اهرم مالی چیست؟ بررسی کاربرد اهرم مالی در بورس
همواره درصد قابل توجهی از آحاد جامعه به دنبال مسیری برای سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم هستند. بازارهای سرمایهگذاری بسیاری وجود دارند که افراد بنا به دانش مالی و تواناییهای خود میتوانند در آنها فعالیت کنند. همچنین ابزارهای متنوعی در این بازارهای مالی وجود دارند که فرآیند سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول را برای سرمایهگذاران مهیجتر و تسهیلات بیشتری را برای شخص فراهم میکنند.
یکی از این ابزارهای پرطرفدار در بازارهای مالی، اهرم مالی است. افراد با استفاده از اهرم مالی قادر به سودسازی بیشتر در فرآیندهای سرمایهگذاری هستند. علاوه بر افراد حقیقی، شرکتها و ارگانهای حقوقی نیز تحت شرایط تعریف شدهای قادر به استفاده از این ابزارها در پروسه فعالیتهای مالی خود هستند. به منظور آشنایی بیشتر با اهرم مالی در بازارهای مالی، به خصوص بازار بورس، در این مقاله با ما همراه باشید.
اثر اهرمی چیست؟
نظریه اثر اهرمی، برای نخستین بار توسط پژوهشگری به نام Black مطرح شد. او عقیده داشت تغییرات ساختار سرمایه یا تغییر نسبت بدهی به دارایی (نسبت اهرمی) یک شرکت، در میزان نوسان سهام آن شرکت اثر میگذارد. تئوری اثر اهرمی به رابطه منفی بازده سهام با ریسک سهام اشاره دارد. طبق این تئوری، هر چه بازده یک سهام بیشتر شود، میزان نوسانات آن کمتر میشود. همچنین هر چقدر میزان بازده کمتر باشد، میزان نوسانات بیشتر میشود. توجه داشته باشید که در این نظریه، نوسانات نسبت به کاهش و افزایش بازده سهام، نامتقارن هستند. به زبان ساده، شوکهای منفی نسبت به شوکهای مثبت اثر بیشتری دارند.
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی در اصل به معنی یک ابزار یا یک بدهی برای بالا بردن سود یک سرمایهگذاری است. یک شخص یا یک شرکت در فرایند سرمایهگذاری علاوه بر داراییهای خود قادر است با بهره گرفتن از ابزار مالی یا به اصطلاح استفاده از اعتبار یا قرض گرفتن پول، پروسه سرمایهگذاری خود را گستردهتر و در نهایت سود بیشتری برای خود خلق کند.
افراد از سالیان دور در معاملات و خرید و فروشهای مرسوم خود از اهرم مالی استفاده میکردند. به عنوان مثال بسیاری از مردم در بازار ملک از ابزار اهرم مالی به منظور تامین سرمایه برای خرید ملک استفاده و طی شرایط مشخص برای بازپرداخت این مبلغ به بانک یا ارگانهای مربوطه اقدام میکنند. در نظر داشته باشید که میزان این اعتبار یا اهرم مالی هر چه قدر که بیشتر باشد آن شخص یا شرکت قدرت بیشتری در فرایند سرمایهگذاری خود خواهد داشت. اما در نقطه مقابل میزان نسبت های مالی اهرم ریسک سرمایهگذاری نیز بیشتر خواهد شد.
افراد و شرکتهای حقوقی نیز از اهرم مالی در بازارهای مالی مانند بازار بورس استفاده میکنند. مثلا در این بازار، شرکتها با استفاده از اهرم مالی، منبع مالی جدیدی برای پیشبرد اهداف و برنامههای مالی خود تامین میکنند و به شکل راحتتری به برنامهریزیهای خود رسیدگی میکنند. هر قدر این اهرم مالی نسبت های مالی اهرم در شرکتها بیشتر یا به اصطلاح بزرگتر باشد، به سرمایه کمتری نیاز دارد.
استفاده از اهرمهای مالی منجر میشود که سود یا ضرر آینده شرکتها بر پایه کمتری صورت بگیرد اما در عوض نسبت بالاتری را خلق کند. به عنوان مثال: شرکتی را در نظر داشته باشید که 5 میلیارد تومان سرمایه دارد. در صورتی که بتواند برای برنامههای مالی خود از وام 15 میلیاردی استفاده کند، اکنون 20 میلیارد تومان برای سرمایهگذاری و پیشبرد اهداف خود خواهد داشت.
