استراتژی های فروش
استراتژی های مناسب برای بهترین دست آورد از مهندسین فروش
مقدمه
در بخش های قبلی به مواردی از جمله اینکه “مهندس فروش چیست و کیست؟“، “ماهیت کار یک مهندس فروش چیست؟” و “چه عواملی یک مهندس فروش بزرگ را میسازند؟” پرداخته شد. در این بخش به این مورد پرداخته می شود که چه کاری می توان انجام داد تا بهترین نتایج را از مهندس فروش بدست آورد؟
کلمات کلیدی
بازاریابی- فروش- مهندسی فروش- کالاهای صنعتی- متخصص فنی- خریداران صنعتی- مشتری مداری- خدمات صنعتی- شرایط کار- استخدام – چشمانداز کاری – درآمد – شرایط شغلی
چه کاری میتوان انجام داد تا بهترین نتایج را از مهندسین فروشتان بدست آورد؟
مهندسین فروش معمولاً از نظر فنی کارآمد هستند اما اغلب فاقد مهارتهای پایه ای هستند که در بالا ذکر شد. بهترین حالت در یک مهندس فروش هنگامی درک میشود که آنها فعالیت هایشان را در قالب یک روش موثر با قاعده و برنامهریزی شده انجام میدهند. برای انجام این کار آنها به آموزشهای مهارتهای ویژهای در فروش تخصصی، کسب و کار، ارتباطات و خدمات به مشتریان نیاز دارند. این کار به یک مهندس فروش کمک میکند تا ایجاد استراتژی حساب تخصصی، اجرای تاکتیک موثر، نگهداری اعتبار، مهارتهای شنیدن و تحقیقی، تجزیه و تحلیلهای رقابتی را درک کند.
شرکتهای فروش تخصصی[۱] آموزش مهندسین فروش و ابزار فراروی مهندسین فروش تخصص دارند. این آموزش به این دلیل در نظر گرفته می شود که اهداف شما را برآورده سازد و با درنظر گرفتن مسائل مهمی چون کالای تجارتی شرکت ، وضعیت بازار، رقابت و تحقیقات موردی باعث تقویت این آموزشها گردند . این آموزش با گروهی از مهندسین فروش در ارتباط با فروشندگان هدایت میشود. ابزار فرا روی بوسیله و برای مهندسین فروش طراحی شدهاند.
شرایط کار (Working Condition)
بیشتر مهندسین فروش بیش از ۴۰ ساعت در هفته برای برآوردن انتظارات کارفرمایان و نیازهای مشتریان کار میکنند. فروش میتواند پراسترس باشد زیرا درآمد و امنیت شغلی مهندسین فروش بستگی مستقیمی به موفقیت آنها در فروش و ارایه خدمات به مشتریان دارد.
اینترنت و ارتباطات بیسیمی حرفه فروشندگی را بطور مستمر متحول میکند. این تکنولوژیها ارتباط با مشتریان موجود و بالقوه را آسانتر کرده است. سفارشات، بازبینیها، برنامهها و دادههای تکنیکی، همه بصورت الکترونیکی درآمده که این موجب صرفهجویی در وقت مهندسین فروش میشود.
هنوز مثل بسیاری از فروشندگان، مهندسین فروش اغلب باید برای ارائه محصولات و ملاقات با مشتریان استراتژی های فروش بصورت فردی مسافتهای طولانی ای را مسافرت کنند. برخی از مهندسین فروش نزدیک خانهشان کار میکنند. برخی دیگر مناطق فروش بزرگی را پوشش میدهند که ممکن است شامل شهرها،استان ها و یا کشورهای خارجی و مسافرتهای خارج از خانه برای چندین روز یا هفته باشد. مسافرتهای بین المللی برای حفظ مشتریان خارجی نیز بسیار مهم است.
گرچه ساعتهای کاری زیاد و اغلب نامنظم است، ولی اغلب مهندسین فروش در تعیین جدول زمان کاری شان آزاد هستند. در نتیجه، آنها معمولاً میتوانند قرارهای ملاقاتشان را هر وقت که بخواهند و وقتشان خالی باشد تنظیم کنند.
استخدام و چشمانداز کاری (Employment and Outlook)
مهندسین فروش در سال ۱۹۹۹ حدود ۹۳۶۰ فرصت شغلی داشتند. حدود دوسوم آن در صنایع تولیدی محصولات بادوام بود ـ مانند تجهیزات و ماشینآلات صنعتی، تجهیزات الکترونیکی و دیگر لوازم الکتریکی، و اندازهگیری و کنترل دستگاهها ـ و در کسب و کارهای عمده فروش شامل ماشینآلات، تجهیزات و تدارکات. شرکتهای خدماتی و صنایع تولیدکننده کالاهای بیدوام بقیه مهندسین فروش را استخدام کردند. در کل، انتظار میرود که استخدام مهندسین فروش تا سال ۲۰۰۸ افزایش یابد.
مهندسین فروش باید در تمامی مراحل طراحی محصول حضورداشته باشند. |
درآمد و فرصتهای استخدامی ممکن است از سالی به سال دیگر نوسان داشته باشد زیرا فروش بوسیله شرایط اقتصادی، مباحث قانونی و ترجیحات مصرفکنندگان تحت تأثیر قرار میگیرد. چشمانداز شغلی برای آن دسته که دانش و تخصصهای تکنیکی مناسبی دارند و رفتار پرسنلی که مستلزم فروش موفقیتآمیز است داشته باشند بهترخواهد بود.
همچنانکه فرصتهای شغلی زیادی با ایجاد مشاغل جدید بهنگام توسعه نیروهای فروش شرکت ها قابل انتظار است، سالانه برخی فرصت های شغلی نیز بدلیل جایگزینی نیروی فروش که به مشاغل دیگری منتقل میشوند یا ترک کار میکنند افزایش مییابد. با وجود این در مقایسه با مشاغل دیگر، میزان افزایش این فرصت های شغلی کمتر است.
درآمد (Earnings)
روشهای پرداخت برای مهندسین فروش بستگی به نوع شرکتی که برای آن کار میکنند و محصولی که میفروشند دارد. برای مثال آنهایی که در شرکت های مستقل کار میکنند ممکن است دریافتی بالا ولی نامنظمی داشته باشند. مهندسین فروشی که اجزاء و لوازم کامپیوتری میفروشند نسبت به آنهایی که کالاهای بادوام برای عمدهفروشان میفروشند درآمد بیشتری دارند.
