زنگ خطر در بورس


زنگ خطر در بورس

  • امروز : جمعه - 25 شهریور - 1401

سرخط اخبار اقتصادی

تجارت منهای دلار و یورو در سازمان شانگهای تهدید آمریکا به تحریم بانک‌های استفاده‌کننده از سیستم پرداخت میر روسیه تخت گاز قیمت انواع پژو در بازار بانک‌ها باید بدون شرط معدل مانده حساب تسهیلات خرد پرداخت کنند واکاوی ابعاد احیای احتمالی سازمان مدیریت و برنامه ریزی/ سکان دار مدیریت اقتصاد ایران در راه است؟ نوسان های عجیب در قیمت دلار و سکه جهان در آستانه رکود اقتصادی سفر رویا به آسمان مذاکرات ایران با ازبکستان برای صادرات نفت چشم انداز رشد اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۱/ از رشد ۸ درصدی کشاورزی تا رشد منفی بخش مسکن اساسنامه شانگهای، تجارت بدون دلار و یورو سه اتفاق مهم در یک بازار دولتی تجارت منهای دلار و یورو در سازمان شانگهای/ بازار بزرگ منطقه شانگهای برای تولیدات ایران قیمت آیفون ۱۴ پرومکس در کشورهای مختلف+جدول الگوی رستم در بازار مسکن/انحراف در نوسازی شهرها +فیلم کدال خوانی با اکوایران / تغییر سهامداران عمده فسبزوار و خط تولید جدید شوکوپارس کاهش ۳۳ درصدی صادرات گاز طبیعی روسیه به اروپا سیاست‌های اشتباه دولت قبل بازار مسکن را به هم ریخت/ ۸۲ درصد خانوارهای جدید مستاجر شدند اثر طرح رستم بر بازار مسکن فعالان بخش‌ غیرمولد عمدتاً با حساب شخصی کار می‌کنند/ امکان اخذ مالیات از دلالان با تفکیک حساب‌ها خروج کامل بخش خدمات از شوک کرونا کاهش ۱۰ تا ۱۵درصدی قیمت برخی از مواد غذایی افزایش نرخ کرایه نفتکش‌ها به‌دنبال اختلال در تجارت دنیا ترافیک سنگین در جاده چالوس و آزادراه تهران-شمال

زنگ خطر بحران بانکی

علی ابراهیم‌نژاد می‌گوید: رشد مستمر و بلندمدت منوط به بهبود تکنولوژیک و رشد حجم فروش است. اما عامل مهم‌تر این است که دولت حتی‌الامکان دخالت در بازارها را کاهش دهد، یعنی هم در بازار محصول و هم در بازار مواد اولیه در بازارهایی که انحصاری نیستند و شرایط رقابتی دارند، دست از قیمت‌گذاری دستوری بردارد.

زنگ خطر بحران بانکی

استادیار دانشگاه صنعتی شریف پیرامون عوامل اثرگذار بر رشد بازار سرمایه می‌گوید؛ از همان ابتدا برای بسیاری از کارشناسان اقتصادی محرز بود که سیاست تثبیت نرخ دلار در 4200 تومان پایدار نخواهد بود و دیر یا زود دولت ناچار است تسلیم سازوکار بازار شود، فعالان بورس نسبت به این موضوع با احتیاط زیادی برخورد کردند و رشد قیمت ارز در بازار انعکاس کامل نیافت که البته این موضوع کاملاً قابل فهم بود. حال که دولت، حداقل در حرف بازار ثانویه و نرخ تعادلی بازار را پذیرفته، بازار شروع به انعکاس آن در قیمت سهام شرکت‌ها کرده است. به عقیده تحلیلگر سابق شرکت Cornerstone Research آمریکا، بخش زیادی از جهش ارزی و رشد قیمت‌ها هنوز در بازار منعکس نشده است و احتمالاً به تدریج که شرکت‌ها سودهای فصلی خود را به بازار مخابره می‌کنند، مثلاً در سه‌ماهه دوم (یعنی تابستان)، قیمت سهام آنها نیز به طور متناسب افزایش خواهد یافت. با این حال این دانش‌آموخته دانشگاه بوستون آمریکا تاکید دارد در حوزه عوامل خارجی شدت اعمال تحریم‌ها و متقابلاً میزان توفیق شرکت‌ها در دور زدن تحریم‌ها یک عامل کلیدی است. در حوزه داخلی هم رفتار دولت در مواجهه با بحران نظام بانکی و مدیریت حجم عظیم نقدینگی نقش کلیدی در ثبات اقتصادی و اجازه رشد به بازار دارد. او همچنین طی این گفت‌وگو هشدار می‌دهد؛ بحران بانکی اگر مدیریت نشود ممکن است شرایط اقتصادی حادی پیش بیاید که در چنین شرایطی، سرمایه‌گذار ممکن است از خرید ارزنده‌ترین شرکت‌ها هم به دلیل نااطمینانی زیاد و ریسک‌های بالای محیطی خودداری کند.

