معرفی سبک های مختلف الیوتی امواج الیوت Elliott wave
الیوت “نظریه امواج الیوت” را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمت ها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت کاملا منظم است بلکه از ساختار خاصی که با طبیعت نیز هماهنگی و هارمونی کامل دارد ، پیروی می کند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیش بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار به صورت مرتب تکرار می شدند انجام داد.
الیوت بر این باور بود که هر عرصه ای که در آن جنب و جوش و فعالیت مردم زیاد باشد ، حرکت ها بر اساس قاعده ای طبیعی که او آن را نظریه موج ، برگرفته از حرکت امواج دریا ، می خواند ، انجام می شود و البته پر واضح است که بزرگترین نمود چنین بالا و پایین شدنی ، بازار سرمایه است.
الیوت به مدد هوش و نبوغ شگفت انگیزش ، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه ای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت های بازار مالی آن دوران تا سال ۱۹۴۰ را توجیه می کرد.
در آن سال ها هنگامی که سرمایه گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال ۱۹۲۹ را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند ، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش بینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیش بینی های او تحقق یافته است.
هر قدر در شرایط غیر قابل پیش بینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی ، جنگ های بزرگ ، بازسازی های پس از جنگ و شکوفایی های اقتصادی بیشتر تامل می کنیم ، بهتر درک می کنیم که نظریه امواج الیوت کاملا متناسب با واقعیت های زندگی است. این مهم سبب ایجاد اطمینان بیشتر به این اصل انکار ناپذیر می شود.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز ، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند ، مورد توجه وال استریت قرار گرفت . طی دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ( پس از مرگ الیوت ) ، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت . پس از مرگ الیوت ، تقریبا این کار از جمله ی نخستین کارهای عمده ای بود که انجام شد.
سبک پرکتر:
رابرت پرکتر دست نوشته های الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است.
پس از الیوت و همکارش بولتون تقریبا می توان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پرکتر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و به روز رسانی می باشد تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.
الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علی الخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از این رو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران ، به پیچیدگی های بازار افزوده می شد و کار با تئوری امواج الیوت سخت تر می نمود. پرکتر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس ، کانال کشی ، تناوب ، جنبه های ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت ، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی ، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.
در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پرکتر ارائه کرد ، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریبا همه ی آن ها را در قالب “راهنما” منتشر کرد.
یک از ضعف های بزرگ پرکتر همین امر بود چرا که عملا “راهنما” ها قوانین الزام آور نبودند که بتوانند در تصمیم گیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند ، الگوها به ایده آل های پرکتر نزدیک می شدند و اگر نبودند عملا مشکلی در الگوها و شمارش های الیوتی ایجاد نمی شد. همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
نکته ای که جالب از ست بدانید رابرت فارغ التحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را بوسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد. فراگیری تئوری موجی الیوت بدلیل پیش بینی های حیرت آور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.
از اساتید دیگری که عملا دنبال روی پرکتر بود و توانست توسعه ی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزام آور در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقه ی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگو های مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنباله روی رابرت بوده اند.
چند قاعده در الیوت سبک گلن نیلی:
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغه ی دنیای الیوت در سال ۱۹۸۰ شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات به منظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوت های ریزبینانه آنها انجام شد. در نهایت این تحقیقات در سال ۱۹۸۷ تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis (فراچارت: این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت ترجمه ناصر دادگستر منشتر شده) .
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعف های روش های قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد.سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام می دهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته می شود و به نئوویو شهرت دارد.
حین مطالعه این سبک ، به چند قاعده در الیوت سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزه ی تحلیل بازارها نیست. آنچه در این سبک معرفی شده ، اولین رویکرد گام به گام درباره تئوری موجی الیوت می باشد که تا کنون به رشته ی تحریر در آمده است. هیچ جنبه ای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جرئیات کاملا شرح داده شده است به طوری که هر جمله ای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول ۳۷ سال گذشته توانست با پیش بینی های بی نظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیش بینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدوده ی ۱۹۰۰ دلار به محدوده ی ۱۰۰۰ دلار می باشد که در مخیله ی بهترین تحلیل گران جهان نمی گنجید و خیلی ها ۵ سال قبل او را در نشریات خود “دیوانه” نامیدند.
