استراتژی معامله گر تنبل


سیگنال فروشی معاملات، تضمین کننده سود شما نیستند و این فروشنده سیگنال است که به طور قطعی به سود می‌رسد!

اشتباهات رایج تریدرهای تازه‌کار

اگر تازه با بازار ارزهای دیجیتال آشنا شده‌اید، پیشنهاد می‌کنیم حتما این مقاله را تا انتها دنبال کنید. این مقاله شامل تجربیات بسیاری از معامله‌گران است که بابت این تجارب، بهای زیادی پرداخت کرده‌اند.

معامله‌گران و سرمایه‌گذاران تازه‌کار، فارغ از اینکه در چه بازاری فعالیت می‌کنند، دچار اشتباهات مشترکی می‌شوند که نتیجه‌ی آن چیزی به‌جز ضررهای سنگین و از دست دادن سرمایه نیست. گاهی این اشتباهات آنقدر بزرگ و جبران‌ناپذیر است که فرد به خاطر عدم تکرار شکست‌ها، از بازار ترید به صورت کامل کناره‌گیری کند. در این مقاله به مهم‌ترین و اصلی‌ترین دلیل اشتباهات معامله‌گران کم‌تجربه می‌پردازیم تا به بالا بردن آگاهی علاقمندان به کار در حوزه ترید و ارزهای دیجیتال کمکی کرده باشیم. با ما همراه باشید.

اشتباهات رایج و پرتکرار

۱- وارد کردن سرمایه هایی که زندگی عادی شما را به خطر می اندازد:

یکی از دلایل جذاب بودن بازار ارزهای دیجیتال، نوسانات شدید قیمتی آن است. گاهی اوقات در اثر برخی اخبار و اتفاقات پیرامون بازار، قیمت ها شروع به رشد بسیار زیاد و غیر منطقی می‌کند که اصطلاحا به این روند صعودی، بازار گاوی گفته می شود. معمولا در چنین شرایطی، هر ارزی که خریداری کنید، در مدت کوتاهی رشد مناسبی را تجربه می کند و این باعث به وجود آمدن نوعی شهامت برای معامله‌گران تازه‌کار می‌شود که هرچه پول و سرمایه دارند وارد چنین بازاری بکنند. آن‌ها ممکن است دارایی منقول و غیرمنقول خود را فروخته و سپس اقدام به سرمایه‌گذاری در ارزهای دیجیتال کنند. حتی ممکن است پا را فراتر از این گذاشته و اقدام به جذب پول از دیگران کنند بی‌آنکه به عواقب ریسکی که در انتظارشان است فکر کنند. نکته ای که از چشم تازه‌واردان پوشیده است این است که بازارها همانطور که رشد سریع می کنند، همانطور هم اصلاح و ریزش قیمتی سریع را تجربه می کنند.

واقعیت این است که اصلاح های قیمتی بسیار سریع اتفاق می افتند و معمولا به جا ماندن معامله‌گران تازه کار از بازار می انجامد و در اکثر موارد، به دلیل کم‌تجربگی افراد، شناسایی نقطه خروج مناسب تشخیص داده نمی‌شود. این به آن معناست که ارزش ارزهای خریداری شده آن‌ها بسیار کم شده و معامله‌گر برای جلوگیری از ضرر بیشتر مجبور است ارزها را به قیمتی حتی پایین‌تر از قیمت خریدش، بفروشد.

به همین دلیل، تجربه بسیاری این نکته را پر رنگ می کند که اگر قصد سرمایه‌گذاری در بازار پر نوسانی مثل ارزهای دیجیتال را دارید، حتما پول و سرمایه ای را وارد کنید که اگر در شرایطی، به طور کامل هم آن را از دست دادید، زندگی شما را تحت شعاع قرار ندهد و مشکلات بزرگ مالی و حقوقی برای شما ایجاد نشود.

به اندازه‌ای پول سرمایه‌گذاری کنید که طاقت از دست دادن آن را داشته باشید.

۲- تحقیق نکردن و فقط دنبال کردن دیگران

مهم‌ترین بخش یک سرمایه‌گذاری سودآور، تحقیق درست درباره ماهیت و آینده آن سرمایه گذاری است. حتی یک اصطلاح رایج (DYOR) بین معامله‌گران هم وجود دارد که به این موضوع تاکید دارد. کلمه‌ی “DYOR” مخفف عبارت “Do Your Own Research” مفهومی بسار حیاتی در حوزه مالی است، به این مفهوم که قبل از سرمایه‌گذاری به صورت شخصی تحقیقات خود را انجام دهید.
بسیاری از تازه کاران بازار، به دلیل گستردگی اطلاعات، ناآشنایی با سازوکارها و بخشی هم به خاطر تنبلی، حاضر به تحقیق روی آنچه سرمایه گذاری می‌کنند نیستند و منبع اصلی اطلاعاتی آنها رسانه های اجتماعی یا گروه های تبادل اطلاعات است. رسانه‌هایی که افراد کلاهبردار به صورت فعال در حال گسترش اطلاعات نادرست در مورد ارزهای مختلف در این پلتفرم ها هستند. بسیاری از این افراد در دام کسانی می افتند که با هدف قبلی، یک ارز بی‌ارزش را تبلیغ کرده و افراد را ترغیب به خرید چنین ارزهایی به قیمت‌های خیلی زیاد می کنند.

هرگز فراموش نکنید که تحقیق صحیح و اعتماد به اطلاعاتی که خودتان پیرامون یک سرمایه‌گذاری بدست می‌آورید بسیار با‌ارزش و قابل‌اعتماد است، هرگز به حرف دیگران اعتماد نکنید و قبل از سرمایه گذاری، تمامی جوانب را بسنجید و بدانید روی چه چیزی سرمایه‌گذاری می‌کنید.

۳- عدم تسلط به دانش تحلیل‌های تکنیکال و بنیادین

اگر قصد دارید دنیای معامله‌گری را به صورت جدی دنبال کنید، دو رکن جدا نشدنی از بازارهای مالی، کسب دانش و مهارت در تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین است. معامله‌گران موفق در واقع تحلیلگران موفق هستند. افراد تازه کار تا زمانی که این دانش را کسب نکرده‌اند، توان تشخیص رویدادها و پیش‌بینی بازار و علم مواجهه با خطرات و مدیریت ریسک را نخواهند داشت. آن‌ها همیشه سردرگم خواهند بود. از آن مهم‌تر نمی‌توانند ارزش ذاتی آنچه که قصد سرمایه‌گذاری روی آن را دارند محک بزنند. در نتیجه دچار خطای محاسباتی می‌شوند که مسیری جز ضرر را برای آنها هموار نمی کند.

