شرح نقطه ورود به معامله


شرح نقطه ورود به معامله

اگر چه بهترین معامله‌گران و سرمایه‌گذاران از اهمیت بالای صبر و شکیبایی در حرفه خود آگاهی دارند، اما با اینحال کسب مهارت صبر و شکیبایی همواره برای معامله‌گران بسیار دشوار بوده است.

دِنیس گارتمَن از مدیران مالی و همچنین ناشر سابق «نامه‌های گارتمن» درباره ارزش صبر اینطور بیان می‌کند: «داشتن صبر در تمامی مراحل اجرای یک معامله، از نقطه ورود گرفته تا ماندن در معامله و خروج از آن، لازم است.» در این مقاله قدری عمیق‌تر به این موضوع می‌پردازیم که شرح نقطه ورود به معامله چگونه باید در بازار صبور باشید.

صبر کردن برای لحظه ورود به معامله

فرض کنید شما تحلیل‌های خود را انجام داده‌اید و یک نقطه ورود مناسب برای خرید یک سهم را شناسایی کرده‌اید. حالا به امید رسیدن قیمت به نقطه ورود مد نظر شما در انتظار هستید. اما قیمت در عوض برگشت به سطح قبلی (پولبک)، بطور ناگهانی و به شدت صعود می‌کند. در این لحظه وحشت‌زده می‌شوید و برای اینکه این فرصت معاملاتی را از دست ندهید، با عجله در قیمتی بالاتر از سطح مورد نظر خودتان به معامله ورود می‌کنید. با این کار، بخشی از سود بالقوه‌ای که در صورت ورود به معامله در نقطه اولیه عاید شما می‌شد را از دست می‌دهید، اما مهمتر از آن، شما با ورود زودهنگام به معامله روی قوانین خود پا گذاشته‌اید.

خوب می‌دانید که اگر اجازه دهید احساسات به شما غلبه کنند، ممکن است در آخر روز نتایج ناامیدکننده‌ای بدست آورید. در واقع معامله‌گرانی که صبور نیستند و در انجام معاملات از نظم و اصول مشخصی پیروی نمی‌کنند، در مسیر تباهی قرار دارند. در صورتی که پیروی از مجموعه‌ای از قوانین باعث می‌شود جنبه احساساتی معامله‌گری و سرمایه‌گذاری بسیار کمرنگ شود.

صید فرصت‌ها

سرمایه‌گذاری صبورانه مانند ماهیگیری است. ماهی‌های زیادی در دریا وجود دارند، اما برای اینکه در این کار موفق شوید، لزومی ندارد تمام ماهی‌هایی که از کنار شما عبور می‌کنند را صید کنید. در واقع، تنها لازم است همان چند ماهی را صید کنید که طعمه را می‌گیرند و در تور ماهیگیری گرفتار می‌شوند (یا به زبان معامله‌گری، همان فرصت‌هایی که با معیارهای معامله‌گری شما مطابقت دارند).

بسیار مهم است به یاد داشته باشید که همیشه فرصت‌های معاملاتی بسیار زیادی در بازار وجود دارد، حتی در بدترین شرایط. بنابراین مشکل در پیدا کردن فرصت‌های معاملاتی نیست، بلکه تشخیص اینکه آیا این فرصت‌های معاملاتی مطابق قوانین شما هستند یا خیر. لذا خیلی مهم است که همیشه در نقاط خوبی به معامله ورود کنید و همچنین نقاط خروج از معاملات را نیز تعیین کنید و برای آن‌ها حد ضرر مشخص کنید، بدون اینکه نیاز باشد تمام بازار را معامله کنید.

اگر ماهی به طعمه توجهی نکرد یا شرح نقطه ورود به معامله سهم مورد نظر شما هنوز تمامی شرایط و قوانین معاملاتی شما را احراز نکرده بود، هیچ جای نگرانی نیست. صبور باشید. به احتمال زیاد یک ماهی یا فرصت معاملاتی دیگر در همان نزدیکی‌ها وجود دارد.

اگر متوجه شدید که کنترل خود را از دست داده‌اید و زودهنگام به معامله‌ای ورود کرده‌اید، معمولا بهتر است از آن معامله خارج شوید و صبر کنید تا شرایط براساس قوانین از پیش تعیین شده شما ایجاد شود، نه بر مبنای احساسات شما. ضرری که بابت این معامله متحمل شده‌اید را به عنوان یک درس در نظر بگیرید، نکات آموزنده‌ای از آن فرا بگیرید و به کار خود ادامه دهید.

صبر کردن برای یک نقطه ورود مناسب، ویژگی برجسته تمام معامله‌گران موفق است. اگر دیدید که برای ورود زودهنگام به یک معامله وسوسه می‌شوید، کمی عقب‌نشینی کنید و یک بار دیگر دلایل خود را برای نقطه ورودی که مشخص کرده‌اید را بررسی کنید. سپس به خود یادآوری کنید که پیروی از اصول و داشتن نظم در نهایت به موفقیت منتج می‌شود.

به معامله فرصت پیشرفت دهید

فرض کنید قیمت سهمی که آن را زیر نظر داشتید به سطح مورد نظر شما می‌رسد و شما هم به معامله ورود می‌کنید. پس از ورود به معامله، حد سود و حد ضرر آن را تعیین می‌کنید. حالا شما صبر می‌کنید تا حرکتی که از بازار انتظار داشتید اتفاق بیافتد. در حالی که معامله باز خود را دنبال می‌کنید، می‌بینید که فعلاً در وضعیت مثبتی قرار دارد.

اما می‌بینید که هنوز قیمت فاصله زیادی با حد سود معامله دارد. اما پیش از اینکه سود کنید، قیمت برمی‌گردد و حتی از نقطه ورود به معامله نیز پایین‌تر می‌رود، اما با حد ضرر معامله برخورد نمی‌کند. در این لحظه وحشت‌زده می‌شوید و به سرعت سهام خود را می‌فروشید و به این ترتیب با ضرر از معامله خارج می‌شوید. اما همینکه از معامله خارج می‌شوید، قیمت دوباره به سمت بالا حرکت می‌کند و به حد سود معامله شما می‌رسد، اما دیگر کار از کار گذشته و شما از معامله خارج شده‌اید.

این سناریو آشنا نیست؟ به نظر می‌رسد در بعضی مواقع برنامه شما درست عمل می‌کند، اما این شما شرح نقطه ورود به معامله هستید که اجازه می‌دهید ترس از ضرر کردن مانع پیشرفت معامله شود.

این رفتار متداولی در بین اکثر معامله‌گران است. اینکه در یک موقعیت معاملاتی خود صبر داشته باشید، کار سختی است. برای این منظور باید نسبت به تحلیل‌ها و سیستم خود اعتماد داشته باشید. هیچکس مصون از خطا نیست، اما معامله‌گران موفق همیشه از برنامه خود پیروی می‌کنند. آن‌ها در مورد روش تعیین حد ضرر معاملات خود شک و تردید نمی‌کنند. اگر ضرری به آن‌ها وارد شود، مجددا تمام اطلاعات موجود را بررسی می‌کنند تا ببینند مشکل از کجا بوده است. اگر نیاز باشد برنامه خود را تغییر دهند، در این صورت این کار را انجام می‌دهند.