از نظر شما محرک‌های رشد شاخص بورس که از هفته گذشته آغاز شده، چیست؟ آمارهای معاملاتی در این زمینه چه نشانه‌هایی دارند؟

معمولاً بازارها اثرات سیاست‌های اقتصادی اعلام‌شده و مورد انتظار را پیش‌خور می‌کنند و به عبارت دیگر، اطلاعات سود آتی شرکت‌ها را هم در قیمت فعلی سهام آنها انعکاس می‌دهند. در مورد رشد قیمت ارز به نظرم به دلیل نااطمینانی زیاد و بدبینی بالا به سیاست‌های ارزی دولت در ماه‌های اخیر، به‌رغم آنکه از همان ابتدا برای بسیاری از کارشناسان اقتصادی محرز بود که سیاست تثبیت نرخ دلار در 4200 تومان پایدار نخواهد بود و دیر یا زود دولت ناچار است تسلیم سازوکار بازار شود، فعالان بورس نسبت به این موضوع با احتیاط زیادی برخورد کردند و رشد قیمت ارز در بازار انعکاس کامل نیافت که البته این موضوع کاملاً قابل فهم بود. حال که دولت، حداقل در حرف بازار ثانویه و نرخ تعادلی بازار را پذیرفته، بازار شروع به انعکاس آن در قیمت سهام شرکت‌ها کرده است.

آیا بازار شاهد ورود پول‌های جدید (Fresh Money) است؟

برای بررسی اینکه پول جدید وارد بازار شده یا نه، نیازمند بررسی دقیق‌تر داده‌های مختلف هستیم، مثلاً بررسی اینکه کدهای بورسی غیرفعال تا چه حد در هفته‌های اخیر فعال شده‌اند یا چند کد بورسی جدید صادر شده است و این کدها چه حجمی خرید در بازار انجام داده‌اند، ولی با اطلاعات موجود در حال حاضر شاخص‌هایی همچون افزایش دارایی تحت مدیریت (AUM) صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک در سهام و نیز حجم بالای خریدهای حقیقی در نمادهای مختلف به طور غیرمستقیم حاکی از این است که به اصطلاح، پول جدید وارد بازار شده است.

به نظر شما تصحیح سیاست‌های ارزی دولت، تزریق دلار صادرکنندگان غیرنفتی به بازار دوم ارز و تحولات نرخ ارز در بازار آزاد چه تاثیری بر بورس گذاشته است؟ آیا این تاثیرات در بلندمدت هم به همین شکل خواهند بود؟

در مورد اثر بسته ارزی بر بازار سرمایه در سوال اول توضیح دادم اما من فکر می‌کنم اکثر شرکت‌های صادرات‌محور و تولیدکنندگان مواد اولیه و همین‌طور فعالان بازار هنوز محافظه‌کارانه با این موضوع برخورد کرده‌اند و هنوز بخش کمی از رویدادهای ارزی در قیمت سهام شرکت‌ها منعکس شده است. بنابراین، بخش زیادی از جهش ارزی و رشد قیمت‌ها هنوز در بازار منعکس نشده است و احتمالاً به تدریج که شرکت‌ها سودهای فصلی خود را به بازار مخابره می‌کنند، مثلاً در سه‌ماهه دوم (یعنی تابستان)، قیمت سهام آنها نیز به طور متناسب افزایش خواهد یافت. در حال حاضر برخی تحلیل‌ها این است که بسیاری از شرکت‌ها با نسبت قیمت به درآمد کمتر از سه در حال معامله هستند که نسبت به میانگین بلندمدت بازار هم بسیار پایین است.

در مورد اینکه آیا این اثرات در بلندمدت ادامه خواهد یافت، بستگی زیادی به موفقیت شرکت‌ها در دور زدن تحریم‌ها و حفظ حجم فروش آنها و نیز سیاست‌های اقتصادی دولت در مدیریت بحران بانکی دارد. به نظر من، بحران بانکی اگر مدیریت نشود ممکن است شرایط اقتصادی حادی پیش بیاید که در چنین شرایطی، سرمایه‌گذار ممکن است از خرید ارزنده‌ترین شرکت‌ها هم به دلیل نااطمینانی زیاد و ریسک‌های بالای محیطی خودداری کند.

ضمن اینکه در چنین شرایطی، دولت به طمع دست یافتن به منابع مالی یا با هدف حمایت از اقشار ضعیف، معمولاً دخالت‌های اقتصادی خود همچون کنترل قیمتی را افزایش می‌دهد که طبعاً اثر منفی بر بازار دارد. بنابراین، استمرار رشد بورس منوط به این دو عامل است، یعنی امکان صادرات کالا و تبدیل درآمد حاصله به ریال، و دوم، کنترل مداخلات دولت در اقتصاد.

بیشترین تاثیر را از تحولات اخیر چه صنایعی می‌برند؟ جدا از سود ناشی از تسعیر ارز، کدام شرکت‌ها در تامین مالی خود با مشکل مواجه می‌شوند؟

طبیعتاً شرکت‌های تولیدکننده مواد اولیه (Commodities) از آنجا که قیمت محصول آنها بر اساس قیمت‌های جهانی تعیین می‌شود و به طور طبیعی به دلیل ماهیت محصول خود، در مقابل ریسک تورم تا حد زیادی مصون هستند بیش از سایرین از رشد قیمت ارز و افزایش تورم منتفع می‌شوند. این شرکت‌ها به دلیل اینکه جریان نقدی بالایی هم تولید می‌کنند از بابت تامین مالی کمتر دچار مشکل خواهند شد و تا حدی می‌توانند از محل جریانات نقدی خود سرمایه در گردش و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت خود را تامین کنند.

البته از میان شرکت‌های صادرات‌محور و تولیدکننده مواد اولیه، برندگان اصلی آنهایی خواهند بود که کمتر از سایرین از تحریم‌ها متاثر شوند و به دلایلی همچون نوع محصول، بازارهای هدف صادراتی و توانایی در یافتن راه‌هایی برای دور زدن تحریم‌ها از نظر حجم فروش کمترین آسیب را ببینند.

