ارزش ذاتی چیست؟


در یک جمله می توان وظیفه تحلیل گر بنیادی را اینگونه تشریح کرد: یک تحلیل گر بنیادی وظیفه دارد که ارزش واقعی یک سهم را بدست بیاورد و سپس بر اساس قیمت فعلی سهم تصمیم به خرید و یا فروش سهم مورد نظر بگیرد.

پول؛ ارزش ذاتی یا نمادین؟

دو مبحث در کتاب فلسفه پول نوشته پروفسور زیمل وجود دارد که توجه اقتصاددانان را به خود جلب می ‎ کند؛ اولی مطالعات او در باب ارزش است و دومی ‎ سنجش آن با معیار پول. طرز تلقی نویسنده در درجه اول نه اقتصادی بلکه فلسفی است؛ یعنی نویسنده به جای محتوای ابژه اقتصادی به تحلیل فرم آن می ‎ پردازد. نقطه شروع این بحث در تقابل میان طبیعت عینی [ ۲ ] و اعتبار ارزش و طبیعت ذهنی [ ۳ ] میل و محرکی که میل از آن نشئت می ‎ گیرد نهفته است. جایی که ارزیابی ‎ ای نباشد، ارزشی وجود ندارد، اما رابطه بی ‎ واسطه برآورده شدن میل و هوس یا فقدان برآورده شدن آن متضمن هیچ‌گونه ارزیابی ‎ یا دستگاه ارزیابی ‎ ای نیست؛ این موقعیت به موقعیت ادراک شبیه است. طبیعت و خصلت تجربه ما ذهنی باقی می ‎ ماند درحالی‌که کشش و انگیزه انجام آن را می ‎ توان به‌راحتی مورد بررسی قرار داده و بیان کرد.

ادراک تنها زمانی حاصل می ‎ شود که ما یک انگیزه را بر انگیزه ‎ ای دیگر ترجیح داده و آن را انتخاب می ‎ کنیم. شخصی که از سر گرسنگی هر چیزی را که بتواند به چنگ آورد کورکورانه می ‎ خورد درک نسبتاً کمی از غذای خود دارد در مقایسه با غذاشناسی که بادقت مناسب‌ترین غذا برای ذائقه ‎ اش را انتخاب می ‎ کند. در مقایسه و تدبیر این محرک‌ها یا فرصت‌های خارجی برای عمل، جهان عینی ‎ ای به وجود می ‎ آید که از جهان ذهنی احساسات و انگیزه ‎ ها متمایز است، این جهان نظم و قانون است که در آن «اشیا» به تنهایی و متمایز از احساسات می ‎ توانند وجود داشته باشند؛ آنچه به آن‌ها به‌مثابه «اشیا» شخصیت می ‎ دهد، فارغ از احساسات و انگیزه ‎ ها، نسبت آن‌ها با یکدیگر است. این‌گونه است که جهان‌های عینی علوم فیزیکی و اخلاقی به وجود می ‎ آیند.

نویسنده معتقد است که چنین جهانی برای ارزش‌های اقتصادی نیز وجود دارد. همان‌طور که ما وجود انرژی‌های فیزیکی ‎ مستقل از احساس وزن داشتن را تأیید می ‎ کنیم و قبول داریم که خوب و بد ورای آرزوها و نفرت ماست، ارزش‌های اقتصادی ‎ ای نیز وجود دارند که صرف‌نظر از امیال و انگیزه ‎ ها عینی هستند؛ و همان‌طور که در واقع این روابط چیزهای فیزیکی و اخلاقی با یکدیگر است که به آن‌ها در جهان ‎ هایشان شکل می ‎ دهد، پس در مورد چیزهای اقتصادی نیز روابط درونی آن‌هاست که ارزششان را تعیین می ‎ کند؛ رابطه ضروری در این جهان اقتصادی مبادله ‎ پذیری است. وقتی در میان محرک‌ها به دنبال محرکی می ‎ گردیم که خواسته ‎ های ما را برطرف کند، برآورده شدن این خواسته ‎ ها آنی و بی ‎ واسطه نیست، محرک‌ها را به‌صورت اشیا در نظر می ‎ آوریم و این فرایند فرایندی ادراکی است؛ اما وقتی می ‎ خواهیم به آن شیء برسیم یک چیز را برای چیزی دیگر قربانی می ‎ کنیم و این قربانی شکل مبادله به خود می ‎ گیرد؛ این فرایند، فرایندی اقتصادی و این شیء، شیئی اقتصادی است. از آنجا که برآورده شدن امیال ما آنی نیست، فاصله ‎ ای بین میل و چیزی که آن را برآورده می ‎ کند وجود دارد و این فاصله «کمیابی» است.

اکنون از آنجا که آنچه انرژی شیء فیزیکی را تعیین می ‎ کند شوق به بلند کردن یا وزن کردن یا نگاه کردن یا شنیدن نیست، بلکه روابط بین چیزها به‌مثابه اشیاست؛ پس آنچه ارزش اشیا را تعیین می ‎ کند نه شوق به خوردن یا نوشیدن یا دوست داشتن یا به دست آوردن سود، بلکه روابط مبادله ‎ پذیری است.

از این نتیجه می ‎ گیریم که مبادله ‎ پذیری بر چیزی شبیه به ارزش مبتنی نیست، بلکه خود منبع آن ارزش است؛ در واقع، ما اساساً مبادله ‎ پذیری را همچون چیزی شبیه به ارزش که به‌طور عینی متعلق به چیزها باشد توصیف نمی ‎ کنیم، بلکه ارزش را صرفاً به‌عنوان نامی برای مبادله ‎ پذیری تصدیق می ‎ کنیم.