اما هر کاری که انجام می‌دهید، هرگز اجازه ندهید احساسات شما کنترل اعمال شما را بدست بگیرند، چرا که در این صورت قطعا گرفتار ضرر و زیان خواهید شد.

در عین حال فراموش نکنید که ضرر و زیان بخشی از حرفه معامله‌گری است. این نظم و برنامه معاملاتی، نقطه ورود مناسب، حد ضررهای متحرک و تعیین حد سود معاملات است که باعث می‌شود نه تنها از ضررهای ناخواسته جلوگیری کنید، بلکه بطور مستمر از بازار سود بگیرید. بنابراین صبور باشید و اجازه دهید برنامه شما فرایند خود را طی کند.

اگر وسوسه شدید که زودتر از موعد مقرر از یک معامله خارج شوید، قدری صبر کنید و مجددا منطق اولیه تعیین حدود سود و ضرر معامله را بررسی کنید. سپس به خود یادآوری کنید که این دیسیپلین و پایبندی به نظم است که موفقیت به همراه دارد.

اطلاع از زمان خروج از معامله

مواقعی هستند که شما از برنامه خود تبعیت می‌کنید، اما علیرغم اینکه صبور هستید، قیمت خیلی به کندی حرکت می‌کند. شما صبر کرده‌اید و مطابق قوانین خود وارد معامله شده‌اید، اما در این موقعیت چه کاری انجام می‌دهید؟

در اکثر مواقع بهتر است به گذشته برگردید و مجدداً موقعیت معاملاتی را تحلیل کنید. نگاهی دوباره به معامله بیاندازید و سعی کنید ببینید آیا تغییری ایجاد شده است. اگر می‌بینید شرایط قدری تغییر کرده، آیا فکر می‌کنید با تحلیل جدیدی که انجام دادید باز هم نقطه ورود اولیه صحیح بوده است؟ اگر منطق و استدلال پشت معامله تغییر کرده، آیا فکر می‌کنید بهتر است در این قیمت از بازار خارج شوید؟ اگر نباید در معامله باقی بمانید، در این صورت هر چه زودتر از آن خارج شوید.

از طرف دیگر، اگر تحلیل‌های شما حاکی از این است که معامله کاملا مطابق قوانین شما انجام شده و نقطه ورود هم به درستی انتخاب شده، در این صورت بهتر است همچنان صبر کنید و معامله را باز نگهدارید.

در بسیاری از مواقع، صبر کردن نتیجه مثبتی دارد و قیمت بالاخره به سمت حد سود معامله حرکت می‌کند. حال زمانی می‌رسد که باید از معامله خارج شوید. در این موقع، شما می‌توانید همچنان صبر کنید تا قیمت به حد سود یا حد ضرر معامله برخورد کند، یا اینکه می‌تواند حد ضرر را قدری کوچک‌تر کنید تا مطمئن شوید که در بدترین حالت، با قدری سود از معامله خارج می‌شوید.

اما حتما سعی کنید براساس معیارهای مشخصی حدود سود و ضرر معاملات را جابجا کنید. مثلاً با خود بگویید اگر قیمت نصف فاصله بین نقطه ورود و حد سود را طی کند، در این صورت حد ضرر را به نقطه ورود به معامله منتقل می‌کنم.

خلاصه

بخش بزرگی از معامله‌گری را روانشناسی تشکیل می‌دهد و صبر یک فضیلت بزرگ برای سرمایه‌گذاران محسوب می‌شود. صبر کردن برای ورود در زمان مناسب به معامله و همچنین صبر کردن در زمان پیشرفت معامله، از ضروریات موفقیت در معامله‌گری و سرمایه‌گذاری است. اما نباید اجازه دهید صبر به لجاجت تبدیل شود.برای درک اهمیت فاکتور روانشناسی در موفقیت معامله گر در بازارهای مالی توصیه میکنیم مقاله “ اهمیت روانشناسی در بازارهای مالی و بورس “را مطالعه کنید.

چطوری از پرایس اکشن با سبک RTM کسب در آمد دلاری داشته باشیم - تبریز فایننس

چطوری از پرایس اکشن با سبک RTM کسب در آمد دلاری داشته باشیم - تبریز فایننس

امروزه دغدغه اصلی بیشتر فعالان حوزه بازار های مالی ، کمبود دوره آموزش فارسی مناسب ، در حوزه پرایس اکشن به سبک RTM می باشد . یکی از مناسب ترین دوره های برای آموزش پرایس اکشن به سبک RTM، دوره I3T3 آقای شوک بود که بیشتر معاملگران و علاقه مندان برای فرا گرفتن دوره پرایس اکشن به سبک RTM به خاطر انگلیسی بودن این دوره ، قادر نبودند این دوره را فرا بگیرند. به همین دلایل ،عمیقاً خلا یک آموزش فارسی زبان در این حوزه دیده می شود.

آموزش پرایس اکشن به سبک RTM،می تواند تریدرها را از تمامی اندیکاتورها و خطوط روند، لول ها ، مدل های مختلف فیبوناچی و الگوهای کلاسیک کاری بی نیاز کند .بنابراین معامله گران به راحتی با فرا گرفتن این سبک می توانند نوسانات قیمت را بررسی و تحلیل کنند.

پرایس اکشن به سبک RTM چیست ؟

برای اینکه بهتر بتوانیم سبک RTM را آموزش دهیم ، باید ابتدا بدانیم که پرایس اکشن نوین چیست و چه ویژگی هایی دارد ؟

پرایس اکشن نوین سبکی از تحلیل است که از طریق تحلیل الگوهای قیمت سعی دارد تا روند حاکم بر بازار که در برخی از اوقات تصادفی می باشد را به شیوه ای تازه به شخص معامله‌گر ارائه کند.

بنابراین تریدرهای که با این سبک ترید می کنند چند قدم از دیگر تریدر ها جلوتر هستند و سوال اصلی این نوع تریدر ها این است که چرا این اتفاق هم اکنون در حال رخ دادن است ومثل تریدر های دیگر از خود نمی پرسند که چه اتفاقی هم اکنون رخ می دهد ،بنابراین با این طرز تریدر می توانند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند .

سویینگ‌­ها و یا همان نقاط عطف بالا و پایین بازار یا همان High و Low و تست کردن حمایت­ها و مقاومت­ها و هم چنین روند تثبیت ؛ نمونه‌هایی از پرایس اکشن به شمار می آیند .

همچنین از ابزار های مهم تحلیل توسط روش پرایس اکشن نوین می توان به : نمودارهای شمعی ژاپنی و نمودارهای میله ای اشاره کرد.

الگوهای شمعی مثل اینگولفینگ،هارامی، شوتینگ استار و … همگی گونه هایی از الگوهای شمعی هستند که در تحلیل پرایس اکشن نوین با آنها روبرو خواهیم شد.