بازندگان اصلی هم شرکت‌های وابسته به واردات و نیز شرکت‌هایی هستند که مشتری اصلی آنها دولت است که به دلیل محدودیت‌های بودجه‌ای، احتمالاً مشتری خوش‌حسابی برایشان نخواهد بود. پیمانکاران و شرکت‌های دارویی مثالی از این شرکت‌ها هستند که احتمالاً با دشواری‌های زیادی در تامین مواد اولیه و نیز دریافت مبلغ حاصل از فروش کالا یا خدمت خود روبه‌رو خواهند شد.

اخیراً کانون نهادهای سرمایه‌گذاری ایران، خواستار آزادسازی ارز حاصل از صادرات شرکت‌های بورسی است، اما همزمان آزاد شدن خوراک و مواد اولیه را هم مطالبه کرده؛ آیا با آزادسازی واقعی بورس همچنان این‌قدر سود خواهد داد؟

متاسفانه تناقضات متعددی در سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها در کشور ما وجود داشته که در بسیاری از موارد در خلاف جهت یکدیگر بوده و در مجموع به زیان کل اقتصاد کشور است. مثلاً دولت برای حمایت از یک صنعت، انرژی یا مواد اولیه ارزان و یارانه‌ای در اختیار تولیدکننده قرار می‌دهد و از طرف دیگر، قیمت محصول را هم به صورت دستوری آنقدر پایین می‌بندد که عملاً آن صنعت ورشکسته می‌شود و اثر یارانه داده‌شده به طور کامل از بین می‌رود. یا به عنوان مثال، از یک طرف دولت به شرکت‌ها جایزه صادراتی می‌دهد و از طرف دیگر صادرات برخی کالاها را ممنوع یا مشمول تعرفه می‌کند که به‌خصوص در شرایط فعلی که کشورمان بیش از هر زمان دیگری به صادرات و درآمد ارزی نیازمند است هیچ توجیه منطقی ندارد.

به عنوان یک مثال دیگر، شرکت‌هایی که بخش عمده سهام آنها در اختیار صندوق‌های بازنشستگی است، از فروش محصول خود به قیمت بازار منع می‌شوند و ناچارند محصول خود را زیر قیمت عرضه کنند که نتیجه آن انتقال ثروت از بازنشستگان فعلی و آتی به خریداران در بورس کالا و دلالان است، در حالی که دولت ناچار است سالانه چند ده هزار میلیارد تومان در بودجه بابت کسری صندوق‌های بازنشستگی پرداخت کند.

آنچه علم اقتصاد به ما می‌آموزد این است که حتی اگر شما 100 تومان سوبسید (مثلاً در قالب انرژی ارزان) به تولیدکننده بدهید و قیمت محصولش را هم دقیقاً همان مقدار یعنی 100 تومان کاهش دهید، اثر خالص این دو سیاست بر اقتصاد صفر نیست بلکه منفی است، یعنی رفاه کل کاهش یافته و به زبان ساده، کیک اقتصاد را کوچک‌تر کرده‌اید. تا به حال، به برکت درآمدهای نفتی اثر این دخالت‌ها در اقتصاد پوشانده می‌شد و دولت‌ها می‌توانستند انواع مداخلات گفته‌شده در بالا را داشته باشند و در عین حال، مردم هم ناکارایی در تخصیص منابع و کوچک شدن کیک اقتصاد را به طور کامل لمس نکنند. اما در شرایط فعلی به دلیل تحریم‌ها و آنچه من سررسید شدن بحران‌های متعددِ به تعویق‌افتاده می‌دانم، دیگر این دخالت‌ها امکان‌پذیر نیست. به عبارت دیگر، دولت باید از جابه‌جایی منابع و مداخلاتی که به اصطلاح با سطل سوراخ انجام می‌شود و هدررفت منابع را به دنبال دارد دست بردارد.

خلاصه کلام اینکه من هم با موضع کانون نهادهای سرمایه‌گذاری ایران در مورد آزادسازی همزمان نرخ فروش محصولات و نرخ خوراک موافقم. اگر ما مخالف توزیع رانت هستیم، طبعاً هم برای تولیدکننده و هم برای مصرف‌کننده باید این سیاست اجرا شود و نمی‌توان انتظار داشت شرکت‌ها محصول خود را به نرخ آزاد به فروش برسانند اما همزمان مواد اولیه یارانه‌ای دریافت کنند. در سطح کلان، دولت باید به پارادایم دخالت‌های قیمتی با هدف حمایت از مصرف‌کننده پایان دهد و سازوکارهای حمایتی که در سایر کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد و هم اختلال کمتری در اقتصاد ایجاد می‌کند و هم شانس بالاتری برای رسیدن به اقشار مورد هدف سیاستگذار دارد، مانند پرداخت نقدی و مستقیم به دهک‌های کم‌درآمد را در دستور کار خود قرار دهد.

به طور کلی این تحولات از نظر شما مثبت است؟ اینکه پول‌ها از سمت بازارهای دلار و سکه به سمت بازار سرمایه حرکت کرده‌اند و در بورس معامله شوند چه منافع و معایبی دارد؟

از دو زاویه می‌توان به این موضوع نگاه کرد: یکی اثر آن بر شرکت‌ها و تامین مالی آنهاست. متاسفانه در بورس ما به دلیل طولانی بودن فرآیند افزایش سرمایه و عدم استفاده از سهام خزانه، شرکت‌ها امکان تامین مالی سریع و استفاده از فرصت تامین مالی ناشی از رشد کوتاه‌مدت قیمت‌ها در بازار را ندارند. بازار عرضه‌های اولیه نیز معمولاً چندان پرتحرک و فعال نیست.

