تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟
تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصادملی، صنعت و وضعیت شرکت.
هدف اصلی از انجام اینگونه مطالعات، تعیین ارزش واقعی سهام (ارزشذاتی) شرکتهاست.
تحلیل بنیادی معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکت تمرکز مینماید تا مشخص کند که آیا قیمت سهام بهدرستی ارزشیابی شدهاست یا نه؟
بخش قابلملاحظهای از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصادملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.
▪ رویکرد معمول در تحلیل شرکت، دربرگیرنده چهار مرحله اساسی است:
۱) تعیین وضعیت کلی اقتصاد کشور.
۲) تعیین وضعیت صنعت.
۳) تعیین وضعیت شرکت.
۴) تعیین ارزش سهام شرکت.
در ادامه، هریک از مراحل بالا را تشریحمیکنیم.
● تجزیه و تحلیل اقتصاد
وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی میشود که مشخص شود آیا شرایط کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟
نرخهای بهره در حال افزایش است یا کاهش؟
آیا مصرفکنندگان کالاها را مصرف میکنند؟
تراز تجاری مطلوب است؟
عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟
اینها تنها بخشی از سئوالاتی است که تحلیلگر بنیادی برای تعیینکردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجهاست.
● تجزیه و تحلیل صنعت
وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، تأثیر قابلتوجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد. اگر وضعیت صنعت مطلوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت نیز نمیتواند بازده مناسبی داشتهباشد. بهقول معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.
● تجزیه و تحلیل شرکت
بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصلگردد. این تحلیل، معمولاً از طریق بررسی صورتهای مالی شرکت انجاممیشود. از روی این صورتها میتوان نسبتهای مالی سودمندی را محاسبهنمود.
نسبتهای مالی به پنج دسته اصلی تقسیم میشوند:
۱) نسبتهای سودآوری
۲) نسبتهای قیمتی
۳) نسبتهای نقدینگی
۴) نسبتهای اهرمی
۵) نسبتهای کارایی (فعالیت)
هنگام تحلیل نسبتهای مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکتهای موجود در آن صنعت مقایسه شود تا عملکرد شرکت، شفافتر و روشنتر گردد. در ادامه، حداقل یک نسبت معروف را از هردسته معرفی میکنیم.
● حاشیه سود خالص
حاشیهسودخالص شرکت، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیمکردن سود خالص به کل فروش محاسبهمیشود. این نسبت نشان میدهد کهاز یکتومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
به عنوان مثال، حاشیه سودخالص ۳۰ درصد نشانمیدهد کهاز یکتومان فروش محصولات شرکت، ۳ ریال سودخالص به دست آمدهاست.
● نسبت P/E
نسبت P/E (نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم) از طریق تقسیمکردن قیمت جاری سهام به عایدی هر سهم (EPS) در چهار فصل گذشته به دست میآید.
این نسبت نشانمیدهد که سرمایهگذار برای خریدن یکتومان از عواید شرکت، چقدر باید بپردازد. به عنوان مثال، اگر قیمت جاری سهام، ۲۰ تومان و عایدی هر سهم در چهار فصل گذشته، ۲تومانباشد، آنگاه نسبت P/E، ۱۰ به دست میآید.
به عبارت دیگر، برای خرید یکتومان از عواید شرکت، باید ۱۰تومان بپردازیم. البته، انتظارت سرمایهگذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش بسیار مهمی در تعیین نسبت جاری P/E ایفا میکند. رویکرد متداول در تحلیلهای مالی این است که نسبتهای P/E شرکتهای موجود در یک صنعت را با یکدیگر مقایسهکنیم. اگر تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که P/E آن کمتر است، ارزش بهتری دارد.
● ارزش دفتری هر سهم
ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبتهای قیمتی است که از تقسیمکردن کل داراییهای خالص شرکت (داراییها منهای بدهیها) به کل سهام موجود آن بهدست میآید.
ارزش دفتری هر سهم میتواند در تعیین این موضوع کمککند که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد قیمتگذاری شدهاست (این موضوع، به روشهای حسابداری مورد استفاده شرکت و همچنین، عمر داراییهای آن نیز بستگی دارد).
اگر سهامی به قیمتی بسیار پایینتر از ارزش دفتری آن به فروش رود، میتواند نشانگر این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی خود، قیمتگذاری شدهاست.
نسبت جاری، یکی از نسبتهای نقدینگی است که از تقسیمکردن داراییهای جاری به بدهیهای جاری شرکت محاسبهمیشود. این نسبت، توانایی شرکت را برای پرداخت بدهیها و تعهدات جاری آن نشانمیدهد.
هرقدر این نسبت بالاتر باشد، قدرت نقدینگی آن نیز بالاتر خواهدبود. به عنوان مثال، اگر این نسبت ۳ باشد، بیانگر آن است که داراییهای جاری شرکت، برای پرداخت ۳ برابر بدهیهای جاری آن، کفایت میکند.
● نسبت بدهی
نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبتهای اهرمی است که از تقسیمکردن کل بدهیها به کل داراییهای شرکت محاسبهمیشود. این نسبت نشانمیدهد که کلداراییهای شرکت تا چه حد از طریق بدهیها تأمین شده است. به عنوان مثال، اگر نسبت بدهی ۴۰ درصد باشد، بیانگر آن است که ۴۰ درصد از داراییهای شرکت از طریق ایجاد بدهی یا قرضگرفتن وجوه تأمین شدهاست.
بدهیها، همانند تیغ دولبه عملمیکنند. اگر شرایط کلی اقتصاد نامناسب و روند حرکت نرخهای بهره، فزاینده باشد، آنگاه شرکتهایی که نسبت بدهی بالایی دارند، با مشکلات مالی عدیدهای مواجه خواهندبود. اما اگر شرایط اقتصادی مناسب باشد، بدهی میتواند از طریق تأمینمالیکردن رشد شرکت با هزینههای پایینتر، سودآوری را افزایش دهد.
● گردش موجودیها
گردش موجودیهای شرکت، یکی از نسبتهای کارایی است که از تقسیمکردن قیمت تمام شده کالای فروش رفته به موجودیها محاسبهمیشود. این نسبت، کارایی شرکت را در مدیریت موجودیها نشان میدهد.
این کارایی، از طریق محاسبه تعداد دفعات گردش موجودیها در طول سال اندازهگیری میشود. این دسته از نسبتها، وابستگی شدیدی به نوع صنعت دارند. به عنوان مثال، گردش موجودیها در فروشگاههای زنجیرهای، بهمراتب بالاتر از صنایع تولیدکننده هواپیماست. در اینجا نیز مقایسهکردن گردشموجودیها در کلیه شرکتهای یک صنعت، اهمیت زیادی دارد.
● ارزشیابی قیمت سهام
تحلیلگر بنیادی، پس از مطالعه و تعیین شرایط اقتصادملی، وضعیت صنعت و در نهایت شرکت، بهبررسی این موضوع میپردازد که آیا قیمت سهام شرکت بهدرستی تعیینشدهاست یا نه؟ برای تعیین قیمت سهام، الگوهای گوناگون ارزشیابی تهیه و تدوین شده است.
عمدهترین این الگوها عبارتند از:
الگوهای سود سهام – این الگوها، بر ارزش فعلی سودهای سهام مورد انتظار تمرکز دارند.
الگوهای عواید – این الگوها، بر ارزش فعلی عواید مورد انتظار تمرکز دارند.
الگوهای داراییها – این الگوها، بر ارزش داراییهای شرکت تمرکز دارند.