اهرم مالی در شرکتهای بورسی
همانطور که در بخش قبلی اشاره کردیم اهرم مالی به عنوان یکی از بهترین گزینهها به منظور تامین منبع مالی جدید شرکتهای بورسی است. مزیت استفاده از اهرم مالی برای این شرکتها به جای استفاده از افزایش سرمایه و تشویق مردم برای مشارکت این است که دیگر نیازی به انتشار سهام جدید یا تقسیم سود بین سهامداران نیست. البته در نقطه مقابل باید در نظر داشت که در این مسیر اگر برنامهریزیهای شرکت در مسیر پیشبرد اهداف مالی محقق نشود، ممکن است بدهیهای سنگینی برای شرکت ایجاد شود که در این صورت شرکت با چالشهای جدید رو به رو خواهد شد.
اهرمهای مالی با این که باعث افزایش سود در فرآیند سرمایهگذاری و برنامهریزی مالی افراد و شرکتهای بورسی میشوند در مقابل میزان ریسک موجود در این پروسه را چند برابر میکنند. یعنی هرچه یک شرکت برای برنامههای مالی و پیشرفت امور خود از اهرم مالی بیشتری استفاده کند، در واقع میزان ریسک مالی و چالشهای اقتصادی بیشتری را تقبل خواهد کرد.
بنا به توضیحاتی که ارائه شد زمانی که تحلیلگران قصد بررسی و ارزیابی سهام یک شرکت را دارند، فرآیند استفاده از اهرم مالی شرکت برای پیشبرد امور خود، از پرامترهای مهم برای خرید سهام آن شرکت محسوب میشود. در صورتی که یک شرکت از میزان کمتری از اهرم مالی برای فعالیتهای اقتصادی خود استفاده کند، سهام آن نیز گزینه مناسبتری برای سرمایهگذاری خواهد بود.
کاربرد اهرم مالی در معاملات اعتباری
باید در نظر داشته باشید که بخش زیادی از معاملاتی که در بازار سرمایه صورت میگیرد با استفاده از همین اهرمهای مالی یا اهرم بدهی است. این فرآیند بیشتر زمانی دیده میشود که در زمان تثبیت نسبت های مالی اهرم بازار سرمایهگذاران به دنبال کسب سود بیشتری هستند و در این شرایط با واجد شرایط بودنشان برای استفاده از این اهرمهای بدهی اقدام میکنند. افراد در این مسیر میتوانند از بهترین کارگزاریهای بورس بستههای اعتباری یا وامهای قرضالحسنه دریافت کنند و در بازار به معاملات خود سر و سامان بدهند و از طرف مقابل سود بیشتری کسب کنند. باید در نظر داشته باشید که برای استفاده از اعتبار و اهرمهای بدهی در بازار سرمایه باید دارای دانش بورسی بالایی باشید تا در هر شرایطی و با وجود هیجانات در بازار، قادر به مدیریت این سرمایه باشید. (برای مدیریت سود خود می توانید روش مارتینگل در بورس را مطالعه کنید.)
به عنوان مثال در سال 1392 در بازار سرمایه شاخص به یک باره شروع به ریزش کرد و سرمایهگذاران بسیاری که در این بازه زمانی از اهرم مالی استفاده میکردند، دچار ضرر و زیانهای سنگینی شدند یا همین یک سال اخیر که شاخص بورس درگیر ریزش و اصلاح بود، کسانی که از اهرم مالی استفاده میکردند با چالشهای بسیاری برای تسویه آن رو به رو شدند.
این اتفاقات تلخ در برخی از افراد تاثیرات بدی گذاشت و سبب شد فکر کنند بازار سرمایه به هیچ عنوان بستر مناسبی برای سرمایهگذاری نیست! در صورتی که این برداشت از پایه اشتباه است و در صورت داشتن دانش کافی در این بازار قادر به کسب سود ایدهآلی خواهید بود. در همین راستا سازمان بورس نیز قوانین جدیدی را به تصویب رساند که به وسیله آنها شرایط استفاده و بازپرداخت اهرمهای بدهی برای سرمایهگذاران آسانتر شود.
کاربرد اهرم مالی در قراردادهای مشتقه
بازار مشتقه از بخشهای مختلفی نظیر بازار اختیار معامله، آتی و… تشکیل شده است. در این بازار نیز افراد قادر به استفاده از اهرم مالی هستند. برای نمونه افراد میتوانند از اهرمهای مالی در بازار آتی استفاده کنند. در این بازار قراردادهای هر دارایی در ابتدا، اهرمی برابر 10 دارند و با توجه به شرایط بازار و وجوه تضمین در آن، ممکن است این مقدار متغیر باشد.
