آشنایی با الگوی کازیمودو


آشنایی با الگوی کازیمودو

🎯شرایط استفاده از خدمات وبسایت طلاچارت
.
لازم است تا تمامی کاربران از شرایط استفاده از خدمات وبسایت طلاچارت آگاه باشند. بنابراین نکات زیر را به دقت مطالعه کنید.

1️⃣ تمامی تحلیل‌های ارائه شده توسط وبسایت طلاچارت با استفاده از استراتژی معاملاتی شخصی ما بدست آمده و صرفا جهت آشنایی شما با قدرت علم تحلیل تکنیکال می‌باشند. البته تصمیم نهایی بر عهده شماست و ما هیچگونه مسئولیتی در قبال نتایج معاملات کاربران نخواهیم داشت.

2️⃣ مسئولیت تبلیغات موجود در وبسایت و کانال تلگرام طلاچارت برعهده صاحب تبلیغ خواهد بود و وبسایت طلاچارت هیچ تعهدی در قبال تبلیغات نخواهد داشت.

3️⃣ آدرس‌ رسانه‌های رسمی طلاچارت به شرح زیر می‌باشند و ما هیچ مسئولیتی در قبال مواردی که به نام طلاچارت بوده اما از طرف رسانه‌های زیر نباشند نخواهیم داشت.

گروه تلگرام طلاچارت: link group

نکته: به دلیل ماهیت جمعی و نظرات مختلف در گروه، طلاچارت مسئولیتی در قبال نظرات افراد حاضر در گروه نخواهد داشت.

شناسه تلگرام رسمی جهت برقراری ارتباط: @TalaChart

4️⃣ در حال حاضر قانون مشخصی در رابطه با خرید و فروش ارزهای دیجیتال در کشور ما تدوین نشده است. مواردی که در بخش "ارزهای دیجیتال" وبسایت طلاچارت مشاهده می‌کنید صرفا جنبه آموزشی داشته و پیشنهاد خرید یا فروش محسوب نمی‌شوند. بنابراین مسئولیت سود یا زیان برعهده شخص استفاده کننده خواهد بود.

نگاهی به شخصیت‌های رمان گوژپشت نوتردام

وقتی حرف از ادبیات کلاسیک می‌شود، هنرمند بزرگ برای یادآوری کم نیست. ادبیات داستانی در تمام رنگ و نژادها اسطوره‌های بزرگی را به جهان معرفی کرده ک هرکدام به نوبه‌ی خود امتیازی را به آن اضافه کرده‌اند. شاید بتوانیم بگوییم اگر کشوری به نام روسیه و نژادی به نام اسلاو وجود نداشت، رمان‌نویسی با چیزی که امروز از آن سراغ داریم زمین تا آسمان تفاوت می‌کرد! البته روسیه جایگاه خود را دارد و زبان‌های دیگری مثل المانی، فرانسوی، انگلیسی، ایتالیایی و… همگی میزبان بسیاری از شاهکارهای جاودانه و تکرارنشدنی در عرصه‌ی ادبیات و هنر بوده‌اند. در ادبیات اروپا سه شخصیت اصلی وجود دارند که پا را از قلمرو زبان و اقلیم خود بیرون گذاشته‌اند و در سطح جهانی، هنر را به مرحله‌ی جدیدی وارد کردند: یوهان ولفگانگ گوته از آلمان، ویلیام شکسپیر از بریتانیا و ویکتور هوگو از فرانسه. این سه شخصیت از بین ده‌ها نویسنده‌ی تکرارنشدنی، همیشه جزو منابعی هستند که شاهکارهای ادبی را رقم زده‌اند و کسی توانایی رد کردن هنر آن‌ها را ندارد. از این بین ویکتور هوگو سهم مهمی در شکل‌گیری و پرورش رمان‌نویسی و به‌خصوص سبک رمانتیسم داشت. آثار او با لحن و بیان خاصی همه‌چیز را توصیف می‌‎کند؛ شیوه‌ای که با زبان شاعرانه، سهل ممتنع بودن را به اوج رسانده است. سهل ممتنع به شیوه‌ای می‌گویند که خواندنش ساده و برای عموم قابل فهم است، و در عین حال آن‌قدر پیچیدگی‌های ساختاری در دل آن پنهان شده، که کسی قادر به تقلید از آن نیست. شاید برای ما فارسی‌زبان‌ها بهترین نمونه‌ی این سبک، سعدی بزرگ باشد. اشعار سعدی قرن‌هاست که در مکاتب و مدارس از مقاطع ابتدایی به بچه‌ها تدریس می‌شوند. این کار باعث می‌شود ساختار فاخر زبانی در ذهن بچه‌ها از همان کودکی شکل بگیرد و درک درستی از هنر شاعرانگی داشته باشند. در عین حال می‌بینیم که بعد از ۸ قرن، کسی توان نزدیک شدن به او را هم نداشته است؛ مگر شاعری مثل حافظ که سبک و ساختار به‌خصوص خود را دارد. پس برای نقد و بررسی اثری مثل «گوژپشت نُتردام» که به‌عنوان یکی از شاهکارهای سبک رمانتیسم شناخته می‌شود، نیاز به مقاله‌ای با حجم بالاست؛ و البته شخصی که در تحلیل و موشکافی آثار ادبی فرانسه و رمان‌های ویکتور هوگو، خبره باشد. در این مطلب من قصد دارم به نکاتی که در این اثر به‌کار رفته، چه از نظر فُرمی و چه از نظر محتوایی، اشاره‌ای داشته باشم.