پرایس اکشن نوین برای انواع سرمایه گذاری ها مثل سرمایه گذاری اسکلپ ، سرمایه گذاری بلند مدت و کوتاه مدت مناسب است که میتواند برحسب انتخاب شما ، برای اهداف مختلف به کار رود.

همانطور که گفته شد در پرایس اکشن از هیچ گونه اندیکاتوری استفاده نمی شود و قیمت تنها حقیقت موجود است که براساس میزان عرضه و تقاضا متغییر است و قیمت تنها چیزی است که درحال حاضر ، در حال رخ دادن است و روند قیمت هم اکنون مهم است نه حرکت قیمت در گذشته و یا آینده !

چرا مطالعه حرکات قیمت در پرایس اکشن به سبک RTM براندیکاتورها ارجعیت دارد؟

اندیکاتورها تابعی از قیمت ها می باشند .بنابراین مطالعه ریشه اصلی ، بر مطالعه شاخ و برگ ها ارجعیت دارد.

دلیل دیگر نیز این می باشد که اندیکاتور ها با تاخیر همراهند و به همین دلیل سرعت عمل فرد را در گرفتن پوزیشن های مناسب را می گیرند و عملا ریسک به ریوارد های جذاب را از بین می برند.

برای مثال ترید براساس کراس مویینگ ها ، یزرگترین فریب اندیکاتور ها به حساب می آید.

چون همیشه یک سیگنال دیر هنگام و بدون توجه به مارکت به شما می دهد .

کندل ها

کندل های شمعی ژاپنی

کندلهای شمعی ژاپنی توسط تاجران برنج در ژاپن ابداع شدند که توسط استیو نیسون در آمریکا به شهرت رسید .

این نوع کندل ها تصویر بهتری از قیمت را در مقایسه با لاین چارتها و کندل بارها به ما می دهد و مسیری را که قرار است قیمت طی کند را بهتر برای فرد معامله گر مشخص می نماید.

کندل شمعی ژاپنی بیانگر چه چیزی است ؟

فقط باید توجه کرد که : شکل مسیری که قیمت برای ساختن کندل طی کرده است را کندل شمعی ژاپنی نمی تواند نشان دهد .

برای مثال در این کندل صعودی ، قیمت میتوانسته ابتدا به بالاترین حد خود (HIGH)برسد و سپس تا پایین ترین حد (LOW)پایین بیاید و در آخر، در نکته ای مشخص بسته شود (CLOSE)

ویا برعکس آن یعنی طبق مسیر دوم ابتدا به پایین ترین حد خود و سپس به بالاترین حد خود رسیده و بسته شود.

پس به ترتیب دیدیم که شکل کندل برای هردو مسیر یکسان است و نمیتوان تشخیص داد که قیمت واقعا چه مسیری را طی کرده است .

ترکیب کندلها

همانطور که میدانیم کندل های هر تایم فریم از ترکیب کندل های تایم فریم پایین تر خود ساخته شده اند.

برای مثال یک کندل روزانه ترکیب 6 کندل 4 ساعته است و هر کندل 4 ساعته ترکیب 4 کندل یک ساعته و به همین ترتیب…

اما سوال اینجاست که این کندل ها چگونه ترکیب میشوند؟

نحوه ترکیب دو کندل و ایجاد یک کندل جدید:

open کندل جدید همان open کندل اول

Close کندل جدید همان close کندل دوم

high کندل جدید بلندترین high دو کندل

و low کندل جدید بلندترین low بین دو کندل خواهد بود.

و بدین ترتیب کندل جدید ما که ترکیب دو کندل است ساخته خواهد شد.

اما ما در پرایس اکشن به سبک RTM ، فقط میخواهیم بدانیم کدام کندل بر دیگری تسلط دارد. برای این کار باید بررسی کنیم که آیا کندل دوم نصف کندل اول (از shadow تا shadow) را پوشانده است یا خیر. اگر این اتفاق افتاده بود میگوییم کندل دوم بر اولی تسلط دارد.

برای مثال اگر ببینیم که کندل خریدارها، به طور کلی کندل فروشندگان را پوشانده است ، پس خریدارها بر فروشندگان مسلط هستند.

ولی اگر کندل فروشندگان تمام کندل خریدارها را پوشانده باشد پس فروشندگان بر خریداران مسلط هستند.

درحالت سوم نیز اگر کندل فروشندگان نیمی از کندل خریداران را پوشانده باشد نیز ، فروشندگان بر خریداران مسلط هستند.

و به همین ترتیب تا آخر مشخص میکنیم کدام گروه بر دیگری تسلط دارد.

کندل مومنتوم

کندل های مومنتوم کندل های پرقدرت بازار هستند که به ما نشان میدهند قدرت در دست کدام گروه قرار دارد.

یک کندل را مومنتوم گوییم اگر طول بدنه اش از مجموع طول shadowهایش بیشتر باشد.

هرچقدر این اختلاف بیشتر باشد کندل مومنتوم ما قدرتمندتر خواهد بود.بیشترین حالت مومنتوم وقتی اتفاق می افتد که کندل ما اصلا shadow نداشته باشد.

کندل BASE

کندل های بیس (Base) کندل هایی هستند که نمیتوان از روی آن ها فهمید قدرت در دست کدام گروه است. در کندل های بیس خریداران و فروشندگان در حال جنگ اند و هنوز مشخص نیست کدام گروه برنده این درگیری خواهد شد.

در این کندل ها بدنه کندل از مجموع shadowها کوچکتر است و دقیقا برعکس کندل مومنتوم هستند.

در کندل های بیس رنگ بدنه برای ما مهم نیست و کندل هر رنگی داشته باشد باز هم نمیتوانیم بگوییم قدرت در دست کدام گروه قرار دارد.

نکته: بیس یا مومنتوم بودن یک کندل هیچ ربطی به کوچک یا بزرگ بودن کندل ندارد. برای مثال ما میتوانیم یک کندل با بدنه بسیار کوچک داشته باشیم که shadow نداشته باشد، در این صورت این کندل برای ما یک کندل مومنتوم خواهد بود. مثال هایی از کندل بیس در شکل زیر نمایش داده شده است.

فضای گپ چیست ؟

گپها نواحی ای در چارت هستند که قیمت در آنها حضور نداشته و اصطلاحا یک پرش را از آن ناحیه انجام داده است.

Blank gapها از gap ساده قدرتمندتر هستند و می توانند به عنوان نواحی برگشت قیمت در نظر گرفته شوند.

ما تا این بخش از مقاله ، بعد از تعریف پرایس اکشن به سبک RTM به بررسی انواع کندلها پرداختیم و قصد داریم در بخشهای بعدی مقاله در رابطه با مسائل دیگر پرایس اکشن به سبک RTM بپردازیم اما شما تا به حال باید متوجه شوید که کندلها ،ویژگی های برجسته ای در پرایس اکشن دارند و چرا از اندیکاتور ها استفاده نمیکنیم.