بنابراین، از این نظر، اثر حرکت پول به بازار سرمایه ناچیز خواهد بود. اما از نظر کاهش اثر تخریبی بر سایر بازارها به‌خصوص بازار کالاهای مصرفی می‌تواند مفید باشد. به عنوان قاعده کلی، هرچه بازارهای مالی عمق بیشتری داشته باشند، مردم برای حفظ قدرت خرید خود به جای خرید کالا و دارایی‌های فیزیکی، به دارایی‌های مالی روی می‌آورند و از این‌رو، رشد نقدینگی اثر تورمی کمتری خواهد داشت چون تورم میانگین موزونی از کالاها و خدمات است، نه دارایی‌ها. بنابراین، هرچه مردم به جای خرید انواع کالاها و دارایی‌های فیزیکی مثل خودرو به خرید سهام روی آورند، اثرات مخرب نقدینگی خلق‌شده در سال‌های اخیر کاهش می‌یابد.

در مقایسه وضعیت دیگر بازارهای موازی روند ورود نقدینگی به بازار سرمایه چقدر تداوم می‌یابد؟ به نظر شما بازار سرمایه تا چه میزان کشش و ظرفیت جذب نقدینگی را خواهد داشت؟

بازار سرمایه ما هم به لحاظ اندازه کلی بازار (مثلاً نسبت به تولید ناخالص داخلی) و هم به لحاظ سهام شناور بازار کوچکی است و از این‌رو، نمی‌توان از این بازار انتظار معجزه داشت. آنچه مهم است این است که سیاست‌هایی اعمال شود که بتواند نقدشوندگی و میزان سهام شناور بازار را افزایش دهد و به عبارت دیگر، حجم معاملات لازم برای یک مقدار مشخص تغییر قیمت افزایش یابد.

در این صورت، ظرفیت بازار برای جذب نقدینگی از سایر بازارها افزایش می‌یابد. البته بخشی از این سیاست‌ها از جنس کوتاه‌مدت نیست و ریشه در ضعف قوانین حاکم بر حمایت از سهامداران خرد دارد که باعث شده تمرکز مالکیت همواره در کشورهایی مثل ایران جذاب باشد و سهامدار خرد در موضع ضعف قرار داشته باشد.

مهم‌ترین ریسک‌های سیاسی و اقتصادی پیش رو که می‌توانند بازار را از حرکت رو به جلوی خود بازدارند چیست؟

همان‌طور که اشاره کردم، در مورد عوامل خارجی شدت اعمال تحریم‌ها و متقابلاً میزان توفیق شرکت‌ها در دور زدن تحریم‌ها یک عامل کلیدی است. در حوزه داخلی هم به نظر من رفتار دولت در مواجهه با بحران نظام بانکی و مدیریت حجم عظیم نقدینگی نقش کلیدی در ثبات اقتصادی و اجازه رشد به بازار دارد.

چگونه می‌توان سیاستگذاری‌های صحیحی اتخاذ کرد تا موج نقدینگی ایجادشده در بازارهای مالی جذب و هضم شود؟ به عبارت دیگر چگونه سیاستگذار می‌تواند از این فرصت برای هدایت نقدینگی سرگردان به سمت بخش مولد استفاده کند؟ آیا چنین فرصتی در حال حاضر وجود دارد؟

به نظر من، لازم است ترتیباتی اتخاذ شود که شرکت‌ها بتوانند به سرعت فرآیند افزایش سرمایه و نیز عرضه اولیه را طی کنند تا حداقل بخشی از رشد بازار به تامین مالی برای شرکت‌ها تبدیل شود و به شرکت‌ها امکان دهد با سرمایه‌گذاری و توسعه کسب‌وکار خود زمینه استمرار رشد خود را فراهم کنند. در غیر این صورت، ارزش بازار از یک سطح به سطحی دیگر (بر اساس قیمت‌های جدید ارز و رشد قیمت فروش شرکت‌ها) طی یک بازه زمانی جابه‌جا خواهد شد، اما رشد مستمر و بلندمدت منوط به بهبود تکنولوژیک و رشد حجم فروش است. اما عامل مهم‌تر این است که دولت حتی‌الامکان دخالت در بازارها را کاهش دهد، یعنی هم در بازار محصول و هم در بازار مواد اولیه در بازارهایی که انحصاری نیستند و شرایط رقابتی دارند، دست از قیمت‌گذاری دستوری بردارد. به عبارت دیگر، به نظرم اولویت این است که دولت لیستی از کارهایی را که نباید بکند تهیه کند و به آن پایبند باشد، نه کارهایی که باید بکند!

به نظر شما با توجه به آنکه پیش‌بینی نرخ تورم برای سال جاری به بالای 20 درصد رسیده است، کدام بازارها بیشترین بازدهی را به همراه خواهند داشت؟

من فکر می‌کنم همچنان بازارهای ارز و طلا روند صعودی خواهند داشت، مگر آنکه گشایش سیاسی خاصی در روابط بین‌المللی حاصل شود و محدودیت‌های صادرات نفت و نیز انتقال پول تخفیف یابد. در مورد بازار سهام، به نظرم احتمالاً بازار به صورت کلی رشد خوبی را تجربه خواهد کرد، اما فعالان بازار میان سهام خوب و بد تفکیک قائل می‌شوند و رشد بازار یکدست نخواهد بود و شرایط کنونی اقتصادی، برندگان و بازندگان خود را خواهد داشت. بنابراین، صرف‌نظر از رشد کلی بازار، شرکت‌های تولیدکننده مواد اولیه به دلیل ماهیت این کالاها از نظر پوشش ریسک تورم و وابستگی به نرخ ارز، بازدهی قابل ملاحظه‌ای خواهند داشت.