برای مثال اگر شخص در بازار آتی قصد خرید 1 کیلو زعفران را داشته باشد، با در نظر گرفتن این که مقدار قرارداد آتی زعفران برابر با 100 گرم است، این شخص باید 10 قرارداد آتی را خریداری کند که برای اخذ ۱۰ قرارداد آتی زعفران این فرد باید به میزان ۱۰ برابر وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی، وجه نقد به حساب عملیاتی واریز کند. با فرض این که وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی زعفران ۲۰۰ هزار تومان باشد، این فرد باید ۲ میلیون تومان پرداخت کند.
وجه لازم = تعداد قرارداد * وجه تضمین اولیه
۲،۰۰۰،۰۰ = ۱۰ * ۲۰۰،۰۰۰
نسبت اهرمی و فرمول محاسبه آن
نسبتهای اهرمی یک نوع ابزار مالی هستند که با استفاده از آنها میتوان بدهیهای به وجود آمده در یک سازمان را نمایش داد. با استفاده از نسبتهای اهرمی میتوان گفت که شرکتها تا چه میزان نیازها و خواستههای مالی خود را از طریق سایر منابع مالی یا وام و بدهی، تامین میکنند. به طور کلی نسبتهای اهرمی 4 نوع هستند:
- نسبت بدهی = مجموع بدهیها تقسیم بر مجموع داراییها
- نسبت سرمایه = مجموع داراییها تقسیم بر مجموع سرمایه
- نسبت بدهی – سرمایه = مجموع سرمایه تقسیم بر کل بدهیها
- توان پرداخت بهره = هزینه بهره تقسیم نسبت های مالی اهرم بر سود قبل از بهره و مالیات
سخن آخر
همانطور که در بخش مقدماتی مقاله اشاره کردیم، افراد به منظور حفظ ارزش پول میتوانند در فعالیتهای مالی مختلفی شرکت کنند و در همین مسیر به سرمایهگذاری هم مشغول شوند. فرایند سرمایهگذاری در هر بازاری با کسب سود و احتمال ضرر همراه است. البته هر شرایطی سرمایهگذاران همیشه به دنبال کسب سود بیشتری در بازارهای سرمایهگذاری هستند. در همین راستا در بورس ابزارهای مالی متنوعی وجود دارد که افراد و شرکتها با استفاده از آنها قادر به خلق سود بیشتری برای خود و شرکتها هستند. اهرم مالی یکی از این ابزارهای بسیار پرطرفدار است که افراد حقیقی از آن در روند معاملات و سرمایهگذاریهای خود استفاده و در صورت خوب بودن شرایط و استراتژیهای معاملاتی به سودهای کلان و قابل قبولی دست پیدا میکنند. شرکتها هم با استفاده از این اهرمهای مالی به منبع جدید مالی برای فعالیتهای اقتصادی و پیشبرد اهداف خود دست پیدا میکنند.
در نهایت هم باید توجه داشته باشید که استفاده بیش از حد از اهرم مالی در هر فرایند اقتصادی، به معنای بالا بردن میزان ریسک در آن فرایند است. به عنوان مثال سهام شرکتهای بورسی که برای فعالیتهای مالی خود از اهرمهای مالی زیادی استفاده میکنند، برای سرمایهگذاری گزینه مناسبی نیستند چرا که ممکن است امور مالی این شرکتها به دلیل بدهیهای سنگین (اهرم بدهی) درگیر چالشهای زیادی شود.
اگر به حوزه بورس علاقهمندید، میتوانید برای آموزش مفاهیم دیگر بورسی مانند معاملات الگوریتمی، نسبت p به e و نحوه محاسبه آن، اوراق مشتقه، اوراق سلف و بسیاری از اصطلاحات دیگر، به بلاگ آکادمی بورس مراجعه کنید.
نسبت های مالی اهرم
نسبت های مالی مقادیر عددی هستند که به منظور بدست آوردن اطلاعات معنادار، از صورتهای مالی یک شرکت استخراج می شوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه؛ صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی؛ برای آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود؛ سودآوری ؛ نرخ بازگشت؛ ارزش گذاری و غیره استفاده می شود.