شخصیت‌‌پردازی در قلب داستان

شاید برای کسی که اولین بار با آثار هوگو برخورد می‌کند، جذاب‌ترین نکته‌ی آن‌ها داستان شگفت‌انگیزش باشد. وقتی رمان بی‌نوایان را می‌خوانیم خودمان هم تعجّب می‌کنیم که چگونه شخصیت‌ها تا این اندازه شبیه به‌ هم‌اند؛ اما دقیقاً همین شباهت‌هاست که پیچش‌های داستانی را رقم می‌زند. چیزی که شخصیت‌پردازی را در رمان‌های هوگو تا این اندازه درخشان کرده، بیش از هرچیز تجربه‌گرایی نویسنده و خلق شخصیت از روی دیده‌ها و تجربیات است. این نکته‌ای‌ست که دقیقاً درباره‌ی سعدی هم صدق می‌کند؛ یک جهان‌گرد که بیش از سه دهه از زندگی‌اش را در سفر بود. ما تا زمانی که با یک چالش حقیقی مواجه نشویم، و تا زمانی که مجبور نباشیم خودمان از پس آن چالش بربیاییم، نمی‌توانیم ادعا کنیم در آن تجربه داریم. خب، ویکتور هوگو یک فعال اجتماعی و سیاسی بود که سال‌ها مبارزه کرد و حبس کشید! قطعاً این تجربه‌ها در خلق شخصیت‌هایی که همه مثل هم‌اند اما خوب و بدی از درونشان نشات می‌گیرند، مهم‌ترین نکته بوده‌ است.

اسمارلدا

در گوژپشت نتردام، اسمارلدا نماد پاکی و انسانیت است و همزمان، مظلوم‌ترین است. سختی‌هایی که او در طول داستان کشیده شباهت بسیاری به شرایط کوزت دارد؛ هردو در فقر بزرگ شده‌اند، هردو یتیم‌اند و به دنبال مادر خود می‌گردند، و هردو را خطر سوءاستفاده در هر لحظه تهدید می‌کند. سرنوشت شخصیت‌ها با غریزه‌‎ی بقا ارتباط مستقیم دارد و تصمیم‌هایی که ویکتور هوگو، سر بزنگاه در دامن آن‌ها می‌گذارد، حرف‌‌های زیادی درباره‌ی دیدگاه او به اخلاق و انسانیت دارد.

کازیمودو

شاید تعجب کنید که وقتی عنوان کتاب به کازیمودو اشاره دارد، چرا اسمارلدا را قبل از او بررسی کردیم؟! دلیل این مسئله این است که به‌نظرم این‌که کازیمودو شخصیت اول داستان است، در مفهومی که ویکتور هوگو از عشق ارائه می‌دهد، حل می‌شود. این گوژپشت بدشکل و ترسناک که در چشم همه یک هیولاست، توسط دختری که یک قدم با فرشته‌ها فاصله دارد، به جهان انسان‌ها دعوت می‌شود. کازیمودو تمام زندگی‌اش را در خدمت کلیسا بوده و کلود فرولو، حکم خاستگاهی را دارد که سرنوشت شوم کازیمودو از آن نشات گرفته؛ سرنوشتی که به دست‌های آشنایی با الگوی کازیمودو دختری تغییر می‌کند که به اندازه‌ی خود او تنهاست. اما فرولو از ابتدا یک شیطان نبوده است. این‌که کازیمودو در کلیسا پرورش یافته و وظیفه‌ی به صدا درآوردن ناقوس را دارد، در ابتدا نشان‌گر اخلاص فرولو نسبت به مسیحیت دارد؛ و نسبت به عرفانی که در طی سال‌ها عزلت و تنهایی به‌دست آورده است. کازیمودو هم از ابتدا یک هیولا نیست؛ سرنوشت به او جسم و چهره‌ی زشتی را تحمیل کرده و در طی سال‌ها تنهایی و عذاب، راهی به‌جز تبدیل شدن به چیزی که هست، نداشته. تنها کسی که کازیمودو از او محبت دیده، کلود است. او تصوّر دیگری از محبّت ندارد و پیش از این‌که عاشق اسمارلدا شود، «بهترین» برایش در همین تعریف می‌شده است با وارد شدن اسمارلدا به زندگی کازیمودو، معنای محبت و عشق برای او تغییر می‌کند. این عشق آن‌قدر قدرت‌مند است و کازیمودو آن‌قدر دل پاکی دارد، که تا فدا کردن جانش برای او پیش می‌رود و حاضر است به گذشته‌ای که با وجدانش در تضاد است، پشت‌پا بزند.