به تفاوت های عمده ی سبک نیلی با سایر سبک های الیوتی می توان به صورت خلاصه اشاره کرد :
●تعاریف مبهم تک موج در نمودارهای میله ای (یا کندل استیکی) را با ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا مرتفع کرد.
●تدوین قوانین اضافه ای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در “راهنما”ها.
●تدوین قوانین ساختاری به منظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاروش.
●تدوین قوانین دقیق و کاملا کاربردی درجه به منظور ترکیب الگوها.
●تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد.
●تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوه ی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی.
●ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفا ریاضی وار در بازار.
در مورد گلن نیلی و ویژگی های این سبک منحصر به فرد ساعت ها می توان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم ، زمان بر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تاکید داشته است و نمی توان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
سبک ماینر:
سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص بخود استفاده نمیکند (فراچارت: قیمت، الگو، زمان) بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده میکند.
برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معامله گری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار به جز قیمت از بارزترین ویژگیهای سبک ماینراست.
بیشترین تمرکز ایشان بر داشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج .او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده میکند. به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده ال کمک کند میتواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از وِیژگیهای سبک معاملاتی ماینر است.
سبک ایان کوپسی:
اصول موجی الیوت بهطور گستردهای توسط معامله گران جهت پیشبینی چرخههای بازارها مورد استفاده قرار میگیرد ؛ اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف میکند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic Elliott wave چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح میدهد و نشان میدهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلی ها اجازه میدهد تا پیشبینی معاملاتی دقیقتری داشته باشیم).
ایان کوپسی بیان میدارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبتهای ریاضی مشترکی هستند که بخشهای مختلف ساختار موجی را به هم پیوند میدهند. وی نمونههای عملی باارزشی برای توضیح یافتههای خود ارائه کرده است. «ایان کوپسی» نشان میدهد که امواج درواقع چگونه توسعه مییابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سالها ترویج نمودهاند را رد میکند. وی از روشهای خود با این دلیل که امواج باید دارای نسبتهای مشترک متداول باشند دفاع میکند و کمک میکند تا خواننده نسخۀ تعدیلشده اصول موجی را با درک و دقت بیشتری به کار ببرد.
ایان کوپسی عقیده دارد که یک اشتباه اساسی در اصول موجی محبوب الیوت وجود دارد و بیان میدارد روش تعدیلیاش بهوسیلۀ آزمونوخطا این اشتباهات را رفع نموده است تا تحلیل دقیقتری ارائه شود.هماهنگی در امواج الیوت باید توسط افرادی موردمطالعه قرار بگیرد که به اصول موجی الیوت ایماندارند و در آن به سطح مهارت یا استادی رسیدهاند.
تئوری امواج الیوت، تحلیل بازار فارکس به کمک امواج الیوت
امواج الیوت یکی روشهای تحلیل تکنیکال در بازار فارکس است. در 10 سال گذشته ترید در بازار فارکس محبوبیت زیادی پیدا کرده است و بسیاری به آن به عنوان یک سرگرمی و شغل پر درآمد نگاه میکنند. بسیاری از فعالان این بازار تریدرهای روزانه هستند که سعی میکنند با استفاده از ابزارهای تکنیکال به درک درستی از حرکات بازار دست یابند. در این قسمت از فارکس 365 قصد داریم به طور کامل به امواج الیوت، تاریخچه و نحوه پیادهسازی آن بپردازیم.
تاریخچه امواج الیوت
در دهه 1930 بود که مردی به نام رالف نلسون الیوت متوجه شد که بازارهای سهام به جای رفتارهای ناگهانی و غیر قابل پیش بینی از چرخههای تکراری پیروی میکنند که با استفاده از اعداد فیبوناتچی قابل اندازهگیری هستند. این چرخهها به طور مستقیم با روانشناسی غالب توده ها و سرمایه گذاران مرتبط هستند. نلسون الیوت این اطلاعات را با مطالعه سیستماتیک بازارهای سهام و شاخص ها شامل نمودارهای سالانه، ماهانه، هفتگی، ساعتی و نیم ساعته در یک بازه 75 ساله از بازار سهام به دست آورد.
منتقدان تئوری امواج الیوت معتقدند که این نظریه با تئوری بازار کارا که از سال 2008 مطرح شده در تناقض است.