برای یادگیری تحلیل فاندامنتال ( بنیادی ) میتوانید در صفحه زیر فایل رایگان آموزشی را دانلود کنید
برخی از نسبتها و فاکتورهایی که در تحلیل بنیادی بررسی میشود:
مقالات مرتبط با تحلیل بنیادی و اصول سرمایهگذاری:
در ادامه نقاط قوت تحلیل بنیادی و نقاط ضعف این نوع تحلیل را با هم بررسی میکنیم
روندهای بلند مدت
تحلیل های بنیادی برای انجام سرمایه گذاری های بلند مدت بر اساس روندهای بلند مدت کارایی مناسبی دارد. توانایی تشخیص وضعیت بلند مدت اقتصادی، تکنولوژیکی و تمایلات مصرف کننده، که با روش های بنیادین صورت می پذیرد، می تواند سرمایه گذاران صبوری که انتخاب درستی در صنعت و شرکت خریداری شده داشته اند را به سود برساند.
تحلیل بنیادین دقیق می تواند شرکت های ارزشمند را شناسایی کند. بسیاری از سرمایه گذاران پرآوازه با دید بلند مدت به ارزش گذاری سهام می پردازند . گراهام، وارن بافت و جان نف اسطوره های سرمایه گذاری بر اساس روش ارزش ذاتی محسوب می شوند. تحلیل بنیادین می تواند شرکت هایی با دارایی های با ارزش، ترازنامه های قوی، ثبات در سوددهی و قدرت ماندگاری را شناسایی کنند.
یکی از دستاوردهای اساسی تحلیل بنیادین رسیدن به درکی درست از مفهوم تجارت است. سرمایه گذار بعد از زحمتی که برای انجام بررسی های بنیادی و تحلیل شرکت ها انجام می دهد، با محرک های کلیدی در فروش، درآمد و سود شرکت ها آشنا می شود. درآمدها و انتظارات درآمدی می تواند محرکی اساسی برای قیمت سهام باشد. تحلیل گران تکنیکی نیز با این مساله موافقند. درک صحیح از شیوه های تجارت می تواند سرمایه گذاران را از انتخاب شرکت هایی که در معرض افت ارزش قرار دارند، مصون دارد.
قیمت سهم یک شرکت شدیدا تحت تاثیر صنعتی است که شرکت در آن فعالیت می کند. سرمایه گذار می تواند با بررسی صنعت های مختلف، موقعیت های متفاوت را شناسایی و طبقه بندی کند. موقعیت های سرمایه گذاری می توانند به پر ریسک (مثل صنایع مبتی بر تکنولوژی)، کم ریسک (مثل صنایع صنایع همگانی)، رشد محور (مثل صنایع کامپیوتری)، ارزش محور (مثل صنایع نفتی)، غیر چرخه ای (مثل صنایع کالاهای اساسی مصرفی)، چرخه ای (مثل صنایع حمل و نقل) و یا درآمد محور (مثل صنایعی که درآمد بالا به دست می آورند) دسته بندی شوند.
سهام ها عموما حرکت های گروهی دارند. سرمایه گذاران با شناخت مدل کسب و کار هر شرکت می تواند به درک صحیح تری از گروه بندی سهام ها در غالب صنایع مربوطه شان دست یابند. وضعیت تجارت یک شرکت و ترکیب درآمدی آن می تواند به سرعت تغییر یابد.
این اتفاق برای بسیاری از فروشندگان اینترنتی که در واقع ماهیت فروش شان غیر اینترنتی بوده، افتاده است. شناخت شیوه های درست تجارت برای شرکت های مختلف نقش بسزایی در دسته بندی صحیح آنها در صنایع مشخص داشته و می تواند تفاوت زیادی در ارزش گذاری نسبی آنها ایجاد کند.
نقاط ضعف تحلیل بنیادین
تحلیل بنیادین علی رغم این که می تواند بینشی صحیح از موقعیت صنایع و شرکت ها به معامله گر دهد، می تواند بسیار زمان گیر نیز باشد. مدلهای زمان گیر معمولا می تواند منجر به ارزش گذاری هایی شود که با جهت گیری عمومی قیمت فعلی در بازار سهام مغایرت داشته باشد.
زمانی که این اتفاق می افتد سرمایه گذار به این نتیجه می رسد که بازار به درکی نادرست از شرایط موجود رسیده است. این شرایط لزوما به معنی این نیست که درک بازار از کلیه شرکت ها نادرست است، ولی می تواند نشان دهد که قیمت بازار و برآورد کلی بازار سهام از قیمت بعضی از شرکت ها، تفاوت غیر منطقی دارد.
شاخصه های صنعت/شرکت
روش های ارزش گذاری بسته به گروه های مختلف صنعتی و شرایط خاص هر شرکت، با یکدیگر تفاوت دارند. بنابراین برای صنایع و شرکت های متفاوت، شیوه های متفاوتی به کار برده می شود. این فرآیند می تواند زمان بر باشد و نیاز به انجام تحقیقات متفاوتی دارد.
برای مثال یک مدل مبتنی بر تعداد مشترکان می تواند برای شرکت هایی که خدمات اینترنتی ارائه می دهند (ISP Internet Service Provider) موثر واقع شود، ولی برای یک شرکت نفتی الزاما کاربردی ندارد. و یا روش های ارزش گذاری برای شرکت های سرمایه گذاری و یا ارائه دهنده ی خدمات بانکی، با شرکت های تولیدی تفاوت دارد.
برآورد ارزش ذاتی یک سهم وابسته به فرضیات خاصی است که در مدل های ارزش گذاری استفاده می شود. بنابراین هرگونه تغییر در رشد و یا ضرایب مفروض می تواند تغییر زیادی در ارزش گذاری نهایی ایجاد کند. و هر تحلیل گر با استفاده از ضرایب و مفروضات خاصی، ارزش ذاتی خاصی را به دست می آورد که این می تواند با نظر تحلیل گران دیگر که از ضرایب و مفروضات دیگری استفاده کرده است، متفاوت باشد.
از سوی دیگر پاره ای از تحلیل گران با تغییر متغیرهای مدل های ارزش گذاری، ارزش ذاتی دلخواه خود از یک سهم را با استناد به این مدل ها به وجود می آورند. گروهی از تحلیل گران بنیادین نیز، با تغیی متغیر های مدل های ارزش گذاری، تحلیل های خود را به حالت های خوش بینانه، بدبینانه و یا حالتی بین این دو دسته بندی می کنند. با این حال اکثر مدل های ارزش گذاری بدبینانه نیز عموما ماهیت صعودی دارند.
شخصیت تحلیل گر و جهت گیری
بسیاری از اطلاعاتی که در فرآیند تحلیل تاثیر گذار می باشند، بر اساس صورت مالی است که خود شرکت ارایه می دهد. در هر شرکتی بخشی مربوط به ارتباط با سهامداران وجود دارد که وظیفه ی اصلی آنها ارائه صورت های مالی برای سهامداران است.
مارک تواین در جایی می گوید: “دروغ های متفاوتی وجود دارند: دروغ های بزرگ، و آمارها”. در واقع زمانی که به مرحله اطلاع رسانی داده ها و انتشار اطلاعیه ها می رسیم، رئیس هیئت مدیره و مدیر مالی بسیار حرفه ای عمل می کنند. از طرفی زاویه ی نگاه تحلیل گران متفاوت است. گروهی از تحلیل گران صورت های مالی شرکت ها را به جهت خرید سهام آن ها بررسی می کنند.
در واقع تنها تحلیل گران طرفدار خرید هستند که تمایل دارند فراسوی اطلاعات و آمار مربوط به شرکت، به تحقیق بپردازند. تحلیل گران طرفدار خرید عموما برای صندوق های سرمایه گذاری های مشترک و مدیران مالی کار می کنند. آنها گزارشات مربوط به تحلیل گران طرفدار فروش که در جهت منافع سهام داران عمده یا خود شرکت فعالیت می کنند، را بررسی می کنند.
بنابر این هنگام مطالعه گزارشات باید تمامی ملاحظات مربوط به سمت گیری تحلیل گران را در نظر گرفت. از سویی دیگر تحلیل گران طرفدار خرید، صرفا از نقطه نظر سرمایه گذاری کلان و با دیدگاه پرتفوی گردانی به تحلیل شرکت ها می پردازند. این تحلیل گران اگر هم به نوعی با شرکت در ارتباط باشند، ارتباط آنها از جنس ارتباط تحلیل گران طرفدار فروش نمی باشد.
