نقطه سر به سر چیست؟ | فرمول محاسبه نقطه سر به سر — به زبان ساده
نقطه سر به سر مفهومی است که در بازرگانی و اقتصاد بکار میرود. به صورت اجمالی، نقطه سر به سر نقطهای است که در آن هزینههای کل – هزینه متغیر و ثابت – برابر درآمد کل میشود. درواقع، فروشنده باید به تعداد نقطه سر به سر فروش انجام دهد تا ضرر یا منفعت خالص به صفر برسد. در نقطه سر به سر، تمامی هزینهها پوشش داده شدهاند. میزان سود در نقطه سر به سر برابر صفر است. در این نقطه است که پس از اضافه شدن میزان فروش، سود نیز افزایش مییابد. در این نوشتار با مهمترین مفاهیم پیرامون نقطه سر به سری آشنا میشوید.
هزینه کل چیست؟
مجموع هزینههای ثابت و متغیر را هزینه کل مینامند. هزینه کل را میتوان از طریق تعداد واحدها یا درآمد محاسبه کرد. نقطه سر به سر تنها زمانی حاصل میشود که قیمت در نظر گرفته شده برای هر واحد، بالاتر از هزینه متغیر هر واحد باشد. اختلاف بین قیمت و هزینه متغیر صرف پوشش دادن هزینههای ثابت میشود. این مقدار را «حاشیه فروش» (Contribution Margin) مینامیم. هدف کسبوکار بدست آوردن سود است. تحلیل نقطه سر به سر میزان فروشی را که پس ازآن به سود میرسیم را مشخص میکند. درواقع، نقطه سر به سر نشاندهنده میزان پایداری یک کسب و کار است.
نقطه سر به سر چیست؟
در متون سرمایهگذاری، «نقطه سر به سر » (Break Even Point | BEP) ناحیهای است که قیمت بازاری یک دارایی با هزینه اصلی آن، برابر میشود.
حاشیه فروش چیست؟
«حاشیه فروش» (Contribution Margin) درصدی از درآمد است که توسط هزینه متغیر مصرف نمیشود. برای مثال، اگر شما میزی را به مبلغ ۷۵۰ هزارتومان خریداری و سپس آنرا به قیمت ۱ میلیون تومان بفروشید، حاشیه فروش برابر ۲۵۰ هزار تومان خواهد بود. مبلغی که توسط هزینه مصرف نشده است. البته در تجارت، این مورد پیچیدهتر است. برای محاسبه آن نیاز دارید که هزینههای متغیر یک واحد کالا را بدانید یا به صورت کلی مطلع باشید که جهت تولید یک واحد کالا چه هزینههایی باید صرف شوند.
هزینه های متغیر و هزینههای ثابت چه هستند؟
هزینههای فروش، هزینههایی هستند که با تغییر میزان تولید، دستخوش تغییر میشوند. برای درک بهتر این هزینهها، به مثال مقابل توجه کنید. در زمان فروش لیموناد از دکه فروش آبمیوه، هزینه آب، آبلیمو، شکر، یخ و لیوان جزو «هزینههای متغیر» (Variable Cost) محسوب میشوند که باید به ازای فروش هر واحد لیموناد، مجدداً پرداخت شوند. هزینه پرداخت شده برای دکه فروش آبمیوه، هزینه ثابت به شمار میرود. نیروی کار مورد نیاز برای ساخت و فروش لیموناد نیز جزو هزینه ثابت به شمار میرود زیرا به تعداد لیوان لیموناد فروخته شده بستگی ندارد.
نهاده | هزینه | نوع |
لیمو، شکر، یخ و آب | ۲۰ هزار تومان به ازای هر لیوان | هزینه متغیر |
لیوان | ۵ هزار تومان هزینه هر لیوان | هزینه متغیر |
نیروی کار | ۱۰۰ هزار تومان به ازای هر روز کاری هر نیروی کار | هزینه ثابت |
اجاره دکه فروش آبمیوه | ماهیانه ۲ میلیون تومان | هزینه ثابت |
اگر بدانیم که دکه آبمیوهفروشی روزانه ۱۰۰۰ لیوان به قیمت ۳۰ هزار تومان میفروشدو اینکه هر نیروی کار، ۱۰۰۰ لیوان را تهیه و سرو می کند، میتوانیم حاشیه فروش را محاسبه کنیم. هزینه مواد اولیه به ازای هر لیوان برابر ۲۵ هزار تومان ( ۲۰ هزار تومان مواد + ۵ هزار تومان هزینه لیوان ) هزینه خواهد داشت. اگر لیموناد برابر ۳۰ هزارتومان به ازای هر لیوان فروخته شود، حاشیه فروش معادل ۵ هزار تومان به ازای هر لیوان لیموناد است. با بررسی حاشیه فروش میتوان فهمید که چه بخشی از درآمد صرف تامین هزینههای ثابت میشود.