برای معاملات خود تحلیل داشته باشید، روش‌های تحلیلی را بیاموزید و از آن‌ها به درستی استفاده کنید.

۴- نداشتن استراتژی ترید

نداشتن یک استراتژی برای ترید مانند یک زندگی بی‌هدف است. این امر باعث به وجود آمدن سردرگمی، استرس و افزایش تعداد تصمیمات مالی اشتباه در زندگی فرد می شود. نداشتن استراتژی باعث به وجود آمدن سوال های زیادی برای افراد می شود.

هر معامله‌گر و سرمایه‌گذار قبل از هر اقدامی باید جواب سوال‌هایی که به آن می‌پردازیم را با توجه به نوع شخصیت خود و با توجه به میزان سرمایه خود پاسخ دهد. اولین سوال این است که «هدف ما از سرمایه گذاری در چه چارچوب زمانی است؟ آیا سرمایه گذاری ما کوتاه مدت است؟ یا میان مدت یا بلند مدت؟ آیا قصد ما نوعی سرمایه گذاری است که آن دارایی در یک مدت زمان معین رشد کند و توجهی به کاهش قیمت آن دارایی در کوتاه مدت نداریم؟ آیا هدف ما خرید و فروش مستمر دارایی های مختلف است و هدف ما کسب سود از نوسان‌های به وجود آمده در زمان‌های کوتاه‌مدت است؟»

جواب سوال های بالا با یک استراتژی صحیح معامله، که برای هر فرد منحصر به فرد است قابل پاسخ است. روشن است اگر از قبل هدف‌گذاری های مشخصی انجام داده باشیم، در صورت به وجود آمدن شرایط های خاص، با توجه به قوانین و هدف‌هایی که از آن‌ها پیروی می‌کنیم، بهترین و کم‌خطرترین تصمیمات را اتخاذ می‌کنیم و استراتژی معامله یک بخش جدا نشدنی از یک معامله گر است.

پس قبل از ورود و انجام هر معامله‌ای استراتژی خود را مشخص کنید. برای استراتژی معامله گر تنبل تریدهایتان برنامه‌ریزی کنید و طبق برنامه عمل کنید.

۵- استفاده از اهرم یا Leverage

یک بخش بسیار وسوسه کننده برای معامله‌گران تازه کار، وب‌سایت‌ها و صرافی‌هایی است که امکان لورج را مهیا می‌کنند. استفاده از لورج (Leverage) جزئیات بسیاری دارد و نحوه کارکرد و میزان ضریب آن در وبسایت‌های پشتیبانی کننده این ابزار، بسیار متفاوت است. به طور کلی لورج نوعی ابزار وام‌گیری از یک پلتفرم است. برای مثال با اهرم ۲:۱، برای انجام یک معامله به ارزش ۱۰۰ دلار، تنها کافی است ۵۰ دلار را کاربر پرداخت کند و ۵۰ دلار باقی را وبسایت به جای شما پرداخت می‌کند. مانند هر وامی شما باید کارمزد لورج خود را بازگردانید. اگر میزان موفقیت شما در معاملاتی که از لورج بهره‌گرفته اید بالا باشد، قطعا میزان کارمزدها به چشم نخواهد آمد اما اگر میزان موفقیت شما کم باشد هزینه‌ی کارمزد دردسرساز خواهد بود و امکان از دست رفتن پول اولیه شما به طور کامل وجود دارد.

به دلیل پیچیدگی استفاده از این ابزار و پیچیدگی پیش‌بینی بازار و از طرفی، سوءاستفاده نهنگ ها یا Whale از این ابزار و دستکاری عمدی قیمت‌های بازار، استفاده از این ابزار ریسک بسیار بالایی دارد. پیشنهاد می‌شود قید استراتژی معامله گر تنبل استفاده از اهرم (Leverage) را حداقل تا زمانی که از نحوه‌ی عملکرد دقیق آن مطلع نشده‌اید، بزنید.

لورج سود شما را چند برابر می‌کند، همینطور ضرر شما را!

۶- عدم کنترل احساسات

معامله گری علاوه بر تسلط علمی بر نمودارها و ارزیابی رفتارهای بازار، نیازمند تسلط به بخش مهم دیگری است که به روانشناسی بازار معروف است. بسیاری از تازه‌کاران توانایی کنترل خود، در شرایط پر فشار را ندارند. این مشکل باعث به وجود آمدن ضررهای بسیار شدید برای آن‌ها می‌شود. برای مثال حرص و طمع باعث می‌شود قوانین و هدف‌های از قبل تعیین شده معاملاتی زیر پا گذاشته شود و با خرید‌و‌فروش احساسی، ضرر زیادی به آن‌ها وارد شود. معامله گرانی که کنترل عواطف خود را در دست دارند، آرامش بیشتر و تصمیمات پر‌خطر کمتری در شرایط پر فشار می گیرند. آنها منضبط هستند و در معامله افراط و تفریط نمی‌کنند.

تسلط به دانش تحلیل و داشتن استراتژی لازم است اما کافی نیست. کنترل احساسات تریدرها را به سوددهی پایدار‌ می‌رساند.

۷- تکرار اشتباهات

درس نگرفتن از اشتباهات گذشته بر خلاف چیزی که به ذهن انسان می‌رسد، مسئله ای بسیار متداول میان معامله‌گران تازه کار است. معمولا این افراد از یک نقطه چندین بار گزیده می‌شوند. پیشنهاد معامله گران موفق، ثبت اشتباهات، درس گرفتن از اشتباهات دیگران و مرور و تحلیل اشتباهات فردی است. این کار باعث می‌شود که معامله‌گر دقیقا بداند کجا اشتباه کرده و چگونه می‌توانست از آن اشتباه جلوگیری کند.

اشتباهات اگر ما را نمی‌کشد بگذاریم قوی‌ترمان کند. تغییر گذشته ممکن نیست اما درس گرفتن از آن کاملا در دسترس است.