از “علیرضا مهدی پور ”
نکته: به جز تحلیل بنیادی، معامله گران و سرمایه گذاران از تحلیل تکنیکال برای تشخیص زمان مناسب خرید و فروش استفاده میکنند. در مطالب زیر در مورد تحلیل تکنیکال بیشتر بخوانید:
منظور از تحلیل بنیادی در بورس چیست؟
تحلیل بنیادی در بورس را میتوان یکی از پایههای اساسی تحلیل در نظر گرفت. اما واقعیت اینجاست که تنها با تکیه بر آن نمیتوان موفقیت در بورس را تضمین کرد و تحلیل تکنیکال و موارد دیگر نیز نقش مهمی در کاربردی بودن تحلیل بازی میکنند. اما، ذات بورس عرضه و تقاضاست و انجام تحلیلهای مختلف فقط در راستای کاهش عدم قطعیت قدم برمیدارد
سرمایهگذاری موفق در بورس، داستان مفصلی دارد. از بررسی شرایط عملیاتی و وضعیت سیاسی کشور گرفته تا تحلیل و بررسی فاکتورهای اقتصادی و روانشناسی معاملات، نقش مهمی در این عمر ایفا میکنند. بهطور کلی به این دسته از بررسیهای کلی و فاکتورهای مورد نیاز برای سرمایه گذاری در بورس تحلیل بنیادی گفته میشود. به زبان سادهتر، تحلیل بنیادی یافتن ارزش ذاتی سهام شرکتها، بر مبنای فاکتورهای اقتصادی، وضعیت صنعت و مقایسه با شرکتهای مشابه و بررسی سود عملیاتی آن شرکت است.
همانطور که گفته شد، هدف نهایی این تحلیل رسیدن به عددی است که یک سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند تا ببیند یک سهم کمتر از ارزش واقعیاش در حال عرضه است یا بیش از حد واقعی ارزشگذاری شده است. تیم تولید محتوای مانو نکاتی را به منظور تحلیل بنیادی در بورس تهیه کرده که در ادامه میخوانید.
نکاتی در رابطه با تحلیل بنیادی در بورس
- تحلیل بنیادی در نقطه مقابل تحلیل تکنیکال قرار میگیرد که روند آتی قیمتها را از طریق تجزیه و تحلیل تحلیل دادههای پیشین بازار مانند قیمت و حجم پیشبینی میکند.
- از نگاهی دیگر، تحلیل بنیادی در بورس معمولاً چه از منظر کلان و چه خُرد، به دنبال شناسایی سهامی است که قیمت آنها به درستی در بازار شناسایی نشده است.
- تحلیل بنیادی فرآیند تحلیل یک کسب و کار در ابتداییترین یا بنیادیترین سطح مالی است. این نوع تجزیه و تحلیل با مطالعه نسبتهای حسابداری تلاش میکند، وضعیت شرکت را از نظر اقتصادی بسنجد.
- در این تحلیل علاوه بر ارزشیابی سهام یک شرکت، به مقایسه آن با شرکتهای مشابه نیز پرداخته میشود.
به بیان ساده با کمک تحلیل بنیادی میتوانید با روشهای متنوع ارزش یک شرکت را محاسبه کنید و این ارزش بدست آمده را با قیمت فعلی سهام این شرکت در بازار مقایسه کنید، با این مقایسه شما بهتر میتوانید برای سرمایهگذاری در سهام این شرکت تصمیمگیری کنید.
هدف تحلیل بنیادی چیست؟
بسیاری از سرمایهگذاران از فاکتورهای کاملاً بنیادی در تحلیل شرکت و تعیین قیمت سهام آن استفاده میکنند. برخی دیگر از سرمایهگذاران فکر میکنند که میتوانند با استفاده از هر دو عامل بنیادی و تکنیکال، مدل مستحکمتری از ارزیابی و برآورد قیمت به دست میآید.
نقطه موفقیت این تحلیل آنجاست که بتوان تعیین کرد آیا قیمت فعلی سهام، با ارزشی که عوامل بنیادی و پیشبینی بازار نشان میدهد، یکسان است یا تفاوت دارد. اگر مغایرتی دیده شد، میتوان از این تفاوت برای تحلیل بنیادى چیست؟ فرصت سرمایهگذاری استفاده کرد. حتی اگر بنا نیست یک تحلیل عمیق و پیچیده کرد، یادگیری نسبتها و اصطلاحات کلیدی میتواند کمک کند وضعیت سهام را با دقت و دانش بیشتری دنبال کرد.
شروع با بررسی درآمد
سرمایهگذاران باید طیف گستردهای از دادهها را در نظر بگیرند، اما اولین دادهای که باید به دنبال آن باشند و آن را مورد بررسی قرار دهند، درآمد شرکت است. رقم درآمد، سادهترین راه برای رسیدن به جواب سؤالات اصلی است. سوالاتی مثل «شرکت چقدر درآمد تحلیل بنیادى چیست؟ کسب میکند؟» و «احتمال درآمدزایی و تولید آن در آینده چقدر است؟» به عبارت دیگر، درآمد نشانه سود است. محاسبه درآمد ممکن است پیچیده باشد، اما این یکی از عواملی است که برای خرید سهام یک شرکت مهم است.
سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی
یک تحلیلگر تلاش میکند مدلی برای تعیین ارزش تخمینی قیمت سهام یک شرکت بر اساس دادههای موجود، ایجاد کند. این مقدار به دست آمده توسط تحلیلگر فقط برآورد ارزش سهم این شرکت در مقایسه با قیمت فعلی بازار است. برخی از تحلیلگران ممکن است قیمت تخمینی خود را به عنوان ارزش ذاتی شرکت ذکر کنند.
اگر نتایج یک تحلیل نشان دهند که ارزش سهام باید به طور قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی بازار سهام باشد، یک سیگنال خریده و اگر ارزش ذاتی آن کمتر از قیمت فعلی بازار باشد، آن سهم بیش از ارزش ارزیابی شده (Over Value) و توصیه فروش اولویت بالایی پیدا میکند.
سرمایهگذارانی که از این توصیهها در تحلیل بنیادی پیروی میکنند انتظار دارند بتوانند سهام مطلوب را خریداری کنند زیرا چنین سهامی با گذشت زمان احتمال رشد بیشتری دارند. از طرف دیگر، انتظار میرود سهام با رتبهبندی نامطلوب احتمال سقوط قیمت بیشتری داشته باشد. این سهام را میتوان به عنوان کاندیداهای حذف از پرتفوی موجود یا اضافه شدن به عنوان سرمایهگذاری کوتاه مدت در نظر گرفت.
تحلیل بنیادی کمی و کیفی
مشکلی که در تعریف کلمه بنیادی وجود دارد این است که این کلمه میتواند هر آنچه را که مربوط به خوب بودن یک شرکت از نظر اقتصادی است، پوشش دهد. بدیهی است تحلیل بنیادی، اعدادی مانند درآمد و سود را در نظر میگیرد، اما سهم از بازار، تبلیغات و کیفیت مدیریت شرکت هم در این تحلیل، تاثیرگذار خواهند بود.
آیا استفاده از تحلیل بنیادی همیشه مؤثر است؟ نه. مانند هر استراتژی معاملاتی یا تکنیک سرمایهگذاری دیگری، استفاده از تحلیل بنیادی همیشه موفقیتآمیز نیست. این واقعیت که تحلیل بنیادی نشان میدهد سهامی در حال حاضر به قیمتی کمتر از ارزش واقعی در بازار به فروش میرسد، نمیتواند تضمین کند که در آینده قیمت این سهام افزایش پیدا میکند و به ارزش ذاتی خود برسد. همه چیز به همین سادگی پیش نمیرود. در واقع، رفتار واقعی قیمت تحت تأثیر عوامل بیشماری قرار دارد که ممکن است تحلیل بنیادی را تضعیف کند.