کلود فرولو

سومین شخص مهم داستان، کسی‌ست که نقش مهمی در تعریف و تفکیک خوب بد، در بطن داستان دارد. فرولو سال‌های زیادی را وقف علم و تذهیب نفس کرده و درپی کشف رازهای علم کیمیاگری‌ست. دقت هوگو در تفاوت کیمیا و جادو مثال‌زدنی‌ست؛ مرز بین این دو نامشخص است. فرولو خودش مشغول کیمیاگری‌ست اما در ابتدا می‌خواهد اسمارلدا را به‌ اتهام جادوگری به دار بکشد. در همین بخش از داستان، نویسنده به‌خوبی توانایی بالقوّه‌ی او برای تبدیل شدن به یک شیطان را نشان می‌دهد؛ کسی که خودش هم از نفس فراری‌ست و دل‌بستگی به اسمارلدا، به قیمت جانش و رستگاری‌اش تمام می‌شود. در داستان مشخص می‌شود او کسی‌ست که واژه‌ی NAKHT را روی دیوار کلیسا حک کرده بود؛ واژه‌ای که خود نویسنده در مقدّمه‌ی کتاب، از آن یاد می‌کند و آن را اولین جرقه‌‌ی نگارش رمان می‌داند. این واژه در زبان لاتین به معنای «سرنوشت» است؛ مفهومی که در یکی از بهترین نمونه‌های ادبی، در قالب چند شخصیت به نمایش کشیده می‌شود. سرنوشت در این داستان حرف اول را می‌زند؛ اما بازهم هوگو با چنان ریزبینی و تسلّطی گره‌ها را به‌هم وصل می‌کند و موقعیت‌ها را می‌سازد، که نمی‌توانیم تصمیم‌گیرنده بودن شخصیت‌ها را انکار کنیم. سرنوشت کلود دوری از خواهش‌های نفسانی بود و علاقه‌ی او به اسمارلدا از سر شهوت بود؛ و همین شهوت است که او را به تباهی می‌کشد.

فوبوس دو شاتوپر

این شخصیت هرچند به اندازه‌ی سه نقش اصلی داستان، کلیدی نیست، اما برای تکمیل شبکه‌ی وقایع الزمی‌ست. هوگو تمام شخصیت‌ها را از برداشت عینی و تفسیر خود از رفتارهای اجتماعی خلق کرده و فوبوس نیز، نقش کسی را دارد که قرار است فرشته‎ی داستان را اغوا کند. هوگو پرچم‌دار رمانتیسم است و این زمانی اثبات می‌شود که واقع‌گرایی را در رمان‌های او بررسی می‌کنیم. این سبک در تئوری به پررنگ کردن عواطف و شور درونی توجه دارد و اغراق (exaggerate) یکی از عناصر اصلی در آن است. اما ویکتور هوگو شش دهه از زندگی‌اش را صرف نوشتن کرده است! بنابراین چنان استادانه بزرگ‌نمایی می‌کند که تابه‌حال نمونه‌اش را ندیده‌ایم، اما رئالیسمی را که با قوانین جهان داستانی‌اش مطابقت دارد، ذره‌ای زیر سوال نمی‌برد. در این دنیای واقعی فقرا آشنایی با الگوی کازیمودو بخش جدانشدنی جامعه‌اند و کاستی‌های اجتماعی از بطن خود اجتماع نشات می‌گیرد. فاحشه‌ها مذموم هوگو نیستند؛ چراکه به چشم خود چرخه‌ی رواج فحشا در جامعه را دیده و لمس کرده است. ژان‌وال‌ژان یک دزد بود؛ اما برای نمردن دزدی می‌کرد، نه برای ثروت‌مند شدن! پس در این دنیای پر از کثیفی و پستی، حتّی دختری مثل اسمارلدا هم از اغوای افرادی مثل فوبوس در امان نیست. هرچند سرنوشتی که هوگو از آن دم می‌زند چنان بی‌نقص عمل کرده حقّ هرکسی را کف دستش می‌گذارد؛ و حق فوبوس را با روی‌گرداندنش از خوبی‌های داستان، یعنی اسمارلدا.