نرخ حاشیه فروش
«نرخ حاشیه فروش» (Contribution Margin Ratio) حاشیه فروش را به صورت درصدی از میزان فروش اعلام میکند. جهت محاسبه این نسبت، باید حاشیه فروش به ازای هر واحد را بر قیمت فروش هر واحد یا کل حاشیه فروش را بر کل درآمد تقسیم کنید.
حاشیه امنیت در کسب و کار
اگر میزان فروش یک شرکت بیشتر از نقطه سر به سری باشد، حاشیه امنیت برابر تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ با میزان فروش فعلی منهای میزان فروش در نقطه سر به سری است. «حاشیه امینت» (Margin of Safety) نشاندهنده میزانی است که فروش میتواند کاهش پیدا کند، قبل از اینکه شرکت دچار ضرر شود. برای مثال، فرض کنید میزان فروش شرکت تولیدکننده لوازم یدکی خودرو برابر ۱۲۰ میلیون تومان و میزان فروش سر به سری برابر ۱۰۰ میلیون تومان باشد. حاشیه امنیت برابر ۲۰ میلیون تومان خواهد بود که به صورت زیر محاسبه میشود.
حاشیه امنیت به صورت درصدی نیز گزارش میشود.
نرخ حاشیه امنیت کسب و کار
نرخ حاشیه امنیت در مثال تولیدکننده لوازم یدکی خودرو به شکل زیر محاسبه میشود.
یعنی میزان فروش میتواند تا ۱۶٫۶۷٪ کاهش یابد تا زمانی که شرکت دچار ضرر شود.
فرمول تحلیل نقطه سر به سر
نقطه سر به سر زمانی رخ میدهد که مجموع هزینههای متغیر و ثابت برابر درآمد باشد.
- هزینه کل ثابت : عموماً شناسایی آنها آسانتر است. از جمله هزینههای ثابت میتوان به مبالغ پرداخت شده برای اجاره، حقوق و استهلاک، اشاره کرد.
- هزینه کل متغیر: تشخیص هزینههای متغیر، غالباً، دشوارتر به شمار میرود اما این هزینهها قابل تخمین هستند. هزینههای پرداختشده برای مواد اولیه و به صورت کلی، هزینههای تغییرکننده با تغییر میزان تولید، هزینههای متغیر در نظر گرفته میشوند.
- درآمد: از ضرب تعداد کالای فروخته شده در قیمت هرکدام از این کالاها، به دست میآید.
به صورت کلی و در دنیای واقعی، باید در هنگام انجام تحلیل نقطه سر به سری به مالیات توجه داشته باشید. یعنی دقت کنید که محاسبات هزینهها و درآمد با توجه به مالیات صورت گرفتهاند، یا خیر. در مثالهای این مطلب، برای سادگی بیشتر، از مالیات، صرفنظر شده است.
روشهای تحلیل سر به سری
راههای متفاوتی برای انجام تحلیل سر به سری در شرکتها وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره کردهایم.
- نقطه سر به سر فروش کل
- نقطه سر به سر تعداد واحد کالای فروخته شده
- قیمت سر به سر
نقطه سر به سر فروش کل
در بعضی زمانها، شرکتها میخواهند درآمد و فروش کل مورد نیاز جهت پوشش دادن هزینههای کل برقراری شرکت را تحلیل کنند. از فرمول زیر برای محاسبه میزان فروش کل استفاده میشود اما معیار سنجش بر حسب واحد پولی است و نه تعداد کالاها.
نقطه سر به سر تعداد واحد کالای فروخته شده
این روش، یکی از رایجترین روشها برای محاسبه نقطه سر به سر به شمار میرود. در این روش، به تعداد واحدهای مورد نیاز برای فروش جهت رسیدن به نقطه سر به سر، توجه میشود.
قیمت سر به سر
در اینجا، قیمت را با توجه به هزینه ثابت و متغیر و تعداد تخمینزده شده واحدهای فروختهشده از کالا، محاسبه میکنیم. در روشهای محاسباتی بیان شده در بالا، از قیمت فروش اطلاع داریم و مقدار فروش مورد نیاز برای رسیدن به نقطه سر به سر را بدست میآوریم. در این نمونه، باید تعداد واحدهای به فروش رسیده (یا میزان کل فروش را تخمین بزنیم و از آن به تابع قیمت فروش، دست پیدا کنیم.
