10 قانونی که باید در مسیر معامله گری رعایت کنیم
هر معامله گری در ابتدای ورود خودش به بازار کافی است برای موفقیت عبارت ” چگونه استراتژی خود را برنامه ریزی کنیم؟” را در موتورهای جستوجو سرچ کند.با اینکار آنها به نقطه نظرات معامله گران بزرگی برخورد میکنند و کافی است برنامه آنها را دنبال کند.
با اینحال یک معامله گر در ابتدای ورودش به بازار فقط به دنبال راه های چگونه سود کردن میباشد و همین امر میتواند آنها را وارد ریسک های جدی بکند، سود کردن در بازار اهمیتی ندارد، بلکه سود کردن با یک برنامه مداوم برای معامله گر باید دارای اهمیت باشد.
این مطلب در سال 2015 توسط خانم جین فولگر منتشر شده و یکی از جامع ترین پلنر هایی میباشد که در عین سادگی بیان یک معامله گر تازه کار برای برنامه ریزی به آن نیاز دارد.
قانون اول: همیشه به پلن و برنامه خود وادار باشید.
برنامه معاملاتی مجموعه ای از قوانینی است که معیارهای ورود ، خروج و معامله را برای هر خرید/فروشی مشخص می کند.
با فناوری های امروز بسیار راحت میتوانیم استراتژی و برنامه خود را در گذشته امتحان کنیم (بک تست) و بعد از آزمون و خطاهای فراوان هنگامی که به یک استراتژی استیبل میرسیم شوع به امتحان کردن آن میکنیم.
نکته اصلی این است که به برنامه پایبند باشید. انجام معاملات خارج از برنامه معاملاتی ، حتی اگر برنده به نظر برسند ، استراتژی ضعیفی محسوب می شود.
قانون دوم:این یک تجارت است،پس مانند تاجران با آن برخورد کنید.
به بازار های مالی باید به عنوان یک تجارت نگاه کرد! نه یک شغل کارمندی و نه یک سرگرمی
اگر به عنوان سرگرمی نگاه شود هیچوقت تعهدی مبنی بر یادگیری در شما به وجود نمیآید و اگر به عنوان یک شغل به آن نگاه کنید مایوس خواهید شد،چونکه درآمد ثابتی در این بازار وجود ندارد،شما گاها ماهی ضرر میکنید و ماه بعد سه برابر سود خواهید کرد،معنای تجارت این است و روحیات کارمندی در این بازار به جایی نخواهد رسید.
معاملهگری یک تجارت است و شامل هزینه ها ، زیان ها ، مالیات ها ، عدم اطمینان ، استرس و ریسک می شود. شما به عنوان یک معامله گر در اصل صاحب یک بیزنس کوچک هستید و باید برای به حداکثر رساندن پتانسیل کسب و کار خود تحقیق فراوانی انجام بدهید.
قانون سوم:از فناوری ها به نفع خود استفاده کنید.
همیشه اینطور تصور بکنید که طرف مقابلی که با شما معامله میکند یک شرکت بزرگ و یا یک معامله گر قدیمی میباشد که از تمام فناوری ها به نفع خود استفاده میکند.
با نصب اپلیکیشن های خبری و تحلیلی و نرم افزاهایی که در پیدا کردن مومنتوم بازار به شما کمک میکند میتوانید درصد خطای خود را تا حد فراوانی کاهش نظم در معامله گری بدهید.
از استفاده فناوری در معاملات خود دریغ نکنید.
قانون چهارم:از سرمایه خود محافظت کنید.
بسیار مهم میباشد که سرمایه اولیه خود را از دست ندهید،این پول احتمالا پس انداز سالهای عمر شما میباشد،از دست دادن آن و تلاش برای احیا میتواند شما را با ریسک های جدی روبرو بکند.
توجه به این نکته ضروری است که محافظت از سرمایه مترادف با تجربه نکردن یک معامله ضررده نیست. همه معامله گران در معاملات خود ضرر دیده اند. حفاظت از سرمایه مستلزم عدم پذیرش ریسک های غیر ضروری و انجام هر کاری است که می توانید برای حفظ تجارت خود انجام دهید.از ریسک های غیرضروری پرهیزکنید.
قانون پنجم: شاگرد و تحصیل کرده بازار باشید.
همیشه در بازار به دنبال یادگیری اتفاقات و نکات جدید باشید، بازارهای مالی یک بازار پویا هستند که آموزش های گذشته ممکن است در زمان حال فاقد اعتبار باشند.
مهم است که به خاطر داشته باشید که درک بازارها و همه پیچیدگی های آنها یک فرایند مستمر و مادام العمر است پس دست از یادگیری برندارید.
سیاست های جهانی ، رویدادهای خبری ، روندهای اقتصادی – حتی آب و هوا – همه بر بازارها تأثیر می گذارد. محیط بازار پویا است. هرچه معامله گران بازارهای گذشته و کنونی را بیشتر بفهمند ، آمادگی بیشتری برای مواجهه با آینده خواهند داشت.
قانون ششم:فقط آن مقداری که توانایی از دست دادنش را دارید به بازار وارد کنید.
هیچوقت از میزان توان خود در بازار بیشتر ریسک نکنید،این کار برای شما استرس به همراه میآورد و باعث میشود شما نتوانید بر بازار تمرکز کنید.
معامله گرانی را دیده ام که پول شهریه دانشگاه فرزند خود را وارد این بازار کرده اند و آن را از دست داده اند،بعد از اتفاق افتادن چنین ضرری، شما هیچوقت آرامش خاطر مورد نیاز را دیگر در بازار نخواهید داشت.
قانون هفتم:برنامه تجاری خود را توسعه بدهید.
ساختن یک استراتژی مستلزم یک زمان زیادی میباشد.
باور به دستگاه های چاپ پول بسیار ساده میباشد ولی آیا این روش های کلاهبرداری حقیقت دارد؟خیر
به سوددهی مستمر رسیدن حاصل سال ها تلاش شما میباشد پس در بازار صبور باشید و روش های خود را گسترش بدهید.
قانون هشتم:تحت هر شرایطی برای معاملات خود حد نظم در معامله گری ضرر قرار بدهید.
اگر شما درحال مطالعه این مقاله باشید پس احتمالا میدانید حد ضرر چیست، قرار دادن حد ضرر طبق استراتژی و مدیریت سرمایه یک امر ضروری است، نکته حائزاهمیت در این ماجرا این است که به آن پایبند باشید و اگر در ضرر وارد شدید حدضرر را عوض نکنید!
خیلی خوب یمشد اگر ما از تمامی معاملات خود با سود خارج میشدیم، ولی باید به این باور برسید که این امکان پذیر نمیباشد.
قانون نهم:باید بدانید کی دست از معامله کردن بکشید.