بنابراین، درحالی‌که فایده یا سودمندی پیش ‎ فرض تمام فعالیت‌های اقتصادی است، اما نمی ‎ تواند معیار ارزش تلقی شود. نه هزینه تولید و نه میزان سود هیچ‌یک نمی ‎ توانند بیش از شوق به گسترش انرژی معیار ارزش باشند. معیار ارزش باید در معادلات عینی بین چیزهایی یافت شود که در این جهان اقتصادی مبادله شده ‎ اند؛ این از یک سو موضوع اصلی تحقیق در محاسبات روان‌شناختی و بیهوده سودگرایان و از سوی دیگر موضوع بحث اقتصاددانان مکتب اتریش است.

من در بیان این موقعیت از قیاس علوم فیزیکی استفاده کرده ‎ ام، زیرا به نظر من شباهتی جذاب بین تمایل نظریه فیزیکی به تعریف اشیای خود بر اساس قوانین حرکتی و تلاش نظریه اقتصادی برای یافتن تعریفی از ارزش، نه در برآورده شدن امیال بلکه در قوانین مبادله در رخدادهای واقعی وجود دارد. پیامد منطقی چنین نظریه ‎ ای در باب ارزش این است که سنجش ارزش باید از روابط اشیای اقتصادی مبادله‌شونده ناشی شود؛ اگرچه نویسنده این نظریه را به‌مثابه نظریه ‎ ای ایدئال که هرگز محقق نشده است مطرح می ‎ کند.

اقتصادها تلاش می ‎ کنند تا به مرحله رشدی برسند که در آن اشیا به‌وسیله یک مکانیزم خودکار، میزان ارزش خود را تعیین می ‎ کنند؛ به‌عبارت‌دیگر، پول باید ارزش ذاتی چیست؟ تنها سمبلی از رابطه بین یک کالا و کل کالاهای موجود در یک جامعه اقتصادی باشد؛ بنابراین هرگونه ارزیابی پولی صرفاً بیانگر این است که میزان پول پرداخت‌شده برای یک کالا قسمتی از ثروت جامعه است.

موازنۀ بین ارزش یک کالا و ارزش کل پول موازنۀ بین دو عامل ساده نیست، بلکه یک تناسب است؛ یعنی تساوی دو جزء که ویژگی عامش مجموعه تمام کالاها از یک‌سو و جمع تمام پول‌ها در یک جامعه اقتصادی مشخص از سوی دیگر است.

بنابراین تحت شرایط ایدئال ضرورتی وجود نخواهد داشت که پول ارزش ذاتی داشته باشد. پول تنها نمود رابطه بین ارزش کالاها خواهد بود. پول وضعیتی کاملاً نمادین خواهد داشت. اگرچه این سیر تکاملی تنها می ‎ تواند با رابطه بین یک جامعه کالایی و یک کالا با ارزش معیار معتبر آغاز شود. تاریخ نشان می ‎ دهد که در تمام این موارد زمانی که اشیا به‌عنوان پول مورد استفاده قرار می ‎ گیرند به سمت از دست دادن ارزش ذاتی خود و نمادین شدن متمایل می ‎ شوند، این تمایل به شکلی شدید در مورد طلا قابل مشاهده است. شکست برای آموزش این شکل آرمانی نتیجه ناتوانی جامعه در کامل کردن معادله بین کالاهای مختلف و مجموع کالاهاست. در حضور چنین عدم قطعیتی افراد خودبه‌خود (مخصوصاً در دوره ‎ های وحشت) به معادله بین کالا و یک چیز ذاتاً ارزشمند بازمی‌گردند. اینکه پول همچنان ارزشی مستقل دارد گواه شکست ما در رسیدن به یک سازوکار اقتصادی ایدئال است؛ البته این بدان معنی نیست که ارزش پول حتی در چنین شرایطی توسط احساسات ذهنی تعیین می ‎ شود. محاسبه رسمی ارزش پول باید بر اساس فرایند تبادل صورت پذیرد، همان‌طور که در مورد کالاهای دیگر چنین است.

این مباحث بخش کوچکی از کتاب را به خود اختصاص می ‎ دهند. مطالب روان‌شناختی و تاریخی ارزشمند بسیاری در کتاب وجود دارد؛ اما هدف اصلی این رساله بررسی موشکافانه پول و استفاده آن از رابطه فرد با اجتماع است. هدف کتاب هدفی جامعه ‎ شناختی است، اما شیوه نگرش آن حوزه ‎ های اقتصادی و سیاسی بسیاری را پوشش می ‎ دهد. کتاب نه تنها مشروعیت بلکه ارزش اتخاذ رویکرد فلسفی به علوم اقتصادی را ثابت می ‎ کند.

فرمول محاسبه حباب سکه طلا و ارزش ذاتی(قسمت دوم)

سلام. حباب سکه‌ رو چطوری حساب بکنم؟ در ویدیو قبلی گفتیم قیمت روز سکه رو از ارزش ذاتی اون کسر می‌کنیم. باقی‌مونده مقدار حباب میشه برای ما. حالا امروز میخوایم بهتون نحوه محاسبه ارزش ذاتی رو توضیح بدیم خدمتتون.

حباب سکه = قیمت روز سکه – ارزش ذاتی سکه

نحوه محاسبه ارزش ذاتی سکه

برای محاسبه ارزش ذاتی ما چند تا آیتم نیاز داریم.

  1. قیمت یک گرم طلای جهانی.
  2. قیمت دلار.
  3. عیار سکه.
  4. وزن سکه.
  5. حق ضرب سکه
  6. و مالیات بر ارزش افزوده.

قیمت طلاجهانی هزار و شصد و جهل دلاره که این ۱۶۴۰ دلار بابت یک انس طلاست.