محدودیتهای نقطه سر به سر چه هستند؟
نقطه سر به سر در صورت درست به کار رفتن، ابزار مفیدی خواهد بود. یعنی شکل توابع درآمد کل و هزینه کل باید به درستی یا با تقریب خوبی منعکسکننده شرایط هزینه یا درآمد واقعی باشد. همچنین، تحلیل سر به سر باید به صورت افزایشی به کار رود. یعنی هزینه کل باید منعکسکننده هزینههایی باشد که در نتیجه تصمیم به تولید کالای خاصی ایجاد میشوند و نه سایر هزینهها.
هدف هر کسبوکار بدست آوردن سود و کسب موفقیت است. این مورد بدون تشخیص دادههای قابل اطمینان در رابطه با وضعیت مالی قابل حصول نیست. نقطه سر به سر در حسابداری روشی موثر برای ارزیابی کردن دادهها به شمار میرود. با این روش کارآفرینان میتوانند به میزان دقیقی که شرکت آنها به برای پرداخت هزینهها و امکان موفقیت نیاز دارد دست پیدا کنند. در ادامه به تعدادی از محدودیتهای روش نقطه سر به سر اشاره کردهایم.
- هزینههایی وجود دارند که نیمهمتغیر هستند و تقسیمبندی آنها در دو دسته ثابت و متغیر، به صورت دقیق، امکانپذیر نیست.
- این امکان وجود دارد که درآمد حاصل از فروش و هزینههای متغیر به دلایلی از جمله، خرید عمده و ارائه تخفیفها، تناسب مستقیمی با میزان فروش نداشته باشد.
محاسبه نقطه سر به سر در اکسل
نقطه سر به سر انعکاسدهنده میزان تولید کالا و خدمات پوششدهنده تمام هزینههای شرکت است. نقطه سر به سر از دید اقتصادی، نشاندهنده وضعیتی است که در آن میزان سود و ضرر برابر صفر هستند. این شاخص به صورت کمی یا در واحدهای پولی گزارش میشود. به صورت کلی، هرچه نقطه سر به سر میزان تولید و فروش پایینتر باشد، ثبات مالی و توانایی پرداخت بدهی شرکت، بالاتر است.
در اینجا، برای درک بهتر، با مثال، محاسبه نقطه سر به سر، نشان داده شده است. فرض کنید کالایی با هزینه ثابت ۵۰ میلیون تومان تولید شود و هزینه متغیر به ازای هر واحد کالای تولیدشده برابر ۲۰۰ هزارتومان باشد. در نهایت، فرض کنید که شرکت تولیدکننده هر کالا را به قیمت ۴۰۰ هزار تومان به فروش برساند. حال، نقطه سر به سر به صورت زیر محاسبه خواهد شد. توجه داشته باشید که در اینجا میخواهیم تعداد واحدهایی که باید بفروشیم تا به نقطه سر به سر برسیم را محاسبه کنیم.
همانطور که به خاطر داشتید، در نقطه سر به سر، درآمد حاصل شده برابر هزینه کل است.
بنابراین، تعداد واحد مورد نیاز برای به فروش رسیدن جهت دستیابی به نقطه سر به سر به صورت زیر محاسبه میشود.
در نتیجه، در مثال یادشده، تعداد واحد مورد نیاز جهت رسیدن به نقطه سر به سر برابر ۲۵۰ خواهد بود. یعنی اگر شرکت بخواهد میزان درآمد با میزان هزینهها برابری کند، باید ۲۵۰ واحد کالا را بفروشد.
معرفی فیلم آموزش مدیریت تولید و عملیات
آموزش مدیریت تولید و عملیات، به بررسی جنبههای موفقیت در کسبو کار میپردازد. برای یادگیری بیشتر مفاهیم مربوط به این موضوع میتوانید به دوره آموزشی تدوینشده بوسیله «فرادرس» مراجعه کنید. این دوره آموزشی ۵ ساعته است و در ۹ درس ارائه میشود. در ادامه به معرفی سرفصلهای این درس پرداختهایم.
کلیات مدیریت تولید و عملیات در درس اول بیان شده است. پیشبینی تقاضا را تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ در درسهای دوم و سوم میآموزید. برای یادگیری نقطه تحلیل سر به سر BEP و نقطه بیتفاوتی در تولید باید به درس چهارم مراجعه کنید. درس پنجم به طراحی نحوه استقرار ماشینآلات و کارگاهها اختصاص یافته است. کنترل موجودی در سیستمهای تولیدی را در درسهای ششم و هفتم میآموزید. مطالعه کار در درس هشتم بیان شده است. مدرس در درس نهم، برنامهریزی مواد موردنیاز، منابع تولید و منابع بنگاه را تدریس میکند.
- برای مشاهده فیلم آموزش مدیریت تولید و عملیات + اینجا کلیک کنید.