معمار ادبیات فرانسه

ویکتور هوگو در مقدمه‌ی کتاب ذکر کرده که این اثر را تحت‌تاثیر علاقه و احترامی که نسبت به معماری سبک گوتیک قائل است، نگارش کرده. او در دوره‌ای زندگی می‌کرد که علم با کشف نفت پا به عرصه‌ی جدید گذاشت و این انقلاب، در عرصه‌ی سازه‌ها و معماری نیز تاثیر خود را کم‌کم نشان می‌داد. سبک گوتیک از قرن 12تا 16 بستر بخشی از مهم‌ترین آثار معماری اروپا بود که کلیسای نتردام یکی از شاهکارها در این سبک است. خوشحالم که ویکتور هوگو قرن 19ام زندگی می‌کرد و در سال 2019 زنده نبود تا ببیند چه بلایی نزدیک بود سر این کلیسا بیاید!

نقد و بررسی انیمیشن گوژپشت نتردام ۲ (The Hunchback of Notre Dame II‎)

reviews-image

امتیازدهی‌های «کدومو» مبتنی بر مهم‌ترین مطالعات رشد است. ما حداقلی از سن را نمایش می‌دهیم که محتوای اثر از لحاظ رشد کودک مناسب باشد. درجه‌بندی این قسمت، بر اساس کیفیت کلی اثر است.

انیمیشنی در ژانر عاشقانه که از رمان «گوژپشت نتردام» نوشته‌ی «ویکتور هوگو» اقتباس شده است. داستان درمورد پسری است که چهره‌ی زشتی دارد. او که نگهبان ناقوس کلیسا است عاشق دختری می‌شود که به‌تازگی با یک گروه سیرک وارد شهر شده است. این دختر که در ابتدا حاضر به دیدن او نیست درنهایت متوجه می‌شود «کازیمودو» قلب مهربانی دارد. این انیمیشن پر از صحنه‌های عاشقانه و بعضاً نامناسب است و مهم‌ترین پیام مثبت انیمیش توجه به باطن افراد به جای ظاهر آن‌هاست.

ژانر : عاشقانه

68 دقیقه جزئیات کامل اثر

مناسب خانواده 2

هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.

هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.

شما هم بررسی کنید

آخرین مطالب

مطالب ویژه

خشونت

خشونت‌های این انیمیشن بیشتر از طرف ساروش (صاحب سیرک) است که با تهدید مادلین، او را مجبور به انجام دزدی می‌کند. او مادلین را احمق خطاب کرده و تحقیرش می‌کند. در انتهای داستان نیز، پسر اسمرالدا را گروگان می‌گیرد و تهدید می‌کند که اگر مأموران کنار نروند، پسر را درون آب می‌اندازد. ازطرف‌دیگر، خشونت‌هایی که در این انیمیشن هست برای نوجوانان قابل‌اغماض است.

میزان ترس در این انیمیشن از مقدار خشونت هم کمتر است. برای نوجوان و بزرگسال قابل‌اغماض است و تنها ممکن است از دید کودکان ترسناک به نظر برسد. نقاب افراد ساروش، چهره‌ی خود کازیمودو و گروگان‌گیری پسر کوچک اسمرالدا از صحنه‌های ترسناک است.

ناهنجاری اجتماعی

این انیمیشن پر از صحنه‌های عاشقانه و صحنه بوسه است. صحنه‌های رقص و آواز بین کاراکترهای زن و مرد (در جشن‌های ابتدا و انتهای داستان) صحنه‌ی بوسه و بغل بین اسمرالدا و فیبس، صحنه‌های عاشقانه و بوسه بین کازیمودو و مادلین. علاوه‌بر آن موقعیت‌های بوسه همراه با طنز وجود داشت. مثلاً بوسه بین عروسک‌های با ظاهر زن و مرد، بوسه بین مجسمه‌ای که گاهی حرکت می‌کرد با بزی. از ابتدا تا انتهای داستان، اسمرالدا پوشش نامناسب به تن دارد. علاوه‌برآن ساروش از مادلین سوء‌استفاده‌ی جنسی می‌کرد، یعنی در نمایش از زیبایی او برای جذب و پرت‌کردن حواس مردم استفاده می‌کند. علاوه‌برآن ساروش برای دزدیدن ناقوس لافیدال، مادلین را پیش کازیمودو فرستاد تا سرش را گرم کند.