هنگام ارزیابی پتانسیل رشد و سودآوری شرکت، سرمایهگذاران و تحلیلگران اغلب از ترکیبی از تحلیلهای بنیادی، تکنیکال، تابلوخوانی و روانشناسی بازار استفاده میکنند.
سخن پایانی
تحلیل بنیادی در بورس را میتوان یکی از پایههای اساسی تحلیل در نظر گرفت. اما واقعیت اینجاست که تنها با تکیه بر آن نمیتوان موفقیت در بورس را تضمین کرد و تحلیل تکنیکال و موارد دیگر نیز نقش مهمی در کاربردی بودن تحلیل بازی میکنند. اما، ذات بورس عرضه و تقاضاست و انجام تحلیلهای مختلف فقط در راستای کاهش عدم قطعیت قدم برمیدارد.
تیم متخصص مدیریت ثروت مانو، شرایطی را مهیا کرده است که افراد بدون نیاز به کسب دانش تخصصی و صرف زمان، بتوانند متناسب با درجه ریسکپذیری خود، به صورت حرفهای در بورس سرمایهگذاری کنند.
تحلیل بنیادی
با سلام خدمت شما تحلیلگران و علم آموزان عزیز ما در این مقاله قصد داریم شما را با مبانی تحلیل بنیادی آشنا کنیم. به این منظور شما ابتدا باید با بازار سرمایه و مشتقات آن آشنا شوید و سپس به صورت مقدماتی با اصطلاحات و بخش ها و کارکرد این بازار و اجزائش آشنا شوید و در ادامه به صورت کامل و مفصل تر به آموزش در این مسئله بپردازیم. این نکته بدیهی است که برای آموزش تحلیل بنیادی یکی از لازمه های مهم این است که بازار سرمایه و اجزای مختلفش را کامل بشناسیم وگرنه نمیتوانیم یک تحلیل گر حرفه ای بنیادی باشیم و تحلیل های ما مطابق با واقع نخواهد بود. پس با قدرت و دقت بالا مقاله این مبحث مهم را شروع میکنیم .
فهرست کلی
- معرفی سرمایه گذاری
- انواع روش های سرمایه گذاری
- ارکان بازار سرمایه
- معرفی بازار سرمایه
- انواع روش های تحلیلی
- انواع اوراق بهادار
در این مقاله به توضیح 4 مورد اول در فهرست می پردازیم .
تعریف سرمایه گذاری
- تعریف کلی: سرمایه گذاری یعنی خرید یک دارایی یا هر چیز دیگری به این امید که در آینده قیمت آن افزایش خواهد یافت و یا درآمدی را ایجاد خواهد کرد .
- تعریف سرمایه گذاری در علم اقتصاد: سرمایه گذاری یعنی خرید کالایی که در حال حاضر مصرف نمیشود اما در آینده فرد به آن نیاز پیدا خواهد کرد و آن کالا برای او سود آور خواهد بود .
- تعریف سرمایه گذاری در علوم مالی: سرمایه گذاری یعنی این که فرد یک دارایی مالی نظیر سهام را می خرد و پیش بینی می کند که آن دارایی مالی در آینده سود آور خواهد بود و قیمتش افزایش خواهد یافت، لذا با فروش به قیمت بالاتر سود خوبی به دست خواهد آورد .
شیوه های سرمایه گذاری
انواع سرمایه گذاری به سرمایه گذاری مستقیم و سرمایه گذاری غیر مستقیم تقسیم می شود.
سرمایه گذاری مستقیم
- تاسیس شرکت ها و مدیریت آنها به قصد کسب سود
- خرید تمام یا بخشی از سهام شرکت های موجود
- خرید کالا ها و اقلامی مثل سکه طلا و ارز
- خرید زمین و ساختمان
سرمایه گذاری غیر مستقیم
به صورت سپردن سرمایه به افراد یا موسسات حرفه ای در سرمایه گذاری می باشد.
مقایسه بازدهی بازار های مختلف در اقتصاد ایران : از سال 1374 تا سال 1393 به این شکل است
متوسط نرخ تورم سالانه : %2/19
- سپرده بانکی: با ریسک خیلی کم (14%) بازدهی سالانه
- ارز: با ریسک کم (%7/10) بازدهی سالانه
- مسکن: با ریسک متوسط (25%) بازدهی سالانه
- طلا: با ریسک زیاد (%8/13) بازدهی سالانه
- بورس: باریسک خیلی زیاد (%6/37) بازدهی سالانه
معرفی بازار سرمایه
- بخش مالی نظام های اقتصادی در دسته بندی زمانی به دو بخش بازار پول و بازار سرمایه تقسیم میشوند .
- بازار پول: ابزار مالی کوتاه مدت ، نقدشوندگی بالا ، کم ریسک
- بازار سرمایه: ابزار مالی بلند مدت ، تامین منابع لازم جهت سرمایه گذاری نیازمند مدیریت ریسک، تنوع ابزار ها
ارکان بازار سرمایه
- شورای عالی بورس
- سازمان بورس اوراق بهادار
- شرکت بورس اوراق بهادار
- شرکت فرابورس
- بورس کالای ایران
- بورس انرژی ایران
- شرکت سپرده گذاری مرکزی
شورای عالی بورس
- بالاترین رکن بازار سرمایه
- تصویب سیاست های کلان و خط مشی بازار
- نظارت بر اجرای قانون بازار اوراق بهادار
اعضای شورای عالی بورس
- وزیر امور اقتصادی و دارایی
- وزیر بازرگانی
- رییس کل بانک مرکزی
- روسای اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و اتاق تعاون
- رییس سازمان که به عنوان دبیر شورا و سخنگوی سازمان نیز انجام وظیفه خواهد کرد
- دادستان کل کشور یا معاون وی
- یک نفر نماینده از طرف کانون ها
- سه نفر خبره مالی منحصرا از بخش خصوصی با مشورت تشکل های حرفه ای بازار اوراق بهادار به پیشنهاد وزیر امور اقتصاد و دارایی و تصویب هیئت وزیران
- یک نفر خبره منحصرا از بخش خصوصی به پیشنهاد وزیر ذی ربط و تصویب هیئت وزیران برای هر بورس کالایی
سازمان بورس و اوراق بهادار
- مسئول مستقیم نظارت بر فعالیت های نهادها ، بورس ها و شرکت سپرده گذاری مرکزی
- در آمد از محل کارمزد های دریافتی و سهمی از حق پذیرش شرکت ها در بورس
- پایگاه اینترنتی سازمان بورس Seo.ir
- پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه ایران Sena.ir
شرکت های فعال در بازار سرمایه
این شرکت ها شامل شرکت بورس و اوراق بهادار، شرکت فرابورس، تفاوت های بورس و فرابورس، شرکت بورس کالای ایران، شرکت بورس انرژی ایران و شرکت سپرده گذاری مرکزی است.
شرکت بورس و اوراق بهادار
- محل معاملات ثانویه سهام پذیرفته شده: وقتی شرکت تاسیس میشود به دو حالت معاملات اولیه را انجام میدهد : 1. پذیره نویسی برای مشارکت و فروش بخشی از شرکت 2. وقتی که شرکت وارد سازمان بورس میشود به صورت عرضه اولیه به مردم ارائه میشود .
- شرایط برای پذیرش : سرمایه شرکت ، سود آوری شرکت ، نسبت بدهی به دارایی ، سهام شناور آزاد : که این مسئله در بورس و فرابورس متفاوت است به این صورت که ، وقتی شرکتی از شفافیت و شرایط بهتری برخوردار باشد وارد بورس شده و شرکتی که از شفافیت و شرایط نامناسب تری برخوردار باشد وارد فرابوس شده و شروع به فعالیت میکنند .
- دامنه نوسان : در بازار بورس دامنه نوسان 5% است .