سخن پایانی
نقطه سر به سر و محاسبه آن یکی از موارد مهم در کسبوکار به شمار میرود. نقطه سر به سر نشاندهنده این است که چه زمانی کسب و کار شما به سود میرسد. امکان دارد این سئوال برای بسیاری از صاحبان کسبوکار پیش بیاید که چه زمانی به نقطه سر به سر میرسند. تحلیل نقطه سر به سر نیز از موارد مهم است که کمک میکند هزینههای ثابت و هزینههای متغیر را تشخیص دهید تا قیمتها را به صورت مناسب تعیین کنید تا زمان به سود رسیدن کسبوکار مشخص شود.
به صورت کلی، حجم سر به سر به عنوان سطح فروشی که در آن درآمد کل برابر هزینه کل باشد، تعریف میشود. این نقطه برای تصمیمگیرندگان مهم به شمار میرود زیرا پس از این نقطه، درآمد نسبت به هزینه افزایش مییابد و سود حاصل میشود.
تحلیل نقطه سر به سر مانند درخت تصمیمگیری، یکی از روش های کمکی جهت انجام تصمیمگیری است. این تحلیل این امکان را برای فرد تصمیمگیرنده بوجود میآورد که به حجم فروش مورد نیاز در نقطه سر به سر به شرط معین بودن قیمتها و ساختار هزینه توجه کند. با تخمین منحنی تقاضا برای محصولی با کیفیت مشخص، تصمیمگیرنده میتواند دسترسی خود به مقدار نقطه سر به سر را بسنجد. در صورت عدم دسترسی، فرد میتواند کیفیت محصول را به نحوی تغییر دهد که نقطه سر به سر قابل دسترسی باشد. در تحلیل سر به سر باید توجه داشته باشید که توابع هزینه-درآمد بکار رفته، تقریب مناسبی از درآمد و هزینه واقعی داشته باشند.
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشها و مطالب زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
DOL: درجه اهرم عملیاتی
منظور شما DOL چیست؟ بالا یکی از معانی DOL است. شما می توانید تصویر زیر را برای چاپ و یا به اشتراک گذاری آن با دوستان خود از طریق توییتر، فیس بوک، گوگل یا Pinterest دانلود کنید. اگر شما یک وب مستر یا وبلاگنویس هستید، احساس رایگان برای ارسال تصویر در وب سایت خود دارید. DOL ممکن است تعاریف دیگری داشته باشد. لطفا پایین بروید تا تعاریف آن را به زبان انگلیسی و پنج معانی دیگر در زبان خود ببینید.
معنی DOL
تصویر زیر یکی از تعاریف DOL را به زبان انگلیسی ارائه می دهد.شما می توانید فایل تصویری را در فرمت PNG برای استفاده آفلاین دانلود کنید یا تصویری از تعریف DOL را به دوستانتان از طریق ایمیل ارسال کنید.
معنی دیگر DOL
همانطور که در بالا ذکر شد، DOL دارای معانی دیگر است. لطفا توجه داشته باشید که پنج معانی دیگر در زیر ذکر شده است.میتوانید اطلاعات مربوط به هر تعریف از جمله تعاریف به زبان انگلیسی و زبان محلی خود را در سمت چپ کلیک کنید.
نسبتهای اهرمی چیست؟
احمد امیری/ حسابرس میزان وجوهی را که شرکت از راه گرفتن وام تامین کرده است بهوسیله نسبتهای بدهی یا اهرمی نشان میدهند. این نسبتها دو دسته هستند. یک دسته به بخش بدهیها و حقوق صاحبان سهام (مندرج در صورت وضعیت مالی) مربوط است و میزان منابعی را که شرکت از راه گرفتن وام تامین کرده است (و نه از محل منابعی که سهامداران شرکت تامین میکنند) نشان میدهد از جمله نسبت بدهی. دسته دوم توان شرکت در ایجاد سود کافی برای پرداخت بهره یا پوشش هزینهها است.
این نسبتها برای اعطاکنندگان اعتبار بلندمدت، اهمیت دارند زیرا آنها علاقهمند هستند که منابع مالی خود را در اختیار واحدی انتفاعی قرار دهند و در مقابل به طور مداوم، بهره دریافت کنند. این نسبتها مورد توجه سهامداران نیز قرار دارد، زیرا علاقهمندند که موجبات حفظ سرمایه آنها فراهم شود. از دیدگاه آنان، قبول مخاطرات بلندمدت باید با بازده بالاتری توام باشد.
الف)نسبت بدهی: این نسبت که از تقسیم کل بدهی برکل دارایی بهدست میآید، نشاندهنده درصد وجوهی است که بهوسیله بدهی تامین شدهاند. اعتباردهندگان نسبت بدهی پایین را ترجیح میدهند. زیرا در صورت بالابودن، ریسک مالی شرکت نیز بالا است.