امر مذموم در بازار سهام | زنگ خطر جدی در بورس

چرا هسته معاملات با مشکل روبه رو میشود. چرا فعالان بازار سرمایه به شیوه عرضه اولیه نقد جدی دارند و زنک خطر جدی در بازار سرمایه را در چه مساله ای می بینند.

امر مذموم در بازار سهام | زنگ خطر جدی در بورس

  • روح‌اله میرصانعی | دبیرکل کانون کارگزاران بورس اوراق بهادار

در حال‌حاضر عرضه‌های اولیه به روش بوک‌بیلدینگ انجام می‌شود. بعد از تجربه روش‌های مختلف در زمان‌های گذشته، الان بازار سرمایه به روش بوک‌بیلدینگ رسیده که به نظر روش خوبی است. اما درخصوص نحوه استفاده از این روش ملاحظاتی وجود دارد.

در حال‌حاضر کف و سقف قیمتی در عرضه اولیه مشخص می‌شود و تجربه نشان داده که عموم سرمایه‌گذاران به سمت سقف قیمتی می‌روند چون معمولا سقف قیمتی پایین‌تر از ارزش ذاتی سهم است. معمولا بورس‌ها با عرضه‌کننده مذاکره و سعی می‌کنند آنها را تحت‌فشار قرار دهند که قیمت شیرینی عرضه کنند تا جذابیت کافی داشته باشد. این امر باعث شده است که تعداد کد معاملاتی بیشتری وارد بازار شود.

مجموعه‌ای از موارد بااهمیت، مشخص و بدون ابهام در بازار سرمایه وجود دارد که نمی‌توان آنها را نادیده انگاشت. در این یادداشت به رابطه هر یک از موارد مهم بازار با روش عرضه اولیه موجود می‌پردازیم.

یکی از موارد بسیار بااهمیت برای بازار سرمایه، سامانه معاملات است. شکی نیست که بدون سامانه معاملات، بازار سهامی هم وجود ندارد. فرض کنید فردا سامانه معاملات نداشته باشیم؛ عملا نمی‌شود هیچ معامله‌ای انجام داد، بنابراین یکی از شاهرگ‌های حیاتی بازار سرمایه، هسته یا سامانه معاملات است که همه ما در هر سمت و جایگاهی باید زنگ خطر در بورس کارهایی انجام دهیم که این سامانه ارتقا پیدا کند یا فشار را از روی سامانه برداریم که اختلالات آن هم کمتر شود.

از آنجا که در حال‌حاضر بازار مثبت است و ورود نقدینگی و مردم به بازار را داریم و دفعات معاملات افزایش پیدا می‌کند، لازم است بیش از پیش مراقب سامانه باشیم. اختلالات سامانه به دلیل افزایش حجم معاملات بیشتر می‌شود، پس باید به‌شدت از آن محافظت شود.

متاسفانه این شیوه عرضه اولیه فشار بسیار زیادی را با افزایش تعداد سفارش‌های خرد روی سامانه معاملات ایجاد می‌کند. با به‌‌کارگیری این شیوه عرضه اولیه گویی به مردم فراخوان می‌دهیم که بیایید و به‌طور مستقیم دسترسی برخط بگیرید و یک سفارش در عرضه‌های اولیه وارد کنید و سود بدون ریسک ببرید. روند صعودی تعداد افرادی که در عرضه اولیه وارد می‌شوند، قابل مشاهده است. چون یک موقعیت پر بازده کم‌ریسک در عرضه‌های اولیه ایجاد شده است.

ارکان بازار به عرضه‌کننده سهام عرضه اولیه فشار می‌آورند که قیمت پایین عرضه کند به‌طوری که شیرین و پایین‌تر از ارزش ذاتی سهم باشد. از طرفی، وقتی افراد موقعیت کم‌ریسک و پربازده را می‌بینند، استقبال عموم مردم به‌طور مستقیم از عرضه‌های اولیه بیشتر و بیشتر می‌شود و این به معنای آن است که ورود سفارش‌های خرد و پرتعداد به سامانه و احتمال اختلال در سامانه و قطعی آن افزایش پیدا می‌کند؛ پس این یک زنگ خطر جدی برای بازار سرمایه است.

افزایش فشار وارده بر سامانه در زمان عرضه‌های اولیه بسیار زیاد است برای همین افزایش فشار است که عرضه‌های اولیه به روزهای چهارشنبه موکول شده است تا پنج‌شنبه و جمعه فرصت باشد زنگ خطر در بورس امور مربوطه روی سامانه انجام شود و شنبه سامانه معاملات به‌سختی شروع به‌کار کند. بنابراین این روش عرضه اولیه فشار وارده بر سامانه معاملات را بسیار افزایش می‌دهد که ممکن است خطر قطع آن نیز به‌وجود آید.

موضوع دوم و حیاتی در بازار سرمایه این است که عموم مردم (غیرحرفه‌ای‌ها) هنگام ورود به بازار از خدمات حرفه‌ای‌ها استفاده کنند و به‌صورت غیرمستقیم وارد بورس شوند. این یکی از هدف‌های عالی بازار سرمایه است. یعنی همگی باید تلاش کنیم مردم به‌طور مستقیم وارد بازار نشوند، چرا؟ چون مردم حرفه‌ای و متخصص نیستند و وقتی وارد یک بازار حرفه‌ای می‌شوند به دلیل نداشتن تخصص، آسیب زنگ خطر در بورس زنگ خطر در بورس می‌بینند. همچنین به دلیل افزایش رفتارهای هیجانی به بازار آسیب می‌زنند.