- دارای حجم مبنا : در بازار بورس مقداری از حجم را برای معامله مشخص کرده اند که در طول روز باید به این اندازه معامله بشود به این حجم معاملاتی مشخص شده ، حجم مبنا میگویند ، که از مباحث مهم است که در آینده توضیحش خواهیم داد .
- سایت سازمان بورس : در این سایت میتوانیم از اطلاعات و اخبار مربوط به بورس و تصمیماتی که برای این بازار اتخاذ شده با خبر شویم . tse.ir
شرکت فرابورس
- محل معاملات ثانویه سهام پذیرفته شده
- شرایط برای پذیرش : سرمایه ، سود آوری و .
- نسبت بدهی به دارایی ، سهام شناور آزاد
- دامنه نوسان : 5 %
- سایت شرکت فرابورس www.ifb.ir
تفاوت های بورس و فرابورس
- سرمایه شرکت ها : حداقل سرمایه بازار اول بورس باید 20 میلیارد تومان باشد تا بازار دوم فرابورس که دارای شرکت در بورس میتواند 100 میلیون تومان باشد .
- ریسک شرکت ها : هر چقدر سهام شناور و آزار شرکت بیشتر باشد ریسک کمتری دارد و مثلا سرمایه شرکت هرچقدر بالا تر باشد یا اینکه تاریخ تاسیس آن هرچقدر بیشتر باشد این شرکت ریسک کمتری دارد .
- ریسک معاملات : با وجود دامنه نوسان و حجم مبنا و سهام شناور ریسک معاملات در بازار کمتر وکمتر میشود .
- قواعد معاملاتی : این موضوع را در آینده توضیح میدهیم چون نیاز به وسعت بیشتری دارد .
- دامنه نوسان حق تقدم خرید سهام : حق تقدم یعنی حقی که به دارنده سهام قبل از افزایش سرمایه داده میشود ، که بعد از افزایش سرمایه شما برای مشارکت در سهم نسبت به بقیه تقدم دارید ، و این حق تقدم که در بازار به ما میدهند را میتوانیم در بازار بفروش برسانیم .
شرکت بورس کالای ایران
- ساماندهی بازار کالا از طریق مکانیزم اجرایی ناظر بر تعهدات و تضمین منافع طرفین معامله
- کشف شفاف قیمت و برقراری امکان مدیریت ریسک : یعنی اینکه در این بازار تدابیری لحاظ شده است که امکان عدم شفافیت قیمت و وجود واسطه و وجود رانت قیمت و. نیست و از این جهت میتوان با خیال راحت و اطمینان به پشتوانه دولتی این بازار به معامله های مختلف دست زد و از طرفی هم در این بازار میتوان به واسطه استراتژی های مختلف و سبک های معاملاتی مختلفی که به صورت شخصی برای معامله در بازار بورس انتخاب میکنیم میتوانیم ریسک در معامله را برای خودمان مدیریت کنیم .
- امکان انجام معاملات چند گانه : نقد ، نسیه ، سلف ، آتی و اختیار : که درباره این نوع معاملات در آینده مفصل صحبت میکنیم .
- صنعتی ، پتروشیمی ، کشاورزی ، مشتقه (آتی سکه)
- سایت شرکت بورس کالای ایران ime.co.ir
شرکت بورس انرژی ایران
- محل انجام معاملات حامل های انرژی (نفت ، گاز ، برق ، و سایر حامل های انرژی)
- بازار فیزیکی : تابلوی برق ، نفت و گاز و تابلوی سایر حامل های انرژی
- بازار مشتقه : تابلوی قرار داد سلف موازی استاندارد : یعنی اینکه ابتدا هزینه محصول پرداخت میشود و بعد از حدود 10 روز کالا در اختیار مشتری قرار میگیرد ، قرار داد آتی : یعنی اینکه قرار داد در امروز انجام میشود ولی پرداخت هزینه و کسب محصول در آینده اتفاق می افتد و قرار داد اختیاری معامله : قرار دادی است که برای کاهش ریسک معاملات اتفاق می افتد .
- سایت شرکت بورس کالای ایران irenex.ir
شرکت سپرده گذاری مرکزی
- افتتاح و نگهداری حساب وجوه و اوراق بهادار (بورس ، فرابورس ، بازار های خارج از بورس ، کالای متعلق به سهامداران و . )
- تسویه و پایاپای معاملات کالاها ، اوراق بهادار و سایر ابزار های مالی
- سپرده گذاری و امانت پذیره انواع اوراق بهادار در سامانه عملیاتی
- سپرده نمودن اوراق بهادار وثیقه شده و فک رهن آنها
- دریافت اطلاعات شرکت های سهامی عام جهت تقسیم سود ، افزایش سرمایه و .
- سایت شرکت سپرده گذاری مرکزی ddn.csdiran.com
منابع اصلی اطلاعاتی بازار سرمایه
سایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران tsetmc.com این سایت تابلو هر سهم را در لحظه در بورس و فرابورس به ما نشان میدهد .
- سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران (کدال) Codal.ir
- مرکز پردازش اطلاعات مالی ایران fipiran.com
برای آموزش منابع اصلی اطلاعاتی بازار سرمایه و نحوه کار با سایت آن ها وارد آموزش تابلوخوانی شوید.
گروه بی نظیر
مدرس و تحلیلگر بازار سرمایه تحلیلگر بازار مالی فارکس تحلیلگر ارشد سایت یار سرمایه برگزاری بیش از صد دوره آموزشی تحلیل بورس و فارکس عضو تیم icf_market تنها ارائه دهنده سبک ولوم تریدینگ به زبان فارسی در دنیا
تحلیل بنیادى چیست؟
31 مرداد
در ادامه این مطلب از کارگزاری حافظ تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال توضیح داده میشود، نقاط قوت و ضعف هر یک برجسته میشود و همچنین چندین روش ترکیب این دو رویکرد و آیندهای را که برای اشکال مختلف روشهای تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری در نظر گرفته شده است، لیست میکنیم.
بحث بر سر مزایای نسبی تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندمنتال یا تحلیل تکنیکال یا همان تحلیل فنی بحثی بحث برانگیز است. سرمایهگذاران و معاملهگران غالبا وقتی یکی را از این دو روش را انتخاب میکنند، معمولا از دیگری غافل میشوند اما در واقع ترکیب این دو است که میتواند در سرمایهگذاری در بورس و بازار سرمایه موثر باشد.
در ادامه این مطلب از کارگزاری حافظ تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال توضیح داده میشود، نقاط قوت و ضعف هر یک برجسته میشود و همچنین چندین روش ترکیب این دو رویکرد و آیندهای را که برای اشکال مختلف روشهای تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری در نظر گرفته شده است، لیست میکنیم.
تحلیل فاندمنتال یا تحلیل بنیادی چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی در بازار سهام روشی برای ارزیابی یک شرکت و تعیین ارزش ذاتی سهام آن است. ارزش شرکتها بدون توجه به قیمت بازار آنها به گونهای است که لیست شدهاند. سپس تصمیمات خرید و فروش براساس اینکه آیا سهام به ارزش منصفانه خود معامله میشود، اتخاذ میشود.
اگرچه دانستن ارزش سهام در نهایت مهم است اما شرکتهای نسبتا کم ارزش هم میتوانند در بلند مدت عملکرد بهتری داشته باشند تا ارزش سهامشان افزایش یابد.
از تجزیه و تحلیل بنیادی همچنین میتوان در بازارهای دیگر از جمله ارز و کالاها هم استفاده کرد. در صورت استفاده از این روش تحلیل در بازار ارزش و کالا باید هرگونه عواملی که بر ارزش دارایی تاثیر میگذارد را در نظر گرفت.
تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی چیست؟
تجزیه و تحلیل فنی یا همان تحلیل تکنیکال تنها بر اساس قیمت سهام یا دادههای حجم انجام میشود. هدف این تحلیل پیشبینی آینده نیست، بلکه شناسایی محتملترین سناریوها است. در این تحلیل، از قیمت به عنوان نشانهای از نحوه عملکرد فعالان بازار در گذشته و نحوه عملکرد آنها در آینده استفاده میشود.