دو دلیل برای توقف معامله وجود دارد، 1-بی برنامگی 2-آشفتگی معامله گر
یک برنامه و استراتژی ضعیف میتواند شما را با ضررهای بیشتری مواجه بکند، تا جایی که میتوانید اگر وارد چنین شرایطی شدید دست از معامله کردن بکشید و استراتژی خود را بهینه کنید.
دومین مورد احساسات یک معامله گر میباشد، اگر شما خسته هستید یا چندین بار پشت سرهم وارد ضرر شده اید سعی کنید به خود استراحت داده و دست از معامله بکشید.روزهای آینده نیز برای شما و راه معامله گری وجود دارد،نگران نباشید.
قانون دهم: درمعاملهگری به واقع گرایی برسید.
در معامله گری تصویر های بزرگ برای خود نسازید، همه عناصر در این بازار دارای بالانس هستند،هنگامی که شما یک تصویر بزرگ از سود برای خود میسازید قبول کردن ضرر به یک امر سخت برای شما تبدیل میشود.
هنگامی نظم در معامله گری که یک معامله گر برد و باخت را به عنوان بخشی از تجارت قبول کرد ، احساسات تأثیر کمتری بر عملکرد معاملات خواهند داشت. این بدان معنا نیست که ما نمی توانیم از تجارت ثمربخش هیجان زده باشیم ، اما باید در نظر داشته باشیم که ضرر در معامله هرگز دور از دسترس نیست.
تعیین اهداف واقع بینانه بخش مهمی از چشم انداز معاملات است. کسب و کار شما باید در مدت زمان معقول بازده معقولی داشته باشد. اگر انتظار دارید که تا سه شنبه و فقط با یک روز کاری میلیونر شوید ، خود را برای شکست آماده می کنید.
نتیجه گیری:
درک اهمیت هر یک از این قوانین معاملاتی و نحوه همکاری آنها می تواند به یک معامله گر در ایجاد یک تجارت مناسب کمک کند.
معامله کردن کار سختی است و معامله گرانی که نظم و انضباط و پیروی از این قوانین را دارند می توانند شانس موفقیت خود را در عرصه ای بسیار رقابتی این بازار افزایش دهند.
همانطور که مشاهده کردید در این مقاله به ذکر چند نکته معاملهگری پرداختیم. چنانچه در رابطه با هر یک از بخشها و مراحل شرح داده شده در این مقاله نیاز به توضیحات بیشتری داشتید،میتوانید از طریق شمارههای موجود با کارشناسان واحد پشتیبانی اتاق تحلیل تماس حاصل کنید و از آنها راهنمایی دقیقتری بخواهید.
خلاصه کتاب معامله گر منضبط
این روزها در مورد سرمایه گذاری در بورس، رمز ارزها و دیگر بازارهای مالی و یادگیری نحوه سرمایه گذاری زیاد می شنویم. یکی از مسائلی که کمتر به آن پرداخته می شود، روانشناسی بازار و تاثیر گذاری احساسات و ذهنیت بر معامله گری است.
بهتر است بدانید، ۹۵ درصد معامله گران بازنده هستند، نه به این دلیل که نمیتوانند برنده شوند، بلکه به این دلیل که نمیتوانند احساسات خود را کنترل کنند.
مارک داگلاس در کتاب معامله گر منضبط نشان میدهد که چگونه مسائل ذهنی که به ما اجازه میدهند در جامعه به طور موثر عمل کنیم، اغلب به موانع روانی در معامله گری تبدیل میشوند.
کتاب معامله گر منضبط پس از بررسی نحوه ایجاد نگرشهای باختن، شما را برای “پاکسازی ذهنی کامل” از فرایندهای فکری ریشه دار آماده میکند. و سپس به خواننده نشان میدهد که چگونه نگرشها و رفتارهایی که از موانع روانی عبور میکنند و منجر به موفقیت میشوند را به کار گیرد و استفاده کند.
معامله گری موفق به چیزی بیشتر از دانش و مهارتهای ارتباطی نیاز دارد. برای مطالعه خلاصه کتاب معاملهگر منضبط با ما همراه باشید.
شناسنامه کتاب معامله گر منضبط
معرفی کتاب معامله گر منضبط
در کتاب معامله گر منضبط، مارک داگلاس توضیح میدهد که چطور تقریباً همه چیزهایی که داشته را به دلیل تصمیمات معاملاتی بد از دست داده است. این تجربه او را به بررسی دقیق خودش سوق داد و متوجه شد که احساسات، به ویژه ترس، او را به سمت بیاحتیاطی میکشانده است.
او در ادامه با توضیحی ساده و بسیار نافذ از نقش باورها و احساسات در معاملات مینویسد. داگلاس یک معامله گر است که با معامله گران صحبت میکند. او بر مبنای تجزیه و تحلیل و توصیههای خود عمل میکند.
گاهی اوقات، ممکن است سبک نوشتن او ناخوشایند، سست و حتی دست و پا گیر باشد. با این حال، این اشکالات مانع از انتقال اطلاعات مهم و مفید نمیشود. اگرچه کتاب معامله گر منضبط به طور خاص در مورد عوامل احساسی و روانی است که بر معاملات تأثیر میگذارد، اما خوانندگان احتمالاً متوجه میشوند که این تأثیرات در ابعاد دیگر زندگی آنها نیز وجود دارد .
معامله گر منضبط به شما کمک میکند تا با افراد معدودی آشنا شوید که یاد گرفته اند چگونه رفتار معاملاتی خود را کنترل کنند یعنی معدود معامله گران که به طور مداوم بیشترین درصد سود را از بازار کسب میکنند. این کتاب یک رویکرد سیستماتیک و گام به گام برای پیروزی شدن در هر روز، هر هفته و هر ماه را ایجاد می کند.
این کتاب به چهار بخش تقسیم شده است:
- مروری بر الزامات روانی محیط معاملات
- تعریفی از مشکلات و چالشهای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق
- بینشهای اساسی درباره اینکه چه رفتاری باید تغییر کند و چگونه چارچوبی را برای دستیابی به این هدف ایجاد کنیم
- چگونه مهارتهای معاملاتی خاصی را بر اساس چشم اندازی روشن و عینی در مورد عملکرد بازار توسعه دهیم
اگر می خواهید با سرمایه گذاری و بهترین روش های آن آشنا شوید، مطالعه مقاله زیر می تواند کمک زیادی به شما کند.
با اصول سرمایه گذاری و بهترین روش های آن آشنا شوید
اکثر ما به خوبی با اصول سرمایهگذاری آشنا نیستیم و نمیدانیم که باید از کجا شروع کرد و به کجا رسید. اگر شما هم درباره این فعالیت اقتصادی سوالات زیادی دارید،این مقاله می تواند به شما کمک کند.
خلاصه کتاب معامله گر منضبط
اکثر معامله گران جدید نمیدانند که عادات و اعتقادات آنها، که در دنیای خارج به آنها کمکهای زیادی کرده است، هنگام معامله گری ممکن است به مانع تبدیل شوند.