ما در سبک پرایس اکشن به سبک RTM ، به جز کندلها ، طبق چه اساسی اقدام به تحلیل قیمت می کنیم؟

درپرایس اکشن به سبک RTM ما با گره های معاملاتی و مناطق رنج سر و کار داریم،این مناطق رنج خود را به صورت دو الگو ی کلی نمایان می کنند :

1 -الگوی ادامه دهنده (TM )

2 -الگوی برگشتی یا بازگشتی (QM )

پس آموختیم TM &QM برای ما گره های معاملاتی هستند.

و این نکته حائز اهمیت است کههر TM در تایم پایین از دو QM تشکیل شده است و هر QM در تایم پایین از TM تشکیل شده است.

طبق اطلاعاتی که تا الان بدست آوردیم پس ما در گره های معاملاتی دنبال نقطه ورود هستیم،ولی آیا کل این الگوها برای ما مهم هستند؟ جواب : خیر چون ما در سبک RTM دنبال سطوح بکر هستیم که در ادامه مطالب قصد داریم به این موضوعات اشاره کنیم.

اهمیت سطوح در پرایس اکشن به سبک RTM

فرض کنید دو سطح A و B داریم،در سطح A ما دارای 400 هزار سفارش خرید و در سطح B دارای 280 هزار سفارش فروش هستیم :

قیمت خود را با تشکیل گره های معاملاتی به سطح A می رساند و 400 هزار اردر خرید را بر می دارد، در رسیدن به گره های معاملاتی که دارای 50 هزار سفارش هستند آن ها را مصرف می کند.

در زمان رسیدن به سطح B چون 100 هزار اردر گره ها را مصرف کرده است با 300 هزار اردر به سطح B می رسد،چون این سطح دارای 280 هزار سفارش است.

پس قیمت همه آن را مصرف کرده و با 20 هزار اردر به مسیر خود ادامه میدهد تا به گره یا سطح بعدی برسد.

میانگین واقعی حرکت قیمت در پرایس اکشن به سبک RTM:

میانگین واقعی حرکت قیمت (ATR) در واقع یک اندیکاتور کاربردی است که طبیعت RTM در آن نهفته است.این اندیکاتور میانگین حرکت کندل های قبل را حساب می کند و توان بازار را نشان می دهد .

اگر بخواهیم به صورت یک مثال عامیانه و قابل فهم مفهوم میانگین را شرح دهیم ، یک کوهنورد را درنظر بگیرید که مسیر هزار متری را باید در 10 روز طی کند.

پس باید به طور میانگین روزی 100 متر را طی کند تا در 10 روز به قله برسد،خال اگر 5 روز اول این فرد بیمار شده باشد و نتواند صعود کند باید در

طول 5 روز به طور میانگین 200 متر طی کند تا به قله برسد.

در واقع شما میانگین حرکت کوهنورد را در تایم مشخص برای رسیدن به مقصد مشخص،محاسبه می کنید. ATR نیز به این صورت میانگین حرکت کندل ها را مشخص می کند .

کاربرد های اندیکاتور ATR :

1 - نمایش حال بازار که در رنج هستیم یا در یک مومنتوم حرکتی

مثال: فرض کنید توان حرکتی بیت کوین در تایم 1H برابر 60 است،ما در لایو بازار مشاهده می کنیم.

که قیمت در حال ساخت کندل هایی با ATR های 14،10،20 است در این لحظه متوجه می شوید که قیمت در یک حال رنج قرار دارد و به زودی شاهد یک مومنتوم خواهیم بود .

2 - همانطور که در قبلا نیز بیان شد، ما در بازار دارای دو نوع گره هستیم که نوع 1 دارای ارزش ترید و نوع 2 فاقد ارزش ترید هستند.

حال اگر ما در یک گره نوع 2 وارد معامله بشویم و متوجه شویم نقطه ورود ما اشتباه است ، قیمت و بازار این فرصت را به ما می دهند تا به دلیل واکنشی که به اندازه 1 ATR TIME به سطح داریم به سود اندک و یا سر به سر از معامله خارج شویم.

3 -تعیین STOP LOSS در پرایس اکشن نوین به سبک RTM:

برای تعیین SL می توانیم از ATR TIME+1or2 pip استفاده کنیم.(ادامه آموزش در سایت تبریز فایننس)

این آموزش توسط مجموعه تبریز فایننس برای شما گرد آوری شده

چرا دوره پرایس اکشن به سبک RTM ؟

تبریز فایننس مجموعه فعال در سه بازار ارز دیجیتال ، فارکس و بورس اوراق بهادار است و در این مدت زمانی شروع به برگزاری دوره های آموزش بازار های مالی نظیر دوره ارز دیجیتال ، دوره فارکس و دوره بورس اوراق بهادار کرده است.

در دوره های آموزشی تبریز فایننس چه مطالبی آموزش داده می شود؟

در دوره های آموزش بازار های مالی تبریز فایننس مطالبی بسته به دوره های آموزش برای شما تدیریس می شود از جمله مطالب مشترک این دوره ها (آموزش تحلیل تکنیکال ، آموزش تحلیل فاندامنتال ، پرایس اکشن و . )

دوره ارز دیجیتال : تحلیل تکنیکال ، تحلیل فاندامنتال ، پرایس اکشن ، آموزش انواع کیف پول ، آموزش صرافی کو کوین و صرافی بایننس و .

دوره فارکس : تحلیل تکنیکال ، تحلیل فاندامنتال ، پرایس اکشن مخصوص بازار فارکس ، آموزش اندیکاتور و اسیلاتور ها ، آموزش بروکر آلپاری ، آموزش نحوه شارژ حساب و.

دوره پراس اکشن نوین : تحلیل تکنیکال پیشرفته ، معاملات صفر پیپ ، معاملات با ریس به ریوارد بالا و.

دوره بورس اوراق بهادار : تحلیل تکنیکال ، تحلیل فاندامنتال ، پرایس اکشن در بازار بورس ، تابلو خانی ، تحلیل بنیادی و .

اگر میخواهید از بازار های مالی ایران و جهان در آمد دلاری داشته باشید میتوانید در دوره های آموزشی تبریز فایننس شرکت کنید و شروع به کسب در آمد دلاری کنید.

تریگر چیست؟

در تحلیل تکنیکال، تریگر به معنای نقاط یا زمان هایی است که بر اساس استراتژی معاملاتی اتخاذ شده، فرد باید در آن، اقدام به ورود یا خروج از معامله مورد نظر کند.

در بازارهای مالی و سرمایه گذاری مانند بورس، تحلیل های تکنیکال و تشخیص این امر که زمان مناسب برای ورود به بازار یک سهم یا خروج از آن چه موقعی است، اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا بازدهی و کسب سود و یا حداقل متضرر نشدن در بازار سرمایه، مستقیما به همین امر وابسته است. تشخیص این زمان بندی، نیازمند پایبندی به برخی ملاک ها است که آگاهی از آن ها برای هر تحلیلگر یا سرمایه گذار، ضروری می باشد؛ ملاک هایی نظیر تریگر که برای یادگیری تخصصی و کاربردی آن ها، می توانید در دوره جامع بورس و دوره تحلیل تکنیکال مجتمع فنی نیاوران شرکت نمایید.