ب) نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام: این نسبت از تقسیم کل بدهی به حقوق صاحبان سهام بهدست میآید و هر چه این نسبت بیشتر باشد میزان استفاده از بدهی در ساختار سرمایه شرکت بیشتر خواهد بود. اگر این شرکت بخواهد در آینده مجددا قرض بگیرد وامدهندگان یا به او قرض نمیدهند یا به قرض دادن با نرخ بهره بالا تمایل دارند. نسبتهای اهرمی از اهمیت بالایی برای اعتباردهندگان (به عنوان مثال، بانکها) برخوردار هستند. چرا که این نسبتها توانایی شرکت در تعهد به دیون خود (به عنوان مثال، پرداخت قسط وام) را نشان میدهد. از طرف دیگر این نسبتها برای سهامداران بنگاه نیز حائز اهمیت است. بالا بودن بیش از حد نسبتهای اهرمی، ریسک و هزینه مالی زیادی به بنگاه تحمیل میکند، از یکسو افزایش هزینههای مالی باعث کاهش قابل توجه سود خالص میشود و از سوی دیگر ممکن است بنگاه نتواند به تعهدات مالی خود عمل کند و این امر موجب ورشکستگی بنگاه شود. حال که اهمیت این نسبتها به طور اجمالی بیان شد، نسبتهای مهم این دسته معرفی و برحسب اطلاعات صورتهای مالی شرکت X محاسبه خواهد شد.
اهرم یا لوریج چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟
یکی از چالشهای معاملهگران در بازارهای مالی کمبود نقدینگی است. شما ممکن است بارها بهدلیل نبود نقدینگی فرصت مناسب را برای نوسانگیری از دست داده باشید؛ از اینرو ابزارهای مالی ایجاد شدهاند تا به سهولت معاملات کمک کنند. یکی از این ابزارها اهرم یا لوریج است که در معاملات فیوچرز، تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ آپشن و مارجین کاربرد دارد.
معرفی اهرم یا لوریج (Leverage)
این ابزار با هدف افزایش بازدهی در سرمایهگذاری استفاده میشود. زمانی که شما از اهرم استفاده میکنید، نیازی نیست کل سرمایه خود را وارد بازار کنید؛ برای مثال اگر میخواهید 1000 دلار روی دارایی خاصی سرمایهگذاری کنید، تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ اما این مبلغ را ندارید، میتوانید معامله را با استفاده از اهرم و به میزانی که سرمایه دارید شروع کنید، مابقی سرمایه از طریق صرافی تأمین میشود. درواقع شما با استفاده از این ابزار پول قرض میگیرید. اگر جمع سرمایهگذاری شما بیشتر از بازپرداخت شما باشد، سود کردید. این ابزار درصد نرخ بازگشت سرمایه را تغییر نمیدهد. میزان آن نیز به میزان دارایی شما و قوانین بستگی دارد؛ مثلاً برای استفاده از این ابزار در صرافیها باید به قوانین آنها توجه کنید. البته باید توجه داشته باشید که استفاده از اهرم پرریسک است و درصورت خطا، زیان بسیاری را متحمل میشوید.
کاربرد لوریج
از این ابزار میتوان برای خرید خانه یا سرمایهگذاری در بازارهای مالی بهره برد. لوریج در کسبوکار، مالی شخصی و سرمایهگذاری حرفهای استفاده میشود. اگر بنگاهی بخواهد فعالیت خود را توسعه دهد، میتواند علاوه بر سرمایه خود به منبع دیگری متوسل شود. استفاده از سرمایه و داراییها، منبع محدودی در دسترس کسبوکار قرار میدهد. اگر این بنگاه به دریافت وام یا تسهیلات اقدام کند، میتواند علاوه بر حفظ منابع خود سرمایه بیشتری بهدست آورد. البته باید میزان عایدی پروژهای که برای آن وام دریافت میکند، از میزان نرخ بهره وام بیشتر باشد. دقت داشته باشید که اهرم زمانی معنا دارد که بخواهید وضع موجود را ارتقا دهید و به سود بیشتر یا امکانات یا دارایی بیشتر (مسکن، کسبوکار بهتر و…) برسید.