نسبت های مالی به دسته بندی های اصلی زیر تقسیم بندی می شوند:
- نسبت ارزش بازار
کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال می کند:
1. پیگیری عملکرد شرکت
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، به منظور کشف سرنخ هایی است که موجب پیشرفت موسسه می شود. برای مثال یک افزایش نرخ بدهی-به-دارایی می تواند نشان دهنده ی زیربار بودن شرکت با بدهی باشد و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه شود.
2. امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه ی نسبت های مالی با رقبای اصلی به منظور شناسایی اینکه کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوطه دارد؛ کاربرد دارد. برای مثال مقایسه ی بازده دارایی بین شرکت ها به یک تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک می کند که چه دارایی هایی از شرکت به طور موثری مورد استفاده قرار می گیرد.
استفاده کنندگان از نسبت های مالی شامل استفاده کنندگان داخلی و خارجی می باشند:
استفاده کنندگان خارجی : تحلیلگران مالی؛ سرمایه گذاران خرده فروشی؛ اعتباردهندگان، رقبا؛ مقامات مالیاتی؛ مقامات نظارتی و ناظران صنعت
استفاده کنندگان داخلی: مدیر تیم، کارمندان و مالکان
نسبت های نقدینگی
نسبت های نقدینگی نسبت های مالی هستند که توانایی یک شرکت را برای پاسخ به تعهدات بلندمدت و کوتاه مدت اندازه گیری می کنند. نسبت های نقدینگی متداول عبارتند از:
نسبت جاری توانایی شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه مدت با دارایی های جاری را اندازه گیری می کند:
نسبت جاری= دارایی های جاری/ بدهی های جاری
نسبت سریع /آنی acid-test : توانایی شرکت در پرداخت بدهی های بلند مدت را با دارایی های زودنقدشونده ارزیابی میکند:
نسبت آنی = دارایی های جاری – موجودی انبار/بدهی های جاری
نسبت نقدینگی توانایی یک شرکت در پرداخت بدهی های کوتاه مدت با پول نقد و معادل آن را ارزیابی میکند:
نسبت نقدینگی = پول نقد و معادل آن / بدهی های جاری
نسبت جریان نقدینگی عملیاتی اندازه گیری تعداد دفعاتی است که شرکت می تواند بدهی های جاری اش را با وجه نقد دریافت شده در دوره مالی پرداخت کند:
نسبت جریان نقدینگی عملیاتی = جریان نقدینگی عملیاتی / بدهی های جاری
نسبت های مالی اهرم
نسبت های مالی اهرم مقدار سرمایه دریافت شده از بدهی را اندازه گیری می کنند. به عبارتی دیگر نسبت های مالی اهرم به منظور ارزیابی سطح بدهی شرکت استفاده می شوند. نسبت های مالی اهرم عبارتند از:
نسبت بدهی = مجموع بدهی ها/ کل دارایی ها
نسبت بدهی به سهم، وزن کل بدهی و بدهی های مالی را به ازاء سهم صاحبان سهام محاسبه میکند:
نسبت بدهی به سهام = کل بدهی ها / حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش بهره تعیین می کند که یک شرکت به چه آسانی می تواند هزینه ی بهره را بپردازد:
نسبت پوشش بهره = درآمد عملیاتی/هزینه های بهره
نسبت پوشش خدمات به بدهی مشخص می کند که یک شرکت چگونه می تواند بدهی های خود را در برابر تعهدات بپردازد:
نسبت پوشش خدمات به بدهی = درآمد عملیاتی / کل خدمات بدهی
نسبت های بهره وری
نسبت های بهره وری که به نسبت های مالی فعالیت نیز معروف است به منظور اندازه گیری اینکه یک شرکت چقدر از دارایی ها و منابع خود استفاده میکند، استفاده می شود. نسبت های بهره وری متداول عبارتند از:
نسبت گردش دارایی توانایی شرکت برای فروش دارایی های خود را اندازه گیری می کند:
نسبت گردش دارایی = فروش خالص / مجموع دارایی ها
نسبت گردش انبار تعداد دفعاتی که در یک دوره مالی موجودی کالا فروخته می شود و جایگزین می شود را اندازه گیری می کند:
نسبت گردش انبار = هزینه ی کالای فروخته شده / میانگین موجودی کالا
نسبت گردش حسابهای دریافتنی تعداد دفعاتی در دوره مالی است که یک شرکت می تواند دریافتی ها را به وجه نقد تبدیل کند :
نسبت گردش حسابهای دریافتنی = فروش اعتباری خالص / میانگین حساب های دریافتنی
نسبت روزهای فروش در انبار، میانگین تعداد روزهایی است که یک شرکت می تواند انبار خود را قبل از فروش محصولات به مشتریان نگه دارد:
نسبت روزهای فروش در انبار = 365 روز/ نسبت گردش انبار
نسبت های سوددهی
نسبت های سوددهی توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با نسبت های مالی اهرم عملکرد و سودسهام ، دارایی های ترازنامه ؛ هزینه های عملیاتی و سهام را اندازه گیری می کند. نسبت های مالی سودهی متداول عبارتند از:
نسبت سود ناخالص ؛ سود ناخالص یک شرکت را با فروش خالص مقایسه می کند تا میزان سود یک شرکت پس از پرداخت بهای تمام شده ی کالای فروش رفته نشان داده شود:
نسبت سود ناخالص = سود ناخالص / فروش خالص
نسبت حاشیه عملیاتی، درآمد عملیاتی یک شرکت را با فروش خالص مقایسه می کند تا بهره وری عملیاتی مشخص شود:
نسبت حاشیه عملیاتی = درآمد عملیاتی / فروش خالص
نسبت بازگشت دارایی، میزان بهره وری و کارایی یک شرکت را در استفاده از دارایی ها برای ایجاد سود را اندازه گیری می کند:
نسبت بازگشت دارایی = درآمد خالص / کل دارایی ها
نسبت های ارزش بازار
نسبت های ارزش بازار به منظور ارزیابی قیمت سهم هر سهامدار شرکت استفاده می شود. انواع متداول نسبت های ارزش بازار عبارتند از:
نسبت ارزش دفتري به نسبت سهم ، ارزش هر سهم یک شرکت را بر مبنای سهم سهامداران محاسبه می کند:
نسبت ارزش دفتری به نسبت سهم = حقوق صاحبان سهام / کل سهام در دست سهامداران
نسبت عملکرد سود سهام؛ میزان سود سهام نسبت به سهامداران را نسبت به ارزش بازار در هر سهم اندازه گیری می کند:
نسبت سود سهام = سود سهام به ازا هر سهم / قیمت سهام
نسبت درآمد به ازاء هر سهم، میزان درآمد خالص هر سهم به ازاء سهام در دست سهامداران را اندازه گیری میکند.
نسبت درآمد به ازای هر سهم = سود خالص / مجموع سهام در دست سهامداران
منظور از نسبت های مالی چیست و چه کاربردی دارند؟
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی همچون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند.
انواع نسبت های مالی:
نسبتهای اهرمی و پوششی
نسبتهای ارزش بازار
پیگیری عملکرد شرکت با نسبت های مالی
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت این موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی:
شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
استفاده کنندگان داخلی:
شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند.
نسبتهای نقدینگی
نقدینگی را میتوان اینطور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
انواع نسبتهای نقدینگی
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جاری
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود. نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
نسبت تسهیلات به سرمایه:
میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا:
دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
دوره وصول مطالبات:
نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با بررسی این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود نسبت های مالی اهرم را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
دوره گردش عملیات:
به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
این نسبت، میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تاثیرگذار بوده است یا خیر.نسبت های مالی اهرم
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
گردش داراییهای ثابت:
این نسبت، بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
دوره پرداخت بدهیها:
نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
نسبت گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:
با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
نسبتهای سودآوری
نسبتهای سودآوری، توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
نسبت بازده داراییها نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام:
شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص:
این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تاثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
نسبتهای ارزش بازار
این نسبتها منعکس کننده نگرش سهامداران و تحلیلگران بازار سرمایه در خصوص عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت هستند. انواع متداول نسبتهای ارزش بازار عبارتاند از:
نسبت ارزش دفتری (P/BV):
این نسبت بیانگر ارزش ثبت شده خالص داراییها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.
P/B = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام
نسبت قیمت به درآمد (P/E):
این نسبت، دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت تعیین میکند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست میآید.
P/E = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی
نسبت قیمت به فروش (P/S):
این نسبت که از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت بر کل فروش ۱۲ ماهه ایجاد میشود، به شما میگوید برای هر یک ریال فروش سالانه چقدر هزینه میکنید.