معامله گری نیاز به نظم و انضباط بسیار بیشتری نسبت به سایر فعالیتها دارد. در بازارهای مالی شما رئیس خودتان هستید.
میتوانید به عنوان یک معامله گر تقریباً بی نهایت پول بدست آورید یا از دست بدهید، بنابراین باید مراقب باشید و نظم داشته باشید. زیرا بسیاری از افراد به دلیل عدم نظم و انضباط و کنترل احساسات خود متحمل ضررهای فاجعه باری میشوند.
اگرچه نمیتوانید بازار را کنترل کنید، اما میتوانید طرز فکر خود را در مورد آن کنترل کنید. خودکنترلی، مهار احساسات و انعطاف پذیری بخشی از بازار نیستند. آنها بخشی از شخصیت شما هستند. باید آنها را بیاموزید تا به ماهیت وجودی تان تبدیل شوند. میتوانید این کار را با آزمایش و خطا انجام دهید، اما این یک روند طولانی است و هیچ تضمینی برای موفقیت ندارد.
معامله گری برای اکثر مردم دشوار است زیرا آنها مهارت یا نظم لازم برای موفقیت در آن را ندارند. اگر میخواهید در بازار سهام موفق شوید، مهم این است که به جای ترس بر اهداف خود تمرکز کنید . باید بدانید که چه اطلاعاتی ضروری است و مهارتهای جدیدی را کسب کنید تا وقتی فرصت پیش آمد، بتوانید از آنها استفاده کنید.
در ادامه تعدادی از درس هایی که از کتاب معماله گر منضبط می توانید بیاموزید، مطرح می شوند.
فرصتهای بی نهایت برای به دست آوردن یا از دست دادن
معامله گری یک کسب و کار خطرناک است. میتوانید پول بدست آورید یا از دست بدهید، اما دشوار است بدانید دقیقاً در هر معامله چقدر برنده یا بازنده خواهید بود. این امر معامله را خطرناک تر از قمار میکند. زیرا قماربازها معمولاً تصور روشنی از شانس خود و آنچه میتوانند با هر شرط برنده یا از بازنده شوند، دارند.
عدم وجود محدودیت در معاملات به این معنی است که قیمتها میتوانند به طور نامحدود به بالا یا پایین روند و سود و زیان احتمالی شما را بیشتر و بیشتر کند. به همین دلیل باید در مورد خطرات ناشی از معامله گری هدفمند باشید تا در دام ثروتمند شدن به هر قیمتی نیفتید.
قیمتها همیشه در حال تغییر هستند
بازارهای مالی هرگز بسته نمیشوند. حتی وقتی بسته میشوند، مردم همچنان به این فکر میکنند که در طول روز چه اتفاقی افتاده و فردا چگونه بر آنها تأثیر خواهد گذاشت.
برندگان از حرص و طمع غرق میشوند و بازندگان امیدوار به یک چرخش در روند بازار هستند. بنابراین هر دو در حالیکه بازار بسته است، برای حرکت بعدی خود برنامه ریزی میکنند.
به یاد داشته باشید که تنها در صورتی میتوانید پول خود را از دست بدهید که برایتان مهم نباشد، در غیر این صورت احساسات بر قضاوت تان در مورد اینکه آیا شما اصلا باید سهام بخرید یا خیر، تاثیر بسیار منفی خواهند گذاشت.
ذهن بر تصمیم گیری تان تأثیر میگذارد
بدیهی است که ما در یک جهان زندگی میکنیم، که میلیاردها شکل دارد. ذهن ما حس جدیدی از واقعیت را ایجاد میکند که محیط درونی را شکل میدهد و سپر ذهنی در برابر هر گونه تهدید احتمالی ایجاد میکند.
فراموش نکنید که قرار نیست برده شوید، بلکه قرار است ارباب خانه باشید.
خاطرات میتوانند خطرناک باشند
اغلب، بر اساس برخی رویدادهای قبلی به نتیجه میرسیم. توصیه نمیشود بیش از حد به آنچه اتفاق افتاده است تکیه کنید. بهتر است از داراییهای جاری برای کنترل وضعیت استفاده کنید.
مراقب همه خطرات پنهان باشید زیرا ممکن است ضررهای مالی شدیدی ایجاد کنند.
هیچ کس مسئول شکستها و موفقیتهای شما نیست
این شما هستید که مسئول طراحی استراتژی ای هستید که بر اساس آن در بازار فعالیت خواهید کرد.
اطمینان حاصل کنید که برای گسترش دانش خود سرمایه گذاری میکنید، اما هرگز در تصمیم گیری نهایی از شهود خود غافل نشوید.
اگر میخواهید بازار را بشناسید، ابتدا باید خودتان را بشناسید
کسانی که در نهایت زنده میمانند، “باهوش ترین” یا “قوی ترین” معامله گران نیستند. بلکه معامله گرانی با سازگارترین ذهن هستند.
ما عادت داریم محیط بیرونی را متناسب با خواستههای خود تغییر دهیم، اما وقتی که در محیط بازار کار میکنیم این امکان وجود ندارد. از آنجا که هیچ کنترلی بر محیط بیرونی نداریم، باید خودمان را تغییر دهیم و خود را متناسب با آن توسعه دهیم.
بخش هایی از متن کتاب معامله گر منضبط
- بسیاری از آنچه در محیط بیرون تجربه میکنیم از درون مان شکل میگیرد.
- به محض این که بدانید معامله گران در مورد آینده چه اعتقادی دارند، پیش بینی آنچه در آینده تحت شرایط و موقعیت های خاص انجام میدهند، برای تان چندان دشوار نخواهد بود.
- از دست دادن تمام داراییهای ام، یک تجربه کامل برای تغییر زندگی بود. تجربه ای که به من چیزهای زیادی در مورد ماهیت ترس و تاثیرات ناتوان کننده ای که بر توانایی افراد برای معاملهگری موثر دارد، آموخت.
- علاوه بر این، کشف کردم که چارچوب ذهنی من طوری طراحی شده است که به هر قیمتی از ضرر جلوگیری کنم و در تلاشهای ناامیدانه ام برای انجام این کار، در واقع شکستهای بیشتری را ایجاد میکردم.
- تنها تعداد کمی معامله گر وجود دارد که به این نتیجه رسیده اند که خودشان به تنهایی مسئول نتیجه اقدامات خود هستند. تعداد کسانی که پیامدهای روانشناختی این درک را پذیرفته اند و میدانند در مورد آن باید چه کاری انجام بدهند، بسیار کمتر هستند.
- صرف نظر از این که هر یک از ما چقدر سعی میکنیم آنچه را که در حال رخ دادن است از دیگران پنهان کنیم، بدیهی است که نمیتوانیم نتایج را از خودمان پنهان کنیم. اگر رفتار بازار برای شما مرموز به نظر میرسد، به این دلیل است که رفتار خودتان مرموز و غیرقابل مدیریت است. واقعاً نمیتوانید تعیین کنید که بازار در آینده چه کاری خواهد کرد وقتی که حتی نمیدانید خودتان در آینده، صرف نظر از چیزی که درک میکنید یا میخواهید، چه کاری انجام خواهید داد.