سخن آخر

دنیای معامله‌گری، فضایی بسیار جذاب و پویا است و هر لحظه در حال تغییر و جنب‌وجوش است. برای اینکه از نبض بازار جا نمانید، باید برنامه‌ای منضبط برای ارتقا دانش خود در نظر داشته باشید، رویداد ها را لحظه به لحظه رصد کنید و سعی کنید اخبار دسته اول را از منابع درست و قابل استناد جست‌وجو کنید. برای اینکه یک معامله‌گر حرفه‌ای شوید نباید از وارد شدن به دنیای جدید استراتژی معامله گر تنبل و فراگیری علوم و مفاهیم جدید فراری باشید. باید بر احساسات خود غلبه کنید و همیشه با برنامه به سوی آینده قدم بردارید.

برای معامله گران تازه وارد، پرایس اکشن بهتر از اندیکاتور است

معامله با پرایس اکشن

معامله گر شدن در بازارهای مالی نیازی به یادگیری اندیکاتورهای پیچیده تحلیل تکنیکال ندارد. برای افراد تازه وارد به هر بازار مالی، پرایس اکشن بهترین راه است.

شما به ندرت از معامله گران حرفه ای می شنوید که از اندیکاتورها در معاملات خود استفاده کنند. اشتباه برداشت نکنید، آن ها قصد گمراه کردن شما را ندارند.

آن ها مدت زمان زیادی را مشغول معامله کردن بودند و تجربه زیادی در بازارهای مالی دارند. تجربه یعنی آن ها می دانند که اندیکاتور ها چه محدودیت هایی را برای شما به ارمغان می آورند. آن ها نمی توانند حتی تصورش را بکنند که چقدر خوب می شد اگر با پرایس اکشن، کار در بازارهای مالی را آغاز می کردند. چرا که اکثرا با اندیکاتورها وارد بازار می شوند و هیچ نصیحتی برای شما در مورد شروع معامله کردن در بازارهای مالی با پرایس اکشن ندارند.

حالا ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که چرا من پرایس اکشن را انتخاب بهتری برای شروع استراتژی معامله گر تنبل تحلیل در بازارهای مالی برای افراد تازه کار می دانم؟

به سبب شغل آموزشی که من دارم و با معامله گران در سطوح مختلف در ارتباط هستم متوجه شدم آن هایی که با پرایس اکشن شروع به معامله می کنند، بسیار واقع گرایانه انتظاراتشان را مدیریت می کنند. آن هایی که با اندیکاتور ها شروع می کنند به دنبال یک فرمول جاودانه سود دهی هستند. آن ها می خواهند بدانند که چه ترکیبی از اندیکاتور ها، سود در کوتاه مدت را تضمین می کند. خیلی وقت های از خود می پرسند که آیا ترکیب اندیکاتور های MACD,RSI,CCI,ADX می تواند آن ها را به درآمد خوبی برساند؟

معامله گران بی شماری هستند که آرزو دارند که کاش با پرایس اکشن شروع می کردند. آن ها هیچوقت به ذهنشان نرسید که با بهترین دوره پرایس اکشن کار خود را در بازارهای مالی شروع کنند. من تا به حال هیچ معامله گرای را ندیدم که حسرت داشته باشد که کاش بجای پرایس اکشن، با اندیکاتور ها، کار تحلیل در بازارهای مالی را آغاز می کردم. پرایس اکشن بهترین ابزار را در اختیار شما قرار می دهد.

با پرایس اکشن وقت شما هیچ وقت تلف نمی شود

اگر بخواهید یک معامله گر منظرم باشید، باید یک سفر طولانی را پشت سر بگذارید. حداقل چند سال طول می کشد تا شما به حد ایده آل برسید. به عنوان یک معامله گر تازه کار، زمان برای شما مهم خواهد بود.

شما باید بیشتر بازار را مطالعه کنید. در طول روز، بیشترین فعالیت شما باید به مشاهده بازار بگذرد. پرایس اکشن به شما اجازه می دهد که به راحتی بازار را رصد کرده و معنی نوسانات را درک کنید. قیمت ها تنها عاملی هستند که باید روی آن تمرکز کنید. این مطلب به شما کمک می کند که حواستان به راحتی پرت نشود. شما فقط روی قیمت تمرکز می کنید و رفتارهایش را ارزیابی می کنید. با این روش، سرعت پیشرفت شما در حرفه ای معامله کردن در بازارهای مالی بیشتر می استراتژی معامله گر تنبل شود.

معامله با پرایس اکشن

برای یادگیری پرایس اکشن، شما به هیچ چیز بیشتر از نمودار نیاز ندارید. اصلا نیازی نیست چک کنید که پلتفرم معاملاتی تان، اندیکاتورهای مورد علاقه تان ر دارد یا نه. به هیچ وجه نیاز ندارید اندیکاتوری بخرید و چک کنید که آیا روی پلتفرم شما کار می کند یا خیر.

شما می توانید با مورد بررسی قرار دادن شمع ها تحلیل خود را آغاز کرده و شو و هیجان یادگیری را حفظ کنید. اگر شما با اندیکاتور ها شروع کنید، با فرمول های پیچیده ای روبرو می شود که پارامترهای زیادی دارد. برای انتخاب اندیکاتورها وقتتان حسابی تلف می شود چرا که ترکیب های مختلفی برای استفاده از اندیکاتورها وجود دارد.

با اندیکاتور ها در واقع معامله گران جدید سعی می کنند با ابزارهای خیلی محدود به سراغ شکار گوزن های وحشی بروند. خیلی سخت به هدف خواهید رسید.

معامله با استراتژی پرایس اکشن، رفتار معامله گری شما را اصلاح می کند

به عنوان یک معامله گر تازه کار، اندیکاتورها، معامله کردن را به چشم شما آسان می کنند. معامله کردن برای شما این می شود که در اندیکاتور RSI صبر می کنید تا شاخص قیمتی به زیر 30 بیاید تا خرید کنید. از طرف دیگر منتظر می شوید تا شاخص به بالاتر از 70 برسد تا فروش خود را نهایی کنید. ساده و تمیز ! معامله کردن به نظر ساده می رسد اما اینطور نیست.

به خصوص که اندیکاتورها باعث می شوند که افراد تازه وارد به سراغ سیگنال ها بروند. و سیگنال ها ذهن شما را تنبل می کنند. به همین خاطر اندیکاتور ها شروع خوبی را برای شما رقم نمی زنند. می دانید چرا؟

شاید این جمله من ضدو نقیض به نظر برسد. اما برای معامله گران تازه وارد، اولین درس این است که چه زمان هایی معامله نکنید.