P/ S = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت
قیمت به جریان نقدینگی (P/CF):نسبت های مالی اهرم
این نسبت از توان قابل ملاحظهای برای پیش بینی بازده سهام برخوردار است و معمولا به وسیله سرمایهگذاران نهادی مورد استفاده قرار میگیرد. نسبت قیمت به جریان نقدینگی، مواردی از قبیل استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده حذف میکند.
P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم
جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)
نسبتی است که برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت مبتنی بر نسبت P/E است و چشمانداز رشد یک سهم را در نظر میگیرد. محاسبه بدین شکل است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم میکنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بهطور کامل چشماندازی در خصوص این سهم ندارد.
PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد
محدودیت نسبت های مالی
تحلیل نسبتهای صورتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
استفاده از اهرم مالی در شرکت های بورسی با چه هدفی انجام میشود؟
حالا برای درک نکات ظریف ترازنامه، شما باید یک مدرک حسابداری داشته باشید. تا زمانی که شما مدرک نگرفتهاید، جزئیات را فراموش کرده و بر روی یک تصویر بزرگتر تمرکز میکنیم.
یک بخش بسیار مهم این تصویر بزرگتر این است که یک شرکت چگونه از اهرم های مالی استفاده میکند. این اصطلاحی است که در مبحث سرمایه گذاری زیاد به گوشتان خواهد خورد. اهرم مالی یعنی اینکه شرکت نسبت به سرمایه اش چه مقدار بدهی دارد.
نحوه رشد شرکت: افزایش بدهی یا افزایش سرمایه؟
یک شرکت سهامی میتواند کسب و کار خود را با استفاده از دو روش گسترش دهد. در روش اول، میتواند سهام بیشتری منتشر کند و از پولی که سرمایه گذاران جدید با خرید سهام، وارد شرکت میکنند، در پروژههای جدید سرمایه گذاری کند، کارخانهها و محصولات جدید تولید کند و حضور خود را در بازارهای داخلی و بینالمللی پررنگتر کند. ولی اگر این کار را بکند، باید سود بسیار زیادی را که از محل پروژهها و سرمایه گذاری های جدید عاید شرکت میشود، بین تعداد زیادی از سهامداران قبلی و جدیدی که بهتازگی با خرید سهام شرکت وارد شدهاند، تقسیم کند.
اما روش دوم: شرکت میتواند بدهی های خود را افزاش دهد. این کار میتواند از طریق اخذ وام بانکی یا انتشار اوراق مشارکت باشد، به این کار استفاده از اهرم مالی برای شرکت میگویند.
مزیت استفاده از اهرم مالی در این است که سودهای افزایش یافته بین تعداد زیادی از سهامداران توزیع نمیشوند. عیب کار هم در اینجاست که اگر برنامههای توسعهای شرکت نتیجهبخش نباشند (فرض کنیم که محصول جدیدی که سه سال برای آنوقت صرف شده بود، یکچیز بهدردنخور از آب دربیاید) و سود شرکت رشد چندانی نکند، شرکت زیر بار قرض بسیار زیادی رفته که احتمالاً عمده سود سهامداران باید صرف بازپرداخت بدهی ها شود و ضرر زیادی عاید سهامداران خواهد شد. چراکه بانک ها و دارندگان اوراق مشارکت به این موضوع اهمیت زیادی نمیدهند. آنها نسبت های مالی اهرم سودشان را میخواهند. ولی سهامداران چه میشوند؟ آنها دینی ندارند و فقط مجبور خواهند بود تا سود کمتری را بپذیرند و قیمت سهامشان نیز با کاهش روبرو خواهد شد.
نسبت های اهرمی ابتدایی
تعداد زیادی از نسبت های اهرمی وجود دارند که به شما میگویند یک شرکت چه مقدار اهرم مالی دارد، ولی همه آنها به یکچیز واحد نسبت های مالی اهرم میرسند: مقایسه بدهی ها با سرمایه شرکت. احتمالاً شناختهشدهترین آنها هم نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام است. این نسبت به شکل زیر نوشته میشود:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام= مجموع حقوق صاحبان سهام/مجموع بدهی ها
این نسبت نشان میدهد که چه مقدار از رشد شرکت بهوسیله پولهای قرض گرفته شده تأمین میشود. اگر این نسبت واقعاً پایین باشد، بدین معنی خواهد بود که بیشتر تلاش انجام شده برای رشد شرکت به وسیله سرمایه سهامداران انجام گرفته است. اگر نسبت بالا باشد، یعنی شرکت مجبور بوده تا برای حفظ توسعه خود پول قرض کند.
