایان در آن یکسان است. دوجیها دارای بدنه نازک هستند که معمولأ به صورت یک خط نازک و باریک نشان داده میشوند. تردید بین خریداران و فروشندگان سهم، مهمترین نتیجهای است که از دوجیها استنباط میشود. در بعضی از حالات، دوجیهای بعد از ماروبزو سفید دیده میشوند. این حالت نشان میدهد که خریداران قوت خود را ازدست دادهاند و برای ادامه روند صعودی سهم، نیاز به خریداران جدید است. حال اگر دوجی بعد از ماروبزو سیاه دیده شود، نشان میدهد که فروشندگان سهم کم هستند و برای ادامه روند نزولی سهم نیاز به فروشندگان جدید با قوت بیشتری است.
۳- الگوی چکش (Hammer)
الگوی چکش معمولأ در یک روند نزولی و در انتهای آن شکل میگیرد. این الگو دارای سه خصوصیت اصلی است که عبارت است از:
- بدنه کندل که در قسمت بالای آن است.
- سایه پایینی بلند (دو تا سه برابر اندازه بدنه).
- نداشتن سایه بالایی (سایه بالایی خیلی کوتاه) است.
اگر رنگ بدنه سفید باشد نشاندهنده قدرت بالای الگو برای بازگشت است. بدین معنی که قیمت سهم به سمت افزایش خواهد رفت.
۴- الگوی دارآویز (Hanging Man)
این نوع الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و بیانگر تغییر الگو به سمت روند نزولی است (در خط مقاومت سهم تشکیل میشود). در این الگو بدنه کندل در بالای آن است و از مهمترین خصوصیات این نوع الگو به شمار میآید. از دیگر خصوصیات این نوع کندل میتوان به این نکته اشاره کرد که اندازه سایه پایین حداقل دو برابر بدنه کندل است. معمولأ این نوع کندل سایه بالایی ندارد یا اینکه سایه بالایی آن بسیار کوتاه است. رنگ بدنه مشکی نشانگر قدرت بالای الگو برای برگشت را نشان میدهد.
۵- الگوی چکش معکوس (Inverted Hammer)
این الگو شباهت زیادی به الگوی چکش دارد، الگوی چکش معکوس همانند الگوی چکش در انتهای روند نزولی شکل میگیرد. در این نوع الگو، بدنه در انتهای آن قرار دارد و اندازه بدنه یک دوم سایه بالایی است. رنگ بدنه سفید در این الگو، نشاندهنده قدرت بیشتر الگو برای بازگشت روند است.
۶- الگوی هارامی (Harami)
واژه هارامی، ریشه ژاپنی دارد و به معنی باردار بودن است. این الگو شامل دو کندل است که کندل اول نقش والده (مادر) و کندل دوم نقش فرزند را دارد. متوقف شدن و یا کند شدن روند حرکت، مهمترین نتیجهای است که پس از مشاهده این کندل میتوان به آن پی برد. معمولأ رنگ کندلها در این الگو متفاوت است. بهطور مثال اگر کندل مادر سفید باشد کندل کودک به رنگ مشکی است. رنگ سفید به معنای مثبت بودن و رنگ مشکی به معنای منفی بودن است.
۷- الگوی ستاره ثاقب (Shooing Star)
الگوی ستاره ثاقب در انتهای روند صعودی شکل میگیرد. در این نوع از الگو، بدنه در انتهای پایینی آن است و اندازه سایه بالایی آن دو برابر بدنه است.
۸- الگوی انبرک پایینی
این الگو دارای دو شمع با رنگهای متفاوت است. در ابتدا شمع نزولی که به رنگ مشکی است تشکیل میشود. اندازه بدنه شمع نزولی، بزرگ بوده و این شمع فاقد سایه است. پس از تشکیل شمع اول نوبت به تشکیل شمع دوم میرسد که شمع دوم در محدوده قیمتی شمع اول خواهد بود. شمع دوم معمولاً بهصورت دوجی یا چکش معکوس شکل میگیرد.
۹- الگوی ستاره صبحگاهی
این الگو دارای سه شمع است. مهمترین نتیجهای که از الگوی ستاره صبحگاهی استنباط میشود، شروع روند صعودی در انتهای روند نزولی است. معمولأ این الگو در انتهای روند نزولی شکل میگیرد که هر شمع شامل پیامی است.
- شمع اول، نزولی و پرقدرت است.
- شمع دوم که معمولأ فاقد بدنه بزرگ و سایه است، میتواند به شکل صعودی یا نزولی شکل بگیرد.
- شمع سوم نسبت به شمع دوم حالت صعودی دارد.