تریگر به لحاظ لغوی، به معنای ماشه است و از واژگان تخصصی روانشناسی گرفته شده است. تریگر در ادبیات روانشناختی اشاره به محرکی دارد که منجر به بروز و ظهور یک اختلال یا رفتار خاص در فرد می گردد.

به عبارت دیگر، تریگر نشانه یا مجموعه ای از نشانه ها است که معامله گر به کمک آن ها، نمودار تحلیلی خود را تنظیم کرده و بر اساس آن عمل می کند. برای مثال در اغلب موارد، شکست روند نزولی و آغاز روند صعودی سهم، تریگری برای ترغیب و تشویق معامله گران به خرید سهام می باشد. در این میان، برخی تریگرها اشاره به وضعیتی مثبت برای ورود به معامله دارند و برخی، نشانه ای برای خروج از معامله هستند. ما در اینجا عمده ترین تریگرهای ورود و هر آنچه باید درباره تریگر بدانید را شرح خواهیم داد.

انواع تریگر ورود

انواع تریگر ورود

همانگونه که گفته شد، تریگرهای ورود نشانه ای مثبت برای ورود به معامله هستند. این دسته از تریگرها شرایط مساعدی را نشان می دهند که بر اساس آن، با ورود به معامله، کسب سود حداکثری میسر می گردد. تعدادی از شناخته شده ترین این تریگرها به شرح زیر هستند:

تریگر کندلی

در این نوع از تریگرها، کندل های قیمتی نقش تعیین کننده دارند و مشخص کننده زمان خرید یا فروش هستند. در این دسته از تریگرها، رسیدن به نقطه مقاومت قیمتی، نشانه ای از احتمال بروز روند نزولی بوده و در مقابل، رسیدن به نقطه حمایتی، آغاز روند صعودی را نشان می دهد. بر این اساس، زمان ورود به معامله، بسته به وقوع نقاط مقاومتی و حمایتی تعیین می گردد.

تریگر شکستی

همانگونه که گفته شد، شکست روند نزولی، یکی از متعارف ترین تریگرهای ورودی است. در این تریگرها، هنگامی که سهم، پس از آخرین نقطه نزولی، به سمت بالا حرکت می کند، در واقع یعنی روند نزولی شکسته شده و فرصتی مناسب برای ورود، فراهم گشته است.

تریگر مبتنی بر الگو

گاهی در تعیین نقطه تریگر، استفاده از برخی الگوها کاربرد دارد که از آن ها به عنوان نشانه ای برای ورود به سهم، استفاده می شود. برای نمونه، برخی الگوهای قیمتی مانند الگوی پرچم و یا الگوی مثلث، در تعیین تریگر ورود حائز اهمیت اند. رایج‌ ترین این تریگرها، هنگامی است که الگوی مثلثی، در سهم ایجاد شده و پس از مدت ‌ها از مثلث خود خارج می گردد. این خروج به مثابه نوعی شکست روند محسوب شده و نقطه مطلوبی برای ورود می باشد.

تریگر پولبکی

پولبک را نیز می توان یکی از جذاب ‌ترین تریگرهای ورود در تحلیل تکنیکال به حساب آورد. تریگر پولبک از آن دسته مواردی است که نسبت ریسک به بازدهی در آن متفاوت است؛ به این معنا که ورود به معامله، با پذیرش ریسک بالا صورت می گیرد و انتظار کسب سود بالایی نیز می رود.

تریگر پولبک عموما در شرایط کف قیمتی و یا در مقاومت قیمتی به وقوع می پیوندد. البته بهتر آن است که برای انجام یک معامله مطمئن تر، تا هنگام تعیین وضعیت سهم، اقدامی صورت نگیرد. با این حال، پولبک هنگامی رخ می دهد که یک سهم از مقاومت قیمتی خود، عبور می‌ کند و در معاملات آتی، دوباره به همان سطح باز می‌گردد. در چنین شرایطی انتظار می رود که سهم، در روند صعودی قرار گیرد و به همین سبب، آن را تریگری برای ورود به سهم در نظر می گیرند.

کندل استیک ها

کندل استیک ها

نمودارهای شمعی یا کندل استیک ها یکی از نمودارهای قدیمی اند که توسط ژاپنی ها ابداع شده و به منظور تعیین زمان مناسب برای برداشت محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار می گرفتند. این نمودارها دارای کاربردهای فراوان در تحلیل های تکنیکال هستند و در تعیین تریگرهای معاملاتی نیز دارای نقش برجسته می باشند.

برای کسب اطلاعات جامع و کامل در خصوص کندل استیک یا نمودار شمعی و مهمترین الگوهای آن، می توانید مقاله “کندل استیک چیست؟“ را در وبسایت مجتمع فنی نیاوران مطالعه نمایید.

اندیکاتور

یکی از ابزارهای مفید و کاربردی در زمینه تعیین روندهای بازار، اندیکاتورها هستند که البته دارای انواع مختلفی می باشند. میانگین متحرک و همگرایی و واگرایی آن، قدرت نسبی، حجم موجود، فیبوناچی، پارابولیک سار، انحراف معیار و میانگین حرکت جهت دار، از جمله اندیکاتورهای مهم و پر کاربرد در بازار سرمایه هستند.

البته به یاد داشته باشید که نکات ذکر شده، بدین معنا نیست که تریگرها، تنها برای ورود به سهم کاربرد داشته و در هنگام خروج، نمی توان از آن ها استفاده کرد. بدون شک به همان میزان که تعیین نقاط صحیح برای ورود به سهم می تواند در تعیین سود معامله گر موثر باشد، تشخیص نقطه خروج نیز در کاهش و پیشگیری از ضرر، مهم و موثر بوده و تشخیص آن از مهارت های یک معامله گر محسوب می شود.

مزایای تریگر

مهم ترین و اصلی ترین مزیت شرح نقطه ورود به معامله استفاده از تریگر، کاهش ریسک معاملات است. تریگر این امکان را فراهم می کند تا معامله گر، با بینشی صحیح تر وارد معامله شود و با کاهش درصد خطا، احتمال افزایش سود یا کاهش ضرر را تقویت می کند. بنابراین معامله از طریق تریگر، بازدهی بیشتری خواهد داشت.

علاوه بر این، تریگرها همواره نقاط امنی برای آغاز معامله را نشان می دهند. در نتیجه به سوددهی بیشتری منجر شده و خطر وقوع ضرر را کاهش می دهند. همچنین با کمک تریگرها، می توان در شکست روندهای خطی اثرگذاشت و از آن ها برای اتخاذ تصمیمات بهتر کمک گرفت.

معایب تریگر

در کنار همه مزایای ذکر شده، تریگرها دارای محدودیت هایی نیز هستند که به کارگیری آن ها را با مشکلات و ریسک هایی مواجه می سازد. از جمله این موارد، می توان به خطاهای احتمالی پیش بینی های تریگری اشاره کرد. یکی از مهم ترین چالش ها در تحلیل تریگر، آن است که نقطه ورود در یک تریگر، ممکن است در تریگر دیگری نقطه خروج باشد. در نتیجه این ورود و خروج معکوس، می تواند اثرات غیر قابل پیش بینی بر جای بگذارد. پس نمی توان گفت که تریگرها نقطه ورود و خروج را به شکل دقیق تعیین می کنند.