مثلا در آمریکا و کشورهای پیشرفته، ضریب نفوذ سهامداری ۷۰-۸۰ درصد است. یعنی عملا ۷۰-۸۰ درصد مردمشان در بازار بورس سرمایه‌گذاری می‌کنند اما نه به‌صورت مستقیم بلکه از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سبدها این کار را انجام می‌دهند. تقریبا می‌شود گفت تمام ارکان بازار باید برای پیاده‌سازی این هدف تلاش کنند که مردم به‌صورت غیرمستقیم جذب بازار شوند.

از زبان همه مدیران بازار سرمایه شنیده می‌شود که مردم به‌صورت غیرمستقیم سرمایه‌گذاری کنند، اما ساز‌و‌کار بازار سرمایه به طریقی طراحی شده است که عموم مردم تشویق به حضور مستقیم در بورس شوند! عموم مردم (غیر‌حرفه‌ای‌ها) برای استفاده از موقعیت تقریبا بدون ریسک و پربازده عرضه اولیه کد معاملاتی و دسترسی برخط می‌گیرند و دیگران را هم ترغیب به این کار می‌کنند. به‌راحتی و بدون نیاز به هیچ تخصصی در عرضه اولیه شرکت و با انتخاب سقف قیمت خرید می‌کنند و سود می‌برند.

بعد از شرکت در عرضه اولیه به‌خاطر ریزساختارهای بازار (دامنه نوسان محدود و حجم مبنای بالا) صف‌های معاملاتی شکل گرفته شده را می‌‌بینند، در صف می‌نشینند و معامله را شروع می‌کنند. در صف نشستن هم کار دشواری نیست و نیاز به تخصص و تحلیل ندارد. اگر با عرضه اولیه وارد شوید و صف‌های خرید را ببینید، کافی است ساعت ۸:۳۰ از طریق سامانه برخط سفارش‌های خود را وارد بازار کنید، اگر بختتان مساعد باشد جایگاه مناسبی در صف خرید پیدا می‌کنید و سهمی به شما تعلق می‌گیرد و سود می‌کنید.

بنابراین در اینجا با یک تعارض جدی مواجهیم. از طرفی به مردم گفته می‌شود که زنگ خطر در بورس به‌صورت غیرمستقیم و از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سبدها وارد بازار سرمایه شوند و از طرف دیگر سازوکاری در بازار سرمایه راه‌اندازی شده است که مردم را تشویق می‌کند که به‌طور مستقیم وارد بازار شوند و بدون نیاز به کمک حرفه‌ای‌ها سود کنند! این سازوکار باید تغییر کند و اصلاح شود؛ زنگ خطر در بورس به‌طوری که نتیجه آن باشد که مردم به این باور برسند که مستقیم وارد بازار نشوند و روش غیرمستقیم را انتخاب کنند.

لذا روش عرضه اولیه فعلی، مردم را تشویق می‌کند که به‌صورت مستقیم وارد بورس شوند‌ و این خلاف اهداف بازار سرمایه است.موضوع بسیار مهم دیگر این است که تحلیل در بازار سرمایه توسعه یابد. هر قدر تحلیل عمق پیدا کند، حرکات توده‌ای و هیجانی هم در بازار کاهش پیدا می‌کند. متاسفانه روش عرضه اولیه فعلی منجر به توسعه تحلیل نمی‌شود.

وقتی یک دامنه محدود قیمتی در عرضه اولیه وجود دارد، همه به سقف قیمت می‌چسبند، آن هم سقف قیمتی که کمتر از ارزش ذاتی سهم است. بنابراین نیازی به تحلیل هم احساس نمی‌شود. روش عرضه اولیه و ریز ساختارهای بازار سرمایه (دامنه نوسان و حجم مبنا) باعث شده است که افراد غیرحرفه‌ای برای ورود به بازار سرمایه هیچ نیازی به تحلیل و بررسی وضعیت مالی شرکت‌ها نداشته باشند.

کافی است کد معاملاتی بگیرند و سقف قیمتی را در عرضه اولیه انتخاب کنند، صف‌نشینی کنند و سود ببرند. وقتی نیاز به تحلیل نباشد، تحلیل توسعه پیدا نمی‌کند. بنابراین با وجود این سبک عرضه اولیه، نه‌تنها تحلیل شکل نمی‌گیرد بلکه باعث افزایش و تقویت حرکات هیجانی و توده‌ای خواهد شد.

راهکار چیست؟

در این میان یکی از راهکارهای مهم اصلاح روش عرضه اولیه طوری که تبعات فوق الذکر را نداشته باشد؛ حذف محدودیت قیمتی در عرضه‌های اولیه است. هر فرد بتواند قیمت مورد نظرش را بدون محدودیت قیمت در عرضه اولیه وارد سامانه کند. وقتی دامنه قیمت‌ها باز باشد، افراد غیر حرفه‌ای دیگر نمی‌دانند که چه قیمتی را وارد سامانه کنند و آنها خود را مواجه با یک بازار پیچیده که نیاز به تحلیل دارد می‌بینند. بعضی‌ها ممکن است از تحلیل استفاده نکنند و خودسرانه با هیجان، قیمت‌های بالا بزنند و زیان کنند و ورود مستقیم به این بازار را برای خود مناسب تشخیص ندهند.