در مثالی که ما از ابتدای دوره آموزشی با آن همراه بودیم، این نسبت بدین شکل است:
پس نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام شرکت در سال ۱۳۹۵ برابر با ۰٫۳۲ بوده است. آیا این زیاد است؟ کم است؟ یا خوب است؟ خب، این سؤال پیچیدهای است. بهترین راه برای پاسخ به آن این است که:
- همین نسبت را برای سایر رقبای شرکت ببینید.
- همین نسبت برای شرکت را در طول چند سال بررسی کنید. شرکت را تحلیل کنید تا ببینید که شرکت برای بالا یا پایین بردن این نسبت (در صورت وجود) چهکارهایی ممکن است انجام داده باشد و سپس تصمیم بگیرید که آیا این استراتژی هوشمندانهای است که جواب میدهد یا خیر.
همیشه این را به خاطر داشته باشید: استفاده از اهرم مالی واقعاً میتواند باعث رشد فوقالعاده شرکت شود، ولی با خود ریسک نیز به همراه دارد چون رشد ممکن است آنطور که انتظار میرفته، محقق نشود.
جمعبندی و نتیجهگیری از دوره آموزشی فهم ترازنامه
تا حالا شما باید اصول ارزیابی یک شرکت را درک کرده باشید. این بدان خاطر است که ترازنامه کلید فهم سلامت مالی شرکت است. به این مورد مثل ویزیت سالیانه دکترتان فکر کنید. وقتیکه بهصورت سالانه نزد دکتر میروید، او هر بار همان چیزهای اصلی را بررسی میکند: وزنتان، ضربان قلب، فشارخون شما، تست خون، تست ادرار، نحوه خوابتان و… . اینها اصول بنیادی بدن شما هستند و آشکار میکنند که آیا همهچیز خوب و سالم است، یا مشکلی وجود دارد که باید بیشتر موردبررسی قرار گیرد؟
بهطور مشابه، اگر شرکتی در حال انباشته کردن بدهی باشد و مقدار زیاد بدهی های کوتاهمدتش دارایی هایش را ببلعند، ممکن است نشانهای باشد مبنی بر اینکه همهچیز آنقدرها هم خوب نیست. ترازنامه به شما چیزهایی را در یک نگاه خواهد گفت و در کنار سایر صورتحساب های مالی، داستان اینکه شرکت کجا بوده و به کجا خواهد رفت را برایتان روایت میکند.
(پایان درس ششم و پایانی دوره آموزشی فهم ترازنامه با موضوع استفاده از اهرم مالی)
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
ساختار سرمایه یا نسبت های مالی اهرمی و پوششی چیست؟
در مقاله مربوط به نسبتهای نقدینگی بر توانایی شرکت در نسبت های مالی اهرم عمل به تعهدات کوتاهمدتشان تمرکز کردیم ولی باید توجه داشت که بنگاهها تعهدات بلندمدت نیز دارند و بررسی توانایی شرکت در عمل به آنها نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. ساختار سرمایه به حجم کلی بدهیهای واحد انتفاعی تأکیددارند و توان واحد انتفاعی را برای انجام تعهدات کوتاهمدت و بلندمدت خود منعکس میسازند. در حقیقت تحلیلگران برای بررسی توان بازپرداخت بدهیهای شرکت در زمان سررسیدشان، از این نسبتها استفاده میکنند. این نسبتها میزان تأمین مالی شرکت را از منابع خارجی (از محل بدهی)، نشان میدهد. از آن جمله میتوان به وجوهی که توسط سهام داران تأمین میشود یا وجوهی که از طریق وام به دست میآید، اشاره کرد. همچنین با استفاده از نسبتها میتوان فهمید که شرکت برای پرداخت بدهیهای خود به تأمین مالی اضافی میپردازد یا تلاش میکند سررسید بدهیها را تمدید نماید. ساختار سرمایه از اهمیت بالایی برای اعتباردهندگان (مثلاً بانکها) برخوردارند چراکه این نسبتها توانایی شرکت در تعهد به دیون خود (مثلاً پرداخت اقساط وام) را نشان میدهد. از طرف دیگر این نسبتها برای سهامداران بنگاه نیز حائز اهمیت است. بالا بودن بیش از حد نسبت های مالی اهرمی ریسک و هزینه مالی زیادی به بنگاه تحمیل میکند؛ از یکسو افزایش هزینههای مالی باعث کاهش قابلتوجه سود خالص میگردد و از سوی دیگر ممکن است بنگاه نتواند به تعهدات مالی خود عمل نماید و این امر منجر به ورشکستگی بنگاه گردد. حال که اهمیت این نسبتها را به طور اجمالی بیان نمودیم به معرفی نسبت های معروف این دسته میپردازیم.