سرمایه گذارانی که در بازارهای مالی کار میکنند به طور گسترده امیدها و نگرانیهای مشابهی دارند و این به معنی است که آنها اغلب به عنوان گلهای به رویدادهای خبری اقتصادی واکنش نشان میدهند.
جزئیات تئوری امواج الیوت
نظریه الیوت شامل امواج است. هر موج بخشی از یک فراکتال است. الیوت معتقد بود روند در بازار مالی بر اساس روانشناسی افراد حاضر در بازار است و نوسانات در حالات روحی معامله گران میتواند این امواج را در بازار ایجاد کند. این نظریه مشابه با نظریه داو است زیرا پایه چند قاعده در الیوت هر دو روش بر اساس Waves است.
کارشناسان این روش هنگام تحلیل با این سبک با دشواریهای زیادی روبه رو بودهاند. به این دلیل که این سبک تقریباً ذهنی است و برای پیدا کردن الگوهای آن محاسبات خاصی وجود ندارد پس اگر قصد یادگیری آن را دارید وقت زیادی صرف کنید و موارد را با جزئیات یاد بگیرید و همه آن ها را بر روی بازار بک تست بگیرید.
این نظریه از دو موج تشکیل شده است موج انگیزشی (Motive Wave) و موج اصلاحی (Corrective Wave). در موج انگیزشی که موج اصلی (Large Trend) در نظر گرفته میشود و خودش جزئی از یک موج بزرگتر است 5 ریز موج وجود چند قاعده در الیوت دارد که 3 موج در جهت روند و 2 موج در خلاف جهت اصلی است. موج اصلاحی نیز از سه Wave کوچکتر ساخته شده است، 2 موج در جهت اصلاح و 1 موج بر خلاف آن خواهد بود.
قاعده بازارهای مالی این است که هر چه بالا برود روزی پایین میآید و تغییرات قیمتی که ناشی از تغییر در ذهنیت بازار است به انگیزشها و اصلاح تقسیمبندی میشود.
فراکتال (Fractal) چیست؟
فراکتال یک الگوی بیپایان است که بارها و بارها تکرار میشود. این Fractal ها یک الگوی ریاضی هستند که بینهایت تکرار میشوند. نلسون الیوت آنها را در بازار پیدا کرد و معتقد بود به کمک آنها میتوان رفتار قیمت را پیش بینی کرد.
درجه امواج الیوت
درجه بندی امواج بر اساس تایم فریم انجام میشود که عبارتند از:
هر گروه از امواج داخل مجموعهای بزرگتر قرار گرفته است که به عنوان رویکرد فراکتالی شناسایی میشود. به طور کلی الیوت روند را بر اساس بزرگی به 9 درجه تقسیمبندی میکند. این تقسیمبندی بر اساس دورههای 200 ساله تا دورههای چند ساعته تقسیم است.
آیا تئوری امواج الیوت دقیق است؟
به عنوان یک نظریه امواج الیوت در میان تریدرهای بازار هم به شدت پذیرفته شده است و هم به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. در حالی که بسیاری از معامله گران تحلیل خود را بر اساس این امواج قرار میدهند گروه دیگر کاملا با آن مخالف هستند.
لازم به ذکر است که این فقط یک نظریه است و کارایی آن ثابت نشده است. پس نمیتوان آن را به تنهایی مبنایی برای خرید و فروش قرار داد.
از طرفی نباید انتظار داشته باشیم روش های کلاسیک در دنیای پیچیده امروز دوام داشته باشند. این تکنیک فقط روند کلی بازار را به ما نشان میدهد و نمیتوان از آن برای تعیین نقطه ورود و خروج استفاده کرد.
قوانین Elliott waves
به طور کلی در این سبک تحلیل اگر هر یک از قوانین نقض شود، ساختار یک موج جنبشی نخواهد بود.
- موج دوم نمیتواند بیشتر از 100 درصد از موج اول را بازیابی کند.
- نباید در بین امواج یک، سه و پنج، موج سوم کوتاهترین باشد.
- در هیچ زمانی موج چهارم نمیتواند فراتر از موج سوم باشد.
شما با درک Elliott Wave میتوانید به درک بهتری از بازار دست یابید. بهترین روش برای یادگیری این سبک افتتاح حساب و تست کردن آموخته هایتان است. درست است که استفاده از این اسیلاتور آسان نیست اما میتوان به عنوان یک شاخص ثانویه یا ابزاری برای گرفتن تائید باشد.