همانطور که اشاره شد، کاربرد این ابزار در حوزه مالی بسیار گسترده است و افراد یا کسبوکارهای بسیاری از آن استفاده میکنند. اهمیت این ابزار از آن حیث است که به توانایی شرکتها در انجام تعهدات مالی و بازپرداخت بدهیهایشان اشاره میکند. آگاهی از این موضوع، به سهامداران و سرمایهگذاران کمک میکند؛ زیرا میدانیم که در بیشتر موارد، تأمین مالی پروژهها از محل حقوق صاحبان سهام و بدهی انجام میشود. تقسیم تمام بدهیها به حقوق صاحبان سهام، یکی از انواع رایج نسبت لوریج یا اهرم مالی است. هرچه عدد بهدستآمده کمتر باشد، شرکت موردنظر گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری خواهد بود. اگر عدد این از دو بیشتر باشد، پروژه پرخطری به شمار تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ میآید.
تفاوت لوریج و مارجین
در هر دو حالت پولی قرض گرفته میشود. در معاملات لوریجدار در مارجین، معاملهگر از سرمایهای که قرض گرفته استفاده میکند، اما در معاملات فیوچرز، قرضی در کار نیست و تنها قراردادی میان شخص و صرافی بسته میشود، اما در مارجین پول قرض داده میشود و شخص سفارش خود را ثبت میکند. در حسابهای مارجین، اهرم را با نسبتهایی مانند ۱: ۵۰ (یک به پنجاه)، ۱: ۱۰۰ (یک به صد) و… نشان میدهند؛ یعنی قدرت پول شما ۵۰ یا ۱۰۰ برابر خواهد شد. اگر افراد در حالت مارجین وارد محدوده حد ضرر شوند، به آن کال مارجین میگویند. در این حالت کارگزار موقعیت شما را میبیند و شما باید نقدینگی حساب خود را افزایش دهید. نکته مدنظر درباره این ابزار این است که صرافی دارایی خاصی را به شما قرض میدهد و شما باید همان دارایی را پس تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ بدهید؛ مثلاً اگر صرافی روی جفت ارز بیت کوین به تتر به شما لوریج دهد، نمیتوانید رمز ارز دیگری بخرید و تنها باید بیت کوین بخرید، اما در این ابزار چنین شرطی وجود ندارد. این نکته تفاوت اصلی میان معاملات مارجین و معاملات لوریجدار در بازار فیوچرز است.
مزایای لوریج
ابزارهای مالی برای سهولت معامله و کسب سود بیشتر معاملهگران پدید آمدهاند. اگر شما راهبرد مناسبی داشته باشید، میتوانید حتی با مبالغ کم وارد بازار شوید و از لوریج بهره ببرید. یکی از بهترین بازارها برای استفاده از این ابزار، بازار ارزهای دیجیتال است. در ادامه به بررسی مزایای این ابزار میپردازیم:
آزادی عمل
شما با استفاده از لوریج، آزادی عمل بیشتری برای سرمایهگذاری دارید. همچنین با این ابزار میتوانید تنوع زیادی در سبد سرمایهگذاری خود داشته باشید و بهکمک این ابزار سرمایه خود را چندین برابر کنید. درواقع با سرمایه کم و البته استفاده از لوریج میتوان ارزش کل سرمایه را بالاتر برد و سبد سرمایهگذاری مناسبی ایجاد کرد.
افزایش سود
زمانی که شما از این اهرم استفاده میکنید، قرض میکنید تا بتوانید با سرمایه بیشتری وارد بازار شوید. در ازای این قرض نیز بهره ثابتی میپردازید. اگر به سود برسید و این سود بیش از بهره پرداختی باشد، شما معامله موفقی داشتید؛ برای مثل اگر فردی برای خرید بیت کوین از لوریج ۱۰ استفاده کند، هر 1 درصد رشد قیمت بیت کوین، برای این ترید معادل ۱۰ درصد رشد اعمال خواهد شد (لوریج او ۱۰ است و درنتیجه سود او نیز ۱۰ برابر خواهد شد)؛س پس هرچه تعداد معاملات موفق شما از ناموفقها بیشتر باشد، سرمایه شما با سرعت بیشتری افزایش مییابد.
معایب لوریج
هر ابزاری در کنار فواید خود معایبی نیز دارد که بهتر است از آن آگاه باشیم. استفاده از اهرمها نیازمند تجربه و تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ دانش است. شما باید بدانید از ابزاری استفاده میکنید که مبتنی بر قرض و بدهی است. راهبرد شما برای معامله باید معین و شفاف باشد و احتیاط لازم را داشته باشید. در ادامه با معایب این روش نیز آشنا میشویم.
نابودی سرمایه
به همان اندازه که امکان سودآوری شما با اهرم افزایش مییابد، ممکن است ضرر کنید و سرمایهتان نابود شود. اگر شما از این ابزار استفاده نکنید، در بدترین حالت قیمت صفر میشود، اما کال مارجین شدن، صفرشدن سرمایه و شرایطی بهمراتب بدتر از افت قیمتی بدون حالت اهرم است. شاید بهتر باشد پیش از استفاده از اهرم، به اهمیت سرمایه موجود، احتمال کال مارجین شدن و میزان مهارت خود در معامله توجه کنید.