اکثر کارفرمایان برای پرداخت به مهندسین فروش ترکیبی از حقوق بعلاوه کمیسیون و یا حقوق بعلاوه پاداش استفاده میکنند. کمیسیون معمولاً براساس میزان فروشی که هر یک از آنها انجام می دهند. پاداشها به عملکرد، فروش فردی، کل توان فروش بصورت گروهی با شرکت بستگی دارد.
چشمانداز شغلی مهندسین فروش در صنایع با رشد سریع میبایستی بهتر شود. |
دریافتی ها از کمیسیونها و پاداشها از سالی به سال دیگر و بسته به توانایی مهندسین فروش، تقاضا برای محصولات شرکت و شرایط کلی اقتصاد بسیار متغیر است.
شرایط شغلی، آموزش و پیشرفت (Qualifications, Training, and Advancement)
مهندسین فروش باید ارتباط متقابلی با مهندسین، فروشندگان و مشتریان داشته باشند و توانایی بیان واضح و روشن مسائل و ایدههای پیچیده برای آنها بسیار مهم است. از اینرو، دانشجویان علاقهمند به حرفه مهندسی فروش نیاز بسیار زیادی به مهارتهای بین فردی همچنین تواناییهای ارتباطی بصورت شفاهی و کتبی دارند. دانشجویان انگلیسی زبان برای این کار مناسب بنظر میرسند. همچنین مهندسین فروش باید پیشزمینه قوی در ریاضیات ـ شامل جبر، هندسه، مثلثات و حساب دیفرانسیل و انتگلرال ـ و علوم فیزیکی شامل فیزیک و شیمی داشته باشند. علاوه بر آن یک دوره کامل کامپیوتر نیز باید به آن اضافه کرد. برنامههای مهندسی سطح کالج محتوای متفاوتی دارند و بیشتر روی ریاضیات و مهندسی تمرکز میشود. دیگر موارد مفید شامل حسابداری، اقتصاد، ارتباطات و بازاریابی است. برخی برنامهها بر روی تمرینات صنعتی تاکید میکنند تا دانشجویان را برای شغل آماده کنند در حالی که برنامههای دیگر بیشتر تئوری است و دانشجویان را برای سطح بعدی تحصیلات آماده میکند.
مشکل چیست و کجاست؟
ابزار و روشهای سنتی فروش برای مهندسین فروش مناسب نیستند. آنها یک منبع گرانبها هستند. کسانیکه پتانسیل خلق ارزش آنها باید به حداکثر برسد. در حالیکه بیشترشان از نظر تخصصی شایسته هستند، معمولاً کمبودهایی در تکنیک های فروش ضروری در کسب و کار ، ارتباطات و مهارتهای گوناگون ارائه خدمات به مشتری را برای تبدیل شدن به یک فروشنده فنی مؤثر بودن دارند. مهندسین فروش غیرموثر خود را درگیر فعالیتهای بدون بازده میکنند که ارزشی به فرایند فروش آنها اضافه نمیکند، فرصتهای مناسب را نمیشناسند و در مسیر رسیدن به نتیجه فنی و صنعتی کار نمیکنند. از دید یک مدیر فروش بسیار آسان است که به یک مهندس فروش تکنولوژی را آموزش دهد، اما آموزش دادن مهارتهای ظریف، ایجاد استراتژی حساب فنی تخصصی و انجام تاکتیکهای موثر ارتباط آسان نیست. بنابراین تربیت و آموزش یک مهندس فروش با اعتبار کار سختی است .
آموزش روشهای سنتی فروش و ابزارهای بهرهوری برای مهندس فروش کارساز نیست. اگرچه آنها مهندسین فروش را با تعدادی از فرایندهای فروش آشنا میسازند اما به آنها برای انجام کارهای مخصوص به خود بصورت موثری کمک نمیکنند. شغل مهندس فروش به طور بنیادی متفاوت از فروشنده است، اگرچه از نظر ذاتی به یکدیگر مربوط هستند. آموزشها و ابزارهای عمومی فروش، مهندس فروش را در خلق استراتژی حساب تخصصی، انجام تاکتیک های موثر، نگهداری حسابها و اعتبارها، راهحلهای تکنیکی در مهارتهای فروش، شنیدن و مهارتهای تحقیقی (برای کاربردهای متفاوتی از فروشندگی) تجزیه و تحلیل رقابتی تخصصی، حمایت مشتری و غیره کمک نمیکند. آموزشها و ابزارهای عمومی فروش به طرز فکر ویژه آنها در نقش تخصصی آنها هم کمکی نمیکند.
به بیانی دیگر مشکل این است که بیشتر شرکتهای با تکنولوژی بالا تعداد بسیار اندکی مهندس فروش در اختیار دارند و یا اینکه از مهندسین فروشی که دراختیار دارند به اندازه کافی بهرهبرداری نمیکنند. یا به عبارتی دیگر:
۱- به تعداد کافی کارمند ندارند.
نسبت نادرست فروشندگان به مهندسین فروش. برای اکثر شرکتهای با تکنولوژی بالا این نسبت باید ۲ به ۱ باشد.
۲- ۳۰% بالا تمام کار را انجام میدهند.
فروشندگان به عنوان مهندسین فروش خوب در نظر گرفته شدهاند و برای مابقی برنامهریزی نشده است.
۳- فروش به علت اینکه منتظر مهندسین فروش با کیفیت میباشند به تعویق افتاده است.
۴- به نظر نمیآید که بخواهند مهندسین فروش جدیدی را با کیفیت مناسب استخدام کنند.
آنها یا تکنولوژی را میشناسند و نمیتوانند آن را ارائه کنند یا اینکه میتوانند آن را ارائه دهند ولی تکنولوژی را نمیشناسند.
۵- ما آنها را به صورت اشتباهی آموزش میدهیم که فروشنده بشوند و نه پشتیبانی فروش.
از آنها را برای آموزش فروش و کالا میفرستیم، ولی بطور دقیق و روشن نقش آنها را تعریف نمیکنیم.