تحلیلگران تکنیکال از الگوها و روندهای نمودار، سطح حمایت و مقاومت و رفتار قیمت و حجم استفاده میکنند تا فرصتهای معاملاتی را با انتظارات مثبت شناسایی کنند. تجزیه و تحلیل فنی به بررسی وضعیت اقتصادی که بر ارزش یک شرکت تاثیر میگذارد، توجه نمیکند.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل فاندمنتال
تفاوت بین این دو رویکرد یعنی تفاوت بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال به آنچه که ارزش و قیمت سهام را تعیین میکند، میرسد.
در تجزیه و تحلیل بنیادی ارزش شرکت در نظر گرفته میشود اما در نهایت به ارزش داراییهای شرکت و سودهایی که شرکت میتواند ایجاد کند، بستگی دارد. تحلیلگران فاندمنتال معمولا نگران تفاوت بین ارزش سهام و قیمت معامله آن هستند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال مربوط به عملکرد قیمت است که سرنخهایی در مورد پویایی عرضه و تقاضای سهام نشان میدهد که در نهایت قیمت سهام را تعیین میکند. الگوهایی که در بازار سرمایه وجود دارد اغلب تکرار میشوند زیرا سرمایهگذاران اغلب در یک موقعیت مشابه، رفتاری مشابه میکنند. تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی فقط مربوط به دادههای قیمت و حجم است.
به طور کلی میتوان گفت یکی از تفاوتهای مهم بین دو روش تحلیل تکنیکال و بنیادی این است که در تحلیل بنیادی قبل از رشد یک سهم، رشد آن را پیشبینی میکند اما در تحلیل تکنیکال بعد از مشاهده شواهد، رشد یک سهم است که ورود به سهم را تایید میکند. در واقع تحلیل تکنیکال با تاخیر یا همان Lag همراه است.
ابزارهای مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل فاندامنتال و تکنیکال
تحلیلگران فاندمنتال یا بنیادی موقعیتها و عملکرد یک شرکت، بازاری که در آن فعالیت میکند، رقبا و اقتصاد را در نظر میگیرند. و مهمترین منبع داده برای تجزیه و تحلیل بنیادی، صورتهای مالی شرکت است که این موارد شامل صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد است.
از دادههای این صورتهای مالی میتوان برای محاسبه نسبتها و معیارهایی استفاده کرد که نشاندهنده عملکرد، سلامت و نرخ رشد شرکت است. دادههای صنعت و عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و هزینههای خرده فروشی نیز برای پیشبینی نرخ رشد آینده استفاده میشود. در نهایت، ارزش منصفانه پس از مقایسه چندین مدل و نسبت به دست میآید.
تجزیه و تحلیل تکنیکال یا فنی بسیار گستردهتر از آن چیزی است که بسیاری از مردم تصور میکنند. همه چارتیستها از نمودارهای قیمت از جمله نمودارهای خطی، نمودارهای میلهای یا نمودارهای شمعی یا همان نموردهای کندل استفاده میکنند. جدا از نمودارهای قیمت، ابزارهای مورد استفاده هم میتوانند بسیار متفاوت باشند.
برخی تحلیلگران تکنیکال از شاخصهایی مانند میانگین متحرک و نوسانسازهای محاسبه شده از قیمت سهام استفاده میکنند. دیگران از الگوهای قیمت و چارچوبهای تجزیه و تحلیل پیچیدهای مانند امواج الیوت و مشخصات بازار استفاده میکنند. پیروان شیوه و تکنیک روند از ابزارهای دیگر برای شناسایی روند قیمت و اندازهگیری حرکت استفاده میکنند.
تجزیه و تحلیل بنیادی در مقابل فنی: کدام بهتر است؟
صحبت بر سر تحلیل بنیادی و فنی بحث برانگیز است. طرفداران هر دو نوع تجزیه و تحلیل اغلب جایگزین را حذف میکنند اما درک نمیکنند که هر دو میتوانند جای خود را داشته باشند.
تجزیه و تحلیل بنیادی بیشتر برای سرمایه گذاریهای بلند مدت مفید است، در حالی که تجزیه و تحلیل فنی برای معاملات کوتاه مدت و زمانبندی بازار مفیدتر است. همچنین میتوان هر دو را برای برنامهریزی و اجرای سرمایهگذاری در میان مدت و بلند مدت ترکیب کرد.
تحرکات کوتاه مدت قیمتها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود که به نوبه خود تحت تاثیر بسیاری از تجزیه و تحلیل اساسی قرار میگیرد.
احساسات بازار و تاثیر احساسات بر فعالیت بازار تنها با استفاده از دادههای قیمت و حجم، قابل تجزیه و تحلیل است.
از طرف دیگر، نمیتوان از نمودارها برای تعیین اینکه آیا ارزش سهام کمتر از حد است یا بیش از حد و مشخص کردن ارزش آن در سالهای آینده استفاده کرد. نمودارها آنچه را که در گذشته اتفاق افتاده است منعکس میکنند و ارزش آنها در افق زمانی بیشتر کاهش مییابد.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
مزایای تحلیل بنیادی
در تجزیه و تحلیل بنیادی یکی از اطلاعاتی که برررسی میشود بررسی موقعیت مالی و رقابتی است که مشخص کردن آن مزایای متعددی دارد.
تجزیه و تحلیل محیطی که شرکت در آن فعالیت میکند هم در تحلیل بنیادی بسیار اهمیت دارد. با توجه به این که در تحلیل فاندمنتال یا بنیادی تمرکز تنها بر روی تجارت است نه بر روی قیمت سهام، بنابراین این روش تحلیل به سرمایهگذاران این ایده را میدهد که ارزش شرکت در واقع چقدر است.
به عبارتی میتوان گفت این تحلیل برای سرمایهگذاری بلند مدت بسیار ارزشمند است. سرمایهگذاری در حبابهای بازار میتواند سودآور باشد اما هنوز مهم است که بدانید بازار در چه حبابی قرار دارد.
معمولا بیشترین سود را سرمایه گذاران به دست میآورند که از تحلیلی فاندامنتال استفاده میکنند چون اساسا، تصمیمات مبتنی بر تجزیه و تحلیل بنیادی به طور معمول احتمال بیشتری برای درست بودن به ویژه در بلندمدت دارند.
اشکالات و معایب تجزیه و تحلیل بنیادی
چندین اشکال در تحلیل بنیادی وجود دارد. نکته مهمی که در تحلیل بنیادی باید به آن دقت داشته باشیم این است که این شیوه تحلیل بازار سرمایه محدودیتهایی دارد. از جمله محدودیتهای این روش تحلیل میتوان به زمانبر بودن آن اشاره کرد چون اساسا در این روش هر شرکت را باید به طول مستقل و با جزئیات مورد مطالعه قرار داد.
درست است که بیشتر اطلاعات مورد استفاده در تحلیل بنیادی به طور گسترده در دسترس است اما برای دستیابی به مزیتهای اساسی، باید مجموعه دادههای منحصر به فردی را پیدا کنید که در دسترس اکثر سرمایهگذاران نیست.
تجزیه و تحلیل بنیادی اطلاعات بسیار کمی در مورد آنچه ممکن است در کوتاه مدت رخ دهد به شما میگوید. با مشاهده صورتهای مالی نمیتوان حرکت قیمتها و نوسانات کوتاه مدت را پیشبینی کرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی بسیار کمتر از آنچه انتظار میرود، دقیق است. مدلهای ارزشیابی مانند مدل جریان نقدی تنزیل شده بر اساس مفروضات متعددی است که به ندرت بسیار دقیق هستند. ارزشگذاری هدف میتواند به صورت نسبی مفید باشد اما در مورد ارزشگذاری شرکت در بیش از یک یا دو سال آینده محدود است.