محاسبه قیمت یک گرم طلای جهانی

دقت کنید که ما توی این فرمول احتیاج به قیمت یک گرم طلای جهانی داریم. اگر ۱۶۴۰ دلار رو تقسیم بر ۳۱.۱ گرم بکنیم معادل ۱ گرم طلای جهانی برای ما بدست می‌آید که در این فرمول میشه ۵۲.۵ دلار.

قیمت دلار

منظور از قیمت دلار، قیمت دلار در بازار آزاده که می‌تونید شما در لحظه قیمت رو ببینید.

عیار سکه

عیار سکه رو هم لطفاً ۰.۹ قرار بدهید. چرا ۰.۹ باید قرار بدید؟ ببینید دوستان طلا ۲۴ عیار یعنی طلای ۱۰۰ درصد و خالص. طلا ۱۸ عیار یعنی طلایی که ۷۵٪ طلاست بقیه‌اش عناصر دیگه است. اما عیار سکه ۰.۹ هست یعنی ۹۰٪ طلاست بقیه اون ۱۰٪ عناصر و فلزات دیگه هستند.

وزن سکه

برای وزن سکه بسته به اینکه ما بخوایم حباب چه سکه ای رو حساب کنیم اون وزن رو قرار میدیم.

  • وزن سکه‌ تمام بها ۸.۱۳۶ گرم هست .
  • وزن نیم سکه ۴.۰۶۶ گرم هست.
  • و وزن ربع سکه ۲.۰۳۲ گرم هستش.

که بنا به استفاده‌ای که ما نیاز داریم در فرمولمون قرار میدهیم.

مالیات

برای مالیات هم پر پایان ۹٪ به کل مبلغ اضافه می‌کنیم. که میشه مالیات بر ارزش افزوده و قیمت نهایی ما بدست میاد.

فرمول محاسبه ارزش ذاتی سکه

حالا میریم سراغ جایگزاری. اگر تو این فرمولی که این پایین هست همه این‌ها رو جایگزاری بکنیم به قیمت ۶۲۳۰۰۰۰ تومن میرسیم. که این قیمت همون قیمت ارزش ذاتی سکه است.

ارزش ذاتی سکه=حق ضرب* مالیات ارزش افزوده*عیار سکه*وزن سکه*قیمت روز دلار*قیمت یک گرم طلای جهانی

حالا شما برید قیمت بازارش رو پیدا بکنید فرمول‌ها رو جایگزاری بکنید. و قیمت ارزش ذاتی رو یکبار دیگه با داده‌های روز برای خودتون محاسبه بکنید. حالا شما بلدید که ارزش ذاتی سکه رو حساب کنید. حالا اگر قیمت روز سکه رو همین الان از ارزش ذاتی با داده‌هایی که لایو هست زنده هست بدست بیاورید کسب بکنید خودتون میتونید قیمت حباب رو برای خودتون حساب بکنید. وبعد از این دیگه حواستون هست به جای طلا توی بازار حباب نمیخرید. اینو همیشه توی محاسباتتون رعایت بکنید. خیلی ممنون که ما رو نگاه میکنید آرزوی موفقیت دارم برای همتون خدا نگهدار.

7 دیدگاه برای “ فرمول محاسبه حباب سکه طلا و ارزش ذاتی(قسمت دوم) ”

استاد خیلی ممنون از بابت پاسخ سوالها
یا حق

سلام استاد خسته نباشید ابن نفر اخری اشتباه حساب کرد اونس 1595 بود نه 1695 دقت نکرد

نه درست حساب کرده اونس 1695 بود

روش محاسبه مالیات و نداشتن حباب قیمتی
1399/01/18
قیمت انس طلا 1,695.25 دلار
وزن 1 انس طلا 31.10 گرم
قیمت دلار 15,850 تومان
قیمت 1 گرم طلا 54.51 دلار
وزن سکه کامل 8.136 تومان
عیار سکه 0.90
مالیات 1.09
10,000 تومان
ارزش ذاتی 6,905,767 ”
ارزش بازار 6,540,000 ”
حباب ندارد 365,767 ”
سکه ملت در اساتریدر 6,800,000 ”
حباب ندارد 105,767 “

با کمال شرمندگی من چون محاسبات را در هر دو حالت در تو ستون کنار هم نوشتم پس از ارسال بهم ریخت و نمیتوانم عکس بگذار چه کنم ؟
محاسبات را جدا جدا میگذارم

روش بدون مالیات وداشتن حباب قیمتی
1399/01/18
قیمت انس طلا 1,695.25 دلار
وزن 1 انس طلا 31.10 گرم
قیمت دلار 15,850 تومان
قیمت 1 گرم طلا 54.51 دلار
وزن سکه کامل 8.136 تومان
عیار سکه 0.90
مالیات 0.00
10,000 تومان
ارزش ذاتی 6,336,392 ”
ارزش بازار 6,540,000 ”
حباب -203,608 ”
سکه ملت در اساتریدر 6,800,000 ”
حباب -463,608 “