مسئله مشترکی که در تمام این مشکلات وجود دارد یک اشتباه تاکتیکی اولیه است که در اکثر شرکتهای بزرگ با تکنولوژی بالا دیده می شود. آنها هزینه زیادی را برای استخدام افراد جوان و فعال میکنند، با همه امتیازات لازمه و در نهایت آنها را لنگانلنگان در محیطی مملو از ضربات سخت رها میکنند، تا بیاموزند، چگونه دانش گرانبهای خود را به کار ببرند تا موفق و سودآورباشند. اکثر شرکتها از این نظر یا از سوراخ سوزن رد میشوند ولی از دروازه رد نمیشوند، به ویژه هنگامی که کارمندان آنها از نظر مالی و اداری زیرنظر مدیران کم تجربهای میباشند. این مدیران سعی دارند که در بودجه آموزشی خود صرفهجوئی کنند، و در واقع تشخیص نمیدهند که بخش کارگزینی چه مقدار هزینه کرده است تا این کارکنان را استخدام کند. مدیریت باید مطمئن شود که هر شخصی آموزش لازمه را ببیند تا مؤثر و موفق گردد. تحقیقات نشان داده است که این امر ماهها طول میکشد و حدود ۱۰۰۰۰۰ دلار هزینه خواهد داشت، تا یک مهندس فروش را به نقطهای رساند که فعالانه برای مراحل فروش ارزش افزوده داشته باشند. اگر آنها عصبانی یا دلسرد بشوند و یا… حدس بزنید چه اتفاق خواهد افتاد؟ شما باید دوباره همه این هزینهها را انجام دهید . خیلی ارزانتر خواهد بود اگر در کل اندکی اضافهتر هزینه کنید، تا آنها را تبدیل به کارمندانی کنید که قابلیت آن را دارند. خیلی ارزانتر خواهد بود اگر هر بار کارمندان را آموزش دهید تا این که آنها را جایگزین نمائید. مهندس فروش نباید گوشهای بایستد و برای شرکت شما کسل کننده باشد، مگر این که شما عقیده داشته باشید که آنها روزی مهندسین فروشی خوبی خواهند شد.
راه حلی که به نظر میآید، چنین است:
۱- نقش مهندس فروش و فروش را مشخص نمایند و به مهندسین فروش خود اختیار عمل بدهید.
۲- بهترین مهندسین فروش خود را ارزیابی کنید و آنچه را که آنها انجام میدهند را نهادینه کنید.
۳- آنها را با بهترین روشها و عملکردها آموزش بدهید تا۷۰% پائینی را به خوبی ۳۰% بالائی برسانید.
مسئولیتها را روشن نمائید، مشخص کنید چگونه مسئولیتها باید بین فروشندگان و مهندسین فروش تقسیم شود (نمودار ۱ را ملاحظه کنید). فروشندگان باید کار نهائی مراحل فروش را انجام دهند. آنها مدیر مشتری میباشند. آنها با خریداران اقتصادی کار میکنند، روابط کاری و تجاری را اداره میکنند، جنبههای مالی را درنظر میگیرند و معامله را انجام میدهند.
مهندس فروش باید بخش فنی فروش را انجام دهد. آنها با مسائل فنی سرو کار دارند و مانند دائرهالمعارف فروش عمل میکنند، موارد فنی را ارائه میکنند و به نمایش میگذارند و با خریدار فنی ارتباط نزدیکی پیدا میکنند.
لازم است که شما به مهندسین فروش خود اختیاراتی بدهید. به آنها مسئولیت بدهید و همچنین اختیار هم بدهید تا بتوانند کار را انجام دهند. آنها را مسئول فروش در منطقه خود بنمائید. شما نمیتوانید با آنها مانند فروشندگان رفتار کنید.باید با این حقیقت روبرو شوید که، فروشندگان میآیند و میروند، ولی مهندسین فروش در مورد حساب مشتریان خیلی ثابتتر میباشند. بگذارید حساب کار را به خوبی داشته باشند. سپس آنها را ارزیابی و بهترین آنها را انتخاب کنید.
از خود سئوال کنید چرا تعداد کمی از مهندسین فروش بیشتر حق کمسیون ها را کسب میکنند؟ ممکن است آنها معاملات بیشتری را به جز آنهائی که نهائی میشود انجام دهند؟ آنها چگونه مهندسین فروشی هستند؟ آیا دانش آنها با نوع کالائی که به فروش میرسانند مطابقت دارند؟ چون در درازمدت، موفقیت و رضایت مهندس فروش تا حد زیادی بستگی به آن دارد که در بازاری که کار میکنند، جا افتاده باشند.
انواع روش های فروش محصول
انواع روش های استخدام و جذب نیروی انسانی شرکت های بزرگ
چالشهای کمال گرایان در محل کار
معرفی کتاب شماره 4
معرفی کتاب شماره 3
معرفی کتاب شماره 2
معرفی کتاب شماره 1
در این مقاله از مدیران نواندیش؛ به انواع روش های فروش محصول میپردازیم. 14 راه و روش برای افزایش فروش محصول را به شما توضیح خواهیم داد. بخش جدیدی از فرایند خرید، پیدا کردن مشتریان جدیدی برای فروش محصولات یا خدمات است. آیا شما محصول بسیار عالی در اختیار دارید اما مشتریان مناسبی برای خرید آنها وجود ندارند؟ استراتژی های فروش آیا نمیدانید چطور باید به مشتریان نزدیک شوید یا اینکه پیام تبلیغاتیتان گیج کننده و مبهم بوده که منجر به افزایش فروش نمیشود؟
روش های فروش محصول
از 14 استراتژی زیر برای افزایش فروش به مشتریانی که تمایل به خرید محصولات شما دارند، استفاده کنید.
1) مردم چیزهایی را میخرند که فایده و منفعت داشته باشد.
مردم محصولات را نمیخرند، بلکه آنها نتایجی که محصولات شما به همراه دارند را خریداری میکنند. لیستی از تمام فواید و منفعتهایی که محصولات شما برای مشتریان به ارمغان میآورد تهیهکرده و بهاینترتیب فرایند شناسایی مشتریان ایده آل خود را آغاز کنید.
2) تعریف مشتریان خودتان، بهوضوح و بهطور کامل
چه کسانی بهاحتمالزیاد محصولات شمارا فوراً خریداری میکنند؟ این مشتریان را شناسایی کرده و به آنها توجه داشته باشید. این از مهمترین استراتژیهای افزایش فروش شما محسوب میشود.
به سؤالات زیر فکر کنید:
- 1- مشتریان چند سالشان است؟
- 2- مشتریان مذکر هستند یا مؤنث؟
- 3- آیا مشتریان فرزند دارند؟
- 4- درآمد آنها چقدر است؟
- 5- آیا تحصیلات دانشگاهی دارند؟
3) شناسایی مشکلات مشتریان
یکی از انواع روش های فروش محصول شناسایی مشکلات مشتریان و رفع آنهاست. مشتریان شما چه مشکلاتی دارند که شما قادر به رفع آنها هستید؟ اگر شما بتوانید مشتریان خود را بهدرستی شناسایی کنید، آنگاه این افراد برای برطرف شدن مشکلشان به شما پول پرداخت کرده و محصولاتتان به فروش خواهند رفت.