مقدمه ای بر تئوری امواج الیوت
امواج الیوت چیست؟ و چرا این روش بعد از 100 سال هنوز طرففداران زیادی دارد؟ برای پاسخ به این سوالات اجازه بدید مقدمه ای از امواج الیوت ارائه نماییم. آر.ان. الیوت بنیانگذار نظریه امواج الیوت یک کارمند خزانه داری آمریکا بود. او که زندگی معمولی داشت. در کنار کار اصلی خود در بازار سهام آمریکا نیز سرمایه گذاری می کرد. زمانی که وی نظریه داو را مطالعه نمود به تحلیل تکنیکال علاقمند شد. و در این مسیر پا نهاد. الیوت دو سال از عمر خود را در خانه و در بستر بیماری بسر می برد. عده ای معتقد بدلیل زیان هایی که در آن سالها در بورس کرده بود دچار بیماری شده بود. اما در همان دوران او خیلی سخت به بررسی نمودارهای سهم می پردازد.
سرانجام وی “نظریه امواج الیوت” را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. در واقع تلاشهای الیوت در این راه از سال 1934 شروع شد. در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز ، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند. و مورد توجه وال استریت قرار گرفت. تا بالاخره در سال 1946 یعنی دو سال قبل از مرگش نظریه خود را در کتاب خود منتشر نمود، نام کتاب وی “قانون طبیعت-راز هستی” نام داشت.
او با بررسی قیمت ها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت کاملا منظم است . بلکه از ساختار خاصی که با طبیعت نیز هماهنگی و هارمونی کامل دارد، پیروی می کند. با این کشف او چند قاعده در الیوت توانست مکانیزمی برای پیش بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار به صورت مرتب تکرار می شدند انجام داد.
باور الیوت
الیوت بر این باور بود که هر عرصه ای که در آن جنب و جوش و فعالیت مردم زیاد باشد. حرکت ها بر اساس قاعده ای طبیعی که او آن را نظریه موج ، برگرفته از حرکت امواج دریا می خواند، انجام می شود. و البته پر واضح است که بزرگترین نمود چنین بالا و پایین شدنی، بازار سرمایه است.
الیوت به لطف هوش و نبوغ شگفت انگیزش ، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه ای از اصول و قوانینی تدوین کند. که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت های بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیه می کرد. در آن سال ها هنگامی که سرمایه گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند ، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش بینی کرد. و امروز شاهدیم اکثر پیش بینی های او تحقق یافته است.
هر قدر در شرایط غیر قابل پیش بینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی، جنگ های بزرگ، بازسازی های پس از جنگ و شکوفایی های اقتصادی بیشتر تامل می کنیم ، بهتر درک می کنیم که نظریه امواج الیوت کاملا متناسب با واقعیت های زندگی است. این مهم سبب ایجاد اطمینان بیشتر به این اصل انکار ناپذیر می شود.
نظریه الیوت بعد ازمرگ وی در سال 1948 به دست فراموشی سپرده شد. 5 سال بعد از مرگش یعنی در 1953 توسط همیلتون بولتون با چاپ کتاب “Elliot wave supplement” یا “نظریه تکمیلی موج الیوت” ، از افتادن این کشف بزرگ به دست فراموشی جلوگیری نمود.
پس وی هم اساتید بیشماری مثل رابرت پرکتر، رابرت بالان، گلن نیلی، رابرت ماینر و غیره بر روی این روش تحلیلی شگفت انگیز کار کردند. و مواردی زیادی به این تئوری اضافه نمودند. جهت آشنایی با سبک های مختلف امواج الیوت می توانید این مقاله را مطالعه نمایید.
قاعده کلی امواج الیوت
الیوت بیان کرد بازارها همواره و برای همیشه در یک حهت حرکت نمی کنند. بلکه بعد از هر حرکت تند و شارپی بازار نیاز به یک استراحت و برگشت قیمتی دارد. دقیقا مثل انسانی که از کوه بالا می رود. پس از هر صعودی خستگی چیره شده و نیاز به استراحت احساس می شود. و معمولا زمان استراحت چند برابر زمان صعود می باشد.