شما باید بازار را زیر ذره بین بگذارید، مطالعه کنید و سپس تحلیل کنید. هدف اصلی شما باید این باشد که بفهمید در بازار چه خبر است و چه موقعیت هایی برای ورود و خروج شما فراهم شده است. معامله کردن بعد از بازارخوانی می آید. شما اول باید بتوانید بازار را بخوانید.

تحلیل با پرایس اکشن

معامله گران با تجربه می دانند که سیگنال ها الویت بعدی هستند. اگر شما شرایط بازار و روندش را به درستی تشخیص دهید، راه های مختلفی برای ورود به بازار خواهید داشت.

هر چند که خیلی از معامله گران این درس را به سختی فرا می گیرند. از همان ابتدا وقت خود را برای پیدا کردن سیگنال های ورودی تلف می کنند به جای آنکه بنشینند و تصویر بزرگتری از بازار را مشاهده کنند.به همین منظور شما باید به دلیل شکل گیری تمام کندل ها در نمودار شمعی حساس شوید.

این روش تاکیدش روی صبر و تحلیل است نه تمرکز روی سیگنال خرید و فروش !

پرایس اکشن روی ریسک در هر معامله تاکید دارد

معامله گرانی که از پرایس اکشن استفاده می کنند بیشتر مشغول پیدا کردن الگوهای قیمتی هستند که برای هر کدام از الگوها، حد ضرر مشخص شده است.

الگوهای قیمتی صعودی به شما می گویند که قیمت در بازار بالا می رود. بنابراین نباید بازار به زیر الگوی قیمتی ما برسد. اگر رسید یعنی الگو به صورت کامل شکل نگرفته و انتخاب هوشمندانه این است که از بازار خارج شده و معامله خود را ببندید.

همین منطق برای الگوهای نزولی هم وجود دارد. به کندل های روندی که به خطا رفته اند دقیت کنید. اگر بازار به بالاتر از الگوی نزولی رسید، ما می دانیم که الگوی نموداری به خطا رفته و ما باید از بازار خارج شویم.

تحلیل با پرایس اکشن

هر الگوی قیمتی یک حد ضرر طبیعی و منطقی دارد. از همانجایی که شما الگوی نموداری را انتخاب می کنید باید بدانید که احتمال ضرر کردن هم وجود دارد. شما به عنوان یک معامله گر باید این نکته کلیدی را درک کنید که ضرر کردن قسمتی از معامله در بازارهای مالی است. شما باید برای هر معامله حد ضرر داشته باشید.

از طرف دیگر، سیگنال های اندیکاتور ها به همراه حد ضرر نمی آیند.

به عنوان مثال شما با سیگنال اندیکاتور استوکستیک در ناحیه فروش بیش از اندازه وارد معامله می شوید. حالا سوال اینجاست که تا چه زمان باید ضرر را تحمل کنید؟ چه قیمتی به شما نشان می دهد که اشتباه کرده اید؟ این سوال ها برای افراد تازه کار باید مهم باشد که اکثر نمی پرسند. البته بعضی از افراد تازه کار به فکر محدود کردن ریسک هستند اما متد اجرایی برای آن ها وجود ندارد. بنابراین، این افراد حد ضرر خود را برای مبنای حال و هوایشان تعیین می کنند. وقتی شما عمق نوسان ها را ندانید، نمی توانید حد ضرر درستی را برای معامله هایتان انتخاب کنید.

معامله با پرایس اکشن یا اندیکاتورها

اگر مقاله را تا بدینجا خواندید فکر نکنید که اندیکاتورها بی استفاده و شیطانی هستند. اندیکاتور ها بی استفاده نیستند اما افرادی که پرایس اکشن را درک می کنند، استفاده بهتری از آن می کنند.

معامله گران اکثرا تمرکز خود را روی مفاهیم اشتباهی می گذارند. آن ها روی استراتژی معاملاتی و بی نقص بودن تمرکز می کنند. اما مهم ترین چیزهایی که باید روی آن وقت بگذارند، آموزش، تحلیل، مدیریت ریسک و صبر است. پرایس اکشن به شما زاویه دید زیبایی هدیه می دهد و به همین خاطر بهترین روش برای افراد تازه کار است.

باید این نکته را در نظر داشته باشید که مهمترین تکه این پازل معامله گران هستند. شما به عنوان معامله گر می توانید روی پرایس اکشن تکیه کرده اما روی مفاهیم اشتباهی تمرکز کنید. پرایس اکشن کار شما را راحت می کند اما شما نیاز دارید تا به ذهنیت درست وارد بازار شوید.

۷ نکته که باید از شیرها در معامله گری آموخت

از شیر ها چه نکاتی را می‌توان آموخت و در معامله گری به کار برد؟ همه معامله گران حرفه ای، چه بدانند و چه ندانند، رفتارها و ویژگی های مشترکی با سلطان جنگل یعنی شیرها دارند. شیر در جنگل می‌تواند به ما در شناسایی و درک رفتار صحیح در بازار کمک کند.

همه ما شیر را به عنوان سلطان جنگل می شناسیم و دلیلش را هم کم و بیش می‌دانیم؛ شیرها، موجوداتی استراتژیک، مطمین به نفس اما صبور، بی رحم اما باهوش و با مهارت و زرنگ هستند. در واقع، می‌توان گفت شیر ها همچون ماشین های شکار فوق العاده، دست پرورده طبیعت در طی میلیون ها سال هستند. حال، بیایید ببینیم که شما چطور می‌توانید با یادگیری نحوه شکار معاملات همچون یک شیر، تبدیل به سلطان بازار شوید.

بی رحم باشید

شیرها موجوداتی بی رحمند. آنها مصمم هستند که شکار کنند و در اثر مقاومت یا دفاع، تسلیم نشده و به حمله ادامه می‌دهند. من و شما نیز در مقام یک معامله گر، می‌بایست در رابطه با رویکرد معاملاتی مان، بی رحم باشیم؛ منظورم هماند قوائدی است که برایمان استراتژی معاملاتی را تشکیل می‌دهد. نباید بعد از ضرر در یک یا دو معامله، ناامید شده و بی خیال معامله شوید؛ یک معامله گر موفق چنین تصور و تفکری ندارد. همچنین، نباید به دلیل سختی حرفه معامله گری یا نیاز به مطالعه و آموزش زیاد، دلسرد شده و جا بزنید.