- گاهی اوقات مشکلات واضح و روشن هستند.
- گاهی اوقات مشکلات واضح نبوده و یا نامعلوماند.
- در برخی مواقع مشتری مشکلی ندارد. اگر مشکلی وجود نداشته باشد، آنگاه مشتری محصول شمارا نمیخرد.
4) ایجاد مزایای رقابتی برای مشتریان جهت افزایش فروش
باید مزایای رقابی خود را تعیین کنید، دلیل خرید محصول یا خدمات شما چیست، محصول شما چه مزایا، نتایج یا پیامدهایی در بر دارد که باعث میشود مشتریان از خرید محصول یا خدمات شما لذت ببرند یا اینکه باعث میشود آنها از خرید محصولات یا خدمات رقبای شما لذت کافی را نبرند. بر روی مزایا و فوایدی متمرکز شوید که باعث میشود محصول شما بهتر از بقیه باشد.
5) استفاده از از بازاریابی محتوایی و بازاریابی شبکههای اجتماعی به نفع خود
روشهای بسیار زیادی وجود دارد که میتوانید با استفاده از آنها محصول خود را به مشتریان معرفی کنید. به نظر شما بهترین بخش این روشها چیست؟ اینکه همه آنها رایگان هستند. شما میتوانید از شبکههای اجتماعی مانند تلگرام، اینستاگرام و حتی وبلاگ شخصی خود استفاده کنید. اگر از این کانالها برای ایجاد ارتباط با مشتریانتان استفاده کنید میتوانید به افراد بیشتری دسترسی داشته باشید.
برخی از مزایای استفاده از بازاریابی محتوایی عبارتاند از:
- دسترسی بیشتر به روشهای باکیفیت
- کانالهای بیشتر برای فروش محصولتان
- هزینه کمتر برای جذب مشتری
6) گاهی اوقات مجبور به برقراری تماسهای تبلیغاتی هستید.
برقراری تماسهای تبلیغاتی میتواند ناراحتکننده و سخت باشد. چه این کار را رو در روی فرد انجام دهید یا از طریق تلفن، وظیفه شما این است که مشتری بالقوه خود را متقاعد کرده و او را جذب نمایید. مخصوصاً اگر محصول شما جدید است، ممکن است مجبور شوید با برقراری تماس با مشتریان توجه آنها را جلب نموده و خدمات یا محصولات خود را به آنها بفروشید.
7) برای افزایش فروش سعی کنید از روش 100 تماس استفاده کنید.
برای غلبه بر ترس خود از طرد شدن در فروش میتوانید از روش 100 تماس استفاده کنید. در اسرع وقت به 100 مشتری رجوع کنید. لازم نیست به نتیجه فروش خود توجه داشته باشید، فقط به تعداد افرادی که با آنها تماس گرفتید توجه کنید. این کار باعث میشود در هنگام فروش محصول خود نترس باشید.
8) انتخاب قیمت مناسب برای برای افزایش فروش
درباره بازار رقبای خود تحقیق کرده و قیمتی مناسب را برای محصول خود تعیین کنید. اگر محصولی گرانقیمت در اختیار دارید، باید محصولتان از کیفیت بالاتری هم برخوردار باشد. قیمت را میتوان با استفاده از «ارزش درک شده» تعیین کرد. اگر بتوانید کاری کنید که محصول شما بالاتر و بهتر از محصولات رقبا به نظر بیاید، آنوقت میتوانید قیمت بالاتری برای آن مطالبه کنید.
9) یادگیری تکنیک های مذاکره مؤثر و مناسب
مذاکره کنندگان حرفهای معمولاً بسیار نگران پیدا کردن راهحل یا ترتیبی هستند که بتواند هر دو طرف را راضی کند. آنها به دنبال یک معامله «برد – برد» بوده، که در آن هر دو طرف معامله از نتایج مذاکره خوشحال و راضی هستند.
بهترین مذاکره کنندگان دارای سه ویژگی زیر هستند:
- آنها سؤال های خوبی میپرسند تا بفهمند شما واقعاً نیاز به چه چیزی دارید.
- آنها صبور هستند.
- آنها کاملاً آماده هستند.
مذاکره یک هنر محسوب شده و اگر فروشندگان با این موضوع آشنایی نداشته باشند نمیتوانند محصولات خود را بهدرستی ارائه کنند. در مقاله ” هنگام مذاکره حرفهای چه اقداماتی لازم است؟” به توضیح این موضوع پرداختهایم.
10) داشتن برنامه مؤثر و کارآمد برای افزایش فروش
در فروش ایجاد برنامه فروشی قانعکننده و خلاق، از اهمیت زیادی برخوردار است.
11) سعی کنید مشتری خود را برای همیشه در کنار خود نگهدارید.
فردی که یک بار مشتری شد، میتواند برای همیشه مشتری ثابت باشد. وقتی یک مشتری محصول شمارا خریداری کرد، این نباید پایان رابطه شما با آنها باشد. سعی کنید رابطه قویای با مشتریان خود داشته باشید. این کار باعث شده اعتماد بیشتری به شما داشته و ارزش محصول شمارا بالاتر میبرد.
12) ارائه چیزی بسیار عالی و رایگان به مشتریان بالقوه برای افزایش فروش
اگر شما نمونهای از آن را در اختیارشان بگذارید تا امتحان کنند، مشتریان ایده آل شما احتمالاً راحتتر و بهتر محصول شمارا خریداری میکنند. از محصول خود ویدئویی تهیهکرده و بخشی باکیفیت از آن را به رایگان در اختیار مشتری قرار دهید تا آنها را هیجانزده کنید.
13) ارائه اطلاعات خود در اختیار مشتریان
اگر میخواهید بهزودی محصولی را به فروش برسانید، مشتریان خود را در مورد آن مطلع کنید. آنها از شنیدن این موضوع خوشحال خواهند شد و این کار باعث ایجاد اعتماد در آنها شده و حتی باعث میشود بیشتر خرید کنند.