بر همین مبنا الیوت رفتار بازارها را به دو بخش کلی حرکات شتابدار و حرکات تصحیحی تقسیم بندی کرد.
امواج شتابدار:
این الگوها در جهت روند اصلی بازار می باشند. و حرکاتی شارپ و روند دار می باشند. هر الگوی شتابدار از پنج ریز موج تشکیل می شود. که شامل 3 موج جنبشی و 2 موج اصلاحی است. در واقع فاز سوده بازار در این قسمت می باشد. و اندیکاتورهای دنبال کننده روند مثل Moving Average ها در این قسمت بخوبی عمل می کنند. الگوهای شتابدار دارای سه قانون اصلی هستند.
- موج 2 نمی تواند کل موج 1 را برگشت کند.
- موج 3 نمی تواند کوچکترین موج بین امواج شتابدار باشد.
- موج 4 نمی تواند وارد حریم موج 1 شود.
امواج تصحیحی:
این الگوها در خلاف جهت روند اصلی بازار می باشند. و حرکاتی نوسانی و زمانبر می باشند. الگوی تصحیحی نیز شامل سه ریز موج است. که دو موج آن جنبشی و یک موج آن آصلاحی می باشد. این بخش از بازار پیچیده ترین بخش بازار می باشد. و صرفا نوسانگیری در این بخش امکان پذیر است. در این فاز اندیکاتورهای اشباع خرید و اشباع فروش مثل RSI قابل استفاده می باشد.
درجه امواج:
همچنین الیوت نشان داد که امواج دارای رفتار فرکتالی هستند. و به درجات مختلف تقسیم بندی کرد.اما در همه درجات شکل کلی الگو و دو فاز شتابدار و اصلاحی ثابت باقی می ماند. و همان قوانین کاملا صادق است. در واقع با به هم پیوستن الگوهای شتابدار و تصحیحی، الگوهای بزرگتری ایجاد می شود که همان شرایط و قوانین را دارند و فقط زمان و قیمت بیشتری صرف می کنند. لذا الیوت امواج را مطابق جدول زیر درجه بندی کرد.
امیدوارم مقاله “امقدمه ای بر امواج الیوت” برای شما مفید بوده باشد. قطعا مطالب تئوری امواج الیوت گسترده چند قاعده در الیوت و محدود به این مطالب نمی باشد. لذا در این مقاله صرفا سعی شد مقدمه ای از امواج الیوت جهت آشنایی شما عزیزان مطرح گردد.
علاقمندان می توانند جهت اطلاعات تکمیلی از کتاب ها و منابع داخل سایت بهره ببرند.
برای دریافت مطالب جدید می توانید در کانال تلگرام یا پیج اینستاگرام شیراز نئوویو ما را همراهی نمایید.
رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت
رالف نلسون الیوت، حسابدار و مؤلف آمریکایی که تحقیقات بسیاری بر روی مبدأ امواج در چارت قیمت انجام داد. شناسایی نوسانات امواج در چارت قیمت، گونهای از علم تحلیل تکنیکال است. که توسط وی به نام نظریه امواج الیوت بنا نهاده شده است. که درنهایت متخصصان بازارهای مالی و سرمایه آن را بهعنوان امواج الیوت میشناسند. وی در شهر مارس ویل ایالت کانزاس به دنیا آمد. وی دو کتاب غیر مرتبط با دنیای سرمایه که نتیجه فعالیتهای حرفهای او بود. (مدیریت کافهتریا و اتاق چای و آینده آمریکای لاتین) را نیز به رشته تحریر درآورده است. در نیمه اول قرن بیستم آقای الیوت «نظریه امواج الیوت» را به بازار سرمایه معرفی نمود. بررسی قیمتها در نمودار آنها او را متوجه این ساخت که نهتنها این تغییرات بهصورت منظم اتفاق میافتد. بلکه از ساختاری خاص که با طبیعت هماهنگی دارد پیروی میکند. او توانست با این دریافت از حرکات چارت قیمت، مکانیسمی برای پیشبینی حرکتهای قیمت در بازار بورس به وجود آورد.