اگر واقعا می خواهید که خودتان را از غُل و زنجیر بردگی دنیای مدرن امروز، یعنی گیر افتادن در کار و پشت میز نشینی، نجات دهید، باید تعهدی بی رحمانه و محکم به یادگیری انجام صحیح معاملات به خود بدهید چرا که موفقیت در معاملات تنها راهی است که شما را از بند آن زنجیرها رها می‌سازد.

انعطاف پذیر باشید

شیر ها، موجوداتی انعطاف پذیرند. آنها به دنبال هر شکاری که در دسترسشان قرار دارد می‌روند: غزال. گور خر و حتی فیل و اسب آبی؛ گاهی اوقات هم انسان! آنها هیچ وقت به دلیل اینکه دیگر نمی‌توانند به شکار همیشگی که بدان عادت کرده اند، دست پیدا کنند، از گرسنگی نمی‌میرند. شیر ها شکار جدیدی پیدا می کنند یا به جا و مکانی می روند که در آنجا، طعمه های بیشتری وجود دارد.

شما هم به عنوان یک معامله گر، باید خودتان را با شرایط رو به تغییرِ روند بازارها تطبیق دهید. بازار همیشه رفتار مطلوب و مورد انتظار ما را نشان نمی‌دهد و مدام در حال تغییر است. اگر استراتژی معاملاتیتان، به شما در شناسایی سیگنال های با احتمال سود بالا در شرایط مختلف بازار کمکی نمی‌کند، شما نمی‌توانید خیلی در بازار دوام بیاورید.

استراتژیک معامله کنید

استراتژی و مهارتی که شیر با آن دست به شکار می زند، واقعا دیدنی و تماشایی است. آنها در بچگی، مهارت های شکار را می‌آموزند، آنها را تمرین کرده و در طی زمان، آن مهارت ها و استراتژی ها را تکمیل می‌کنند. شیرها هیچ وقت در شکار طعمه هایشان، همچون قمار بازها به صورت اتفاقی دست به حمله نمی‌زنند و می‌دانند که زندگی و بقایشان به نتیجه شکار وابسته است.

به همین ترتیب، شما هم اگر می خواهید که در معاملات موفق باشید، نباید ریال های بی زبانتان را در بازار قمار کنید. بقای یک معامله گر حرفه ای نیز به معامله گری اش وابسته است؛ در نتیجه، اتخاذ رویکردی استراتژیک و ماهرانه در انجام معاملات، امری ضروری است. شیر ها و معامله گران بازار بورس استراتژی هایی دارند که به طور مدام از آنها استفاده می‌کنند و شما هم اگر امید دارید که از معاملاتتان پول در بیاورید، باید به همین روش، روی بیاورید.

روی معاملات آسان تمرکز کنید

بخشی از استراتژی شکار شیر، تشخیص آسان ترین طعمه و شکار است. شیر ها به راحت ترین شکار، حمله می‌کنند؛ مثلا طعمه مریض، پیر یا بسیار جوان (ضعیف ترین موجود). راحت ترین و دم دست ترین طعمه، بالا ترین احتمال موفقیت را برای شیر به همراه دارد؛ درست همان طور که تابلو ترین سیگنال های تحلیل تکنیکال هم، بیشترین احتمال کسب سود را برای شما به همراه دارند.

به عنوان معامله گری که از تحلیل تکنیکال در معاملاتمان بهره می بریم، می توانید با تسلط بر الگوی نموداری مثل هارمونیک، نحوه شناسایی معاملات آسان را بیاموزید و سپس، حضور و وجود آن الگو در بازار را تشخیص دهید. مسلما، اگر ندانید که این الگوها چه شکلی اند و چه تفاوتی با نویز های تصادفی بازار دارند، نمی‌توانید آن معاملات آسان را پیدا کنید. پس، مساله یادگیری را جدی بگیرید. شک نکنید محصولات آموزشی رهاسرمایه در این مسیر فوق العاده کمک احول شماست.

سرمایه تان را حفظ کنید

چرا شیر ها این قدر می خوابند و دراز می کشند؟ قطعا، دلیلش، تنبلی آنها نیست. بلکه، آنها سعی دارند تا انرژی شان را تا پیدا کردن و دویدن به دنبال آسان ترین طعمه ای که در اطرافشان می یابند، ذخیره کنند. شیرها به دنبال هر آهو یا گورخری که در اطرافشان می بینند، نمی‌دوند! بلکه، انرژی شان را برای شکار طعمه هایی که بالاترین احتمال موفقیت را دارند، ذخیره می کنند.

دویدن به دنبال هر طعمه ای که شیر می بیند، منجر به تخلیه انرژی و به دست آوردن هیچ می شود. در معامله گری، استراتژی معامله گر تنبل قوی ترین طعمه ها، همان معاملات با احتمال برد پایین هستند که ارزش ریسک ندارند در حالی که طعمه ضعیف، معاملات تابلو و با احتمال برد بالاست که باید با تمام قوا به دنبال آنها بدوید.

به یاد داشته باشیم که شیر بدون دلیل، انرژی اش را هدر نمی‌دهد. اگر احساس کنند که طعمه در حال دور شدن از او است، بی خیال آن می استراتژی معامله گر تنبل شوند. در معاملات، سعی کنید ضررهای سنگین را نپذیرید؛ نقطه خروج و حد ضررتان را از قبل مشخص نموده و در معاملات، احساساتی نشوید. بعید میدانم در مورد این مثله کسی تا الان به انداره من حرص خورده باشد؛ همانطور که در اغلب مقالت سایت، دائما روی این مسله تاکید نمودم. بپذیرید که یک معامله ی منفرد، نتیجه مطلوب شما را به ارمغان نمی‌آورد و از آن خارج شوید و گزینه های دیگری را بررسی کنید.

با اطمینان معامله کنید

شیرها از شکار طعمه شان، مطمین می شوند؛ آنها وقتی به شکارشان حمله می کنند، دیگر اجازه نمی‌دهند از دستشان در بروند. آنها روی شکار می پرند یا گردنش را گاز می گیرند. انها تمام شکارشان را می خورند و از آن، در برابر سایر لاشخور ها همچون کفتارها، محافظت می کنند.