سلام استاد دست شما درد نکنه از بابت توضیحات و فیلم های اموزشی خیلی خیلی متشکرم
من با توجه به فیلم اموزشی محاسبه ای انجام دادم که اگر مالیات حساب کنم حباب موجود نیست
و اگر مالیات حساب نکنم حباب موجود است
و اخرین قیمت معامله شده در اسا تریدر هم گذاشتم
لطفا روش محاسبه و حباب داشتن و نداشتن در دو روش را بررسی و راهنمایی کنید
1399/01/18
قیمت انس 1695.25 دلار قیمت انس 169.25 دلار
وزن 1 انس 31.10 گرم وزن 1 انس 31.10 گرم
قیمت دلار 15850 تومان قیمت دلار 15850 تومان
ق 1 گرم 54.51 دلار ق 1 گرم طلا 54.51 دلار
سکه کامل 8.136 گرم سکه کامل 8.136 گرم
عیارسکه 0.9 گرم عیار سکه 0.9 گرم
مالیات 0.9 مالیات – 0 =
حق ضرب 10000 تومان حق ضرب 10000 تومان
ارزش ذاتی 6905767 تومان ارزش ذاتی 6336392 تومان
ارزش بازار 6540000 تومان ارزش بازار 6540000 تومان
حباب ندارد 365767 تومان حباب 203608
ق بورس 6800000 تومان ق بورس 6800000 تومان
حباب ندارد 105767 خباب 463608

NAV در بورس چیست؟

NAV در بورس چیست؟

اگر جزء فعالان بازار سرمایه هستید، حتما باید مفاهیم و اصطلاحات بازار سرمایه را بشناسید و به آن ها مسلط باشید. یکی از مفاهیم و اصطلاحات پر کاربرد بازار سرمایه، NAV شرکت ها است. در بازار سرمایه به صورت کلی سه نوع تحلیل داریم:

1. تحلیل بنیادی
2. تحلیل تکنیکال
3. تحلیل از روش تابلوخوانی

* محاسبه ی NAV شرکت ها اساس و روش اصلی تحلیل بنیادی است؛
* در این مقاله به صورت دقیق تر بررسی می کنیم که مفهوم NAV چیست و چگونه محاسبه خواهد شد؛

مفهوم NAV شرکت ها در بازار سرمایه چیست؟!

یکی از مهمترین مباحث در تحلیل بنیادی شرکت ها و نمادهای بورسی، بحث ارزش گذاری و ارزش ذاتی آن ها است. هدف اصلی تحلیل گران از تحلیل بنیادی کشف ارزش ذاتی و واقعی سهم است که بتوان این عدد کشف شده را با قیمت فعلی سهم مقایسه نمود و مورد بررسی قرار داد و در نتیجه، با توجه به این مقایسه، سرمایه گذار می تواند برای خرید یا فروش سهم تصمیمات لازم را اتخاذ کند. پس مفهوم NAV شرکت ها را میتوان این طور تعریف کرد که به خالص ارزش دارایی شرکت ها یا ارزش واقعی آن ها، NAV گفته میشود.

همچنین باید به این نکته ی مهم توجه داشت که در ارزش گذاری شرکت ها، برای شرکت هایی مانند فولاد مبارکه اصفهان و یا ایران خودرو و شرکت های پتروشیمی که فعالیت های تولیدی و یا خدماتی دارند، از اصطلاح ارزش ذاتی سهام استفاده میشود که در مقاله های بعدی به آن اشاره خواهیم کرد اما برای ارزش گذاری شرکت ها و یا صندوق هایی که اساس فعالیت آنها مبتنی و منطبق بر سرمایه گذاری است، اصطلاح NAV و یا خالص ارزش دارایی مطرح می باشد که در ادامه بیشتر با آن آشنا خواهیم شد.

اگه هنوز مقاله ی مربوط به تحلیل بنیادی رو نخوندی، پیشنهاد میکنم حتما بخونیش » تحلیل بنیادی چیست؟!

تفاوت «ارزش ذاتی» با «خالص ارزش دارایی» در چیست؟!

ارزش گذاری شرکت ها و مؤسسات کاری حرفه ای است که توسط تحلیل گران و افراد خبره ی بازار صورت میگیرد که همچنین امری زمان بر و نیازمند بررسی دقیق و همه جانبه ی پارامتر های مختلف می باشد. اغلب شرکت هایی که در زمینه سرمایه گذاری فعالیت می کنند و یا صندوق های سرمایه گذاری در مواردی از قبیل سهام شرکت ها، اوراق مشارکت، ملک و املاک و سپرده های بانکی سرمایه گذاری می کنند. پس اصلی ترین گزینه برای ارزش گذاری این گونه شرکت ها، بررسی دقیق میزان کل دارایی آن ها و تقسیم این میزان بر تعداد کل سهام آن شرکت ها است که حاصل این تقسیم، خالص ارزش دارایی یا NAV شرکت مورد نظر را به دست می دهد.

همچنین ضروری است که بدانیم، شرکت هایی که فعالیت های تولیدی و یا خدماتی دارند، دارای تجهیزات، قطعات، انواع ماشین آلات، زمین و املاک و… هستند و همچنین بر اساس فعالیت هایی که دارند و فروش محصولات شان، به سود می رسند و بر مبنای همین سود دهی، فرآیند ارزش گذاری آن ها صورت می پذیرد؛ اما در مقابل شرکت هایی که در ارزش ذاتی چیست؟ زمینه ی سرمایه گذاری فعالیت دارند و یا صندوق های سرمایه گذاری که به قصد سرمایه گذاری در حوزه های مختلف وارد میشوند، با فروش دارایی ها به سود می رسند.

nav چیست؟

اموزش محاسبه nav

برای مثال صندوق واسطه گری مالی یکم با نماد “دارایکم” که فرآیند پذیره نویسی آن، اردیبهشت امسال توسط دولت صورت پذیرفت، از جمله صندوق هایی است که ارزش گذاری آن با توجه به NAV نماد صورت میگیرد و این نماد، خدمات تولیدی و سازندگی ندارد و سود سازی آن متکی بر تعدادی سهام به عنوان دارایی است که با فروش آن ها و یا با سود سازی نماد هایی که در آن ها سرمایه گذاری کرده است، به سود خواهد رسید.