پیام مثبت

مهم‌ترین پیام مثبت این انیمیشن توجه به باطن افراد است. مادلین اولین‌بار با دیدن چهره‌ی کازیمودو ترسید و فرار کرد. ولی چون ساروش او را مجبور کرده بود تا سر کازیمودو را گرم کند، با او ارتباط برقرار کرد. در طول آشنایی با کازیمودو، مادلین متوجه شد کازیمودو شخص بسیار مهربانی است که به باطن همه‌چیز توجه دارد. مثلاً در طول این داستان، کازیمودو یک گیاه به مادلین هدیه می‌دهد. مادلین در اولین نگاه فکر می‌کند این تنها یک علف ساده است. کازیمودو از او می‌خواهد چشم‌هایش را ببندد و این گیاه را بو کند که مادلین متوجه می‌شود این گیاه بوی فوق‌العاده‌ای دارد. کازیمودو بااینکه چهره‌ی زشتی داشت، ولی با مردم مهربان بود و ناامید نشد.

الگوی مثبت

کازیمودو با اینکه چهره‌ی زشتی دارد، ولی روحیه‌ی خود را نباخته و همیشه با دیگران مهربان بوده و امید خود را از دست نمی‌دهد. شاید به‌خاطر همین شرایط نامناسبش است که تا این اندازه نسبت به همه‌چیز عمیق فکر می‌کند و چیزی را با ظاهرش قضاوت نمی‌کند.

آنچه لازم است والدین بدانند

سیر داستان این انیمیشن با رمان اصلی «گوژپشت نتردام» تفاوت دارد. این انیمیشن یک داستان عاشقانه بین «کازیمودو» و دختری به نام «مادلین» است. مادلین که در ابتدا از چهره‌ی زشت کازیمودو جا می‌خورد. اما درنهایت متوجه زیبایی‌های درون او می‌شود. در طول داستان، عشق بین «اسمرالدا» و همسرش «فیبس» هم نمایش داده شده است.

در این اثر، کاراکترهای زن با لباس نامناسب هم دیده می‌شوند. چهره و ظاهر کازیمودو هم ممکن است در نگاه کودکان کمی ترسناک به نظر بیاید، البته چون شخصیت مهربانی دارد در طول داستان این حس ترس کم‌تر شده و جای خود را به دلسوزی می‌دهد.

با فرزندان خود صحبت کنید درباره

می‌توانید درمورد پیام مثبت این انیمیشن با فرزند خود صحبت کنید. فرزندانمان در طول زندگی ممکن است در میان دوستان و همکلاسی‌های خود با افرادی مواجه شوند که به‌طور مادرزاد یا در اثر حادثه، از چهره‌ی مناسبی برخوردار نباشند. درصورت برخورد با چنین افرادی، چه رفتاری از خود نشان می‌دهند؟ چه‌بسا این افراد خوش‌اخلاق‌تر و باهوش‌تر از افراد به‌ظاهر زیبا باشند.

خلاصه: می‌توانید درمورد «کازیمودو» که ظاهر زشت و باطن مهربان و خوبی داشت صحبت کنید.

شخصیت‌های این انیمیشن از رمان «گوژپشت نتردام» اثر «ویگتور هوگو» به عاریت گرفته شده‌اند، ولی سیر داستان با رمان تفاوت دارد. داستان به‌این‌صورت است که شخصی به نام «کازیمودو» که چهره‌ی زشتی دارد به‌عنوان نگهبان ناقوس لافیدال در شهر پاریس زندگی ‌می‌کند.

او که تاکنون به‌خاطر چهره‌ی زشت خود نتوانسته ازدواج کند عاشق دختر زیبایی به نام «مادلین» می‌شود که به‌تازگی با گروه سیرک وارد شهر شده‌ است. صاحب سیرک که «ساروش» نام دارد مرد شروری است. او از سیرک برای دزدی از مردم استفاده می‌‌کند. او که درمورد لافیدال، ناقوس گران قیمت کلیسای نتردام، شنیده است از مادلین می‌خواهد با سرگرم‌کردن گوآسیمودو، نگهبان ناقوس، در دزدیدن آن کمک کند.

کارگردان: برادلی رِیموند Bradley Raymond

نویسنده: جولی سِلبو، فلیپ کوبلر و سیندی مارکس بر پایه رمانی از ویکتور هوگو Jule Selbo، Flip Kobler and Cindy Marcus , Based on a novel by Victor Hugo

۱۰ قهرمان برتر دیزنی در انیمیشن‌های آشنایی با الگوی کازیمودو خاطره‌انگیز دهه ۹۰

قهرمانان برتر دهه ۹۰ دیزنی

دهه ۱۹۹۰ را عصر رنسانس دیزنی می‌دانند. دهه‌ای که پس از سال‌های نسبتا ناموفق پس از مرگ والت دیزنی، شرکت را به بهترین نسخه خودش بدل کرد. دهه ۹۰ بود که بسیاری از بهترین انیمیشن‌ها و قهرمان‌های دیزنی خلق شد.