همانطور که همه ما میدانیم، نقش فروشندگان و یا حتی ماهیت فروش در حال تغییر است. در گذشته، فروشندگان اغلب اولین گام در فرآیند خرید بوده و بهطور قابلملاحظه میتوانستند با داشتن اطلاعات درباره قیمت، مزیت رقابتی و … مشتری را تحت تأثیر قرار دهند. اما در عصر حاضر که اطلاعات همهجا در دسترس است، مشتریان قبل از اقدام به خرید، درباره خریدشان جستجوهای لازم را انجام داده و در بیشتر مواقع خودشان تصمیم خرید استراتژی های فروش را میگیرند و حتی در بیشتر مواقع فروشندگان را به چالش میکشند! در مقاله “ فروشندگان بهترین برندها چگونه میفروشند؟ “، 7 قانون بسیار مهم، که بزرگترین برندها از آنها پیروی میکنند را برایتان ذکر میکنیم.
14) پیام فروش شما باید واضح باشد.
یک یا دو مورد از مزایا و فواید محصول خود را انتخاب کنید و آنها را بهطور واضح و روشن در تبلیغات خود قرار دهید. به مشتریانتان نشان دهید که این محصول دقیقاً چهکاری برای آنها انجام میدهد. دقیق و واضح باشید. اگر محصول شما چندین مزیت و فایده مختلف دارد، پیام تبلیغاتی خود را برای مشتریان مختلف ایجاد کنید تا بتوانند با این پیامها ارتباط برقرار کنند.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در این مورد به صفحه آموزش درون سازمانی مدیرنو مراجعه فرمایید.
استراتژی های تهاجمی در بازاریابی چیست؟
امروزه فضای کسب و کار ها به میدان جنگ تبدیل شده است. یک نفر در این فضا، حمله و دیگری دفاع می کند. در این مطلب از سئو روز می خواهیم شما را با استراتژی های تهاجمی در بازاریابی آشنا کنیم.
حتما می دانید که بازار مکانی برای رقابت است. رقابت بین کسب و کار ها و سازمان های گوناگون که هر کدام بخشی از آن را در خود دارند. بازار از محدودیت خاصی برخور دار است، زیرا افراد و کسانی که قادر هستید به آن ها سرویس رسانی کنید، حدی دارند. از طرف دیگر بازار ها دارای ظرفیت بسیار زیادی نیستند، به طور مثال، 20 شرکت و کسب و کار قادر نیستند که در آن ها فعالیت کنند. به طور معمول در بازار های خاص، یک الی دو کسب و کار حق بازی در لیگ اصلی را دارند، بقیه کسب و کار ها در عالی ترین حالت ممکن می توانند به صورت گذری، و در زمان کوتاهی در کنار این بازار ها به فعالیت بپردازند. همان طور که می دانید هر بازاری دارای یک یا دو برند مهم و اصلی است و تنها آن برند ها را می توان به یاد آورد.
استراتژی تهاجمی چیست؟
کار خیلی سختی است که بخواهیم برای بازاریابی تهاجمی تنها یک تعریف واحد ارائه دهیم، چون مجموعه بسیار زیادی از عملیات بازاریابی هم چون، مدیریت مالی شرکت و مدیریت قیمت های محصولات است. به طور کلی اگر بخواهیم بگوییم، هماهنگ کردن تمامی امور و منافعی که به مشتریان مربوط است، عالی ترین تعریف برای عملیات بازار یابی است. البته استراتژی های فروش قابل ذکر است که در این شرایط کارکنان و مشتریان خارجی نیز مد نظر هستند، که به طور معمول دو اصل مهم برای مشتریان کیفیت و قیمت است.
زمانی استراتژی تهاجمی کار برد دارد، که یک کسب و کار برای این که موقعیت خود را در بازار توسعه دهد، قدم های مهم و خاصی را برای مقابله کردن با رهبر بازار بردارد. شرکت ها و بازار ها با متمایز کردن محصول، عرضه آن با قیمت کم تر، مزایای رقباتی را در دست می گیرند. در زمان پیگیری استراتژی رقابتی حتما دقت کنید که رقبا نتوانند با آن مقابله کنند. از معروف ترین استراتژی های تهاجمی در بازار یابی می توان به، کاهش بسیار زیاد قیمت ها، طراحی خارق العاده برای جلب توجه مشتریان و کمپین های بزرگ تبلیغاتی و بازار یابی، اشاره کرد. زمانی که یک استراتژی تهاجمی، اثر بخش واقع شود، باعث به وجود آمدن، یک لبه رقابتی در بلند ملت می شود. لبه رقابتی در زمان هایی ایجاد خواهد شد، که استریکلند و تامپسون آن زمان ها را به 3 دسته تقسیم کرده اند:
طولانی مدت بودن یا کوتاه مدت بودن، دوره ساخت، بستگی به در دسترس بودن منابع دارد. زمانی این دوره کوتاه خواهد بود که منابع در دسترس هستند، ولی در صورتی که در دسترس نباشد، به زمان بیش تری نیاز است.
زمانی دوره سود اتفاق می افتد که کسب و کار از فواید رقابت بهره مند شده است. طولانی مدت بودن یا کوتاه بودن این دوره، یعنی دوره سود، بستگی به پیشنهاد خلاقانه شما دارد.
وقتی که رقبا دست به یافتن راهی برای مقابله با پیشنهاد شما بزنند و آن راه را پیدا کنند، برتری رقابتی شما به پایان می رسد.
انواع استراتژی های قیمت گذاری برای فروش بیشتر (pricing strategy)
انواع استراتژی های قیمت گذاری : موقع خرید به چه چیزهایی دقت میکنید؟ هر کدام از ما ممکن است یک جواب متفاوت به این سوال بدهیم. ولی مطمئناً قیمت محصول یکی از پرتکرارترین جوابها خواهد بود. واقعا هم همینطور است.
بازاریابی چهار بخش دارد که به آنها ۴P میگویند؛ این بخشها عبارتند از: محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان توزیع (Place) و ترویج (Promotion). ترکیب تمام اینها آمیخته بازاریابی نامیده میشود. همانطور که میبینید، قیمت دومین بخش مهم بازاریابی است. چرا که اولین چیزی که برای مقایسه دو محصول تقریبا مشابه به ذهن مشتری میرسد، همین قیمت است.
اگر محصول شما در نگاه اول نتواند مشتری را جذب کند، شاید هرگز نتواند مزیت خود را نسبت به سایر محصولات مشابه نشان دهد. بنابراین قیمت گذاری از مهمترین فعالیتها در کسبوکار است که میتواند منجر به فروش بیشتر محصولاتتان شود یا اعتبار و سود شما را نابود کند.