آموزش محاسبه NAV به صورت مختصر

در پاراگراف قبل، صندوق سرمایه گذاری دارایکم را مثال زدیم. در ادامه ی بحث نیز محاسبه ی NAV همین نماد را مورد بررسی قرار خواهیم داد. در اردیبهشت ماه امسال، طبق اطلاعات منتشر شده در بورس برای این نماد، این نماد متشکل از سهام پنج شرکت می باشد که عبارتند از بیمه اتکایی امین، بیمه البرز، بانک صادرات، بانک تجارت و بانک ملت؛ همچنین طبق اطلاعات موجود برای این نماد در اردیبهشت ماه امسال، تعداد کل واحد های صندوق بر اساس اعلام سازمان بورس (1.774.543.762) می باشد.

همچنین ارزش کل دارایی این صندوق در اردیبهشت ماه امسال نیز (14^10×2.98836) ریال می باشد. حال پاسخ حاصل از تقسیم ارزش کل دارایی بر تعداد کل سهام عدد 168401.34 ریال خواهد بود که بدین معناست که افرادی که این نماد را خریداری کردند در همان روز خرید 68000 ریال سود کرده اند؛ زیرا که این نماد با تخفیف و با قیمت 100000 ریال پذیره نویسی شد.

نتیجه گیری و کلام پایانی

در این مقاله سعی شد تا بصورت مختصر و مفید با مفهوم NAV شرکت ها و صندوق های سرمایه گذاری بیشتر آشنا شویم و بدانیم که نحوه ی محاسبه ی NAV شرکت ها چگونه است. خب دوستان در بازار سرمایه همواره هوشیار باشید و سخنی که همیشه بر آن تاکید داشته ایم آموختن و یادگیری است.

پس همواره سعی کنید مطالب و مفاهیمی را بیاموزید تا به سود سازی ما در بازار سرمایه کمک شایانی میکنند. همچنین نکته ای که شدیدا مهم است این است که در معاملات خود نهایت دقت را داشته باشید و نمادهایی همچون دارایکم را هرگز زیر قیمت NAV این نماد نفروشید؛ زیرا با اندکی صبر به زودی قیمت این نماد به ارزش واقعی و NAV آن ارزش ذاتی چیست؟ خواهد رسید. همواره موفق و پر سود باشید.

سوالات متداول در رابطه با NAV شرکت ها

به خالص ارزش دارایی شرکت ها یا ارزش واقعی آن ها، NAV گفته میشود.

هدف اصلی تحلیل گران از تحلیل بنیادی کشف ارزش ذاتی و واقعی سهم است که بتوان این عدد کشف شده را با قیمت فعلی سهم مقایسه نمود و مورد بررسی قرار داد.

مفهوم خالص ارزش دارایی یا NAV برای شرکت ها و صندوق هایی است که در زمینه سرمایه گذاری فعالیت دارند و مفهوم ارزش ذاتی برای شرکت هایی است که در زمینه تولید، سازندگی، خدمات و… فعال هستند؛

تحلیل بنیادی چیست ؟!

تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis که با نام های تحلیل پایه ای ، اساسی و ریشه ای نیز شناخته می شود یک روش علمی برای ارزشیابی مالی یک سرمایه گذاری بر اساس قیمت و ارزش می باشد.

هدف از تحلیل بنیادی یک سهام پیدا کردن ارزش ذاتی آن سهام و پیش بینی تغییرات قیمت آن در آینده می باشد. با تحلیل بنیادی می توان عملکرد تجاری، مدیریت و ریسک شرکت را نیز ارزیابی کرد. در این راستا باید تمامی صورت های مالی شرکت، شرکت های مشابه، مزیت های رقابتی، بازار های تحت پوشش شرکت و عوامل اقتصادی تاثیر گذار همانند نرخ بهره، مالیات، تورم، نرخ ارز٬ صادرات محور و یا واردات محور بودن شرکت٬ تصمیماته قانون گذار٬ سود پیش بینی و …. را مورد توجه و بررسی قرار داد.ارزش ذاتی چیست؟

یک سرمایه گذار موفق باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را به دقت مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و بطور هوشمندانه تصمیم گیری کند. لازم به ذکر است که بطور کلی دو نوع روش تحلیلی برای فعالیت در بازار سرمایه وجود دارد که تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال نام دارند. این دو تحلیل گاهی اوقات در مقابل هم و گاهی اوقات نیز مکمل یکدیگر هستند.

برای مطالعه درباره تحلیل تکنیکال حتما از دوره تحلیل تکنیکال چیست؟! شروع کنید.

همچنین برای انتخاب روش تحلیلی خود می توانید از مقاله تکنیکال یا بنیادی کمک بگیرید.

ارزش و قیمت در تحلیل بنیادی

گفتیم که در تحلیل بنیادی هدف پیدا کردنه ارزش ذاتی می باشد اما منظور از ارزش ذاتی چیست؟!

در ادبیات مالی و سرمایه گذاری بین ارزش و قیمت تفاوت وجود دارد. برای مثال قیمت خودروی پراید حدود ۵۰ میلیون تومان می باشد اما آیا ارزش پراید نیز همین مقدار می باشد و ۵۰ میلیون تومان می ارزد؟! آیا ارزش پراید ۷۰ میلیون و یا ۳۰ میلیون تومان نیست؟! اصلا چگونه می توان به ارزش ذاتی آن پی برد؟!

بطور مختصر می توان گفت قیمت یک کالا، مبلغی است که کالا در آن میزان خرید و فروش می شود اما ارزش ذاتی مبلغی است که ارزش واقعی آن کالا را نشان می دهد.