- هنگامیکه تا حدی کنترل خود را بدست میآورید، میتوانید ببینید چگونه معامله گران دیگر بر آنچه که برای آنها اتفاق میافتد، مانند چمن، که همگی تحت تأثیر باد غالب خم میشوند و زیر پا له میشوند، کنترلی ندارند. تا زمانی که خودتان دیگر چمن نباشید و از ذهنیت گروهی به فراتر تکامل پیدا کنید، نمیتوانید این را ببینید.
- در محیط بازار شما باید قوانین بازی را تعیین کنید و سپس نظم و انضباطی را برای رعایت این قوانین در نظر بگیرید، حتی اگر بازار به گونه ای حرکت کند که دائما شما را وسوسه کند تا باور کنید این بار نیازی به پیروی از قوانین تان ندارید.
- بازار به طور طبیعی شما را به صورت لحظه به لحظه با آنچه در درون تان است، روبرو میکند. آنچه در درون تان وجود دارد میتواند اعتماد به نفس یا ترس، درک فرصت یا از دست دادن آن، محدودیت یا حرص غیرقابل کنترل، عینیت یا توهم باشد. بازار فقط این شرایط روانی را منعکس میکند. آنها را ایجاد نمیکند.
- در صورت انکار وجود اطلاعات محیطی که سطح پیشرفت یا گسترش تان را به وضوح نشان میدهد، نمیتوانید رشد کنید. همچنین وقتی در مورد ماهیت محیط و خودتان دچار توهم هستید، نمیتوانید نظم در معامله گری مهارتهای موثری کسب کنید.
- اگر نقطه شروع واقعی خود را به رسمیت نشناسید، نمیتوانید گام مناسب بعدی را در توسعه مهارتهایی که قصد یادگیری آنها را دارید، بردارید.
- سالهاست که بسیاری از افراد جامعه دانشگاهی معتقد بودند که بازارها تصادفی عمل میکنند. این یک مثال کامل از عدم درک عمومیآنها از طبیعت انسان است. وقتی منطق ترسهای آنها را درک میکنید، میبینید مردم به صورت کاملاً منطقی نسبت به قیمت عمل میکنند.
- تغییر محیط ذهنی مان برای مطابقت با تغییرات مداوم خارجی که در محیط فیزیکی رخ میدهد، خودکار نیست. اطلاعات ذخیره شده در محیط ذهنی ما در مورد ماهیت محیط فیزیکی میتواند برای سالها یا یک عمر بدون تغییر باقی بماند، صرف نظر از اینکه چقدر قدیمی، بی فایده و یا حتی مضر باشد.
- هیچ یک از ما دوست نداریم آنچه را که ضعف خود میدانیم تصدیق کنیم. با این حال، این دقیقاً همان چیزی است که باید انجام دهیم تا بتوانیم به جایی فراتر از آنها رشد کنیم.
صاحب نظران راجع به کتاب «معامله گر منضبط » چه میگویند؟
کتاب معامله گر منضبط، یکی از اولین کتابهایی که به ماهیت روانشناختی نحوه تفکر معامله گران موفق پرداخته است. داگلاس به معامله گران کمک میکند تا ترس ضرر کردن را با ذهنیت برنده شدن خنثی کنند و از طریق یکرویکرد سیستماتیک به ایجاد، القاء و حفظ طرز فکر یک معامله گر موفق کمک میکند. – خانه ی انتشارات جهانی
معامله گر منضبط، یک اثر پیشگامانه است که در سال ۱۹۹۰ منتشر شده است و در آن به بررسی این موضوع پرداخته میشود که چرا اکثر معامله گران نمیتوانند حقوق صاحبان سهام خود را به طور مداوم افزایش دهند، و خواننده را به نتیجه گیری عملی برای تغییر هرگونه طرز فکر محدود کننده ای میرساند. -لری پساورنتو
معرفی نویسنده کتاب معامله گر منضبط
مارک داگلاس یک معامله گر متخصص است که با سفر به سراسر جهان تجربه زیادی کسب کرده است. مارک در سال ۱۹۸۲ آموزش و مربیگری معامله گران را آغاز کرده است و با توسعه برنامههای سمینار به آموزش روانشناسی در معاملات تجاری در صنعت سرمایه گذاری و همچنین معامله گران به صورت فردی ادامه داده است.
او در سمینارهایش سراسر جهان و همچنین ایالات متحده نظم در معامله گری سخنران مکرری انجام داده است و به معامله گران میآموزد که چگونه به طور مداوم موفق شوند.
اولین کتاب مارک داگلاس “معامله گر منضبط” است که اولین کتابی میباشد که وجود مولفههای مهم در رویکرد ذهنی اکثر معامله گران در ایجاد و حفظ منحنی افزایش ارزش سهام را آشکار می کند. پس از موفقیت جهانی آن کتاب، همراه پائولا تی این سفر منحصر به فرد را با کتاب “معامله گری در منطقه”، همچنین یکی دیگر از پرفروش ترین کتابهای این حوزه در سراسر جهان یعنی “معامله گر کامل” و موارد دیگر ادامه میدهند.
اگر به خواندن کتاب هایی در این حوزه علاقه مند هستید، می توانید با دانلود اپلیکیشن ذهن، مجموعه ای از برترین کتای های جهان را در کمترین زمان مطالعه نمایید.
۲۱ پاراگراف برتر کتاب معاملهگر منضبط از مارک داگلاس
همه معامله گران (چه برنده و چه بازنده)، تجربیات مشابهی دارند. قصد داریم به خلاصهای از کتاب معامله گر منضبط، اثر مارک داگلاس بپردازیم. اکثر معامله گران حرفهای کتابهای مارک داگلاس را به عنوان راهنمای ورود به بازار نمیدانند. بلکه کتابهایی میدانند که مطالعه آنها برای هر معاملهگری که خواهان موفقیت و کسب سود در بازارهای مالی است ضروری است. داگلاس در کتاب معامله گر منضبط و همچنین سایر کتابهایش به صراحت بیان میکند که موفقیت در تجارت ۸۰ درصد روانی و تنها ۲۰ درصد به روش های معامله گری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد. در این مقاله که توسط تیم محتوای کالج تی بورس تهیه گردیده، ۲۱ پاراگراف برتر از کتاب معامله گر منضبط را برگزیدهایم. به طور خلاصه مراحل لازم برای بدست آوردن موفقیت در محیط بازارهای مالی را بیان کردهایم. با ما همراه باشید…
تجربه مشترک همه معامله گران
هر دو گروه بههرحال در نقطهای از حرفه معاملهگری خود، تشویش، اضطراب، ناکامی و نظم در معامله گری درد روانی ناشی از شکست را تجربه کردهاند. آن عدهی کوچک از معاملهگرانی که موفق به عبور از این مرحله و گردآوری ثروت شدهاند، کسانی بودهاند که عاقبت خود را برای شناخت موانع پیچیدهی روانشناختی در حیطهی معاملهگری و غلبه بر این موانع بهزحمت انداختهاند. البته این کار حتی برای بهترین و باهوشترین آنها، چندین سال به طول انجامیده است.