بنابراین در این مقاله به انواع استراتژیهای قیمت گذاری برای فروش بیشتر میپردازیم و مهمترین آنها را برایتان برمیشمریم. پس اگر میخواهید با راههای درست قیمت گذاری بیشتر آشنا شوید، با مکتبخونه همراه باشید.
استراتژی قیمت گذاری چیست؟
استراتژی قیمت گذاری به روشی گفته میشود که شرکتها برای قیمت گذاری محصولات یا خدمات خود از آن استفاده میکنند. تقریباً تمام شرکتها، بزرگ یا کوچک، قیمت محصولات و خدمات خود را بر اساس هزینههای تولید، نیروی کار و تبلیغات تعیین میکنند و سپس درصد مشخصی را برای به دست آوردن سود، اضافه میکنند.
چرا استراتژی قیمت گذاری مهم است؟
انتخاب قیمت مناسب میتواند کسبوکار شما را به شدت رونق دهد. برخلاف تصور عمومی، رونق کسبوکار همواره به معنای افزایش سود در لحظه نیست. بلکه شما میتوانید با تعیین قیمت پایینتر، سهم خود را از بازار فروش افزایش دهید و از ورود رقبا به قلمروی خودتان جلوگیری کنید.
در بعضی از موارد، ممکن است شما تمایل داشته باشید که حاشیه سود خود را فدا کنید تا بتوانید در میدان رقابت پیروز شوید. انواع روش های استراتژی های قیمت گذاری به شما کمک میکنند تا در هر مرحله از کسبوکار از استراتژی مناسب استفاده کنید.
یک قانون کلی برای قیمتگذاری محصولات وجود دارد که میگوید: اگر قیمت کالای شما بسیار بالا باشد، مشتریهای خود را از دست خواهید داد و اگر قیمت آن خیلی پایین باشد، کسبوکار شما قادر به تامین هزینهها نخواهد بود.
انواع استراتژی های قیمت گذاری برای فروش بیشتر کدامند؟
شما به عنوان صاحب یک کسبوکار میتوانید از انواع استراتژی های قیمت گذاری برای تعیین قیمت محصولات خود استفاده کنید. اما تمام استراتژیهای قیمت گذاری به موفقیت و سود ختم نمیشوند. بعضی از استراتژیهای قیمت گذاری برای افزایش فروش که میتوانید از آنها استفاده کنید، در زیر آورده شده است:
استراتژی قیمت گذاری نفوذی
از استراتژی قیمت گذاری نفوذی معمولا برای ورود اولیه به بازار استفاده میشود. برندهای جدید برای اینکه بتوانند توجه مشتری را از روی محصولات مشابه فعلی بردارند و به سمت خود جذب کنند، محصولاتشان را با قیمت نسبتاً کمتری از محصولات رقبا ارائه میدهند.
استراتژی قیمت گذاری نفوذی عمدتاً مشتریان حساس به قیمت را مورد هدف قرار میدهد. این نوع مشتریان تصمیمات خود را براساس قیمت محصول انتخاب میکنند.
هنگامی که کسبوکارها موفق شدند تا سهم قابل توجهی از بازار را با این روش از آن خود کنند، میتوانند به تدریج قیمت محصولاتشان را افزایش دهند.
یکی از چالشهای این استراتژی ممکن است اعتراض مشتریان به افزایش قیمت باشد؛ اما اگر محصول شما دارای کیفیت بینظیر و مزیت رقابتی نسبت به سایر محصولات باشد، مشتری وفاداری خود را نسبت به شما نشان خواهد داد. شما میتوانید برای حل این معضل، هرماه یک تغییر کوچک مثبت در محصولاتتان ایجاد کنید؛ به این ترتیب افزایش قیمت محصول هم توجیهپذیر خواهد بود.
استراتژی قیمت گذاری گزاف (skimming)
استراتژی قیمت گذاری گزاف یا قیمت گذاری پرمایه دقیقا نقطه مقابل قیمت گذاری نفوذی است. این استراتژی برای برندهای نوظهور قابل استفاده است. سازمان در مراحل اولیه ورود به بازار، از نوآوری محصول و ویژگیهای منحصربهفرد آن استفاده میکند و قیمتی بالاتر از حد معمول در بازار ارائه میدهد.
این استراتژی قیمت گذاری از آن جهت مفید است که سازمان میتواند به سرعت به سود زیادی دست پیدا کند و هزینههای تولید و تبلیغات خود را پوشش دهد.
نکته مهم در این روش این است که شرکت باید قبل از ورود به بازار با استفاده از تبلیغات فراوان، توجه افراد زیادی را به خود جلب کند. مشتریانی که به محصول بیشتر از قیمت آن توجه دارند، میتوانند در این استراتژی مورد هدف قرار گیرند. حال شرکت میتواند با ارائه محصول گرانقیمت از شهرت خود استفاده کرده و آنها را با سود زیاد به فروش برساند.
استراتژی قیمت گذاری باندلینگ (bundling)
بسیاری از فروشگاههای خرده فروشی با تبلیغاتی مانند «یکی بخر، دوتا ببر» حجم فروش خود را افزایش میدهند. این استراتژی قیمت گذاری برای مشتری بسیار جذاب است و همه آن را دوست دارند. بسیاری از کسبوکارها برای عرضه بیشتر محصولاتشان به بازار، تعدادی از کالاها و خدمات خود را در قالب یک بسته به بازار ارائه میدهند. معمولا قیمت مجموعه محصولات از قیمت تک تک آنها پایینتر است. همین اختلاف قیمت باعث میشود مشتری به خرید مجموعه علاقه بیشتری نشان دهد.
استراتژی قیمت گذاری براساس منحنی عمر محصول
هر محصولی یک چرخه عمر دارد. این چرخه از معرفی به بازار شروع میشود؛ سپس محصول رشد میکند، به بلوغ میرسد و در نهایت افول میکند. کسبوکارها میتوانند در هر کدام از این مراحل استراتژی خاصی داشته باشند تا به بالاترین حد سود برسند.
در مرحله رشد، سرعت فروش محصول شتاب پیدا میکند. بنابراین شرکتها میتوانند در این مرحله قیمت محصولاتشان را بیشتر از قیمت قبلی تعیین کنند. وقتی یک محصول در مرحله رشد قرار دارد، یعنی مشتریان وفادار خود را پیدا کرده و احتمالا کیفیتی بالاتر از محصولات رقبا را داراست. بنابراین مشتریان حاضر به پرداخت قیمت بالاتری خواهند بود.