فیلم های دهه ۹۰ دیزنی حس قوی نوستالژی دوران کودکی را برمی‌انگیزانند و شخصیت‌های اصلی دوست‌داشتنی آن‌ها جایگاه ویژه‌ای در قلب طرفداران دارند. این دوره شخصیت‌هایی شیرین و‌ قهرمان‌هایی قوی و با اعتماد‌به‌نفس را معرفی کرد و برخی شخصیت‌های آشنا برای طرفداران را از نو به تصویر کشید.

۱۰) یاسمین در علاءالدین (Aladdin)

انیمیشن علاءالدین

یاسمین، شاهزاده خانم آگرابا، در شرف یک ازدواج ناخواسته بود که با‌ علاءالدین، رویاپرداز عجیب و غریبی آشنا شد که هوش و حواسش را ربود. او چندین بار از خواسته‌های خود دفاع کرد و اصرار داشت که نمی‌خواهد با کسی که دوستش ندارد ازدواج کند. با این حال، او در رویارویی با جعفر، مشاور شیطان صفت سلطان، واقعا درخشید.

جعفر پس از یافتن چراغ جن و در دست گرفتن تاج و تخت قصد داشت با او ازدواج کند. یاسمین اما در یک لحظه فریاد زد که او «جایزه‌ای برای برنده شدن نیست». او با این کنش قدرت خود را نشان داد و یک الگوی عالی برای دختران کوچک بود. او یکی از اولین شخصیت های زن دیزنی بود که ارزش واقعی خود را می‌دانست و به چیزی کمتر از آن رضایت نمی‌داد.

۹) مولان در مولان (Mulan)

انیمیشن مولان

مولان ترس‌های خود را کنار گذاشت و وانمود کرد که یک مرد است تا پدرش را از رفتن به جنگ نجات دهد. او تا زمانی که برای نبرد آماده شد، آموزش دید و کار کرد، تا جایی که غرایز او به نجات نیروهایش از دست هون‌ها منجر شد. هنگامی سربازان به هویت واقعی مولان پی بردند، از او دوری کردند. اما مولان باز برای نجات جان آن‌ها دست به کار می‌شد.

شجاعت و از خودگذشتگی مولان نه تنها جان پدرش، بلکه امپراتور و کل کشور چین را نجات داد. قدرت جسمی و روحی او الهام‌بخش بود. او کنترل زندگی خود را به دست گرفت و برای محافظت از کسانی که دوستشان داشت مقاومت کرد و اجازه نداد کلیشه‌های جنسیتی او را محدود کنند.

۸) سیمبا در شیرشاه (The Lion King)

انیمیشن شیرشاه

در «شیرشاه»‌ اسکار به سیمبا، پسر جوان موفاسا ضربه‌ روحی سختی وارد می‌کند؛ کاری می‌کند که او تصور کند مقصر مرگ پدر محبوبش است. در نتیجه، او از یک پسر خوش‌گذران و جاه‌طلب به پسری مملو از حس گناه و عذاب وجدان بدل می‌شود. با این حال، او دوباره قدرتش را به دست می‌آورد و در نهایت برای انتقام و رویارویی با عموی شرور خود بازمی‌گردد.

او فوق‌العاده دوست‌داشتنی است و برای کسانی که به آن‌ها اهمیت می‌داد حاضر بود هر کاری انجام دهد. اگرچه غم و اندوه دوران کودکی او را فرا گرفت، اما در نهایت خانواده موردعلاقه خود را تشکیل، به رهبری قوی‌تر از پدرش تبدیل شد و سرزمینش را از نو آباد کرد.

۷) پوکاهانتس در پوکاهانتس (Pocahontas)

انیمیشن پوکاهانتس

  • کارگردانان: اریک گلدبرگ٬ مایک گابریل
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۸ از ۱۰۰
  • سال تولید: ۱۹۹۵

پوکاهانتس در دل طبیعت زندگی می‌کرد و همیشه در هر موقعیتی زیبایی و زندگی را می‌یافت. او احساسات رودخانه را احساس می‌کرد، زمزمه‌های باد را می‌شنید و با تمام موجودات زمین سخن می‌گفت. او با طبیعت یکی بود، طبیعتی که به او در زمان هجوم انگلیسی‌ها برای استعمار سرزمینش یاری رساند.

پوکاهانتس از دانش خود استفاده کرد تا جان اسمیت را تحت تأثیر قرار دهد و او‌ را با زیبایی جهان آشنا سازد. آن‌ها در برابر راتکلیف و رئیس پوهاتان ایستادند و منجر به آتش‌بس میان استعمارگران و اهالی قبیله شدند. عشق پوکاهانتس به حیات وحش الهام‌بخش بود، عشقی که جادوی طبیعت را نشان می‌داد و به طرفداران انیمیشن آموزش می‌داد که قدردان زیبایی‌های کوچک زندگی خود باشند.