اندیشیدن و کسب آمادگی، لازمه دوام در بازار بورس
معاملهگرانی که وقت صرف میکنند تا بیندیشند و آمادگی کسب کنند در بازار دوام خواهند آورد. و احتمالاً کامیاب خواهند شد. تنها عدهی معدودی از معامله گران به این درک رسیدهاند که تنها خودشان مسئولیت کامل نتایج اعمال خود را بر عهده دارند. حتی تعداد کمتری از آنها، الزامات روانشناختی اینچنین درکی را پذیرفتهاند. و میدانند باید در قبال آنها چهکار کنند.
تعداد اندکی از معاملهگران صاحب سود میشوند!
علی رقم رشد عظیم خدمات در حوزه معاملهگری، یک واقعیت اجتنابناپذیر هنوز باقی است. کماکان تعداد اندکی از معامله گران کارآزموده، درصد بزرگی از سود را از بازار میگیرند. و هرساله معامله گرانی که علم پایینی دارند بازنده های بازار هستند.
سود یک معامله گر در مقابل ضرر صدها معامله گر دیگر در بورس
در معاملات آتی به ازای هر یک دلار که یک معاملهگر بهعنوان سود شناسایی میکند، یک معاملهگر دیگر باید متضرر شود. بهعبارتدیگر، آن سودی که آن عدهی اندک بهصورت مستمر از بازار کسب میکنند، مستقیماً از جیب صدها معاملهگر دیگری میآید که با فداکاری، آن عده قلیل را در موفقیتهای روزانهشان یاری میدهند!
موفقیت در گرو پیروی از فرصت ها
ازآنجا که سیستمهای معاملهگری تعریفی از فرصتها در خود دارند و طبق آنها پیشنهادهایی را ارائه میکنند، پیروی از پیشنهادهای آنها میتواند به پرورش یک سری از مهارتها منجر شود. اما باید دانست که این پیشنهادها، بیشتر جنبه راهنمایی برای یافتن یک مسیر مناسب را دارند. اما یک مهارت واقعی نهتنها مسیر را نشان میدهد، بلکه بهطور خودکار شروع به رهبری فرد در این مسیر هم میکند. یک الگوی فکری، سازمان دهندهی همهی مهارتهاست و تعیین میکند که کدام مهارت و در چه زمانی باید مورد استفاده قرار گیرد.
معامله گری کار آسانی نیست!
اعتقاد به اینکه معامله گری کار آسانی است. یکی از دلایل اصلی بروز این توقعات نابهجا و احتمالاً بزرگترین دلیلی است که چرا اغلب معامله گران قبل از فنا کردن سرمایه خود نمیتوانند حتی از مراحل اولیه رشد عبور کنند.
تله روانشناختی
شروع به معامله گری با این فرض که معامله گری کار آسانی است. یک تله روانشناختی است که تقریباً همه معامله گران را به دام میاندازد. اما فهمیدن دلیل آن کار سختی نیست. و در واقع به معیارهایی که شخص برای ارزیابی عملکرد خود و اندازهگیری میزان پاداش خود در نظر میگیرد برمیگردد. چهار فاکتور: زمان، کار، خبرگی و دستمزد در این معیارها نقش اساسی دارند.
شما قواعد بازی را تعیین کنید
برداشتی که از هر تغییر معین در قیمت دارید نتیجه باورهای شماست. بهعبارتدیگر، بهعنوان یک معامله گر مدام در حال ارزیابی گرانی ها، ارزانی قیمت ها بر مبنای عقاید خود در مقایسه با آینده هستید. چرا که این تنها راهی است که میتوانید با خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا (بازار نقدی سهام و آتی) و یا با فروش در قیمت بالاتر و سپس خرید در قیمت پایینتر (در بازار آتی) سود کسب کنید. تا مادامیکه قیمتها در نوسان هستند، میتوانید این بازی خرید و فروش را انجام دهید و سود کسب کنید. این موقعیت برای همه معامله گران دیگر بهطور یکسانی وجود دارد. و هر کس، نحوهی بازی خود را بر اساس اهداف، باورها، ادراک و قواعد خود خلق میکند. و شما هم همین کار را میکنید.
کسب سود بدون مهارت در بورس!
بدون شک این امکان وجود دارد شخص بدون داشتن مهارتهای مناسب بتواند در بازار پول دربیاورد. ولی بدون شک در ادامه دوباره همه آن را به بازار پس خواهد داد و مقداری هم از جیب، روی آن خواهد گذاشت که ماحصل آن چیزی جز همان زنجیرهی ناامیدی، درد، صدمات روانی و درنهایت ترس دائمی نخواهد بود.
عکسالعمل مناسب معامله گر در شرایط خاص
اگر نشان دادن عکسالعمل مناسب به شرایط خاص یک محیط (بدون آسیب زدن به خودتان)، فراتر از مهارتهای شماست. پس حتماً نیاز است تا قواعد و محدودیتهایی را ایجاد کنید تا وقتیکه کاملاً یاد نگرفتهاید. که چگونه به بهترین نحو حافظ منافع خود باشید، راهنمای شما باشند.
باورهای ذهنی معامله گر هنگام ورود با خروج کاملا متفاوت است!
در حین ورود به معامله، تمام باورهای ذهنی شما در مورد مسائلی چون فرصت در برابر تهدید، احساس جا ماندن از بقیه، نیاز به یکچیز مطمئن، اشتباه نکردن و از همه مهمتر امکان بردن سودهای کلان، دستبهکار میشوند. در حین خروج نیز تعاریف ذهنی شما از طمع، زیان، شکست و … نقشآفرین هستند. و ذهن شما درگیر این مسائل است. با توجه به این موارد و همچنین در نظر گرفتن پتانسیل سودهای کلان، بهراحتی میتوان درک کرد. که چرا برای اغلب معامله گران، ورود به معامله خیلی آسانتر از خروج از معامله است.
معامله گرانی که فرصت کسب سود را فراهم میکنند.
در بازار برخلاف محیط اجتماعی، مدارک دانشگاهی، شأن اجتماعی، میزان شهرت و حتی ضریب هوشی بالا، برای شما هیچ حقی ایجاد نمیکند. در اینجا فقط نیروی معاملهگرانی که اقدام به خرید یا فروش باعث حرکت قیمت ها میشود و حرکت قیمت ها موجب خلق فرصت ها میشوند. و فرصتها میتوانند سود ایجاد کنند و کسب سود، همه آن چیزی است که معامله گران به دنبال آن هستند.