استراتژی قیمت گذاری رقابت محور
زمانی که یک کسبوکار قصد ارائه محصولی دقیقا مشابه محصولات موجود در بازار را دارد، میتواند از استراتژی قیمت گذاری رقابت محور استفاده کند. طبق این استراتژی سازمان باید محصولاتش را پایینتر از قیمت محصولات رقبا قیمتگذاری کند. در این صورت آن دسته از مشتریانی که به قیمت بیشتر توجه دارند، به سمت محصول ارزانتر جذب میشوند.
این کار میتواند مشتریهای بالقوه را به مشتریان بالفعل تبدیل کند. نمونه دیگری از استراتژی قیمت گذاری رقابت محور وجود دارد که در آن شما با ارائه محصول یا خدمتی فراتر از کیفیت محصولات رقیب، مشتری را مایل به استفاده از محصول خود میکنید. به عبارت دیگر، کیفیت محصول شما فراتر از انتظار مشتری است و همین باعث جذب او خواهد شد. چرا که مشتری با پرداخت قیمتی مشابه سایر محصولات موجود در بازار، یک محصول با کیفیت و ارزش بیشتر به دست میآورد.
استراتژی قیمت گذاری تخفیفی
سازمانها و کسبوکارهای کوچک از استراتژی قیمت گذاری تخفیفی برای ارائه تخفیفهای موقت و افزایش حجم فروش استفاده میکنند. این استراتژی معمولا برای کم کردن موجودی انبار و ارائه محصولات جدیدتر و حتی تبدیل موجودی به پول نقد انجام میشود.
استراتژی قیمت گذاری تخفیفی معمولا با کوپن، کاهش قیمت فصلی و خرید در حجم بالا قابل انجام است. خرید در حجم بالا بدین معناست که مشتری با خریدهای بیش از یک یا چند کالا، مشمول تخفیف میشود. قیمت گذاری تخفیفی یکی از انواع استراتژی قیمت گذاری است که منجر به افزایش حجم فروش خواهد شد.
استراتژی قیمت گذاری روانشناختی
قیمت گذاری روانشناختی به تکنیکهایی گفته میشود که بازاریابان به جای ترغیب کردن منطقی، از انگیزههای احساسی مشتریان استفاده میکنند. به عنوان مثال ثابت شده است که یک محصول ۱۹۹هزار تومانی توجه بیشتری را نسبت به یک محصول ۲۰۰ هزار تومانی به خود جلب میکند؛ با اینکه تفاوت قیمت این دو محصول بسیار ناچیز است. یک توضیح ساده برای این استراتژی این است که مشتریان توجه بیشتری به رقم اول قیمت دارند.
نوع دیگری از این استراتژی وجود دارد که از تعداد ارقام قیمت برای تاثیرگذاری روی مشتری استفاده میکند. به عنوان مثال، یک سازمان قیمت محصول خود را بهجای یک میلیون تومان، ۹۹۹ هزار تومان تعیین میکند. از آنجایی که تعداد ارقام محصول دوم یک رقم کمتر از محصول اول است، ذهن مشتری ناخودآگاه به سمت محصول دوم جلب میشود. هدف از استراتژی قیمت گذاری روانشناختی افزایش تقاضا از طریق ایجاد توهم ارزش افزوده برای مشتری است.
استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر سود
واضح است که انواع استراتژی های قیمت گذاری با هدف افزایش سود، طرحریزی میشوند. اما نوعی از استراتژی قیمت گذاری وجود دارد که سازمان میتواند بدون محدودیت و ترس از دست دادن مشتری، قیمت ایدهآل خود را برای محصول تعیین کند. این استراتژی تنها در صورتی قابل پیادهسازی است که سازمان در اوج خود باشد.
در این صورت سازمان میتواند کالای خود را بر اساس هزینههای عملیاتی و برای رسیدن به حداکثر سود، قیمت گذاری کند. البته این استراتژی برای موفقیت، به پیشزمینههای زیادی نیاز دارد. سابقه سازمان، مدل مشتری، شهرت برند و حتی میزان حیاتی بودن کالا از جمله مواردی است که در موفقیت این نوع استراتژی تاثیر دارد.
کلام آخر
قیمت گذاری یکی از بخشهای اصلی آمیخته بازاریابی است که انجام آن نیازمند محاسبات دقیق و تفکر عمیق روی بازار هدف است. بدین منظور لازم است تا قبل از تعیین قیمت، به مطالعه بازار بپردازید و همچنین در مورد وضعیت عرضه و تقاضا اطلاعات مورد نیازتان را کسب کنید.
در این صورت میتوانید در هر موقعیتی از هر یک از انواع روش های قیمت گذاری برای افزایش فروش بهره ببرید. در این مقاله سعی کردیم انواع استراتژی های قیمت گذاری را برایتان شرح دهیم تا بتوانید به راحتی متناسب با کسبوکار خود بهترین استراتژی را انتخاب کنید.
شما چه استراتژیهای دیگری برای قیمت گذاری میشناسید؟ در قسمت نظرات برای ما و سایر مخاطبان مکتبخونه بنویسید.
۵ نکته طلایی برای نوشتن یک استراتژی فروش موفق
استراتژی فروش چیست؟ حتما این مطلب را بارها شنیده اید که از شما در مورد چگونگی و راز و رمز فروش تان پرسیده اند و شما بدون اینکه مطلبی در مورد آن بدانید؛ خیلی راحت راهکارهای عملی و کاربردی خودتان را توضیح داده اید. حالا ما در این مقاله می خواهیم شما را به صورت اصولی با این مفهوم مهم، آشنا سازیم و در نهایت، پنج نکته و ترفند طلایی را به شما بگوییم که با رعایت و اجرا کردن آنها، یک معجزه ای در فروش و درآمدتان خواهید دید. پس با ما همراه باشید.
فروش یک فرآیندی است که در طولانی مدت به ثمر می نشیند و زمان مهمترین فاکتور در داشتن بهترین استراتژی فروش است. باید در هر زمان به فروش خود متعهد باشید. تجارت و کسب و کاری موفق خواهد بود که در طولانی مدت همواره در آن، استقامت ، انرژی و تمرکز کافی وجود داشته باشد.