همچنین در بازارهای اصلاحی، ممکن است نقاط ورود و خروج توسط تریگرها تعیین گردد اما به سرعت، تغییر روند داده و حالت نزولی به خود بگیرد. بنابراین تریگرها نمی توانند به تنهایی ابزار مناسب و کاملی برای تحلیل های تکنیکال باشند؛ بلکه باید در کنار سایر تحلیل ها مورد استفاده قرار گیرند.

آموزش تریگر در بورس

آموزش تریگر در بورس

تریگرها به اشکال مختلفی در بازار سهام قابل استفاده هستند. دو نمونه پر کاربرد این مصارف، تریگر با استفاده از سهام و تریگر با استفاده از شاخص های بازار می باشند.

در تریگر معاملات با استفاده از سهام، کارگزار با توجه به حد خرید، سهام را در قیمتی که به یک محدوده مشخص رسیده باشد، خریداری می کند. به این معنا که تشخیص معامله گر، چنین بوده است که اگر قیمت به یک محدوده خاص برسد، احتمالا از آن‌جا بازگشته و شکسته خواهد داشت.

یک تریگر معاملاتی پیچیده ‌تر همچنین می ‌تواند به وسیله یک رویداد جداگانه ایجاد گردد که ارتباط مستقیمی با یک سهم خاص ندارد. بنابراین تریگر یک معامله می تواند وابسته به حرکت یک سهام کاملا متفاوت باشد. در چنین شرایطی، ویژگی ‌ها یا فعالیت های هر سهم، می ‌تواند منجر به ایجاد سفارش برای سهام دیگری گردد. برای مثال، در شرایطی که میان قیمت ‌های دو سهم مختلف، نوعی ارتباط و همبستگی احساس شود، این امر می تواند راهی برای تنظیم یک تریگر معامله خلاقانه باشد. طراحی تریگرهای خلاقانه، علی رغم ریسک پذیری بالا، می توانند سوددهی بالایی نیز داشته باشد!

اما در تریگر معاملات، با استفاده از شاخص بازار، سرمایه‌ گذار معامله خرید یا فروش را به جای سهام، با توجه به شاخص بازار اصلی انجام می دهد و نوسانات آن را به عنوان تریگر در نظر می گیرد. بنابراین در شرایطی که برخی حرکات شاخص ‌ها، بر تغییرات سهام مشخصی اثرگذار بوده یا با آن مرتبط باشند، می توان یک تریگر برای انجام معامله طراحی کرد.

برای نمونه ممکن است برخی از نمادها با یکی از شاخص ‌های بازار، دارای همبستگی شرح نقطه ورود به معامله بالایی باشند. در این‌ شرایط اگر شاخص در محدوده خاصی مورد حمایت قرار گیرد و روندی صعودی را طی کند، می توان اقدام به خرید سهام مورد نظر کرد. در نتیجه با بازگشت شاخص به روند صعودی، دارایی شما نیز در همان جهت شروع به حرکت خواهد کرد.

بحث آموزش استفاده از تریگرها در بورس، یکی از مباحث مهمی است که در دوره بورس مجتمع فنی نیاوران، به آن پرداخته می شود. جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص دوره جامع بورس و ثبت نام در آن، می توانید به صفحه این دوره در وبسایت مجتمع فنی نیاوران، مراجعه نمایید.

تریگر

جمع بندی

همانگونه که گفته شد، تریگرها نقاطی هستند که با توجه به دانش و تجربه سرمایه گذار یا معامله گر، به عنوان نقاط طلایی ورود یا خروج از معامله شناخته می شوند. این نقاط، با ارائه نوعی پیش بینی نسبت روند آینده بازار و سهام، فرد را در تصمیم گیری نسبت به خرید یا فروش یک سهم خاص هدایت می کنند. با این حال نمی توان گفت که از دقت 100 درصدی برخوردارند؛ بلکه شرح نقطه ورود به معامله می توانند خطاهایی نیز داشته باشند .

نکته اساسی در استفاده از تریگر، دانش مالی و تجربه کافی معامله گر است که می تواند در طراحی تریگرهای پر بازده، نقش مهمی ایفا کند. ریسک پذیری و خلاقیت نیز از دیگر عوامل اثرگذار در طراحی و استفاده از تریگرها خواهد بود.

اصطلاحات تحلیل تکنیکال

اصطلاحات تحلیل تکنیکال

شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که در دنیای کریپتو با اصطلاحات گوناگونی مواجه شده باشید که معنی آن ها را درک نکرده و متوجه کاربرد آن ها نشده باشید. آشنایی با این اصطلاحات برای افرادی که از ارز دیجیتال استفاده می کنند، به خصوص اشخاصی که قصد ترید و کسب درآمد در حوزه رمز ارز ها را دارند امری ضروری تلقی می شود. به همین دلیل فراگیری مفاهیم تحلیل تکنیکال یکی از کار هایی است که هر شخص فعال در این زمینه باید انجام دهد. در این مقاله قصد دارید تمامی اصطلاحات تحلیل تکنیکال را تفسیر کرده و برای شما عزیزان شرح دهیم.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال به دانش فنی گفته می شود که به وسیله مجموعه ای از ابزار های خاص، روند بازار های مالی پیشبینی می شود. در واقع تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی، از طریق تجزیه و تحلیل آمار جمع آوری شده، مانند حرکت و حجم قیمت تشکیل شده است. بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی، که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را براساس نتایج کسب و کار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل فنی بر مطالعه قیمت و حجم دارایی ها متمرکز است.

از این نوع دانش اغلب برای تولید سیگنال های تجاری کوتاه مدت استفاده می شود که ابزار های خاصی مانند نمودار ها و کندل ها در کمک رسانی به آن تاثیر بسزایی دارند. در ادامه به اصطلاحاتی که در تحلیل تکنیکال به کار می روند پرداخته ایم.