مزایا و معایب تجزیه و تحلیل فنی
مزایای تحلیل فنی
یکی از مزایای عمده تجزیه و تحلیل تکنیکال یا فنی این است که سهام را میتوان به سرعت تجزیه و تحلیل کرد. همچنین، برخی از وظایف تحلیلی در این روش را میتوان به صورت خودکار انجام داد و همین کار باعث صرفهجویی در وقت میشود.
این مساله به این معناست که یک تحلیلگر فنی میتواند سهام بیشتری را بررسی کند و ایدههای بیشتری هم برای حضور در بازار داشته باشد.
همچنین می توان از تجزیه و تحلیل فنی برای تعیین اهداف قیمت و سطوحی استفاده کرد که در آنها ایدهای بدیهی اشتباه است. این امر به معاملهگران اجازه می دهد تا استراتژیهای سرمایهگذاری با ریسک و پاداش مشخص تعریف کنند.
در کوتاه مدت، عملکرد قیمت تحت تاثیر عوامل متعددی قرار میگیرد که تجزیه و تحلیل بنیادی نمیتواند آنها را مشخص کند. اما در روش تحلیل فنی با نگاه کردن به نمودار، می توان تاثیر احساسات بازار، روانشناسی بازار و عرضه و تقاضا را مشاهده کرد.
همچنین میتوان از تجزیه و تحلیل فنی برای بهبود زمانبندی و تجارت استراتژیهای متناسب با شرایط بازار استفاده کرد.
این مساله در نهایت میتواند با بهبود زمانبندی شما در هنگام فروش یا خرید گزینههای کوتاه مدت، استراتژیهای ریسک را بهبود بخشد.
از طرف دیگر برخی از استراتژیهای فنی را میتوان دوباره آزمایش کرد. این به این معناست که میتوان آنها را آزمایش علمی کرد و از آنها استفاده کرد. استراتژیهایی که می توانند دوباره آزمایش شوند، اساس بسیاری از استراتژیهای معاملاتی الگوریتمی هستند.
اشکالات و معایب تجزیه و تحلیل فنی
البته تجزیه و تحلیل فنی اشکالاتی هم دارد. اولین اشکال این روش تحلیل این است که با وجود امکان آزمایش دوباره، بسیاری از الگوهای این روش تحلیل از جمله تجزیه و تحلیل موج الیوت و سایر اشکال تجزیه و تحلیل فنی ذهنی هستند و بر قضاوت تکیه دارند بنابراین پرریسک محسوب میشوند بنابراین میتوان گفت استفاده از نمودارها بیشتر یک هنر هستند تا یک علم.
تجزیه و تحلیل فنی اغلب منجر به ابهام میشود. دو تحلیلگر فنی میتوانند با استفاده از رویکردهای مختلف در مورد یک سهم به نتایج بسیار متفاوتی برسند. نمودارها اغلب در بازههای زمانی مختلف بسیار متفاوت به نظر میرسند و با تعداد زیادی روش تجزیه و تحلیل، شاخصها و بازههای زمانی موجود، تشکیل و ایجاد یک نمای واحد میتواند یک چالش باشد. این مساله اغلب اتفاق می افتد و در واقع به عنوان فلج تحلیل شناخته میشود.
از طرف دیگر باید گفت راهاندازی معاملات فنی نرخ پیروزی نسبتا پایینی دارند. در حالی که یک الگو یا راهاندازی ممکن است دارای برتری باشد، اما در واقع میزان برد در این شیوه اغلب کمتر از ۶۰ است.
استفاده از تجزیه و تحلیل فاندمنتال و تحلیل تکنیکال در کنار هم
روشهای مختلفی وجود دارد که به کمک آنها میتوان از تجزیه و تحلیل تکنیکال و فاندمنتال به طور موثردر کنار هم استفاده کرد. در ادامه چند روش برای ترکیب این دو روش تحلیلی ذکر شده است:
فقط نگاه کردن به نمودار قیمت میتواند تصوری از جهت روند سهام تحلیل بنیادى چیست؟ در شما ایجاد کند. این روش به شما این ایده را میدهد که آیا بازار با ارزشگذاری شما موافق است یا خیر. نکته مهم در این روش این است که اگر نظرتان با باقی افراد فرق دارد باید کاملا آماده باشید تا در صورت داشتن سهام سریع از آن خارج شوید و یک تغییر اساسی ایجاد کنید.
شما میتوانید بر اساس تجزیه و تحلیل بنیادی، فهرستی از سهام مورد نظر خود تهیه کنید و سپس از تجزیه و تحلیل فنی برای تصمیمگیری در مورد خرید یا فروش سهام استفاده کنید.
مطالعات کمی نشان داده است که ترکیبی از ارزش و حرکت میتواند یک روش موثر برای انتخاب سهام باشد. در اصل، معاملات سهام با ارزش کم اما با شتاب قوی تمایل به عملکرد بهتری دارد.
نتیجهگیری
روشهای زیادی برای انتخاب سهام وجود دارد. به طور سنتی، سرمایهگذاران بلندمدت بر تجزیه و تحلیل بنیادی تکیه میکنند، که ساختار مدیریت شرکت، رقبا، موقعیت صنعت، میزان رشد، پتانسیل رشد، درآمد و سود را بررسی میکند و سعی میکند تعیین کند که آیا سهام یک شرکت ارزش خوبی دارد یا خیر.
به عبارتی در روش تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال معیارهای بسیاری مانند سود به ازای هر سهم، نسبت قیمت به درآمد، رشد قیمت به درآمد و سود تقسیمی برای مقایسه دو شرکت با قیمت سهام متفاوت، تعداد متفاوت سهام معاملاتی، یا فقط ساختار شرکتهای مختلف، مورد استفاده و ارزیابی قرار میگیرد.
سرمایهگذارانی که قصد سرمایهگذاری کوتاه مدت دارند اغلب بر تجزیه و تحلیل فنی یا همان تحلیل تکنیکال اتکا میکنند. این روش تحلیل بر الگوهای موجود در نمودارهای سهام تمرکز میکند تا روند قیمتگذاری و حجم آینده سهام یک شرکت را پیشبینی کند.
در تجزیه و تحلیل فنی فرض میشود که الگوها و حرکتهای آینده اغلب شبیه الگوها و حرکتهای قبلی خواهد بود. پیروان تجزیه و تحلیل فنی معمولا بر این باورند که نمودارها منعکسکننده تمام اطلاعاتی هستند که به طور عمومی در مورد یک شرکت خاص، توسط کسانی که آن را معامله میکنند، نشان میدهد.
سهام بنیادی چیست
سرمایه گذاری در بورس سودآوری بسیاری را به همراه دارد ولی باید بدانیم که کدام سهام بنیادی و مناسب را خریداری کنید. در واقع آن سهمی که با روش درست و بنیادی انتخاب و خریداری می شود، سهم بنیادی می گویند.
خرید سهام بنیادی، سودآوری قطعی را در بازار به همراه دارد و به همین دلیل است که بیشتر خریداران سهام به دنبال خرید سهام بنیادی هستند. این سهام روند رشد در آینده را به همراه دارد و جزء سهام های دارای ریسک پایین و سود بالا می باشد.
انتخاب سهام بنیادی:
برای داشتن یک سرمایه گذاری مناسب در مدت زمان بازده انتظاری و ریسک پایین، باید یک برنامه ریزی مناسب را در نظر داشته باشید. برای داشتن یک سرمایه گذاری موفق و صحیح باید روش های مناسب تجزیه و تحلیل را طی کنید و فاکتورهای ذیل را در نظر بگیرید:
- میزان سودآوری شرکت
- چشم نداز آینده صنعت مورد نظر
- قدرت نقد شدن آن
- سابقه قیمتی سهام
- میزان نقدینگی
- بدهی های شرکت
- ترکیب سهامداران
- نسبت قیمت به سود
- درصد شناور آزاد
- سیاست شرکت برای تقسیم سود
- میزان ریسک پذیری خریدار سهام
- سود در نظر گرفته شده خریدار سهام
روش بررسی سهام:
برای بررسی از درستی و صحت یک سهام، می توانید از دو تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی استفاده کنید. روش تکنیکال بر اساس نمودار و بررسی آن سهام ها را پیش بینی می کند. اما برای استفاده از روش تحلیل بنیادی، می بایست که وضعیت شرکت، صورت های مالی شرکت، نحوه مدیریت، جایگاه رقابتی شرکت، سنجش رقبا و بازارهای وابسته، پیش بینی فروش و هزینه ها مورد بررسی قرار گیرد.