برای مطالعه بیشتر در مورد تفاوت ارزش و قیمت به این مطلب مراجعه کنید: فرق بین ارزش و قیمت

ارزش گذاری:

می توان گفت مهم ترین ویژگی یک تحلیلگر بنیادی توانایی او در ارزش گذاری است. بیشتر اشتباهات ما در موضوع سرمایه گذاری از خطای ما در ارزش گذاری حاصل می شود. برای مثال چیزی مانند سهام و یا ملکی را با قیمتی بیشتر از ارزش آن می خریم و طبیعتا هیچ فرد عاقلی حاضر نیست یک جنس را به قیمت گران تر بخرد ما نیز مجبور می شویم آن را در قیمت پایین تر و با ضرر بفروشیم.

فرض کنید سهامی در قیمت ۱۰۰۰ تومان معامله می شود شما با بررسی صورت های مالی و شایعاتی که از آن شرکت شنیده اید ارزش آن سهام را ۱۳۰۰ تومان در ۶ ماه آینده برآورد می کنید و به همین دلیل آن را خریداری می کنید. این در حالی است که تنها ۸۵۰ تومان می ارزد، طبیعتا تا مدتی بعد قیمت سهام تا حدود ارزش ذاتی اش یعنی ۸۵۰ تومان نزول می کند و شما مجبور می شوید با ضرر آن را بفروشید.

مشکل بسیاری از ما این است که قیمت همه چیز را می دانیم اما ارزش هیچ یک را نمی دانیم و این مسئله می تواند تمام زحمات و سرمایه های مالی و زمانی ما را نابود کند.

اگر در ارزش گذاری هایمان بیشتر دقت کنم و برای هر چیزی به اندازه ارزشش بها پرداخت کنیم حتی با کاهش قیمت آن نیز نمی ترسیم چون می دانیم ارزش آن بیشتر است و روزی قیمت آن به ارزشش می رسد.

هر دارایی ارزشی دارد و ارزش گذاری نیز انواع و مدل های مختلفی دارد.برای پرداختن به مبحث ارزش گذاری مقاله ای مجزا برای این مبحث در نظر خواهیم گرفت.

خرید و فروش با تحلیل بنیادی:

در تحلیل بنیادی اصلی وجود دارد به این مضمون که قیمت یک کالا در نهایت به ارزش ذاتی آن تمایل خواهد داشت، یعنی اگر قیمت کمتر از ارزش ذاتی آن باشد بالا خواهد رفت و به آن خواهد رسید و برعکس اگر قیمت بالاتر از ارزش محصول باشد کاهش پیدا خواهد کرد تا به ارزش آن برسد.

در تحلیل بنیادی نیز پس از بدست آوردن ارزش ذاتی آن را با قیمت فعلی سهام مقایسه می کنیم، اگر قیمت کمتر از ارزش بود سهام را خریداری می کنیم و صبر می کنیم تا قیمت به ارزش آن برسد، اگر هم قیمت سهام بیشتر از ارزش آن بود نه تنها اقدام به خرید نمی کنیم بلکه اگر آن سهام را داشته باشیم اقدام به فروش نیز می کنیم.

در یک جمله می توان وظیفه تحلیل گر بنیادی را اینگونه تشریح کرد: یک تحلیل گر بنیادی وظیفه دارد که ارزش واقعی یک سهم را بدست بیاورد و سپس بر اساس قیمت فعلی سهم تصمیم به خرید و یا فروش سهم مورد نظر بگیرد.

تحلیل بنیادی

عوامل مورد بررسی در تحلیل بنیادی:

عوامل مورد بررسی یک شرکت در تحلیل بنیادی بسیار زیاد هستند و از عوامل درونی شرکت مانند حسابداری آن تا وضعیت بازار های جهانی را باید مورد بررسی قرار داد.از این رو دسته بندی های مختلفی نیز برای آنها وجود دارد ما برای توضیح این عوامل را بصورت کلی به دو دسته عوامل کمی و عوامل کیفی تقسیم می کنیم.

عوامل کمی:

عوامل کمی عواملی هستند که قابلیت اندازه گیری دارند و می توان با اعداد و ارقام حسابی در مورد آنها صحبت کرد. منبع این عوامل اغلب صورت های مالی شرکت مانند صورت سود و زیان، صورت جریان نقدی، ترازنامه و … می باشد که برای شرکت های بورسی می توان این موارد را از طریق سایت کدال بدست آورد. برای مثال حاشیه سود، مقدار فروش، نسبت های مالی شرکت و …. از عوامل کمی محسوب می شوند.

برای مطالعه کامل درباره سایت کدال پیشنهاد می کنیم مقاله لینک شده را از دست ندهید: کدال چیست؟!

در عوامل کمی شما حساب می کنید که شرکت چه مقدار بدهی دارد و آیا می تواند بدهی های خود را تسویه کند؟! مدت تسویه آن چقدر خواهد بود؟! قدرت نقدینگی شرکت چقدر است؟! آیا شرکت از سرمایه خود به درستی استفاده می کند؟! نسبت دارایی های ثابت و جاری شرکت چه مقدار است؟! نرخ بهره بانکی، تورم و … چه تاثیراتی بر وضعیت حال و آینده شرکت خواهند داشت؟! و هزاران مورد دیگر که با محاسبه عوامل کمی بدست می آیند و در نهایت شرکت ارزش گذاری می شود.

عوامل کیفی:

عوامل کیفی برعکس عوامل کمی در هیچ جایی بصورت عدد و رقم اعلام نمی شوند و ارزش گذاری آنها بطور آزادانه در اختیار تحلیل گر است و همین امر باعث اختلاف نظر تحلیل گران می شود، چون نظرات شخصی و سلیقه ای نیز در آن دخیل می شود و هیچ شاخص واحدی برای اندازه گیری دقیق آنها وجود ندارد.