امواج الیوت در رفتار سهامداران، معامله گران و حرکات قیمتی در بازارهای مالی تشخیص داده میشود. او معاملهگرانی را که تلاش میکنند از بازارهای مالی سود به دست آورند را ” سوار بر امواج ” تفسیر میکند. او اعتقاد داشت برخلاف تصور عموم که بازارهای سهام، رفتارهای تصادفی و پرآشوبی دارند، در حقیقت در قالب الگوهای موجی تکرارشونده و فراکتال قابلمشاهده هستند. رالف الیوت بر این باور بود که هرجایی که در آن فعالیت و جنبوجوش مردم زیاد باشد، رفتار و حرکات بر اساس قاعده و نظمی طبیعی و برگرفته از امواج دریا انجام میشود که وی آن را بهعنوان نظریه موج ارائه داده است.
هوش و نبوغ شگفتانگیز رالف الیوت در بررسی نمودارهای صنایع داوجونز به مدد او آمد تا بتواند مجموعهای از قوانین را تدوین کند. که کلیه حرکتهای بازارهای مالی آن زمان را تا سال ۱۹۴۰ توجیه میکند. سرمایهگذاران در آن سالها معتقد بودند. محال است شاخص داوجونز سقف سال ۱۹۲۹ را بشکند. اما الیوت بازار صعودی پرقدرتی را برای چند دهه پیشبینی کرد. و امروزه شاهد پیشبینیهای تحقق یافته زیادی از وی هستیم. با تأمل بیشتر در اتفاقهای غیرقابلپیشبینی از قبیل رکودهای اقتصادی، جنگهای بزرگ، بازسازیهای پس از جنگ و … بهتر درک میکنیم. که نظریه امواج الیوت کاملاً متناسب با واقعیتهای زندگی است.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کالینز، در مجله فایننشال ورلد طی مقالاتی منتشر گردید. که موردتوجه وال استریت قرار گرفت. پس مرگ الیوت در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ این همیلتون بولتون بود که کارهای وی را پیش برد. تا اینکه در سال ۱۹۶۰ کتاب اصل امواج الیوت را نوشت. و تقریباً این کار از نخستین کارهای عمدهای بود که پس از مرگ الیوت انجام گردید.
نظریه امواج الیوت و مبنای آن
رالف الیوت پس از بازنشستگی اجباری به دلیل بیماری بر آن شد تا اوقات خالی خود را با چیزی پرکرده و سرگرم شود. بدینجهت مشغول بررسی نمودارهای قیمتی در سن ۷۵ سالگی گردید. نمودارهای سالیانه، ماهانه، هفتگی، روزانه، نمودارهای مختلف خودساخته ساعتی و ۳۰ دقیقهای را در چندین شاخص مختلف مورد بررسی قرارداد. در سال ۱۹۳۵ به پیشبینی کمنظیری از کف بازار (Market Bottom) ادامه داد که به شهرت رسید. و از آن زمان به بعد مرجع اقدامات هزاران معاملهگر، مدیر سبد گردانی و سرمایهگذاران خصوصی گردید. در نظریه امواج الیوت، قوانین حاکم بر چگونگی شناسایی، پیشبینی و سرمایهگذاری بر اساس الگوهای موجی توسط وی توضیح دادهشده است. مقالات، کتابها و نامهها را که در شاهکاری توسط آر.ان.الیوت (R.N.Elliots Masterworke) جمعآوری و در سال ۱۹۹۴ به چاپ رسیدند.
نظریه موج الیوت توسط رالف نلسون الیوت در دهه ۳۰ میلادی ابداع شد. ازنظر الیوت، الگوها قطعیتی برای آینده حرکت بازار و قیمتها نیستند. بلکه در تحلیل احتمالات آینده بازار کمک مینماید. معاملهگران نیز ممکن است از بررسی ساختار امواج الیوت تفسیرهای مختلفی داشته و هم اینکه میتوان در ارتباط با سایر تحلیلهای تکنیکال و اندیکاتورها برای شناسایی فرصتهای خاص استفاده شوند. یکی از بزرگترین شرکتهای مستقل در تحلیل مالی و پیشبینی بازار در جهان Elliot Wave International است. که تحلیلهایش را بر اساس مدل الیوت انجام میدهد.