معامله گری بدون حرص و طمع
یکی از فاکتور های موفقیت مستمر این است که هدفتان این باشد که یاد بگیرید که همیشه به بازار اجازه دهید تا به شما بگوید که احتمالا چه خواهد کرد. نه این که شما برای بازار وظیفه تعیین کنید. و همچنین اجازه دهید بازار تعیین کند که چه مقدار «کافی» است. اما مسلما وقتی سیستم اعتقادات شما در مورد مفاهیمی مانند ضرر، اشتباه، حرص (ترس ناشی از این باور که هیچ مبلغی کافی نیست.) و انتقام، کاملا مستقل از بازار عمل می کنند. این کار بسیار سخت است.
بازار به شما خواهد گفت در قدم بعدی چه خواهد کرد
هر چقدر بتوانید خود را از آثار منفی باورهایتان در مورد زیان، اشتباه کردن و انتقام گرفتن از بازار برهانید. به همان اندازه قادر خواهید بود تا به بازار اجازه دهید تا خودش به شما بگویید در قدم بعدی چه خواهد کرد. یک همبستگی مستقیم بین این دو موضوع وجود دارد. اما بیشتر افراد از این همبستگی آگاهی ندارند. و بازار را از یک منظر مخدوش نظاره میکنند.
قوانین کمتری برای خود ایجاد کنید
در یک محیط نامحدود، هر چقدر قوانین کمتری برای خود ایجاد کنید، کمتر جوابگوی خود خواهید بود. و راحتتر با نیروی جمعیت به اینسو و آنسو خواهید رفت و کنترل کمتری بر خود خواهید داشت.
نادانی محض
اگر ندانید در معاملات قبلی چه شد که سود کردید، واضح است که حالا نمیدانید چه کار کنید تا این بار بجای سود، زیان نصیبتان نشود.
معامله گری که کاملا به خود اعتماد دارد
به خاطر داشته باشید که بازار نمیتواند به معامله گری که کاملا به خود اعتماد دارد و میداند که در هر لحظه و تحت هر شرایطی، بهترین عکسالعمل را برای حفظ منافع خود نشان خواهد داد، کوچک ترین آسیبی برساند. اما قبل از آنکه افراد بتوانند چنین اعتمادی به خود بکنند باید بتوانند موانع روانی موجود بر سر راه خود را شناسایی و برطرف کنند.
یاد بگیرید با بازار حرکت کنید
در محیط معامله گری، تمام نتایج وابسته به تصمیمات شماست. و قدرت تغییر هیچ چیزی به جز ذهن خود را ندارید. تنها چیزی که برای خلق نتایج خوشایندتر در اختیار دارید داشتن ذهنی انعطاف پذیر است. باید یاد بگیرید که چگونه با بازار حرکت کنید و با آن هماهنگ باشید.
شاخص مهارت معامله گر
هر چقدر خوشبینپذیری را در ذهن خود تقویت کنید، متوجه خواهید شد که بازار سطح پیشرفت مهارت های شما را به خودتان انعکاس میدهد. اطلاعاتی را در اختیارتان می گذارد که نشان میدهند روی چه چیزهایی بیشتر باید کار کنید تا موفقیت بیشتری کسب کنید. در این صورت هر لحظه، به یک شاخص برای اندازهگیری مهارت های شما و نیز اندازهی حس ارزشمندی خودتان تبدیل میشود، که پایه محکمی برای یادگیری و بهبود است.
بدون ترس بهتر میتوان برنده شد.
برای موفقیت در بازار، باید باور کنیم که بدون ترس بهتر میتوان برنده شد. چرا که در این حالت بهتر میتوان شرایط را ارزیابی کرد. و انتخابهای بیشتری را درک نمود. کاری که باید انجام دهیم این است که ذهن خود را از هر چیزی که ممکن است تمرکز ما را محدود نماید یا از ورودی دستهی خاصی از اطلاعات به ذهن ما جلوگیری کند، رها کنیم.
معامله گری کار آسانی نیست!
معامله گر هایی که فعلا بر این باورند که «معامله گری کار آسانی است». کی متوجه می شوند که معامله گری آسان نیست؟ چه چیزی این باور نادرست آنها را به چالش خواهد کشید؟ مسلما دردورانی ناشی از نا امیدی، وقتی که ببینند توانایی رسیدن به اهدافشان را ندارند.
پایان اعتبار یک باور نادرست
وقتی اعتبار یک باور نادرست به چالش کشیده شود چه اتفاقی میافتد؟ دنیایی از اطلاعات جدید در برار چشمان ما ظاهر میشوند. که به ما یاد میدهند. چگونه با افزایش سطح ارتباط و درک خود از محیط معامله گری، تعامل بهتری با آن برقرار کنیم.
بهترین ترجمه کتاب معاملهگر منضبط
برای خرید کتابهای ترجمه شدهای که زبان مادری نویسنده آن با زبان رسمی و رایج کشور شما متفاوت است، توجه به شخص مترجم از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اگر شخص مترجم درک و دانش کافی درباره موضوع و مفهوم کتابی که، دست به ترجمه آن زده نداشته باشد؛ قطعا باعث نارضایتی خوانندگان از خواندن ترجمه آن کتاب یا برداشتهای اشتباه از اصل مطلبی که نویسنده به دنبال منتقل کردن آن بوده است، توسط مخاطبان میشود. کتاب معاملهگر منضبط که توسط معاملهگر پیشکسوت، آقای مارک داگلاس به رشته تحریر درآمده است، نیز توسط مترجمان مختلفی در داخل کشور ترجمه شده که در اینجا با توجه به نظرات مخاطبان از کیفیت هر یک از این ترجمهها، بهترین و بدترین ترجمهها را بیان میکنیم. کتاب معاملهگر منضبط با عناوین مشابهی مانند معاملهگر با نظم یا معاملهگر منظم به زبان فارسی، توسط مترجمانی از جمله احسان سپهریان، الهام بابایی، محسن جعفری، مهدیه مهدیان و فاطمه فراهانی ترجمه شده است. بنا به دیدگاه مخاطبان ترجمههای احسان سپهریان و الهام بابایی جزو بهترین ترجمههای کتاب معاملهگر منضبط هستند. این درحالی است که ترجمههای محسن جعفری، فاطمه فراهانی و مهدیه مهدیان سطح مطلوبی از رضایت خوانندگان را جلب نکردند و در گروه ترجمههای خوب کتاب معاملهگر منضبط قرار نمیگیرند.