۶) گوفی در فیلم گوفی یا یک فیلم مسخره (A Goofy Movie)

انیمیشن فیلم گوفی

گوفی یکی از شخصیت های کلاسیک دیزنی بود که اولین حضورش سال ۱۹۳۲ در «نمایشنامه میکی» اتفاق افتاد. پسرش، مکس گوف، سال ۱۹۵۱ معرفی و سپس سال ۱۹۹۲ در «گروه گوفی» ظاهر شد. گوفی پدری دوست‌داشتنی و بیش از حد محافظ بود که حاضر بود برای نزدیک نگه‌ داشتن پسرش هر کاری انجام دهد.

در این انیمیشن، گوفی مکس را مجبور می‌کند تا به جای متعهد ماندن به قول‌هایش به دوست‌دخترش، با پدرش به یک سفر ماهیگیری کشوری برود و پایداری رابطه‌شان از این طریق مورد آزمایش قرار بگیرد. با وجود شکست در این راه، مکس راه خود را به کنسرت پیدا کرد و به روی صحنه رفت تا دختر موردعلاقه‌اش را تحت تأثیر قرار دهد، و در نهایت پدر و پسر بیشتر از همیشه به هم نزدیک شدند. در نتیجه، این شخصیت کلاسیک و دوست‌داشتنی به یک نگاه تازه بسیار مورد نیاز دست یافت.

۵) کازیمودو در گوژپشت نوتردام (The Hunchback of Notre Dame)

انیمیشن گوژپشت نوتردام

در «گوژپشت نوتردام» کازیمودو را داریم، مردی تنها و منزوی که به دلیل تفاوت‌های فیزیکی‌اش با او بدرفتاری می‌شود. مراقب او، کلود فرولو، او را در یک برج ناقوس حبس کرد تا او را از دیگران دور نگه دارد و از مراقبت از او سرباز بزند. سپس، در یک جشنواره، او با اسمرالدا که سعی داشت از فرولو فرار کند ملاقات کرد.

آن دو به یکدیگر کمک کردند و او اولین کسی بود که مهربانی را به کازیمودو نشان داد. او گواه این بود که درون، به جای ظاهر، مهم است. کازیمودو اجازه نداد تفاوت‌های فیزیکی او را محدود کنند و بی‌توجه به واکنش دنیا در قبال خود، رفتار دوستانه و روحیه شاد خود را حفظ کرد. او برای بسیاری الهام‌بخش بود و نشان داد که مهربانی همیشه پیروز است.

۴) مگ در هرکول (Hercules)

انیمیشن هرکول

مگ، دختر موردعلاقه هرکول، خدمتکار هادس بود که به عنوان طعمه برای به دام انداختن این نیمه‌خدای جوان استفاده شد. با این حال، او برخلاف مأموریت و ممانعت‌های درونی‌اش، عاشق هرکول شد. مگ سرخوش و بامزه بود و طوری از خودش دفاع می‌کرد که پیش از او میان قهرمانان زن دیزنی سابقه نداشت.

مگ به یکی از نماد‌های دیزنی تبدیل شد، زیرا بسیاری از زنان جوان هوش، شوخ‌طبعی و اعتمادبه‌نفس او را می‌ستودند. او سیر شخصیتی فوق‌العاده‌ای هم از سر گذراند، در آغاز سرسخت و بی‌وفا بود، اما در نهایت دیوارهای دورش را فرو ریخت و به خود اجازه داد تا با هرکول راحت باشد. بسیاری از طرفداران امیدوارند که او را در نسخه‌ای لایو-اکشن از این اثر کلاسیک ببینند.

۳) بل در دیو و دلبر (Beauty And The Beast)

انیمیشن دیو و دلبر

بل ،شخصیت اصلی «دیو و دلبر»، زن جوان باهوشی است که آرزو و اهدافش برای تحقق معنای زندگی بزرگ‌تر از ظرفیت شهر کوچکش بود. او دنیاهای زیبا و تازه‌ای را از طریق کتاب‌هایش تجربه می‌کرد که بر اشتیاق او برای کسب تجارب تازه می‌افزود. با این حال، هنگامی که دیو پدرش موریس را به دام انداخت، او با فداکاری زندگی و آرزوهای خود را در عوض زنده ماندن پدرش بخشید.

بل و دیو سرانجام عاشق یکدیگر شدند، همانطور که مهربانی او به قلب سرد دیو گرما می‌بخشید. بل الهام‌بخش دختران جوان بود و نشان می‌داد که هوش قابل‌تحسین است و زیبایی واقعی در جایی بسیار عمیق‌تر از ظواهر فیزیکی یافت می‌شود. او یکی از بهترین شاهزاده‌خانم‌هایی بود که دیزنی خلق کرد، زیرا به همه مهربانی را نشان می‌داد، برای هوشش ارزش قائل بود و اعتماد‌به‌نفس خود را به رخ می‌کشید.