شما هم باید از سود هایتان در برابر سایر معامله گران و بازار، محافظت کنید. نباید آنها را در نطفه خفه کنید. به همین منظور، وقتی به حد معقولی از سود دست پیدا کردید، سیو سود کنید. شما با شناسایی نقاط حمایت و مقاومت، می توانید سودتان را حفظ کنید؛ در غیر این صورت، ممکن است بازار، روندی خلاف شما در پیش گرفته و تمامی سود شما را ببلعد!

همچنین، شما با عدم انجام بیش از حد معاملات یا عدم انجام معاملات با احتمال برد پایین هم می توانید از سودتان محافظت کنید. هیچ وقت با این کارها، سودی که در معاملات قبلی به دست اورده اید را دو دستی تقدیم بازار نکنید. بلکه، آن را حفظ کنید و صبورانه، منتظر یافتن یک شکار و طعمه آسان دیگر باشید. همچون استراتژی معامله گر تنبل شیر، استراحت کنید و به دنبال هر سیگنالی که مشاهده کردید، ندوید. قبلا به طور عملی توضیح دادم که درصد برد در معاملات اهمیتی ندارد، بلکه نسبت اندازه بردها به زیان ها ملاک است.

نسبت ریسک به بازده را درک کنید

شیرها، به صورت غریزی، مفهوم ریسک به ریوارد را کاملا درک می‌کنند. آنها تا زمانی که مطمئن نشده اند که به شکار دست پیدا می‌کنند، دست به حمله نمی‌زنند. آنها ریسک هدر دادن انرژی روی طعمه هایی که شکارشان آسان نیست را به جان نمی‌خرند و در عوض، روی طعمه های آسان تر تمرکز می کنند؛ که البته، ممکن است مجبور شوند که انتظار بیشتری بکشند.

به همین ترتیب، شما هم باید از پذیرش ریسک های غیر ضروری در بازار خودداری کنید و بی خود و بدون دلیل موجه، به دنبال هر سیگنالی دست به معامله نزنید. سرمایه خود را برای سیگنال های روشن و واضح نگه دارید تا بتوانید به محض یافتن آنها، بهترین نتیجه را عاید خود کنید. صبورانه، منتظر یافتن آن سیگنال ها بمانید و سپس، با تمام قوا و انرژی به آن حمله کنید.

غرایز معاملاتی تان را قوت بخشید

شیرها، درباره اینکه به دنبال شکاری بروند یا نه، غرایز و شَمِ بسیار قوی ای دارند. بخشی از این شم، در آنها غریزی بوده و البته، بخش دیگری از آن نیز اکتسابی است و آن را در کودکی از مادر خود آموخته اند.

ما انسان هم با توانایی ها و استعداد های متفاوتی متولد می‌شویم که می‌توانیم از آنها در موفقیت و صد البته، شکست خود در معاملات بهره ببریم. خوشبختانه، ما می‌توانیم از دیگران بیاموزیم و توانایی انجام موفقیت آمیز معاملات را در خود پرورش دهیم.

شیر، یک استعاره فوق العاده برای یک معامله گر است چرا که رفتار صحیح در بازار را به ما می‌آموزد. شما، درست همانند یک شیر، باید در روش معاملاتی تان استراتژیک، صبور، منظم و با اعتماد به نفس باشید و از سرمایه معاملاتی تان هم با تمام وجود محافظت کنید.

موفقیت و بقای شیر ها، به همراه جایگاهشان، به عنوان سلطان جنگل، مرهون توانایی های فوق العاده شان در شکار است. به همین ترتیب، اگر می‌خواهید به طور مرتب در بازار سود کنید، باید استراتژی و روش شکارتان در بازار را برای خود تعریف کنید تا بتوانید همچون شیر، به نتایجی عالی دست یابید.

روانشناسی بازرگانی

Trading Psychology

عامل روانی برای موفقیت و شکست معامله گر حیاتی است. بسیاری از معامله گران حتی با وجود دارا بودن یک استراتژی معاملات مشخص و توانایی در تحلیل بازار، پول شان را از دست می دهند چراکه نمی توانند احساسات شان را کنترل کنند.

  • چه انگیزه هایی برای معامله وجود دارند؟
  • احساسات ما چگونه بر روند تصمیم گیری های ما تاثیر می گذارند؟
  • چگونه می توانیم از شکست فاصله بگیریم و یک معامله گر موفق شویم؟

آیا تاکنون به پاسخ این سوالات فکر کرده اید؟
قوانینی که به شما کمک می کنند به الویت های صحیحی برسید و در معامله موفق باشید را بپذیرید و به آنها پایبند باشید.

  • قانون 1: واقع بین باشید - به دست آوردن یک میلیون در ظرف یک دقیقه غیرممکن است.

احساساتی مانند ترس، طمع، امید و غیره تاثیر غیرقابل انکاری در افتار معامله گران در معاملۀ سهام دارند. انسان استراتژی معامله گر تنبل ضعیف و انسان دارای اعتماد به نفس، انسان طماع و انسان تنبل، همگی قربانی های بازار هستند.

پی بردن به توانایی های درونی تان و قابلیت های منفی و مثبت به شما کمک می کنند که به عنوان یک معامله گر از شکست دوری کنید. اگر به این توانایی، واکاوی صحیح حالت روحی-روانی و رفتار بازار را نیز اضافه کنیم در آن صورت موفقیت تضمین می شود.

معلومات تان را پیش از معامله بسنجید

  • قانون 2: طمع نکنید.

احتمال کسب "پول آسان" یا به عبارت صریح تر، طمع، یکی از اصلی ترین نیروهای پیش برنده است که شما را وادار می سازد وارد بازارهای مالی ریسکی شوید. انگیزۀ انجام معامله نتیجۀ عمل ناشی از طمع است.

دو نوع انگیزه هر معامله گر را متمایز می کنند:

  • انگیزۀ منطقی که عبارت است از احتیاط در هنگام اخذ تصمیم برای انجام معامله؛
  • انگیزۀ غیرمنطقی که عبارت است از اشتیاق شدید بازیگر. دیگران برده های احساسات شان هستند و محکوم اند به زیان.

اگر معامله گران قبل از انجام معامله دارای یک نقشۀ کاری از پیش تعیین نشده نباشند در واقع تحت تاثیر طمع و نه عقل کار می کنند.