نسبت بدهی
اولین نسبت از نسبت های معروف در این گروه نسبت بدهی است که به صورت زیر تعریف میشود:
اگر مقدار نسبت بدهی زیاد باشد معمولاً به معنای این است که واحد انتفاعی ناگزیر از پرداخت نرخ سود تضمین شده بالاتری برای استقراض خود است و با گذشتن از حد معینی اصولاً واحد انتفاعی امکان استقراض نخواهد داشت. با توجه به این مطالب، وامدهندگان، نسبت بدهی نسبتاً کم را ترجیح میدهند زیرا ایمنی بیشتری به همراه دارد. نکتهای که میتوان در اینجا به آن اشاره کرد این است که در شرایط رکود اقتصادی، شرکتهایی که نسبت بدهی کمتری دارند وضعیت مناسبتری دارند.
برای شرکت فرضی الف نسبت بدهی در سالهای مختلف برابر خواهد بود با:
نسبت بدهی ۷۰% در سال ۸۶ بدین معناست که ۷۰% از داراییهای بنگاه از محل بدهی و توسط اشخاصی غیر از صاحبان سهام تأمین شده است. روند صعودی این نسبت نشان میدهد که اتکای بنگاه به منابعی غیر از حقوق صاحبان سهام در طی زمان افزایش یافته است.
نسبت تسهیلات به سرمایه
در نسبت بدهی هرگونه بدهی شرکت اعم از حسابهای پرداختنی و تسهیلات مالی را در نظر گرفتیم ولی باید توجه داشت که یکی از انواع بدهی یعنی تسهیلات مالی، هزینه و ریسک بیشتری را به شرکت تحمیل میکند و لذا استفاده از شاخصی که صرفاً بر تسهیلات مالی و نه سایر انواع بدهی تأکید میکند از اهمیت بالایی برخوردار است. نسبت تسهیلات به سرمایه این هدف را به خوبی برآورده میسازد:
این نسبت نیز به شکلی دیگر، ساختار سرمایه شرکت را نشان میدهد. این نسبت نشان میدهد که شرکت برای تأمین مالی خود تا چه حد متکی به استقراض از بانک و تا چه حد متکی به حقوق صاحبان سهام بوده است. وامدهندگان بلندمدت، معمولاً نسبتهای پایین تر را ترجیح میدهند زیرا ایمن تر است و سهامداران نیز انگیزه بیشتری برای رشد و شکوفایی واحد انتفاعی خواهند داشت. البته بالاتر بودن این نسبت نیز میتواند به معنای استراتژی تهاجمی از طرف شرکت باشد، بدین معنا که شرکت به دنبال رشد سریع است و برای این رشد نیز نیازمند بهرهگیری از استقراض است.
نسبت تسهیلات به سرمایه برای شرکت الف روند زیر را طی نموده است:
نسبت تسهیلات به سرمایه ۵۵% در سال ۸۹ نشان میدهد که از هر ۱۰۰ تومان سرمایه در اختیار شرکت، ۵۵ تومان آن از محل تسهیلات مالی تأمین شده است.
نسبت پوشش بهره
این نسبت مالی اهرمی که به صورت زیر محاسبه میشود نشاندهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی (مثلاً بهره وامهای دریافتنی) از محل سود عملیاتی است:
نسبت پوشش بهره برای این شرکت در سالهای مختلف برابر است با:
بالاتر بودن این نسبت نشاندهنده توانایی بیشتر شرکت در بازپرداخت دیون بانکی است. نسبت پوشش بهره برابر ۴ در سال ۸۸ به این معنی است که شرکت در سال ۸۸ از محل سود عملیاتی خود میتواند تا ۴ برابر هزینه مالی فعلی را بپردازد بدون اینکه مشکلی پیش آید. این نسبت برای بانکها اهمیت زیادی دارد و میتواند به تصمیمگیری آنها در پرداخت و یا عدم پرداخت وام به یک مؤسسه بسیار مؤثر باشد. نسبت پوشش بهره باید بالاتر از یک باشد.
دیدگاه شما