۲) جک اسکلینگتون در کابوس قبل از کریسمس (The Nightmare Before Christmas)

انیمیشن کابوس قبل از کریسمس

جک اسکلینگتون، پادشاه کدو تنبل، در شهر هالووین زندگی می‌کرد و از این مناسبات ترسناک لذت می‌برد. با این حال، یک روز او به طور تصادفی به دری منتهی به شهر کریسمس برخورد کرد و به سرعت عاشق این دنیای سرشار از شادی شد. پس از بازگشت به شهر هالووین، او تلاش کرد تا این مناسبات جدید و شاد را به شهروندان بدبین معرفی کند.

عشق جک به فصل تعطیلات شیرین و قابل تعمیم بود و او به سرعت به یکی از نمادهای اصلی هالووین و کریسمس تبدیل شد. محبوبیت او با هر بار با پخش سالانه «کابوس قبل از کریسمس»، از اکتبر تا دسامبر، افزایش می‌یابد. این شخصیت محبوب دل هواداران، هم ترسناک بود و هم شاد، به طوری که جمع بهترین‌های هر دو دنیا بود.

۱) کوو در شیرشاه ۲: پادشاهی سیمبا (Lion King II: Simba’s Pride)

انیمیشن شیرشاه ۲

پس از شکست اسکار، سیمبا پیروان او را به خارج از مرزها تبعید کرد تا از درگیری احتمالی جلوگیری کند. اگرچه کوو پسر بیولوژیکی اسکار نبود، اما اسکار او را به‌عنوان وارث خود انتخاب کرده بود که قرار بود تاج و تخت را به دست بگیرد. کوو در نقشه‌ای برای نزدیک شدن به سیمبا، دخترش کیارا را از آتش‌سوزی نجات داد و این دو در نهایت عاشق یکدیگر شدند. در نتیجه‌ هر چه او به کیارا نزدیک‌تر می‌شد، از سرنوشتی که مادرش، زیرا، در بدو تولد برایش رقم زده بود دورتر می‌شد.

کوو چندین بار ثابت کرد که نمی‌خواهد میراث شوم اسکار را به دوش بکشد و تنها آرزو داشت با کیارا باشد. او به خانواده‌اش پشت کرد و همراه شاهزاده‌خانم برای ایجاد پیوند دوباره میان دو پادشاهی و به پایان رساندن تبعید تلاش کرد. این زوج ثابت کردند که عشق قدرتمندترین ابزار است، همانطور که کوو انتظارات زیرا و سیمبا را به چالش کشید و ثابت کرد که همه در مورد او اشتباه قضاوت می‌کنند.

 خرید کتاب نکات کاربردی در تحلیل تکنیکال پیشرفته. علی عاطفی آقایان. انتشارات: آراد.

تهیه یک چک لیست منسجم از موارد و نکته های مهم کاربردی برگرفته از مباحث مختلف تحلیل تکنیکال از استادان و مؤلفان مختلف این عرصه در کنار هم، تا مبادا در هنگام تحلیل، در اثر حجم زیاد مطالب مهمی که در کتب مختلف پراکنده شده اند، نکته ای مهم از قلم تحلیلگر بیفتد. با این هدف، نکات تحلیلی را به صورت کاملا فشرده در این مجموعه گنجانده ایم. بر همین اساس جامع هدف این کتاب، افرادی هستند که با مفاهیم مقدماتی تحلیل تکنیکال، همچون روندها، کانال ها، چنگال اندروز، امواج الیوت، حجم معاملات و انواع اندیکاتورهای روندی و اسیلاتوری و مفاهیم دیگر تحلیل تکنیکال آشنایی کامل دارند.

در کنار هم قراردادن مفاهیم و نکات کاربردی از مبحث های مختلف تحلیل تکنیکال، در جهت فهم هر چه بیشتر مبحث هایی که در کنار هم بسیار کاربردی تر عمل می کنند. در همین جهت، تلاش شده است، نکات جمع آوری شده از منابع مختلف و همچنین، مفاهیم جدید و کاربردی از مؤلف این مجموعه، به گونه ای ارائه شود که در هر فصل، نکات مهم متعلق به فصول دیگر به صورت پیوسته، مرتبط و کاربردی قرار داده شود؛ بنابراین، می توان این مجموعه را در نوع خود کم نظیر دانست.

ارائه نکات آموزشی نوین، محصول تجربه مؤلف در جهت استفاده بهتر از ابزار و روش های تحلیلی است. در این جهت می توان به موارد زیر اشاره کرد:

+ نگاهی دقیق تر به مدل برگشت روند داو جونز با توجه به الگوی کازیمودو

+ معامله در یک کانال قیمتی، ترسیم شده به کمک روشی جدید، به نام کانال PSP



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.