  • قانون 3: در قابلیت های خود اغراق نکنید - به محاسبات تان پایبند باشید.

امید به کسب سود عاملی است که باعث تشویق معامله گر می شود. اگر امیدواری بر محاسبۀ سود غلبه کند در آن صورت معامله گر در هنگام تحلیل وضعیت دچار اغراق در ارزیابی توانایی هایش می شود. امید باید در ارتباط وابسته با محاسبه و طمع قرار بگیرد. این امیدواریِ زیاد است که باعث می شود مبتدی ها دچار شکست شوند. معامله گری که با امیدواری زندگی می کند محکوم به شکست است. این امید است که باعث می شود معامله گر دائم سطح دستورهای توقف ضرر (SL) را تغییر دهد که یکی از بدترین اشتباهات محسوب می شود.

  • قانون 4: شکست را بپذیرید.

شما یک معامله گر خوب نخواهید بود مگر اینکه پیروزی و شکست را بپذیرید. هر دو مهم هستند و بخش های جدایی ناپذیر روند معامله به شمار می روند. اغلب در مسیر تسلط بر هنر معامله موانع بسیاری پدیدار می شوند. زمانیکه معامله گر بر مشکلات تمرکز می کند (مشکلات زیادی نمود پیدا می کنند مثلاً فقدان ابزارها، منابع و معلومات) سپس وی عصبانی، ناامید، ناراضی و سرخورده می شود. اما چنین وضعیت روانی ای به او امکان پیشرفت نمی دهد. اگر معامله گر نتواند زیان را بپذیرد در آن صورت قادر نخواهد بود که معامله را در زیان ببندد. زمانیکه معامله گر آمادگی مواجه با زیان را نداشته باشد، زیان بیشتر خواهد شد.

روانشناسی معامله

در معامله برنده ها در اقلیت و بازنده ها در اکثریت قرار دارند و پس از آن این اشتیاق ایجاد می شود که رموز موفقیت برنده ها آشکار گردد. اما آیا تفاوتی بین آنها وجود دارد؟ بله. تفاوتی وجود دارد. فردی که هر هفته، هر ماه و هر سال سود می کند، کسی است که خویش انضباطی اش را حفظ می کند. چنین برنده ای در پاسخ به افشای رازش صراحتاً خواهد گفت که یاد گرفته است که چگونه احساساتش را کنترل کند و تصمیماتش را با بازار وفق دهد.

اعتماد به نفس کذایی تبدیل به یک حالت روانی خطرناک می شود چراکه افرادی که دچار اعتماد به نفس بسیار زیاد شده اند به اطلاعات مهمی که برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی شان لازم هستند توجه نمی کنند. اعتماد به نفس کذایی و احساسات منفی با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند. اعتماد به نفس و ترس ماهیتاً احساسات یکسانی هستند بطوریکه اعتماد به نفس یک علامت "مثبت" و ترس یک علامت "منفی" است. به هر میزان که فرد اعتماد به نفس بیشتری احساس کند به همان میزان از سردرگمی، هشدار و ترس به دور خواهد بود.

احساس اعتماد به نفس چگونه افزایش پیدا می کند؟

معمولاً فرد در هر کاری که مجبور به انجامش است بلادرنگ به خود متکی می شود. به این ترتیب به گونه ای به خود اعتماد می کند که از بی نظمی و غیرقابل پیش استراتژی معامله گر تنبل بینی بودن رفتار بازار ترسی نداشته باشد. در اینجا او اصلاً مهم نیست چراکه بازار تغییر نکرده است بلکه جهانی درونی و ظرفیت روانی معامله گر است که دگرگون شده است.

چگونه می توان یک معامله گر موفق بود؟

برای یک معامله گر خوب بودن باید به دو نکتۀ مهم توجه داشت:
- یک مبنای معاملاتی صرفاً بر اساس خویش انضباطی برای خودتان تبیین کنید.
- یاد بگیرید که چگونه احساس منفی ایجاد شده از تجربۀ معاملۀ قبلی را از بین ببرید.

پایبندی به خویش انضباطی باعث ایجاد حس اعتماد به نفس می شود که برای انجام معاملات موفق ضروری است.

همۀ معامله گرهای مبتدی در اغلب موارد بدون توجه به درک روانشناختی معامله و بدون رعایت خویش انضباطی اقدام به انجام معامله می نمایند و شدت آنچه با آن مواجه می شوند در آنها ایجاد یک لطمۀ روانی (نوعی حالت روانی که همراه با ایجاد ترس است) می کند. یادگیری نحوۀ خلاص شدن از نگرانی ها، امری ضروری است. هرچه احساس ترس، کمتر باشد متعاقباً معلومات جدیدی از ماهیت بازار کسب خواهید کرد.

برای موفق بودن در معامله باید مسئولیت همۀ تصمیمات و فعالیت های تان را بپذیرید.

چرا نباید با سیگنال فارکس ترید کنیم؟

سیگنال معاملاتی فارکس رایگان

خرید و فروش سیگنال فارکس یک مسئله بسیار رایج می‌باشد و افراد بسیاری از این طریق کسب درآمد می‌کنند، خیلی از افراد خریدار و بسیاری فروشنده سیگنال هستند. اشخاصی که اقدام به خرید سیگنال فارکس می‌کنند قصد دارند تا بتوانند با استفاده از راهنمایی‌های افراد ماهر در این زمینه بهره‌مند شوند تا از این طریق به آسانی معاملات خود را انجام دهند. همچنین افرادی که سیگنال می‌فروشند هم می‌خواهند تا با استفاده از تخصص‌های خود کسب درآمد کنند. اما چرا می‌گوییم که نباید با سیگنال فارکس ترید کنیم؟

این محتوا ترجمه‌ای از سایت تریدینگ ویو نوشته یکی از نویسندگان برتر این سایت «نیکو ماسل» می‌باشد که توسط تیم ما ترجمه و در اختیار شما قرار گرفته است…

سیگنال معاملاتی چیست؟

سیگنال معاملاتی در واقع و در حداقلی‌ترین شکل ممکن نقاط ورود و استراتژی معامله گر تنبل خروج برای معامله هستند، برای نمونه یک سیگنال دهنده می‌گوید که اونس طلا را با قیمت ۱۸۰۹ خریداری کنید و در محدوده قیمت مشخصی از معامله خارج شوید.