اصطلاحات پایه ای تحلیل تکنیکال

CandleStick charts: نمودار های شمعی، نشان دهنده نوسانان قیمتی بازار هستند، در واقع به وسیله این ابزار شما می توانید تمام نوسانات قیمت که در تاریخچه یک دارایی اتفاق افتاده است را مشاهده کنید. همچنین این نمودار ها نوسانات لحظه ای بازار را نیز نشان می دهند. برای استفاده از این ابزار و اطلاعات بیشتر، می توانید به مقاله آموزش تحلیل کندل ها مراجعه نمایید.
Pivot: پیوت به نقاط ماکسیمم و مینیمم که در چارت قیمتی تشکیل می شوند گفته می شود. این نقاط نشان دهنده بازگشت قیمت یک دارایی می باشد که انواع گوناگونی را در بر می گیرد. معامله گران از این نقاط برای شناسایی نقاط احتمالی تحرکات بازار استفاده می کنند.
Pivot Major: پیوت ماژور نشان دهنده سطح های کلیدی بازگشت در بازار است. اگر این نقاط توسط تریدر به خوبی شناسایی شوند شامل سود می شوند. پیوت ماژور معمولا خلاف جهت است، یعنی اگر بازار صعودی باشد نزولی می شود و بالعکس.
Pivot Minor: اگر بازگشت قیمت بسیار ناچیز و محدود باشد به آن پیوت مینور گفته می شود، این نوع پیوت بر عکس پیوت ماژور عمل می کند و نشان دهنده تغییرات کوچک بازگشت قیمت می باشد.
Trendline: خط روند، یکی از قابلیت های شناسایی نقاط حمایت و مقاومت می باشد. این خطوط در امتداد روند رسم می شوند تا محدوده های حمایت و مقاومتی یک دارایی مشخص شود، در نتیجه تریدر می تواند تشخیص دهد چه زمانی برای خرید یا فروش بهتر است.
Up Trend: آپ ترند، روند صعودی قیمت یک دارایی مالی را توصیف می کند، در واقع در این حالت شاهد ایجاد شدن کف و سقف های بالا تری در قیمت هستیم.
Down Trend: مفهوم این اصطلاح دقیقا بر عکس آپ ترند است و حرکت نزولی قیمت دارایی ها را نشان می دهد. Down Trend نشان دهنده ایجاد شدن کف ها و سقف های پایین تر در قیمت است.


Trading Range: معاملات محدوده نوسان، به شرایطی از بازار های مالی اشاره دارد که در زمانی مشخص میان دو سطح حرکت کند. این شاخص می تواند به مدت 5 دقیقه ظاهر شود و یا ماه ها اتفاق بیفتد، در این روند کف و سقف قیمت نسبت به یکدیگر تغیری نمی کنند و تقریبا در یک سطح قرار می گیرند.
Support Zone: محدوده حمایت قیمت به منطقه ای اشاره دارد که قیمت یک سهام یا دارایی در آن حمایت می شود، در واقع محدوده حمایتی، به نقطه ای گفته می شود که انتظار می رود از افت قیمت جلوگیری شود.
Resistance Zone: محدوده مقاومتی قیمت، به ناحیه ای اشاره دارد که انتظار می رود از افزایش قیمت جلوگیری شود. برای مثال زمانی که می گویند بیت کوین در محدوده مقاومتی قیمت قرار دارد، به این معنی است احتمالا قیمت بیت کوین دیگر افزایش نمیابد.
Breakout: زمانی که سطوح مهم قیمتی شکسته می شوند به اصطلاح می گویند Breakout اتفاق افتاده است. شکست، در تحلیل تکنیکال هنگام عبور قیمت از سطوح مقاومتی (Resistance Zone) اتفاق می افتد.
Fakebreak: فیک بریک، به شکست هایی گفته می شود که واقعی نیستند و معامله گران را کمی گمراه می کنند. تریدر ها باید هنگام تحلیل Breakout ها دقت داشته باشند به دام فیک بریک نیفتند.
Price Action: پرایس اکشن یک تکنیک معامله است که به معامله گران این امکان را می دهد با استفاده از حرکات واقعی قیمت بازار را تحلیل کنند و معامله خود را تعیین کنند. در واقع به رفتار شناسی قیمت بدون استفاده از عوامل خارجی یا اندیکاتور ها گفته می شود.
Indicators: اندیکاتور ها ابزار یا شاخصی برای تحلیل قیمت هستند که در چارت های قیمتی وجود ندارند و تریدر طبق خواسته خود می تواند اندیکاتور های مختلف را به چارت قیمتی اضافه کند تا تحلیل صحیح تری از بازار داشته باشد. برای مثال استفاده از استراتژی معامله با RSI بر عهده معامله گران می باشد اما این اندیکاتور کمک بسیاری به تحلیل بازار می کند.


Impulse Wave: الگوی موج ضربه ای، یکی از اصطلاحات تریدینگ است که حرکت قوی در قیمت دارایی را همزمان با جهت اصلی روند اساسی توصیف می کند، این موج ها می توانند به شکل نزولی یا صعودی باشند. در واقع از این الگو برای تحلیل حرکت قیمت دارایی های مالی استفاده می شود.
Corrective Wave: امواج اصلاحی، دقیقا نقطه مقابل امواج ضربه ای هستند.
Divergence: هر گاه قیمت کف یا سقف جدیدی بسازد اما اسیلاتور بر خلاف آن عمل کند واگرایی یا Divergence اتفاق می افتد. اگر به زبان ساده تر بخواهیم توضیح دهیم، واگرایی به شرایطی گفته می شود که قیمت در چارت، با اندیکاتور مطابقت نداشته و شواهدی در مورد بازگشت قیمت وجود داشته باشد. واگرایی ها در قالب مثبت و منفی ارائه می شوند.
Oscillator: اسیلاتور یا نوسان ساز، نوعی اندیکاتور محسوب می شود اما دارای تفاوت هایی نیز می باشد. اسیلاتور یکی از ابزار های تحلیل تکنیکال است که شرایط هیجانی بازار و مومنتوم قیمت را ارزیابی می کند و نتیجه نهایی را در قالب یک عدد به معامله گران ارائه می دهد. اسیلاتور نیز برای تحلیل بازار و پیشبینی روند قیمت یک دارایی مالی به کار می رود.
Classic Pattern: الگوی کلاسیک، به الگوهای کندلی مانند مثلث، پرچم، سر و شانه که در تحلیل تکنیکار مرسوم هستند گفته می شود.

اصطلاحات تعیین سفارش در تحلیل تکنیکال

market price: مارکت پرایس به معنی خرید و فروش لحظه ای یک دارایی به قیمت بازار می باشد، هر کجا این عبات را مشاهده کردید باید بدانید در مورد قیمت لحظه ای یک دارایی صحبت می شود.
Buy/Sell Limit: در اینجا کلمه Buy به معنی خرید و کلمه Sell به معنی فروش است. اما زمانی که کلمه Limit در کنار این دو قرار می گیرد به معنی خرید و فروش در محدوده ای مشخص می باشد. برای مثال Buy limit به معنی خرید در محدوده ای خاص می باشد.
Buy/Sell stop-Limit: این عبارت به معنی سفارش گذاری با شرایط معامله است، مثلا Buy stop-Limit به معنی خرید یک دارایی در شرایطی خاص است که خود تریدر( تحلیل گر) موقعیت خرید یا فروش شرح نقطه ورود به معامله را تعیین می کند.
Stop Loss: این عبارت نشان دهنده حد ضرر شماست، در واقع این قابلیت از ضرر بیش از حد معاملات جلوگیری می کند، مثلا تحلیل گری تشخیص می دهد قیمت بیت کوین در آینده افزایش میباد، در نتیجه فروش BTC های خود را در نقطه قیمتی بالا تعیین می کند در این شرایط اگر قیمت بیت کوین طبق پیشبینی تحلیل گر عمل نکند و کاهش یابد معامله گر دچار ضرر می شود، اما اگر از استاپ لاس استفاده شده باشد از ضرر های عظیم جلوگیری شده و فقط میزانی که معامله گر برای ریسک از دست دادن دارایی خود تعیین کرده است از بین می رود.