در زمان تعیین قیمت است که تحلیل شکل می‌گیرد. در روش فعلی با عرضه‌کننده چانه زده شده که قیمت را پایین بگذارد و از طرفی بورس وارد فرآیند تعیین قیمت شده است که وظیفه اش نیست (بورس‌ها وظیفه فراهم کردن بستر کشف نرخ منصفانه را بر عهده دارند و خود نباید در تعیین نرخ‌ها دخالت کنند).

در نتیجه همه به سقف قیمت می‌چسبند و سود می‌برند و به دیگران هم توصیه می‌کنند که به‌طور مستقیم وارد بازار بشوند و سود بی ریسک ببرند.در عرضه اولیه شستا بیش از دو میلیون نفر مشارکت داشتند و مستقیما سفارش وارد سامانه معاملات کرده‌اند.

اگر همین روش عرضه اولیه ادامه یابد به ۱۰میلیون نفر مشارکت‌کننده هم خواهیم رسید. این تعداد مشارکت‌کننده مستقیم در عرضه‌های اولیه در بورس‌های پیشرفته و در مورد شرکت‌های به مراتب بزرگ‌تر هم بی سابقه است. افزایش تعداد مشارکت‌کننده مستقیم در عرضه‌های اولیه ریسک دارد و مناسب نیست. عموم مردم باید به‌طور غیر مستقیم از مزایای بازار سرمایه بهره ببرند.

با باز گذاشتن محدوده قیمت در عرضه‌های اولیه، بازار از دید عموم مردم پیچیده‌تر و حرفه‌ای‌تر می‌شود و چون بورس دامنه قیمت تعیین نکرده است، نمی‌توانند بدون تحلیل قیمت بگذارند. اینجاست که نیاز به تحلیل احساس می‌شود. این امر می‌تواند در کاهش دریافت کد معاملاتی و ورود مستقیم مردم به بازار بورس نقش قابل توجهی داشته باشد.

در این صورت افراد احساس نمی‌کنند که اگر وارد بازار شوند لزوما سود می‌کنند. بلکه ورود به این بازار را نیاز به تحلیل می‌دانند و از روش‌های غیرمستقیم و با کمک گرفتن از حرفه‌ای‌ها از جمله صندوق‌های سرمایه‌گذاری وارد می‌شوند؛ در حال حاضر عموم مردم هیچ زنگ خطر در بورس زنگ خطر در بورس نیازی به صندوق سرمایه‌گذاری و روش غیر مستقیم احساس نمی‌کنند.

در عرضه اولیه که سود کردند، صف نشینی را آغاز می‌کنند و باز کسب سود می‌کنند‌. توضیح آنکه سود کردن مردم خیلی هم خوب است و اصلا امر مذمومی نیست. آنچه که مذموم است ورود مستقیم مردم به بازار سرمایه در زمان رونق بازار، زیان بسیار زیاد غیر حرفه‌ای‌هایی که به طور مستقیم وارد بازار شده‌اند در بازارهای رکودی، افزایش معاملات هیجانی و آسیب رسیدن به بازار است.

زنگ خطر برای سهام داران بورس به صدا درآمد

به گزارش اقتصادنیوز ، برای پیش بینی بورس امروز – سه‌شنبه 8 تیر- به روند بازار سهام در روز گذشته نگاه می‌کنیم. در روز دوشنبه شاخص کل بورس 5 هزار و 261 واحد رشد کرد و به رقم یک میلیون و 243 هزار واحد رسید. شاخص کل هم‌وزن نیز 116 واحد پائین آمد و در رقم 382 هزار و 250 واحد ایستاد. همچنین شاخص کل فرابورس 31 واحد رشد کرد و به رقم 17 هزار و 799 واحد رسید.

در پایان معاملات ‌روز دوشنبه، 186 نماد رشد قیمت و 269 نماد کاهش قیمت داشتند، به عبارت دیگر، 39 درصد بازار رشد قیمت داشتند و 57 درصد بازار افت قیمت داشتند.

بیشترین افزایش قیمت

روز دوشنبه در بورس شرکت قند پیرانشهر (قپیرا)، ذغال سنگ نگین طبس (کطبس) و نورد و قطعات فولادی (فنورد) بیشترین افزایش قیمت را ثبت کردند. در فرابورس نیز شرکت‌های تولید و صادرات ریشمک (ریشمک)، مواد اولیه دارویی البرز بالک (دبالک) و پخش هجرت (هجرت) بیشترین افزایش قیمت را داشتند.

بیشترین کاهش قیمت

در بورس نمادهای شسینا (صنایع شیمیایی سینا)، کپشیر (پشم شیشه ایران) و رتکو (کنترل خوردگی تکین کو) در روز دوشنبه بیشترین کاهش قیمت بازار را داشتند و در معاملات فرابورس شرکت آ س پ (آ.س.پ)، سرمایه‌گذاری آوا نوین (وآوا) و ویتانا (غویتا) بیشترین کاهش قیمت را داشتند.

عرضه و تقاضای بازار

عرضه و تقاضای بورس در انتهای معاملات روز دوشنبه، علامتی کارآمد برای پیش بینی عرضه و تقاضای بازار سهام در روز ‌سه‌شنبه است. در پایان معاملات روز دوشنبه بازار با مازاد عرضه 857 میلیارد تومانی بسته شد که نسبت به روز یکشنبه افزایش 483 میلیارد تومانی داشته است.

پیش بینی بورس

افزایش ارزش صف‌های فروش

در پایان معاملات دوشنبه زنگ خطر در بورس 81 نماد صف فروش و 70 نماد صف خرید داشتند. ارزش صف‌های خرید نسبت به پایان روز یکشنبه 40 درصد کاهش یافت و در رقم 416 میلیارد تومان ایستاد. ارزش صف‌های فروش نیز 18 درصد افزایش یافت و هزار و 273 میلیارد تومان شد.