۱۰- الگوی سه ستاره صعودی
این الگو نیز از سه شمع تشکیلشده است. اگر بین شمع اول و دوم یک شکاف نزولی و بین شمع دوم و سوم یک شکاف صعودی تشکیل شود، میتواند پیامی مبنی بر تغییر روند از نزولی به صعودی از آن استخراج کرد.
۱۱- الگوی ستاره عصرگاهی
این الگو شامل سه شمع است. مهمترین خروجی این الگو شروع روند نزولی در انتهای روند صعودی است. وضعیت شمعها در این الگو به شکل زیر است:
- شمع اول: صعودی و بسیار پرقدرت
- شمع دوم: بدنه شمع دوم کوچک و معمولاً دارای سایه نیست.
- شمع سوم: نزولی
۱۲- الگوی پوشاننده صعودی
دو شمع در این الگو وجود دارد که دارای رنگهای متضاد است. این الگو در انتهای روند نزولی تشکیل میشود. شمع دوم که دارای بدنه به رنگ سفید است بیانگر روند صعودی است. در این الگو شمع دوم کل شمع اول را که به رنگ مشکی است، پوشش میدهد. در الگوی پوشاننده صعودی، وجود و یا عدم وجود سایهها مهم نیست.
۱۳- الگوی سه مکعب سفید
این الگو دارای سه شمع است که همگی به رنگ سفید هستند. بین شمعها شکاف نزولی وجود دارد که بیانگر تغییر بسیار پرقدرت روند نزولی به صعودی است. روند همهی شمعها در این الگو صعودی است.
۱۴- الگوی ابر تیره
این الگو دارای دو شمع است که رنگهای متفاوتی دارند. رسیدن سهم به قیمت مقاومت ازجمله مهمترین نتایجی است که میتوان از این الگو برداشت کرد. هر دو شمع در این الگو، دارای بدنه بزرگ است. ابتدا شمع اول با رنگ سفید تشکیل میشود و سپس شمع دوم که حداقل ۵۰ درصد از شمع اول را پوشش داده است شکل میگیرد. اگر این شمعها در نقاطی بالاتر از سایر شمعها شکل بگیرند بیانگر تغییر روند از صعودی به نزولی است.
۱۵- الگوی رسوخ گر
این الگو نقطه مقابل الگوی ابر تیره است. در این الگو، ابتدا شمع مشکی تشکیل میشود و سپس شمع سفید که حداقل ۵۰ درصد از شمع مشکی را پوشش میدهد، شکل میگیرد. افزایش قیمت سهم و تغییر روند از نزولی به صعودی ازجمله نتایج قابل استنباط از این الگو است.
۱۶- الگوی سه کلاغ سیاه
این الگو معمولاً برای معاملهگران نشانگر خبرهای بد در قیمت سهم است. ادامه روند نزولی و ادامه کاهش قیمت سهم از مهمترین نتایج مشاهده این الگو است. این الگو دارای سه شمع است که با رنگهای مشکی و پشت سر هم تشکیل میشود و معمولاً اندازه آنها با یکدیگر برابر است.
۱۷- الگوی سه سرباز سفید
این الگو که نقطه مقابل الگوی سه کلاغ سیاه است، معمولاً در یک روند صعودی شکل میگیرد و حاوی پیامهای مثبت و خوشحالکننده برای معاملهگران است. این الگو دارای سه شمع با رنگ سفید است که به صورت صعودی و پشت سر هم تشکیل میشوند. الگوی سه سرباز سفید، بیان میکند که خریداران پر قدرتی در سهم حضور دارند و معمولاً بعد از مشاهده این الگو، قیمت سهم افزایش مییابد.
۱۸- الگوی سه خط حمله
معمولاً از این الگو به تنهایی استفاده نمیشود. الگوی سه خط حمله، دارای سه شمع به شکل نزولی است که بعد از این سه شمع، یک شمع با بدنه بزرگ به صورت نزولی شکل میگیرد. بازگشت قیمت به محدوده باز شدن شمع اول، مهمترین نتیجهای است که از الگوی سه خط حمله استخراج میشود.
۱۹- الگوی تاسوکی رو به پایین
این الگو از سه شمع تشکیل شده است که دو شمع آن بهصورت نزولی (مشکی) و یکی از شمعها بهصورت صعودی (به رنگ سفید) است. همانند شکل زیر شمع صعودی در میان شکاف قیمتی شمع اول و دوم شکلگرفته است. دو شمع نزولی، نشانگر قدرت فروشندگان است و شمع سفید و صعودی نشانگر شناسایی سود توسط فروشندگان است.
دیدگاه شما