Target Profit: این اصطلاح دقیقا بر عکس استاپ لاس عمل می کند و به معنی حد سود می باشد، در واقع نقطه ای در معامله که از قبل توسط تریدر مشخص شده Target Profit نام دارد. اگر بخواهیم کمی واضح تر توضیح دهیم تریدر ها با تحلیل هایی که انجام می دهند قیمت یک دارایی را پیشبینی می کنند، در نتیجه نقطه ای تعیین می کنند که در صورت پیشبینی صحیح و دستیابی قیمت به آن، معامله به صورت خودکار بسته شده و دارایی با سود تعیین شده توسط تریدر به فروش می رسد.
Risk/Reward: نسبت حد سود به حد ضرر، به ارزیابی خطرات و مزایای یک معامله اشاره دارد. هر تحلیل گری باید پس از خرید یک دارایی نسبت ریسک و ریوارد آن را تخمین بزند، زیرا مشخص می شود میزان سود معامله بالا تر است یا میزان ریسک.
Save Profit: نجات سرمایه، به موقعیتی اشاره دارد که وضعیت بازار در حالت نرمال نبوده و ممکن است قیمت قبل از رسیدن به Target Profit( هدف تریدر) بازگردد. در این حالت معمولا تریدر های حرفه ای با هدف جلوگیری از باختن کل سرمایه، اصل پول خود را از معامله خارج کرده و تنها سود آن را وارد معامله می کنند که به این عمل Save Profit می گویند.
Risk Free: ریسک آزاد، به قرار دادن حد ضرر( Stop Loss) در نقطه ورود گفته می شود. در واقع زمانی که شما استاپ لاس ر ابه نقطه ورود معامله وارد می کنید حد ضررتان صفر احستساب می شود. این تکنیک ریسک معامله را کاهش می دهد و خطرات یک معامله را مدیریت می کند.

استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق

استراتژی معاملاتی موفق

تبدیل‌ شدن به یک معامله‌گر موفق هدف همه سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام می‌دهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایه‌گذاری دیگر همان‌طور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و می‌تواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟

استراتژی معاملاتی چیست؟

استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایه‌گذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی شرح نقطه ورود به معامله معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایه‌گذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیب‌شان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایه‌گذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روش‌های تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده می‌شود. با استفاده از این روش‌ها سرمایه‌گذار می‌تواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکت‌ها و … تصمیم بگیرد.

بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر

همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معامله‌گر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسک‌پذیری معامله‌گر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصی‌ترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامه‌ای که برای شخص معامله‌گر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسک‌های بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری، خرید صندوق‌های سرمایه‌گذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.

چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟

یک معامله‌گر حرفه‌ای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیین‌شده‌ای دارد و هر رفتار غیر قابل ‌پیش‌بینی آن را مدیریت می‌کند. به زبان ساده می‌توان گفت استراتژی‌های معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معامله‌گر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معامله‌گر از طریق آن به خرید و فروش سهام می‌پردازد.

یک معامله‌گر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیت‌های معامله‌گر نظم می‌دهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایه‌گذار جلوگیری کرده و به او کمک می‌کند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.

نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران

بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معامله‌گرانی می‌توانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث می‌شود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آن‌ها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمی‌توان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایه‌گذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روش‌های سرمایه‌گذاری غیر مستقیم استفاده کنند.

انواع استراتژی‌های معاملاتی

استراتژی‌های معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که می‌توان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقه‌ای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایه‌گذار طراحی می‌شود.

اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی می‌توان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی می‌شوند. البته هیچ کدام از استراتژی‌های معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که می‌تواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایج‌ترین استراتژی‌های معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت می‌گیرد را شرح داده‌ایم.

  1. معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیت‌های خرید در همان روز بسته می‌شوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفه‌ای یا بازارسازان انجام می‌شود.
  2. معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آن‌ها با روش‌های دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده می‌شود.
  3. معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معامله‌گران نوسان‌گیر وارد بازی می‌شوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش می‌کنند.
  4. معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژی‌هایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده می‌کنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی می‌شوند.

در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود می‌توانید در سایت کدال مشاهده کنید.

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق

مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به ‌صورت زیر است:

۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای

تفاوت میان سرمایه‌گذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایه‌گذار است. برای موفقیت در معامله‌گری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر می‌گذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفه‌ای ساخت. به‌ کارگیری عوامل روان‌ شناختی می‌تواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.

۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی

یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایه‌گذار برای سرمایه‌گذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبک‌های معاملاتی می‌شود. برخی از سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند در بازه‌های زمانی کوتاه ‌مدت، برخی بازه زمانی میان ‌مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین می‌بایست سرمایه‌گذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به ‌عنوان ‌مثال اگر معامله در بازار بورس به ‌عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمی‌تواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگ‌تر تعیین کند. از آنجایی ‌که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایه‌گذاران مشخص‌تر می‌شود.

۳/ توانایی یافتن شاخص‌های مناسب جهت شناسایی یک روند

توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایه‌گذاران تنها با به‌ کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه می‌توان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به‌ عنوان ‌مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقف‌ها بالاتر و کف‌ها بالاتر و در روند نزولی سقف‌ها پایین‌تر و کف‌ها پایین‌تر می‌شود.

به ‌طور کلی دیدگاه سرمایه‌گذاران مبنی بر این‌ که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکل‌گیری معاملات موفق‌تری در بازار می‌شود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.

۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم

تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به‌ عنوان‌ مثال یک تحلیل‌گر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش می‌کند. این تحلیل‌گر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را می‌خرد.

به نظر می‌رسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. هم‌چنین برای تعیین قیمت فروش هم می‌توان از مقاومت‌های استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عده‌ای از سرمایه‌گذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پله‌ای و عده‌ای هم از تکنیک تریل کردن استفاده می‌کنند.

۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر

این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدوده‌ای از قیمت گفته می‌شود که سرمایه‌گذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می‌دهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیش‌بینی می‌کند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیش‌بینی‌های معامله‌گر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معامله‌گر برای خروج از سهم پیش‌بینی کرده را حد ضرر می‌گویند. با تعیین میزان ریسک سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به ‌صورت مکتوب تعیین کرده باشد.

۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن

در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرم‌های تحلیلی، نرم‌افزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به ‌واسطه آن می‌توان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که می‌توان به عقب برگشته و یک‌بار شمع را در یک‌زمان حرکت داد. هنگامی‌که نمودار به سمت یک شمع در یک‌ زمان حرکت می‌کند، می‌توان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصل‌شده از آن را مشاهده کرد.

۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی

پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایه‌گذاری که سیستم معاملاتی پیچیده‌تری دارد موفق نمی‌شود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.

سخن آخر

تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایه‌گذار به ‌عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایه‌گذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایه‌گذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه می‌شود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.