بیشترین تقاضاها

در روز دوشنبه شرکت محصولات کاغذی لطیف (با نماد معاملاتی لطیف) با صف‌ خرید 177 میلیارد تومانی در صدر جدول تقاضای بازار قرار گرفت. پس از لطیف، نمادهای اخابر (مخابرات ایران) و بورس (بورس اوراق بهادار تهران) بیشترین صف خرید را داشتند.

بیشترین عرضه‌ها

روز گذشته بیشترین صف فروش نیز به برکت (داروسازی برکت) تعلق داشت که در پایان معاملات صف فروش 171 میلیارد تومانی داشت. پس از برکت ، خزر (فنرسازی زر) و بکاب (صنایع جوشکاب یزد) بیشترین صف فروش را داشتند.

پیش بینی بورس

پیش بینی بورس امروز

روز گذشته شاخص‌ کل بورس برای هشتمین روز متوالی رشد کرد اما شاخص هم وزن پس از 5 روز نزول کرد. در 5 روز زنگ خطر در بورس کاری گذشته شاخص هم وزن روند صعودی داشت اما روز دوشنبه 116 واحد افت کرد. در معاملات دیروز 39 درصد نمادهای بازار رشد قیمت داشتند و 57 درصد نمادها قرمزپوش بودند.

علاوه بر این نشانه‌های منفی دیگری در روندهای درونی بازار دیده می‌شود. دیروز ارزش صف‌های خرید کاهش و ارزش صف‌های فروش افزایش یافت. بدین ترتیب مازاد عرضه بازار 130 درصد افزایش یافت و به رقم 857 میلیارد تومان رسید. همچنین ارزش معاملات خرد نیز با افت 2 درصدی نسبت به روز کاری قبل به رقم 7 هزار و 27 میلیارد تومان رسید. در نتیجه می‌توان گفت افزایش مازاد عرضه و کاهش نقدشوندگی بازار نشانه‌هایی منفی برای بازار است که زنگ خطر را برای سهام‌داران به صدا در می‌آورد.

زنگ خطر نبود مواد اولیه پتروشیمی برای صنایع! / بورس کالا شفاف‌سازی کند

زنگ خطر نبود مواد اولیه پتروشیمی برای صنایع! / بورس کالا شفاف‌سازی کند

پتروتحلیل-عباسعلی متوسلیان، رئیس انجمن لوله واتصالات پی‌وی‌سی، در تشریح وضعیت تأمین مواد اولیه پتروشیمی و معاملات آن در بازار بورس کالا، با بیان اینکه بی‌برنامگی در عرضه محصولات پتروشیمی به خصوص پی وی سی کاملا مشهود است؛ به خبرنگار «پتروتحلیل»گفت: مصرف پی وی سی در کشور به خصوص در بخش کشاورزی، آب و فاضلاب و صنعت ساختمان‌سازی بسیار بالاست و نوسانات قیمتی در این بازار زیر ساخت های موجود را با مشکل روبه رو می کند.

او با تاکید بر اینکه؛ وجود مواد اولیه پتروشیمی، ایران را برای تولید محصولات پی‌وی‌سی به موقعیتی خاص در منطقه تبدیل کرده اما بی‌توجهی‌ها به اختصاص مواد اولیه، صنایع را دچار مشکلات متعددی کرده است.

عضو هیئت نمایندگان اتاق ایران در ادامه با اشاره به اینکه در بخش معاملات محصولات پتروشیمی در بورس کالا نیازمند سیستم ریگلاتوری قوی هستیم گفت: مدیریت در تولید، عرضه و همچنین تقاضا نیازمند یک سیستم ریگلاتوری قوی است و تا زمانی که این سیستم حاکمیت پیدا نکند شاهد نا به سامانی های موجود هستیم، آن هم در صنعتی می‌تواند مانع از خام‌فروشی مواد پتروشیمی زنگ خطر در بورس شود و با دانش بومی ایرانی، بازارهای مهمی را در منطقه از آن خود کرده است.

رییس انجمن لوله واتصالات پی‌وی‌سی، در ادامه با اشاره به اینکه قرار است جلسه ای اضطراری با هدف تامین گریدهای پی وی سی به زودی برگزار شود، گفت : در حال حاضر قیمت پی وی سی به 9 هزارتومان در هر کیلو رسیده است و این موضوع نشان می دهد که مدیریت در عرضه و تقاضا در بورس کالا، وزارت صنعت، معدن و تجارت و سیستم های نظارت کننده بسیار ضعیف است.

متوسلیان همچنین تاکید کرد: بورس کالا باید در زمینه عرضه وتقاضا شفاف سازی انجام دهد و اگر این کار به درستی انجام می‌شد دلالان اجازه رشد پیدا نمی‌کردند، هنوز هم می‌توان جلوی دلالان را گرفت، در صورتی که تصمیم‌گیران به مشورت‌های دلسوزانه انجمن‌های تخصصی توجه بیشتری کنند.

وی در ادامه تاکید کرد: فضای امروز نیازمند تعامل و اقدام سریع با استفاده از تجربیات صنایع است، چرا که هم اکنون واحد های تولیدی با سابقه متاسفانه مواد اولیه ندارند و بورس نیز شفاف سازی را انجام نمی دهد.

وی در پایان افزود : از طرفی کم ارزش شدن ریال نیز در برابر دلار باعث شده است خریدران و دلالان بورسی به فکر بازار خارجی افتاده و به قاچاق محصولات پلیمری داخلی بپردازند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.