صرفاً نوسان
اگر شما یک معاملهگر بلندمدت و هولدر هستید، لوریج را فراموش کنید! شما بهکمک این ابزار میتوانید از نوسانات کوتاهمدت بازار بهره ببرید، اما با نگهداشتن دارایی در حال ریزش، تنها به خود ضربه میزنید. زمانی که قیمت دارایی افت میکند و شما هولدر هستید، به این فکر میکنید که در آینده قیمت مجدد رشد خواهد کرد و زیان شما جبران میشود، اما اگر اهرم استفاده کنید و دارایی در حال سقوط را نگه دارید، با ادامه ریزش قیمت دارایی شما صفر و سرمایه شما نابود میشود؛ پس اگر سرمایهگذار بلندمدتی هستید، دنبال راه مطمئنتری باشید و اهرم را فراموش کنید.
پرداخت کارمزد
اگر میخواهید از لوریج استفاده کنید، باید به صرافی کارمزد بدهید. این کارمزد در معاملات بلندمدت بهصرفه نیست و بهحدی است که ممکن است بخشی از سود شما را از بین ببرد. پس دقت داشته باشید در زمان استفاده از معاملات لوریج حتماً باید به کارمزد معامله که روزبهروز به مقدار آن اضافه میشود نیز توجه کنید.
اصل سرمایه حفظ نمیشود!
مورد دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که در معامله با اصل سرمایه و بدون لوریج، اصل پول ما حفظ خواهد شد، اما در معاملاتی که لوریج دارند، اینگونه نیست؛ برای مثال اگر با 500 دلار بیت کوین خریداری کردید و قیمت آن دچار افت شد، شما میتوانید آنقدر صبر کنید تا کاهش قیمت جبران شود و اصل سرمایه برگردد، اما با وجود اهرم نگهداشتن دارایی در حال ریزش اشتباه محض است؛ زیرا نهتنها اصل سرمایه بازنمیگردد، بلکه همه نقدینگی شما از بین میرود.
نتیجهگیری
استفاده از هر ابزاری، چالشهای خاص خود را دارد. لوریج ابزاری مطلوب در بازارهای مالی است، اما بدانید پیش از استفاده دانش و مهارت استفاده از آن را بیاموزید و راهبرد معاملاتی شفافی برای خود تعریف کنید. همچنین به میزان ریسکپذیری خود واقف باشید و به کارمزد معاملات و نوسانات روزمره توجه کنید. در پایان بدانید نوسان ذات هر بازاری است و ضرر تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ اتفاق اجتنابناپذیر است؛ پس ابزار مناسب خود را بیابید و با آن سود کنید.
همه چیز درباره قانون اهرم در کسب و کار
قانون اهرم در کسب و کار چیست؟ اهرم یک مفهوم در شرایط تجاری و سرمایه گذاری اولیه است. در تجارت، اهرم به نحوه کسب دارایی های جدید برای راه اندازی یا توسعه کسب و کار اشاره دارد.
هنگامی که یک کسب و کار «اهرمی» است، به این معنی است که کسب و کار برای تامین مالی خرید دارایی ها وام گرفته است. کسبوکارها همچنین می توانند با جمع آوری پول از سرمایه گذاران، از اهرم از طریق سهام استفاده کنند.
معنی اهرم در تجارت
برای آن که بهتر با قانون اهرم در کسب و کار آشنا شوید بهتر است ابتدا معنی اهرم در تجارت را توضیح دهیم. مفهوم اهرم در تجارت به یک اصل در فیزیک مربوط می شود که در آن به استفاده از اهرمی اشاره دارد که به کاربر مزیت مکانیکی در حرکت یا بلند کردن اشیا می دهد. بدون اهرم، چنین کاری ممکن است انجام نشود.
اهرم شامل استفاده از سرمایه یا دارایی ها است که این کار معمولاً با استفاده از پول نقد حاصل از وام تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ ها برای تأمین مالی، رشد و توسعه شرکت انجام می شود. چنین رشدی بدون بهره مندی از وجوه اضافی به دست آمده از طریق قانون اهرم در کسب و کار امکان پذیر نیست.
قانون اهرم در کسب و کار چیست و چگونه کار می کند؟
در این بخش می خواهیم با یک مثال شما را با روش کار اهرم و قانون اهرم در کسب و کار آشنا کنیم. فرض کنید که یک خرده فروش کوچک می خواهد در یک فضای موجود در کنار در یک مرکز خرید گسترش یابد. این شخص برای گسترش کسب و کارش تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ علاوه بر افزایش اجاره باید وسایل، قفسه ها، میزها و سایر ملزومات عملیاتی را خریداری کند. همچنین به موجودی اضافی نیاز دارد.