چرایی نظریه امواج چیست؟
به عقیده نظریه امواج الیوت، جهت قیمت در بازار مالی از روانشناسی اغلب سرمایهگذاران نشاءت میگیرد. او این موضوع را دریافته بود که تغییرات ذهنی و روانشناسی عموم در بازارهای مالی اغلب با الگوهای تکرارشونده و یکسان فراکتالی خود را نشان میدهد. فراکتالها ساختارهای ریاضی هستند که خود را پیوسته تکرار میکنند. و با بزرگتر کردن آنها باز همان ساختار اولیه به دست میآید. الیوت متوجه شد که الگوهای قیمتی نیز در نمودارها دارای ساختار فراکتالی هستند. سپس تحقیقات خود را روی الگوهای تکرارشونده این ساختارها متمرکز نمود. که میتوان آنها را بهعنوان یک اندیکاتور برای پیشبینی بازار مورداستفاده قرارداد.
تاریخچه و نوع تفکر شکل گیری این سبک تحلیل
الیوت تمام تلاش خود را در جهت گسترش راهنما های این اصول و قواعد و کاربردی کردن آنها ، در بازارهای مالی انجام داد . در کارهای اولیه ، هیچ موج ناشناخته ای وجود نداشت ، هیچ قاعده ای نبود و هیچگونه توجهی به اعداد فیبوناچی ( قیمتی یا زمانی ) و نسبت های آنها نمیشد.
الیوت در یک دوره کوتاه ده ساله ، از اواخر دهه 1920 تا نیمه دوم دهه 1930 ، تئوری خود را گسترش داد. در سال 1938 ، اولین پروژه و رساله الیوت تحت نام اصول امواج “The Wave Principle” توسط چارلز کالینز چند قاعده در الیوت منتشر شد و در همان سال ها الیوت متصدی آن شد که یک سری از مقالات خود درباره امواج را در مجله جهان اقتصاد ” Financial World ” به چاپ رساند.
هیچ موج ناشناخته ای هیچ اصلاح پیچیده ای وجود نداشت و تنها سری های سه و پنج موجی ملکه ذهن ها بودند . گهگاه به ندرت موج چهار در محدوده موج یک معامله می شد ، گاهاً موج سوم کوتاهترین موج پیشرو واقع می شدند. شکل و فرم امواج بسیار مهمتر از هر قاعده ای بود ، روندها و فرآیندها به هیچ عنوان انکار نمی شدند
از سال 1938 تا 1948 ، الیوت نوشته های آموزشی و پیش بینی خود را چند قاعده در الیوت در کتاب R,N Elliot’s Market Letters که توسط رابرت پریچر ویرایش شده است منتشر کرد. در این نوشته ها یک چیز آشکار و بدیعی وجود دارد و آن اینکه الیوت احساس میکرده است که باید بازار را در هر زمان و موقعیتی با تئوری خود توجیه کند ، او یک انطباق بین گذشته بازار و تئوری خود به وجود آورده بود.
الیوت با هیچ اصلاحی شمارش خود را تغییر نمیداد در اینجا بود که الیوت شروع به تفسیر و تشریح اعداد سری فیبوناچی کرد . زمانی که او رابطه بین اعداد و نسبت ها را با برخی فعالیت های قیمتی و زمانی بازار اثبات می کرد ، این وضعیت از فعالیت بازار مسلماً تنها توسط الیوت مطالعه و تحقیق نشده بود ، بعد از یک مطالعه کلی بر روی این نظریه و بررسی خلاصه ای از نسبت ها ، اعداد و هندسه فیبوناچی متحیر و هیجان زده از کشف ” اسرار عالم” و قانون عظیم طبیعت شد.
کشفیات جناب نلسون : کاربرد عملی اصول امواج الیوت دارای نقاط ضعف و قوت در تصمیم گیری برای معامله و سرمایه گذاری است. الیوت قانون بازار را با قواعد معتبر بیان نکرد ، الیوت تشخیص داد که فرم و چگونگی فرایند دوره ای ، بسیار با نظم و قاعده مند دنبال میشود و اجازه حدس زدن آینده رفتارهای جمعی را با درصد موفقیت بالایی به ما می دهد همچنین تشخیص داد که بازار یک تقارن نسبی معتبر و استوار با نسبت طلایی 1.618 ( Golden Mean ) دارد
وقتی که الیوت در سال 1948 چشم از جهان فرو بست ، فهم و کاربرد این شکل از اصول و نسبت ها در حد ذهن آن زمان قرار داشت ، با گذشت زمان مطالبی در مورد الیوت نوشته شده که با مطالب خود جناب الیوت فاصله زیادی دارد.