نتیجه گیری:
هدف نویسنده از کتاب معامله گر منضبط، این است که به معامله گران بازارهای مالی بفهماند که چه مواردی برای موفق شدن در این بازار لازم دارند. خودشناسی، انضباط و بازنگری شخصیتی از موارد مهمی است که معامله گران باید از آن آگاه باشند. در واقع، میتوان گفت “انضباط” تفاوت میان یک معامله گر مبتدی و حرفهای است. برای منضبط شدن در معاملاتمان باید با سبک زندگی معامله گران بزرگ آشنا شویم. و از آنها در زندگی خود الگو بگیریم. از این جهت، کالج تی بورس با برگزاری دوره “سبک زندگی معامله گر” به شما در این راستا کمک میکند. اگر شما هم کتاب معامله گر منضبط را مطالعه کردهاید. نظرات خود را راجع به این کتاب با ما در میان بگذارید.
چرا روانشناسی معاملاتی مهم است؟
کنترل ترس و طمع کلید کسب درآمد در بازارهای مالی است
برای داشتن معاملات موفق در بازارهای مالی مهارتهای زیادی مورد نیاز است. این مهارتها شامل درک تاثیر اخبار اقتصادی و روندهای حرکتی قیمت است . اما هیچ یک از این مهارتها به اندازه طرز فکر معاملهگر مهم نیست.
احساسات، سریع فکر کردن، تصمیم گیری به موقع و اعمال نظم و انضباط، مؤلفههایی هستند که در روانشناسی معاملاتی به آنها اشاره خواهیم کرد.
دو احساس اصلی وجود دارد که معامله گر باید بتواند آنها را درک و کنترل کند: ترس و طمع.
تصمیمات فوری
معامله گران اغلب مجبورند سریع فکر کنند و تصمیمات به موقع بگیرند و در کوتاه مدت وضعیت یک جفت ارز یا کالا و یا سهام را بررسی کنند. برای انجام این کار، آنها نیاز به آرامش ذهنی خاصی دارند. آنها همچنین به نظم و انضباط نیاز دارند تا بتوانند به برنامه معاملاتی خود پایبند باشند و بدانند چه زمانی باید سود و یا زیان را متوقف کنند.
نکات کلیدی
- احساسات سرمایهگذار چنانچه کنترل نشوند اغلب عملکرد معامله گر را در بازار به سمتی هدایت میکنند که در تضاد با اصول بنیادی معامله گری صحیح است.
- سرمایه گذار موفق، ترس و طمع خود را نظم در معامله گری کنترل میکند، زیرا می داند این دو صفت انسانی، او را در تصمیم گیری و عملکرد هدایت میکنند.
- درک این موضوع میتواند نظم و انضباط و درک صحیح مورد نیاز برای استفاده از احساسات سایر معامله گران را در اختیار شما قرار دهد.
درک ترس
وقتی معاملهگران اخبار بدی درباره ارز یا سهامی خاص یا به طور کلی در مورد وضعیت اقتصادی تاثیر گذار بر آن نماد را دریافت میکنند، طبیعتاً میترسند. آنها ممکن است بیش از حد واکنش نشان داده و احساس کنند مجبور هستند داراییهای خود را نقد کرده و از ریسک کردن بیشتر خودداری کنند. اگر این کار را انجام دهند، ممکن است از ضررهای خاصی جلوگیری کنند، اما در عین حال ممکن است سودهای کلانی را نیز از دست بدهند و حرکت مبتنی بر ترس عدم قطعیت خارج از اصول معامله گری صحیح است که احتمال متضرر شدن از آن بیشتر از سود است.
معامله گران باید بدانند ترس چیست: ترس یک واکنش طبیعی به یک تهدید احساس شده است و در این مورد، ترس به خاطر تهدید سود بالقوه معامله گران و یا در ریسک قرار گرفتن اصل سرمایه آنهاست.
کمی و قابل اندازه گیری کردن ترس میتواند کمک کننده باشد. معاملهگران باید در نظر داشته باشند که از چه چیزی میترسند و چرا از آن میترسند. اما این تفکر باید قبل از خبر بد رخ دهد؛ نه زمانی که دیگر کار از کار گذشته است.
⚡️مهم: ترس و طمع دو احساس درونی هستند که باید کنترل شوند.
با پیشبینی کردن و تحلیل درست بازار، معاملهگران میتوانند رویدادها را درک کرده و به آنها واکنش منطقی نشان دهند و به این شکل از پاسخ احساسی خودداری کنند. هرچند این کار برای سلامت پرتفوی یک سرمایهگذار ضروری است اما درعمل اصلا کار آسانی نیست.
غلبه بر طمع
یک ضرب المثل قدیمی در وال استریت وجود دارد که میگوید «خوکها سلاخی میشوند.» این مثل برای معامله گران حریصی است که وقتی در یک معامله در حال سود هستند، در انتظار سود بیشتر موقعیت را نمیبندند، و دیر یا زود قیمت معکوس شده و آنها گرفتار خواهند شد.
غلبه بر طمع آسان نیست. غالباً بر اساس غریزه، انسانها به دنبال به دست آوردن بیشتر و بهتر هستند. یک معاملهگر باید یاد بگیرد که این غریزه را بشناسد و یک برنامه معاملاتی مبتنی بر تفکر منطقی را به جای پیروی از هوای و هوس و احساسات پیادهسازی کند.
تنظیم قوانین و استراتژی معاملاتی
یک معاملهگر باید از قبل قوانینی را ایجاد کند و اصولی برای خود در نظر بگیرد که در هنگام بروز بحران روانی از آنها پیروی کند. بنابراین دستورالعملهایی را بر اساس میزان تحمل ریسک خود برای زمان ورود به معامله و زمان خروج از آن تنظیم کنید. درعین حال پیشنهاد ما این است که برای هر معامله حد سود و حد ضرر تعیین کرده تا احساسات را در انجام معامله وارد نکنید.
علاوه بر این، ممکن است تصمیم بگیرید که از رویدادهای خاص اقتصادی مانند گزارشات مثبت یا منفی موثر بر قیمت، برای خرید یا فروش خود استفاده کنید. البته این موردی است که ما مطلقا به معامله گران کم تجربه توصیه نمی کنیم اما در چنین مواردی عاقلانه است که برای حداکثر مقداری که میخواهید در یک روز سود یا ضرر کنید، محدودیتهایی تعیین کنید. اگر به حد سود مورد نظر خود رسیدید موقعیت را ببندید و از انجام معامله بیشتر خودداری کنید و در مقابل اگر ضررهای شما به یک عدد از پیش تعیین شده رسید هم باز معامله را متوقف کرده و بند و بساط خود را جمع کنید.
فردا را از شما نگرفتهاند، صبور باشید و روز دیگری به انجام معامله بپردازید.
تحقیق و بررسی
معاملهگران باید در سهام و سیمبل مورد علاقه خود متخصص شوند. اخبار را دنبال کنید، از آموزشها استفاده کنید و در صورت امکان به سمینارها بروید و در کنفرانسها شرکت کنید.