عوامل کیفی موارد و جنبه های نامشهودی همانند کیفیت مدیریت شرکت یا اعتبار برند تجاری یا رویکرده آینده ی بازار نسبت به آن شرکت و … می باشد.

برای مثال شما در هیچ جا نمی بینید که بگویند مدیریت شرکت الف ۲ میلیارد تومان ارزش گذاری شده بلکه این ارزش گذاری به عهده خوده تحلیل گر و شناخت او نسبت به مسائل مدیریت، برند تجاری و … می باشد.

در تحلیل بنیادی نیز اکثر خطا ها و سختی ها مربوط به عوامل کیفی می باشند که نامشهود هستند و ارزش گذاری آنها ساده نیست.ابزار مورد استفاده در بررسی عوامل کیفی بیشتر اخبار و تحقیقات آماری هستند. برای مثال می توان در تحقیقی میزان رضایت مشتریان یک شرکت را بطور تخمینی برآورد کرد.

تفاوت قیمت ها بر اساس تحلیل بنیادی به هر دو مورد عوامل کمی و کیفی مربوط می شود. عوامل کمی هماننده نرخ تورم و بهره بانکی همواره در حال تغییر هستند و به همین دلیل قیمت سهام نیز دائما تغییر می کند. عوامل کیفی نیز به دلیل اختلاف نظرات شخصی و سلیقه ای و نبودن اطلاعات آماری دقیق باعث نوسان قیمت می شوند.

وارن بافت اسطوره ی تحلیل بنیادی:

وارن بافت و تحلیل بنیادی

وارن بافت مشهور ترین و موفق ترین سرمایه گذار قرن اخیر و سومین فرد ثروتمند جهان با حدود ۸۵ میلیارد دلار سرمایه می باشد. شهرت٬ ثروت و موفقیت وارن بافت و آموزه های اصولی او در حوزه تحلیل بنیادی زبان زد بسیاری از فعالین کوچک و بزرگ بازار سرمایه می باشد.

وارن بافت الگوی معامله گری جهان و فردی الهام بخش برای تمام دنیا می باشد. او با موفقیت هایی که بدست آروده است به عنوان یکی از پنج فرد ثروتمند دنیا محسوب می شود.

وارن بافت بیش از ۷۰ سال است که به شغل سرمایه گذاری و سبدگردانی مشغول است و میزان ثروت میلیارد دلاری او گواهی بر موفقیت های بزرگ او در این مدت طولانی است. وارن تمام سرمایه و ثروت خود را از سرمایه گذاری و با روش تحلیل بنیادی سهام بدست آورده است.

هر جمله وارن بافت درسی بزرگ درحوزه مباحث سرمایه گذاری می باشد.اصول سرمایه گذاری و آموزه های او همواره الگو و راهنمایی برای سرمایه گذاران است.وارن بافت این اصول را از استاد خود بنجامین گراهام فرا گرفته و با تکامل آنها حتی از استاد خود هم پیشی گرفت.

مطالعه کتاب گلوله برفی که زندگینامه ای مختصر از وارن بافت میباشد می تواند کمک زیادی برای شناخت وارن بافت بکند.

پیشنهاد می کنیم این مطلب را از دست ندهید: بنجامین گراهام و نظریه ارزش ذاتی سهام

انواع ارزش سهام (ارزش اسمی، ارزش دفتری، ارزش بازار، ارزش انحلال، ارزش جایگزینی، ارزش ذاتی)

ارزش اسمی

در این جلسه قصد داریم به یک سری تعاریف مهم در بازار بورس ایران که بیشتر در حوزه تحلیل بنیادی کاربرد دارد بپردازیم. در مطلب حاضر مختصری از انواع ارزش های سهام اشاره خواهیم کرد و نحوه محاسبه هر یک را در مباحث مربوط به تحلیل بنیادی به تفصیل مورد بررسی قرار خواهیم داد.

در مطالب قبل دو تعریف بسیار مهم گره معاملاتی و سهام شناور را مورد بررسی قرار دادیم. در این جلسه قصد داریم به یک سری تعاریف مهم در بازار بورس ایران که بیشتر در حوزه تحلیل بنیادی کاربرد دارد بپردازیم. در مطلب حاضر مختصری از انواع ارزش سهام اشاره خواهیم کرد و نحوه محاسبه هر یک را در مباحث مربوط به تحلیل بنیادی به تفصیل مورد بررسی قرار خواهیم داد. در ادامه با مرور انواع ارزش سهام (ارزش اسمی، ارزش دفتری، ارزش بازار، ارزش انحلال، ارزش جایگزینی، ارزش ذاتی) با نت نوشت همراه باشید.

انواع ارزش سهام یک شرکت

یکی از مهمترین مواردی که در تحلیل بنیادی بایستی به محاسبه آن بپردازیم محاسبه ارزش های سهام یک شرکت است که دارای ۶ نوع به شرح زیر است:

ارزش اسمی

ارزش اسمی یک سهم عادی، بهایی است که سهم به آن مبلغ انتشار یافته است. در انواع ارزش سهام ، ارزش اسمی در ایران در حال حاضر برای هر سهم ۱۰۰۰ ریال می باشد که روی برگه سهام شرکت ها نیز می بایستی نوشته شود. تعیین ارزش اسمی و قید آن بر روی ورقه سهم، هرگز به این معنا نیست که سهم حتما می بایست به قیمت اسمی به فروش برسد، بلکه با توجه به وضع بازار و شرایط شرکت ممکن است سهام به قیمت های بیشتر یا کمتر از ارزش اسمی آن به فروش بروند.