نکته کلیدی: به یاد داشته باشید هیچ گاه علم به صورت ایستا و ساکن نبوده است ، هیچ گاه کلمه انتهایی برای یک مطلب وجود نخواهد داشت. پس چگونه می توانیم بگوییم که اصول الیوت در طول این سالیان تکمیل نشده و آنچه که ما میبینیم همانی است که در ذهن الیوت وجود داشته است؟ تئوری الیوت پایه اساسی تحلیل الگوها ( Pattern ) در یک بازار و تجارت ( منبع تشریح ساختار و موقعیت بازار ) را برای ما فراهم می کند پس تردید نکنید و در بازارها جستجو کنید تا سودآور بودن و ضرورت آن را دریابید.
اهداف این سبک معاملاتی
الگوهای تئوری امواج الیوت در بسیاری از مواقع موقعیت یک بازار را که در یک روند هستیم و یا یک روند اصلاحی برای ما پدیدار می کند و همچنین اینکه چه فرایندی برای کامل شدن آن وجود دارد.
داشتن یک دید و تصویر از روند موجود در بازار ( پیشرو و اصلاحی) و احتمال آغاز فعالیت بعدی آن قبل از به اتمام رسیدن موقعیت فعلی ، یک نشانه طلایی از سمت بازار به یک معامله گر ( اصطلاحاً Trader ) است که چه زمانی و در چه قیمتی اقدام به معامله ( خرید و فروش ) کند پس یکی از مزیت ها و فاکتورهای بسیار مهم تحلیل امواج الیوت ، آشکار کردن شرایط بازار است.
نکته کلیدی: اگر یک بازار ( یک دارایی مثل جفت ارز یورو به دلار آمریکا ) به صورت واضح و آشکاری مشخص نبود ، آن بازار یقیناً یکی از قواعد و راهنما ها را مورد نقص قرار خواهد داد که باعث می شود آن بازار غیر قابل پیش بینی باشد.
یک معامله گر “تریدر” امکان دارد که تصور و عقیده ای واضح داشته باشد که بازار فرصتی به وی داده تا یک معامله و سرمایه گذاری موفق داشته باشد در چنین وضعیتی شمارش های پشت سر هم ، از اطمینان کافی برخوردار نیست ، پس یک معامله گر باید بپذیرد که وقتی موقعیت جاری بازار به صورت واضحی مشخص نیست ، نبایست به دلیل دارا بودن شمارش از بازار ، جهت و روندی به بازار تحمیل کند بلکه در چنین وضعیتی ، دوری از بازار تنها صلاح یک معامله گر می باشد.
هدف تئوری امواج الیوت این هست که به سطحی برسیم تا بتوانیم روندهای بازار را تشخیص دهیم و به وسیله آن یک عقیده و سناریویی با احتمال بالا درباره موقعیت حال حاضر بازار و اتفاقاتی که در آینده ، این عقاید و سناریو ها را نقض یا تایید میکند داشته باشیم
داشتن اطلاعات و آگاهی مناسب از وضعیت و موقعیت الگوهای بازار به معامله گران و سرمایه گذاران این کمک را می کند که به سرعت و دقت با توجه به الگوی موجود ، وضعیت یک روند یا یک حرکت خلاف روند را تعیین کنند و یا اینکه با توجه به الگو ها و سیگنال های صادر شده اتمام یک روند یا حرکت مخالف روند را تشخیص دهند.
سخن پایانی: بر روی پایه ها و مبناها متمرکز شوید ، فرا بگیرید که موارد روشن و واضح را تشخیص دهید و در مواقعی که موقعیت ها را واضح و آشکار نمی بینید ، هوشیار و آگاه باشید . پس بیشتر توجه خود را معطوف کنید به اینکه چه فعالیت های مشخصی از بازار ، موقعیت الگوهای تشخیص داده شده را نقض یا تایید می کنند و یاد خود بسپارید که هدف از تحلیل تکنیکال پویا ، تشخیص موقعیتی است که کمترین ریسک و کمترین درگیری سرمایه را به همراه داشته باشد ، نه شکل دادن به یک عقیده که باید تمام زمان ها ، تمام موقعیت های بازار را تحلیل کنیم و نظر خود را به بازار تحمیل کنیم.
دیدگاه شما