تا حد امکان زمان بیشتری را به فرآیند تحقیق و بررسی سیمبل مورد علاقه تان برای معامله اختصاص دهید. این به معنای بررسی کامل چارت ها و نمودارها، استفاده از نظرات مشاوران کارگزار، خواندن مجلات و مقالات اقتصادی و هر کار دیگری است که شما را در تحلیل اقتصاد کلان یا تحلیل بخش یا صنعت مورد نظر یا اقتصاد کشوری که بیشترین تاثیر را بر آن سیمبل دارد متخصص تر و آگاه تر میکند.
وقتی روی یک یا چند سیمبل تمرکز میکنید میتوانید دید همه جانبه تری نسبت به آن پیدا کنیدو این افزایش دانش میتواند به شما در غلبه بر ترس و تصمیم گیریهای درست و مطمین کمک کند.
انعطاف پذیری
برای معاملهگران مهم است که انعطاف پذیر بمانند و هر از گاهی انعطاف پذیری خود را محک بزنند. به عنوان مثال، ممکن است استفاده از گزینههایی را برای کاهش ریسک در نظر بگیرید. یکی از بهترین راههایی که یک معاملهگر میتواند بیاموزد، آزمایش کردن (در حد منطق) است. این تجربه همچنین میتوانید به توانایی شما در کنترل هیجاناتتان و کاهش تأثیر احساسات در عملکرد کمک کند.
ارزیابی
در نهایت، معاملهگران باید به طور دورهای عملکرد خود را ارزیابی کنند. آنها علاوه بر بررسی سود و ضرر خود و برآیند حاصل از معاملات و پوزیشنها، باید آمادگی خود را برای معاملات واقعی، مواجهه با نوسانات شدید، میزان به روز بودن اطلاعاتشان از بازارها و چگونگی پیشرفتشان از نظر آموزش مستمر را بررسی کنند. این ارزیابی دورهای میتواند به معاملهگر کمک کرده تا اشتباهات خود را تصحیح کرده و با تغییر عادتهای بد معاملاتی میزان سود خود را افزایش دهد.
توصیه نهایی
قبل از شروع به خطر انداختن پول خود، معاملات را در یک محیط مجازی و دمو انجام دهید. استراتژیهای معاملاتی را در فضای آزمایشی تمرین کنید تا آگاهیهای لازم را به دست آورده و آماده ورود به بازار واقعی شوید.
تأثیر روانشناسی معامله گری بورس در سیستم معاملات
معاملات سودآور منسجم، تنها در سه مورد ساده خلاصه میشود. این سه مورد عبارتند از: روانشناسی معامله گری بورس ، سیستم معاملات و مدیریت ریسک و پول.
روانشناسی معامله گری بورس نیز از سه اصل بزرگ تشکیل شده است:
که در این بین روانشناسی معامله گری بورس دارای اولویت است، زیرا جهت اطمینان از تبعیت کردن از دو مورد دیگر ضروری است. در صورت عدم پیروی از آنها، یک سیستم خوب و قوانین مدیریت پول ارزش محدودی پیدا میکند.
وقتی که از روانشناسی معامله گری بورس پیروی میکنید میتوانید نظم، اطمینان و ثبات را داشته باشید و در نتیجه بیشترین بهره را از قوانین و سیستم معاملاتی خود میبرید.
دوام آوردن در سیستم معاملات برای مدت زمان طولانی، بدون داشتن اعتماد به سیستم تقریباً غیرممکن است. شاید یک معاملهگر بتواند با نظم و انضباط بر سیستم معاملاتی خود تمرکز یابد، و حتی ممکن است بتواند برای مدتی به آن پایبند باشد، اما اغلب با نخستین متضرر شدن این اعتماد از بین میرود.
زمانی که معاملهگر دچار ضرر و زیان میگردد، مخصوصاً آن دسته از معاملهگرانی که اعتماد چندانی به استراتژی معاملاتی خود ندارند، وسوسه انحراف از استراتژی بسیار قوی خواهد بود. وقوع ضرر در هر زمان دیگر، حتی در صورتی که این ضرر ناشی از انحراف از استراتژی باشد، میتواند سبب کاهشایمان به استراتژی گردد. معمولاً در این شرایط، احتمال ظهور تردیدها، ترس و اضطراب زیاد خواهد بود.
از این رو اگر یک معاملهگر با چنین وضعیتی مواجه شود، چه کاری بایستی جهت اجتناب از این وضعیت یا اصلاح آن انجام دهد؟
خیلی از روانشناسیهای بازار ناشی از انتظارات و واقعیات است. از این رو، هنگامی ناامیدی حاصل میشود که انتظارات توسط واقعیت برآورده نشوند. در صورتی که شخص از انتظارات خود آگاه نباشد، در آن حالت استرس و اضطراب آغاز میشود.
زمانی که فرد از انتظارات خود و آنچه که باید انجام دهد، آگاه است، اطمینان و اعتماد حاصل میشود. بدترین حالت وقتی است که نقطه مرجع اصلی، ضررهای دردناک اخیر باشد، و همچنین در مواردی که مسائل خیلی مبهم به نظر میآیند، اطمینان به آنها اندکی دشوار خواهد بود.
با توجه به اینکه، انجام معاملات میتواند فعالیتی توأم با ضرر و زیان باشد، از این رو بهترین راه برای ایجاد اطمینان این است که روشی جهت آگاهی از انتظارات خود از استراتژی معاملات داشته باشیم. راه تحقق این امر چیست؟
معاملهگر میتواند از طریق تجزیه و تحلیل استراتژی و بررسی معیارهای آن، به آنچه که واقعاً قابل انتظار بوده و همچنین چیزی که غیر ممکن است، دست یابد. معیارها میتوانند یک دید واقع بینانه و سنجیده شده از قابلیتها و محدودیتهای یک استراتژی را به نمایش بگذارند و به ویژه به بررسی تعداد معاملات زیان بخش در یک دوره سوددهی بپردازند.
مهمترین مزیت روانشناسی بازار که میتوان به آن اشاره نمود، این است که اعداد و ارقام حاصل از تجزیه و تحلیل، همه چیز را در چشماندازی جای میدهد که مانع از ایجاد استرس و تردید شده و برقراری نظم و انضباط را خیلی آسانتر میکند.
پس از دستیابی به این هدف، معاملهگر باید اقدام به پیگیری معیارهای خود نموده تا از ثبات و بهبود مستمر اطمینان حاصل کند. معمولاً وقتی که معاملهگران به تجزیه و تحلیل سیستم معاملات خود و ردیابی معیارهایشان عادت میکنند، پیشرفتهای بزرگی را در این زمینه تجربه خواهند کرد.
اعتماد، نظم و سازگاری را میتوان از جمله نتایج طبیعی این فعالیت دانست و اغلب شروع این کار، نقطه عطفی در مشاغل بسیاری از معاملهگران محسوب میگردد.
بنابراین به عنوان بخشی از روانشناسی معامله گری بورس، حیاتی و مهم است که به تجزیه و تحلیل صحیح معیارها بپردازیم، چرا که شبیهسازی تنها میتواند به میزان محدودی کمککننده باشد.
دیدگاه شما