در مواردی که سهام در بدو امر به مبلغی کمتر از ارزش اسمی به فروش می رسد، می گویند سهام با کسر، فروخته شده است. انتشار و فروش سهام با قیمتی کمتر از ارزش اسمی آن در بسیاری از کشورها من جمله ایران، ممنون می باشد. در مواردی که سهام در بدو امر به مبلغی بالاتر از ارزش اسمی آن به فروش رسد می گویند سهام با صرف فروخته شده است. توجه به این نکته ضروری است که ارزش اسمی سهام هیچ ارتباط مشخصی با ارزش بازار آن ندارد.

ارزش دفتری

عبارت است از ارزش حسابداری سهام در دفاتر شرکت و شامل جمع حقوق صاحبان سهام شرکت می شود که با تقسیم آن بر تعداد سهام، ارزش دفتری هر سهم به دست می آید. توضیحات بیشتر در خصوص نحوه محاسبه و کاربرد ارزش دفتری در تحلیل بنیادی مطرح خواهد شد.

ارزش بازار

این مورد از انواع ارزش سهام همان طور که از اسم خودش پیداست، ارزش بازار هر سهم در واقع قیمت جاری آن در بازار سهام می باشد.

بیشتر بخوانید: مبانی بورس ؛ بخش پایانی

ارزش انحلال

چنانچه تمامی دارایی های فیزیکی و مشهود شرکت به ارزش روز به فروش برسد و پس از آن تمام بدهی های شرکت از محل آن پرداخت گردد و سپس مبلغ باقی مانده را بر تعداد سهام شرکت تقسیم نماییم. این مورد از انواع ارزش سهام ارزش انحلال شرکت به این معناست که اگر شرکت ورشکسته شود و کلیه دارایی های آن را به قیمت روز بفروشند و بدهی ها را پرداخت نمایند، چه میزان می شود. اطلاع از ارزش انحلال هر سهم شرکت از این نظر حایز اهمیت است که اگر ارزش انحلال هر سهم از قیمت جاری سهام بالاتر باشد،

سرمایه گذار مطمئن است که بعد از خرید سهام چنانچه شرکت ورشکست شود و کلیه دارایی های فیزیکی و مشهود شرکت به فروش برسد، بیشتر از ارزشی خواهد بود که سرمایه گذار برای هر سهم آن در بازار پرداخت کرده است. بنابراین به عنوان نوعی بیمه برای سرمایه گذار عمل می کند. در محاسبه ارزش انحلال میزان دارایی های غیر مشهود شرکت اثری ندارد، به این دلیل که در صورت ورشکستگی شرکت، دارایی های غیر مشهود قابل فروش نیستند و هیچ ارزشی ندارند. بنابراین فقط می بایستی ارزش دارایی های مشهود محاسبه شود.

ارزش جایگزینی

این مورد از انواع ارزش سهام به این معناست که اگر کلیه دارایی های شرکت را بر اساس قیمت روز بخواهیم جایگزین نماییم، چه میزان هزینه در بردارد. یا به عبارت دیگر هزینه ایجاد و ساخت یک شرکت مشابه که به طور مثال ۱۰ سال پیش احداث شده است چه میزان می باشد و با ارزش ذاتی چیست؟ تقسیم آن بر تعداد سهام شرکت، ارزش جایگزینی به ازای هر سهم به دست می آید که می توان آن را نسبت به قیمت جاری سهام در بازار مقایسه نمود. بدیهی است که رابطه ارزش جایگزینی هر سهم و نرخ تورم، مستقیم است یعنی هر چه تورم بیشتر شود، ارزش جایگزینی سهام را نیز افزایش می یابد. به طور مثال کارخانه ای که ۱۰ سال پیش توسط شرکتی ساخته شده است ارزش جایگزینی آن در حال حاضر به اندازه نرخ مرکب تورم افزایش یافته است.

لازم به ذکر است این ارزش برای معامله گران نوسان گیر و سرمایه گذاران کوتاه مدت کاربرد خاصی ندارد و بیشتر برای سرمایه گذاران بلند مدت و مخصوصا سهامداران عمده شرکت مفید است.

ارزش ذاتی

ارزش ذاتی ارزش واقعی و منطقی سهام است. به این معنا که سهام ذاتا با توجه به میزان دارایی ها و بدهی ها و انتظار سودآوری سهام، چقدر می ارزد. این مورد از انواع ارزش سهام ارزش ذاتی با ارزش جاری آن معمولا متفاوت است و همین امر فرصت مناسب جهت سرمایه گذاری ایجاد می نماید و بازار همیشه ارزش ذاتی سهام را به موقع تشخیص نمی دهد ولی در یک بازه بلند مدت همیشه قیمت جاری سهام به طرف میانگین ارزش ذاتی سهام میل می کند. بنابراین نمی توان دقیقا محاسبه کرد که چه زمانی قیمت سهام به ارزش ذاتی آن نزدیک می شود ولی می توان مطمئن بود که این اتفاق در آینده به وقوع خواهد پیوست.

البته لازم به ذکر است سرمایه گذاران می بایستی بدانند که وجود ارزش ذاتی سهام به این معنی نیست که قیمت سهام نباید یا نمی تواند بیشتر از ارزش ذاتی خود بالا برود بلکه قیمت سهام تحت عوامل متعددی مثل شرایط هیجانی، جو روانی حاکم بر بازار، شرایط اقتصادی، شایعات وجود سرمایه گذاران غیرحرفه ای و … می تواند حتی تا چندین برابر قیمت ذاتی سهام را بالا ببرد و این مسئله به این معنا نیست که تحلیلگر ارزش ذاتی سهام را اشتباه حساب کرده است بلکه قیمت سهام دارای حباب شده است. ما در انتهای فصل بنیادی بایستی بتوانیم ارزش ذاتی یک سهم را محاسبه نماییم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.