به وسیله تحلیل بنیادی می توانید یک سهام بنیادی و مناسب را برای خرید انتخاب کنید، زیرا پایه و اساس تحلیل بنیادی، بررسی موقعیت شرکت و پیش بینی بر واقعیت وجود شرکت می باشد. عقیده و نظر تحلیل گران بنیادی، بر این است که کلیه تغییرات قیمت یک سهم حتما دارای یک دلیل بنیادی از تغییرات سودآوری شرکت می باشد.
روش استفاده از تحلیل بنیادی و انتخاب سهم بنیادی:
برای انتخاب یک سهام بنیادی باید ابتدا، وضعیت اقتصاد کشور و اقتصاد جهانی را مورد بررسی قرار دهید و با توجه به به این بررسی، زمان مناسب برای ورود را انتخاب کنید. بعد از ورود صنایع مختلف را بررسی و تحلیل کنید و در صنعتی سرمایه گذاری کنید که دارای چشم انداز مناسب در آینده باشد.
بعد از بررسی مناسب برای ورود باید شرکت های مختلف را تحلیل و بررسی کنید و سهم مناسب و سودآور را تشخیص دهید و با اطمینان خاطر، سهام را خریداری کنید. برای تحلیل و بررسی سهام بنیادی یک شرکت باید موارد ذکر شده در ذیل را مورد توجه قرار دهید:
- استهلاک
- میزان فروش
- کیفیت مدیریت
- حاشیه سود
- سطح تکنولوژی
- منابع مالیات
- نرخ مالیات
- گردش دارایی ها
- جایگاه رقابتی شرکت در صنعت کاری خودش
- رقابت خارجی
عامل اصلی سودآوری شرکت
عامل اصلی سودآوری شرکت در انتخاب سهام بنیادی:
یکی از شرایط انتخاب سهام بنیادی، سودآوری شرکت مورد نظر می باشد. برای ورود و سرمایه گذاری در یک سهام باید به میزان سودآوری آن سهام توجه داشته باشد و از چند جهت آن را بررسی کنید. در ذیل این روش های بررسی را ذکر می کنیم:
- بر اساس داریی
- بر اساس درآمد
- بر اساس حقوق صاحبان سهام
- بر اساس فروش
هر چقدر که میزان سودآوری یک شرکت بیشتر باشد، با اطمینان خاطر می توانید سهام بنیادی آن شرکت را خریداری کنید.
ثبات سود آوری در انتخاب سهام بنیادی:
یکی از شرایط موثر برای انتخاب سهام بنیادی، سودآور بودن آن می باشد، زیرا این سود باید ادامه دار باشد و داشتن سود به مدت یک سال، مبنای درستی برای انتخاب سهام نمی باشد. به همین دلیل برای انتخاب سهام باید به سودآوری دارای ثبات آن توجه داشته باشید.
نسبت E/P و P/E هر سهم از عوامل موثر در انتخاب سهام بنیادی:
نسبت های E/P و P/E هر سهم، میزان سود در برابر ارزش اسمی سهام را مشخص می کند. برای قیاس کردن شرکت ها با یکدیگر، میزان سود نسبت به قیمت بازار را مورد بررسی قرار می دهیم و هرچه این میزان پایینتر باشد یک امتیاز برای انتخاب سهام بنیادی به حساب می آید.
نسبت سود تقسیمی هر سهم وعامل موثر برای انتخاب سهام بنیادی:
این نسبت سود تقسیمی هر سهم، از عوامل مهم برای انتخاب سهام می باشد. البته این نسبت را نباید برای کوتاه مدت مورد بررسی قرار دهید، بلکه باید برای بلند مدت مورد بررسی قرار گیرد، زیرا این نسبت سود تقسیمی هر سهم در بلند مدت برای انتخاب سهام بسیار مهم می باشد.
میزان استهلاک در انتخاب سهام بنیادی:
هرچقدر که میزان استهلاک ماشین آلات یک شرکت بالا باشد، میزان سودآوری شرکت هم کاهش پیدا می کند و امتیاز سهام بنیادی را کاهش می دهد.
ارزش ویژه هر سهم از عوامل موثر در انتخاب سهام بنیادی:
ارزش ویژه در هر سهم به نسبت ارزش اسمی آن سنجیده می شود و هرچقدر ارزش ویژه از ارزش اسمی بالاتر باشد، سهام آن شرکت دارای موقعیت محکم تری می باشد و در انتخاب سهام بسیار نقش مهمی دارد.
انتشار مستمر اطلاعات و اخبار از عوامل موثر در انتخاب سهام بنیادی:
اطلاعات شفاف یک شرکت باعث تصمیم گیری راحت تر می باشد و شرکت هایی که اطلاعات مشخص دارند دارای سهام بنیادی تر هستند.
راه های تحلیل و تشخیص سهام بنیادی:
اولین اقدامی که برای تشخیص سهام بنیادی به وسیله سرمایه گذاران مورد بررسی قرار می گیرد، تجزیه و تحلیل اقتصاد کشور و اقتصاد جهان می باشد. به وسیله این راه می توان بهترین زمان برای ورود به بازار را مشخص کنید.
در قدم بعدی، باید به بررسی صنایع مختلف بپردازید و مشخص کنید که کدام یک از آن ها دارای آینده و چشم انداز بهتری هستند.
تشخیص سهام بنیادی با توجه به میزان نقدشوندگی سهام:
نقدشوندگی نشان دهنده سرعت تبدیل دارایی و یا سهام به قیمت واقعی بازار می باشد. در واقع به این معنی می باشد که بتوان به راحتی سهام را به پول نقد تبدیل کرد و یا بتوان آن را به راحتی خرید و فروش کرد.
تشخیص سهام بنیادی
برای تشخیص سهام بنیادی به نکات ذیل توجه کنید:
علاوه بر موارد ذکر شده برای انتخاب سهام بنیادی باید به موارد ذکر شده در ذیل هم توجه داشته باشید:
- دارای ازرش بازاری و دارایی بالایی باشد
- سهام های تاثیر گذار در شاخص بورس، بنیادی می باشند
- دارای ارزش دارایی و بازاری بالایی در شرکت داشته باشد
- میزان تولید و برابر با این میزان فروش شرکت هم زیاد شود
- هزینه های اداری و دیگر هزینه های کاهش داشته باشد
- دارایی های جاری آن شرکت، در برابر بدهی های جاری به صورت محسوس زیادتر باشد
- شرکت دارای قرادادهای مهمی باشد و برای آن ها اقتتاح ساختمان جدید در نظر داشته باشد
- اگر چنانچه شرکت قصد افزایش سرمایه دارد، نسبت به این میزان، درآمد مطرحی را ثبت کند
- اگر شرکت در سال های قبل و یا ماه های قبل زیاد دیده باشد، به شرکت سودده تبدیل شده باشد
- نمودار درآمد و سودآوری شرکت در گزارشات یک ماهه و فصلی نسبت به سال قبل بالا رفته باشد و سوددهی داشته باشد
- اگر چنانچه قسمت پایانی سهم را به EPS سهم تقسیم کنیم، عدد به دست امده نباید از 10 کمتر باشد
- نرخ فروش محصولات شرکت رو به افزایش باشد
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله تشکیل پرونده مالیاتی را به شما پیشنهاد می کنیم.
دیدگاه شما