برخی از سیگنال فروش‌ها به معامله گران علاوه بر نقاط ورود و خروج از معامله، حد سود و ضرر را نیز می‌دهند و می‌گویند که برای جفت ارز مشخص وارد چه پوزیشنی شوید و در چه جهتی ترید داشته باشید و حتی گاهی می‌گویند که چه زمانی معامله را ببندید!

همه چیز در رابطه با سیگنال ساده بنظر می رسد و بسیاری از تریدر ها ممکن است تصور کنند که از این طریق می توان به سادگی به پول رسید؛ بله درست است! اما با این حال در این زمینه سوالاتی نیز وجود دارد که باید از خودمان بپرسیم، در ادامه برخی از این موارد را لیست کرده ایم:

  • سیگنال‌هایی که دارای حد سود و ضرر نیستند را چگونه بررسی کنیم و آیا می‌دانید که در کجا باید سود خود را برداشت کنید و یا حد ضرر را در کجا قرار دهید؟
  • میزان ریسک به ریوارد معامله را چگونه باید محاسبه کرد؟
  • دلیل ورود شما به این معامله چیست؟
  • تا چه زمانی باید از دستور العمل‌های استراتژی معامله گر تنبل یک شخص برای ورود به معامله استفاده کنید و در این صورت چه اعتماد بنفسی در معاملات دارید؟
  • سیگنال‌های معاملاتی فارکس چه نکات آموزشی برای شما دارند؟
  • اگر سیگنال دهنده دیگر در دسترس شما نباشد چه خواهد شد؟
  • هنگام استفاده از سیگنال‌های دیگران، با حالت‌های روانی و احساسی که ممکن است پیش آید چگونه مقابله خواهید کرد؟

اگر به شخصی یک ماهی بدهید، او برای یک روز سیر خواهد بود؛ اما اگر به او ماهیگیری بیاموزید برای یک عمر سیر می‌ماند!

این جمله چه مفهومی دارد و ارتباط آن با معامله‌گری چیست؟

این جمله این مفهوم را به ما می‌رساند که شما می‌توانید شما می‌توانید به یک فرد گرسنه با دادن یک ماهی مشکلش را حل کنید و نیاز او را در سریع‌ترین زمان ممکن پاسخ دهید؛ اا اگر شخصی واقعا قصد کمک کردن به او را داشته باشد می‌تواند به آن شاخص ماهیگیری بیاموزد تا به خودش متکی باشد و مشکل و نیاز او را همیشگی برطرف نماید.

در معامله‌گری نیز همین مسئله وجود دارد، اگر شخصی سیگنال درستی به شما بدهد و شما از این طریق به سود برسید در واقع این راه کوتاه مدت است و تنها سرعت شما را برای رسیدن به سود ممکن است افزایش دهد اما در واقع آموزشی برای شما ندارد و این سیگنال‌ها صرفا یکبار مصرف هستند، در مقابل اگر به معامله‌گر آموزش دهید که چگونه می‌تواند بازار را تحلیل کند، آن شخص برای ترید کردن به خود متکی خواهد بود و این قطعا بسیار کاربردی و بهتر است!

به طور کلی هیچکس از درست و دقیق بودن سیگنال ها اطمینان ندارد و همیشه این جمله را به خاطر داشته باشید که:

سیگنال فروشی معاملات، تضمین کننده سود شما نیستند و این فروشنده سیگنال است که به طور قطعی به سود می‌رسد!

باید بگوییم که اگر نمی‌دانید چگونه باید ترید کنید بهتر است، تحلیل بازارهای مالی را بیاموزید و فکر خرید سیگنال را فراموش کنید! و در این زمینه از خود بپرسید که چرا می‌خواهید معامله کنید و هدفتان چیست؟

اگر پاسختان این است که می‌خواهید مقدار درآمدتان را افزایش دهید و به ترید کردن به عنوان یک شغل دوم نگاه می‌کنید باید، بدانید که استفاده از سیگنال‌های سایر افراد همانطور که می‌تواند برایتان سودآور باشد ممکن است سرمایه‌تان را به خطر بیاندازد و هر لحظه تمام آن را با یک اشتباه از دست بدهید!

به طور کلی توصیه ما به شما این است که اگر می‌خواهید به یک معامله‌گر واقعی تبدیل شوید و از استقلال مالی و درآمد بیشتری برخوردار باشید، به سراغ یادگیری بروید و زمان و تلاش خود را صرف یادگیری اصولی در این زمینه نمایید…

کاربرد سیگنال معاملاتی در بازار مالی

چند توصیه در رابطه با سیگنال فارکس :

توصیه‌هایی که در رابطه با سیگنال‌های فروشی فارکس می‌توانیم برای شما داشته باشیم، شامل موارد زیر هستند:

  1. تنبل نباشید و آموزش ها را ببنید.
  2. ترید با سیگنال های فروشی دیگران را فراموش کنید.
  3. تحلیل و معامله گری را فرا بگیرید.
  4. تا زمانی که کامل نکات را یاد ندارید وارد بازار نشوید.
  5. از اشتباهات معاملاتی خود درس بگیرید.
  6. نا امید نشوید و به یادگیری ادامه دهید.
  7. شکست و ضرر بخشی از مسیر هستند بنابراین، اگر ضرر کردید اشکالی ندارد!
  8. خودتان تحقیق و تحلیل را انجام دهید.
  9. انتظار کسب درآمد های بزرگ و یک شبه را نداشته باشید..
  10. و در نهایت تکرار و تکرار تا رسیدن به هدف نهایتان را ادامه دهید..

جمع بندی:

در این مطلب به طور کامل بررسی کردیم که چرا نباید با سیگنال فارکس ترید کنیم؟ امیدواریم که به این درک رسیده باشید در بازارهای مالی همچون، بورس، اوراق، ارزهای دیجیتال و فارکس برای کسب درآمد هیچ چیز بهتر از بررسی و تحلیل شخصی نیست و بهتر است تا هزینه و زمان خود را صرف یادگیری نمایید و سرمایه‌تان را برای سیگنال‌های فروشی و یا سیگنال رایگان فارکس و یا ارز دیجیتال به خطر نیاندازید.

در این راستا می‌توانید جهت دریافت آموزش‌های رایگان صفر تا صد فارکس با تیم پشتیبانی ما در تلگرام ارتباط باشید. .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.