تعریف استراتژی فروش
در تعریف استراتژی فروش می توان گفت که؛ یک طرح یا برنامه جامعی است که؛ با وجود آن، برند یا محصول شما در موقعیت کسب مزیت رقابتی قرار می گیرد. استراتژی های موفق، در تمرکز روی مشتریان هدف و ارتباط با آنها، به صورت کاملا هدف دار، کمک می کنند. با این وجود، نمایندگان فروش باید در خصوص نیاز مشتریان و اینکه آیا این کالا یا خدمات به رفع نیاز یا حل مشکل مشتری کمک می کند یا خیر؛ اطلاعات داشته باشند.
در صورت استفاده از یک استراتژی موفق ، بازاریابان یا نمایندگان فروش، می توانند به استراتژی های فروش راحتی در کمترین زمان ، مشتری هدف را شناسایی کنند.
برای تدوین استراتژی فروش موثر و کاربردی، باید اهداف بلند مدت سازمان یا شرکت را همواره مدنظر داشته باشید و نیز باید یک تحلیل و آنالیز کامل، از چرخه فروش و کسب و کارتان در بیاورید. در نهایت با افراد فعال در زمینه بازاریابی و فروش جلسه بگذارید و با آنها صحبت کنید.
۵ نکته کلیدی نوشتن بهترین استراتژی
نکات زیر در جدیدترین استراتژی های فروش استفاده می شوند.
مشخص نمودن بازار هدف
شما باید روی نقاطی مشخص از مشتریان خود تمرکز داشته باشید. باید قشری از جامعه که نقطه هدف تان هستند را مشخص نمایید. سپس باید یک لیست را آماده کنید و این فرآیند تعریف بازار را، چندین بار تکرار کنید. حواستان باشد که اگر دامنه هدفتان کوچک باشد؛ شانس موفقیت شما کاهش می یابد.
گسترش دادن ارتباطات
بعد از شناسایی و ایجاد لیست از دامنه هدف، باید با ایجاد یک لیست از افراد و سازمان هایی که آنها را می شناسید؛ با آنها ارتباط بگیرید و به معرفی کسب و کارتان بپردازید. در نهایت باید با افرادی که هیچ لینکی با آنها ندارید، ارتباط برقرار کنید. می توانید برای آنها کارت پستال، معرفی نامه، بروشور و یا ایمیل معرفی خود و شرکتتان را بفرستید.
نوشتن سوالات
قبل از اینکه با افراد داخل لیستتان وقت ملاقات تنظیم کنید؛ یک لیست از سوالاتی که می خواهید از فرد یا شرکت بپرسید، تهیه کنید. این لیست می تواند در زمینه شناخت نیاز مشتریان، کمک کننده باشد.
در این قرار ملاقات فقط باید از افراد سوال بپرسید. نباید حرفی از محصول یا سرویس خود بزنید!
عمل کردن به وعده ها
در این مرحله شما باید به وعده هایی که به مشتریان خود داده اید به نحو احسن عمل کنید. در این حین به هیچ وجه، از ارتباط مداوم با آنها غافل نشوید. خدمات بعد از ارائه محصول را همواره در دستور کار خود داشته باشید. بدون ارتباط مداوم و مناسب، نباید انتظار این را داشته باشید که مشتری نیز با شما باشد و به سراغ شرکت یا برند دیگر نرود.
آمارگیری و بررسی کردن
همیشه باید حواستان باشد که آیا طبق برنامه و پلن خود پیش می روید. باید روند سیر نزولی یا صعودی فروش تان را زیر نظر داشته باشید، و با تحلیل آنها متوجه بشوید که علت کار از کجا است.
در اول هر ماه فعالیت های ماه قبل را بررسی کنید، و سوالات زیر را جواب بدهید.
ماه پیش چگونه گذشت؟ رعایت چه مواردی موثر بود؟ و یا چه مواردی کار را راه انداختند؟ آیا این میزان فروش همان بود که می خواستم؟ چکار می توانم برای بهتر شدن انجام بدهم؟
موفقیت خود را جشن بگیرید و برای ماه بعد آماده بشوید، و اگر نتوانستید به فروش دلخواه خود برسید هیچ گاه ناامید نشوید و با تغییر در برخی از موارد که لازم هستند، دوباره با انگیزه ای بیشتر ادامه بدهید.
متن ویدیو استراتژی فروش در گدایی
استراتژی فروش در گدایی، بیایم مثل گداها ما نیز، استراتژی فروش داشته باشیم. با اینکه بیزینس داریم ولی استراتژی فروش نداریم؛ اما گداها هم حالا و هم در زمان قدیم، استراتژی فروش داشتند.
همراه من باش، تا استراتژی فروش ملانصرالدین را استراتژی های فروش در بازار، برای گدایی، به شما بگویم.
ملانصرالدین در بازار گدایی می کرد و به یک گدای احمق معروف شده بود؛ و مردم به سراغش می آمدند تا این حماقت را به او ثابت کنند. برای این کار، این افراد پیش ملانصرالدین می آمدند و به او دو سکه طلا و نقره را نشان می دادند؛ و می گفتند یکی از آنها را انتخاب کن. ملانصرالدین برخلاف تصور مردم، سکه نقره انتخاب می کرد و آنها فکر می کردند که چقدر احمق است که؛ سکه نقره را به جای سکه طلا بر می دارد. با گذشتن روزهای متوالی، یک روز، فرد خیرخواهی به ملانصرالدین گفت: که چرا سکه طلا را انتخاب نمی کنی؟ تو با انجام این کار به یک گدای احمق تبدیل شده ای.
ملانصرالدین در جواب استراتژی های فروش استراتژی های فروش گفت: بگذار آنها فکر کنند که من فردی احمق هستم؛ زیرا اگر من سکه طلا انتخاب کنم دیگر کسی برای دادن سکه به سراغ من نمی آید. با برداشتن سکه نقره، افراد بیشتری پیش من می آیند تا احمق بودنم را به اثبات برسانند و در نتیجه من با این کار درآمد زیادی را بدست می آورم.
درسته که گدایی اصلا کار خوبی نیست؛ اما با تعریف این داستان می خواهم به شما بگویم که حتی یک گدا نیز برای خود استراتژی فروش دارد؛ ولی ما که دارای بیزینس هستیم هنوز هیچ تمرکزی بر روی این امر نداریم. بیاید یک استراتژی فروش برای خودتان تعریف کنید و دوستانی هم که دارند در کامنت ها بیان کنند. با هم تبادل نظر و بحث را در قسمت نظرات داشته باشیم.
دیدگاه شما