اکثر مشاغل کوچک پول نقد کافی برای پوشش همه این هزینه ها را ندارند، بنابراین خرده فروش برای وام تجاری درخواست می کند. این وام اهرم است. این اهرم به کسب و کار اجازه می دهد تا کاری را انجام دهد که بدون بودجه اضافی نمی تواند انجام دهد.
چگونه اهرم را اندازه گیری کنیم؟
قبل از اینکه درباره خوب یا بد بودن اهرم بحث کنیم، مهم است که بدانیم که قانون اهرم در تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ کسب و کار چیست و اهرم چگونه اندازه گیری می شود. حسابداران و تحلیل گران سرمایه گذاری اهرم را با استفاده از ابزاری مالی به نام نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام اندازه گیری می کنند.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، میزان بدهی یک کسب و کار را در مقایسه با حقوق صاحبان سهام (مقدار مالکیت) مالکان اندازه گیری می کند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام در ترازنامه تجاری نشان داده شده است.
برای محاسبه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، با «بدهی ها» شروع کنید و بدهی های کوتاه مدت، بخش جاری بدهی بلند مدت و بدهی های بلند مدت را شامل کنید.
هرچه این نسبت کمتر باشد، ایمنی شرکت بیشتر است. قاعده کلی این است که اگر نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بیشتر از ۴۰ یا ۵۰ درصد باشد، باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
اهرم معمولاً به عنوان وام های بانکی در نظر گرفته می شود، اما می تواند انواع دیگری از تعهدات نیز باشد. به عنوان مثال، ممکن است بتوانید از اعتبار تجاری، با استفاده از فروشندگان به عنوان اعتباردهندگان، برای افزایش سابقه اعتباری شرکت خود با استفاده از فروشندگان به عنوان مکانیزم تامین مالی استفاده کنید.
دو راه برای استفاده از اهرم برای وام گرفتن
شما می توانید درآمد کسب و کار خود را با استفاده از اهرم مالی یا اهرم عملیاتی افزایش دهید. اهرم مالی اهرمی است که از استقراض سنتی از یک بانک یا سایر وام دهندگان در حالی که اهرم عملیاتی از فعالیت هایی مانند تامین مالی تجاری و پرداختنی ها ناشی می شود.
آیا اهرم چیز خوبی است؟
قانون اهرم در کسب و کار می تواند چیز خوبی باشد به شرطی که تجارت بدهی زیادی نپذیرد و نتواند همه آن را بازپرداخت کند.
اهرم مالی و عملیاتی به طور متفاوتی بر کسب و کار شما تأثیر می گذارد. یک مطالعه (۲۰۰۳) نشان داد که اهرم ناشی از بدهی های عملیاتی معمولاً سودآوری را بیشتر از اهرم های تامین مالی افزایش می دهد و فرکانس بیشتری از اثرات مطلوب دارد.
این منطقی است زیرا وقتی از تامین کنندگان وام می گیرید، معمولاً در مقادیر کمتر و سریعتر بازپرداخت می شود، در حالی که وام ها معمولاً برای مدت طولانی تری با مبالغ بالاتر هستند.
خریدهای اهرمی
خرید اهرمی خرید یک تجارت با استفاده از پول قرض شده است. دارایی های شرکت خریداری شده به عنوان وثیقه برای وام توسط خریدار استفاده می شود. ایده این است که دارایی ها بلافاصله یک جریان نقدی قوی ایجاد کنند.
تفاوت اهرم با مارجین
مارجین نوع خاصی از اهرم است که شامل استفاده از موقعیت نقدی یا اوراق بهادار موجود به عنوان وثیقه برای افزایش قدرت خرید در بازارهای مالی است. مارجین به شما این امکان را می دهد که برای خرید اوراق بهادار، اختیار معامله یا قرارداد های آتی با پیش بینی دریافت بازدهی بسیار بالا، از یک کارگزار با نرخ بهره ثابت وام بگیرید.
بنابراین، می توانید از حاشیه برای ایجاد قانون اهرم در کسب و کار استفاده کنید و قدرت خرید خود را با مقدار دارای مارجین افزایش دهید. به عنوان مثال، اگر وثیقه مورد نیاز برای خرید اوراق بهادار به ارزش ۱۰ میلیون تومان، ۱ میلیون تومان باشد، مارجین ۱:۱۰ و (اهرم ۱۰ برابری) خواهید داشت.
دیدگاه شما